چکیده

متن

 

ورود ایالات متحده به منطقه در اواسط 1990، منافع دراز مدت اقتصادی، امنیتی و ژئو استرا تزیک روسیه را تهدید کرد که این موضوع اخیرا خودش را در آسیای مرکزی نمایان ساخته است؛ چون هجوم ناتو تا حالا مرزهای غربی روسیه را آسیب پذیر ساخته است. حضور سربازان ایالات متحده و پایگاه ها در آسیای مرکزی بعد از 11 سپتامبر اختلافات عظیمی در مجمع امنیتی اوراسیا ایجاد کرده بود.
    روسیه در دوره ی حکومت پوتین سعی دارد که موقعیتش را در Csبه ویژه در آسیای مرکزی دوباره تثبیت و تحکیم کند . مفهوم امنیت ملی فدراسیون روسیه، تصویب شده در 10 ژانویه سال 2000 ، نشانه ی اهمیت وابستگی روسیه به آسیای مرکزی است. اولویت به جمهوری های شوروی سابق داده شده بود. (اشاره به خارج نزدیک) انتظار می رود، شرکای CIS یک کمر بند همسایگی در امتداد و اطراف مرزهای روسیه تشکیل دهند ،تا موجب نابودی
    حیات و جلوگیری ازپیدایش مکان های با لقوه رشد تنش و منازعه در مناطق نزدیک به فدراسیون شود.
    امروزه ، در دوره ی حکومت پوتین، سیاست روسیه در خارج نزدیک کمتر فعال و جسورانه است .
    در اکتبر سال 2000 ، سه کشور، آسیای مرکزی (قزاقستان،قر قیزستان و تاجیکستان) همراه با روسیه بلاروس یک توافق نامه امضا کردند که جامعه اقتصادی اوراسیا را در آستانه تشکیل دهند و یک روز بعد در بیشکک همان 5 کشور همراه با ارمنستان در ملاقات سران معاهده ی امنیت دسته جمعی شرکت کردند . دو ساختار اقتصادی و امنیتی و اهدافشان به نظر می رسید که به طور فشرده در هم تنیده شده بود. اولین ساختار یک جایگزینی برای اتحادیه گمرکی که با بی دقتی انسجام یافته بود،که از سال 1996 وجود داشت ، بود. هدف عمده مانور به نظر می آید که ایجاد یک بلوک اقتصادی قوی تر باشد . اعضای جامعه اقتصادی اوراسیا تعهد کردند که مرز تجارت خارجی مشترک تشکیل دهند ، و سیاست اقتصادی خارجی واحد ایجاد کنند و به طور مشترک تعرفه های واردات _ صادرات و قیمت ها را تنظیم کنند . سازمان جدید هم چنین در جهت برقراری رسوم مشترک ،سیاست های مالی،پولی و اشتغال کار کنند.
    تاجیکستان با در اختیار گذاشتن یک پایگاه دائمی نظامی روسی در قلمرو اش موافقت کرد ، در حالی که قر قیزستان یک پایگاه هوایی در کانت که بیشتر سر بازان روسی و هواپیما های نظامی را در خود جای داده است ، در اختیار گذاشته است. پیمان امنیت دسته جمعی ، که به یک سازمان ،CSTO ، تبدیل شده بود، یک مرکز ضد ترو ریست در بیشکک دارد. گروه بندی منطقه ای دیگر ، سازمان همکاری های شانگ های، که شامل چین نیز هست ، به یک سازمان امنیتی دارای یک مرکز ضد تروریست در تاشکند ،ترفیع داده شده بود. در مقابل ، سازمان گوام تحت حمایت ایا لات متده عمدتا بی ثمر بوده است ، در اوکراین در دوران حکومت قبلی بی میلی نشان داد و ازبکستان عضویتش را از سال 2002 به حالت تعلیق در آورد . مانورهای نظامی سالانه به نام سپر جنوبی کشور های مشترک المنافع ، که از 1999 شروع شد ، در یک مقیاس خیلی وسیع ادامه یافته است و شامل هزاران سرباز روسی، قزاق، قرقیز، ازبک و تاجیک در کوه های تاجیکستان و ازبکستان و قرقیزستان می شد. این مانور ها در نظر داشتند که برای عملیات ضد ترو ریستی در زمین کوهستانی،نیرو ها را آماده کنند.روسیه نیز از اعتصابات پیشگیرانه علیه مکاتب تروریستی در افغانستان خبر داد.
    در همه ی این انقلاب ها یی که نام برده می شود (سرخ،نارنجی وقرمز) یک الگوی آشکار، نقش سازمان های غیر دولتی و جنبش های دانشجویی مرتبط بوده است و به وسیله ی غرب نأمین بودجه شدند.صرف نظر از ساز مان های غیر دولتی محلی،سازمان های غیر دولتی خارجی مانند آزادی مستقر در امریکا و موسسه ی جامعه ی باز خیلی فعال بوده اند.دیدگاه غربی مورد اجماع به وضوح در یک مقاله تحسین بر انگیز در باره ی رئیس جمهور گرجستان میخائیل سا کا شویلی نمایان بود که دیوید ایگناتیوز برای «واشنگتن پست» در تاریخ 6 جولای 2004 نوشت. مقاله این گونه شروع می شود :چگونه شما می توانید یک انقلاب دمو کراتیک مسالمت آ میز بسازید ؟ نویسنده از ساکا شویلی می پرسد که چگونه آن انجام یافته بود ، و پاسخ های منطقی در یافت می کند با این فرضیه که تغییرات از بیرون شروع می شوند، متناسب است: "کندن از درون"، "برای کمک به ساختن یک چارچوب سیاسی از سازمان های غیر دولتی استفده کن "، "یک جنبش سیاسی که مدرن،و دارای دوستان بزرگ در غرب باشد، ایجاد کن" ، "هرگز ترست را نشان نده" ، "با دشمنانت گرم بگیر " و " دوست شو". در مورد مسئله حساس ارتباطات غربی ، ساکا شویلی اذعان می کند که جنبش دانشجویی کمارا، که نقش کلیدی را در حوادث نوامبر ایفا کرد، تا حدودی توسط کمک هایی از جانب پروژه جامعه باز میلیاردر معروف جرج سوروس، تامین شده بود."
    جرج سوروس خودش ، نقشش را در آسیای مرکزی شرح داد با توجه به اینکه "موسسه ی جامعه ی باز "او 20 میلیون دلار در رابطه با پروزه های مختلف در اسیای مرکزی در سال 2003 خرج کرد . سوروس توضیح داد که نظرش این است که می آید:"این گونه مزایای زیاد برای مردمی که حتی یک رژیم سرکوبگر آن را برای پذیرفتن حضور شما مفید تشخیص می دهد."در مورد حوادث گرجستان ، او گفت :"من از آن چه در گرجستان رخ داد خوشحال شدم و من در کمک کردن به آن غرور زیادی گرفتم." حتی حکومت های غربی آشکارا سازمان های غیر دولتی را تامین کرده اند."
    کمی قبل از انتخابات پارلمانی در قر قیزستان، سفیر بریتانیا اعلام کرد که حکومتش 9200 دلار به ساز مان های غیر دولتی در ان کشور می دهد تا "انتخابات منصفانه و آزاد را تضمین کند "مانند کمارا در گرجستان و پورا در اوکراین ، قرقیزستان جنبش جوانان خودش کلکل را دارد، که حمایت و بودجه را از خارج در یافت می کند . آژانس ایالات متحده برای توسعه ی بین المللی ((USAID، ابزار خارجی حکومت ایالات متحده، میلیون ها دلار در آسیای مرکزی هزینه کرده است تا سازمان های غیر دولتی محلی را ایجاد کند که متعهد شوند به تدریج لیبرالیزاسیون و سیاست های طرفدار غرب .در سال 2002 ،ایالات متحده 8/3 میلیون دلار در ترکمنستان 4/11 میلیون دلار در قرقیزستان و 4/12 میلیون دلار در تاجیکستان ،در رابطه با بر نامه های دموکراسی هزینه کرد.
    ساز مان های چند جانبه مانندOSCE و دیده بان حقوق بشر بر سازماندهی عملیات ها در هماهنگی با حکومت های غربی برای بی اعتبار کردن فرایند انتخابات و نتیجه ی آن متمرکز شده اند . در قر قیزستان حتی سفیر ایالات متحده آشکارا اظهارات منتقدانه در مورد انتخابات انجام داده بود . یک نوع عیب دموکراسی جدید بین روسیه و غرب نمایان شده است . در حالی که غرب"انقلاب ها "را به عنوان حالت خشم و "دموکراتیک" تحسین می کند، روسیه به این حوادث به مانند فریب بد بینانه رسانه های گروهی و توده ی مردم می نگرد که رژیم هایی را مستقر می کند که اهداف ژئو پلیتیکی ایالات متحده را در اوراسیا تامین می کند. روسیه سعی کرده است تا وظایف خود را در "ابعاد دو گانه "، "دخالت در حاکمیت ملی" "توجه گزینشی به مشکلات برخی کشور ها "در عین بی توجهی به بقیه ی کشور ها ، بر علیه سازمان های چند جانبه غربی _ شرقی ، سازماندهی کند . حتی تعبیرات ناظران CIS و ناظران OSCE بعد از هر انتخابات در کشور عضو CIS در تضاد آشکار با هم بوده است.
    مورد قرقیزستان عجیب است . اصلاحات مقرر شده صادقانه تحقق یافت و در این روند ، نارضایتی اجتماعی بیشتری در میان مردم ایجاد شد. قرقیزستان به عنوان "جزیره ی دموکراسی" در منطقه ای که خود کامگی از جهات دیگر غلبه یافت، لقب داده شده بود. عضویت سازمان تجارت جهانی به قرقیزستان پاداش داده شده بود. در حالی که بقیه ی کشور ها به خاطر اصلاحات اقتصادی طرفدار لیبرا لیزاسیون (آزاد منشی) محروم شده بودند. ایالات متحده و سایر سازمان های غیر دولتی تامین شده توسط غرب، آزادانه در جمهوری ها فعال بودند ، تا اندازه ای که در 17 آوریل سال 2000 وزیر خارجه ی ایالات متحده ، مادلین آلبرایت توانست پشت در های بسته برای رهبران محالف و نمایندگان سازمان های غیر دولتی در قالب مسیر رسمی اش صحبت کند.
    با وجود اختلاف نظر پیرامون انتخابات پارلمانی اخیر، تعدادی احزاب مخالف اصیل اجازه یافتند که رقابت کنند و ناظران زیادی ازOSCE وجود داشتند. بیشتر از نصف کرسی ها (39 از 75) به دور دوم کشیده شدند و از جمله آن نامزدهایی که با رقابت دور دوم مواجه شدند، دختر رئیس جمهور بود. رای دهی در دور اول به طور متوسط 60در صد و در دور دوم 5/54 در صد بود . بدین تر تیب ، انتخابات قرقیزستان سابقه ی بهتری به نسبت انتخابات هایی که اخیرا در سایر کشور ها بر گزار شد،داشت. هنوز هم فریاد انتخابات غیر منصفانه در مورد غرب بلند تر می شود و اعتراضاتی مانند آن چه در گرجستان و اوکراین انجام شد،تأیید و حمایت می شود.
    مردم، در این دوره حق دارند یک رژیم خود کامه و مفسد را تغییر دهند. امامردم هم چنین باید نظامی داشته باشند که به آن ها حیات اقتصادی و اجتماعی مناسب بدهد. در غیر این صورت نارضایتی باقی می ماند حتی اگر رهبری شود، به این علت که رژیم نمی تواند اهداف ژئو پلیتیکی یک قدرت یا دیگری را تامین کند. بنا براین معنی ضمنی آن می تواند منفی باشد. این بحث می تواند وجود داشته باشد که قرقیزستان هزینه ای را برای سیاست های غربی –شرقی پرداخت، که منجر به افزایش نارضا یتی مردمی منافع سیاسی کسب کنند.
    اعتراضات "رهبری شده"و تغییرات رژیم می تواند از مسیر دموکراتیک خارج شود. فرایندی که خودش، منازعات اجتماعی بیشتری ایجاد می کند و ثبات منطقه ای را بر هم می زند. حوادث قرقیزستان احتمالا باعث شد رهبران کشورهای دیگر، جامعه ی مدنی را، بیشتر محدود کنند. رهبران در منطقه حوادث قرقیزستان را به عنوان نشانه های ضعف دولت و مانور بیرونی، و نه حاصل خشم مردمی علیه حکومت خودکامه، تصور کرده اند. بعد از "انقلاب نارنجی"در اوکراین احزاب مخالف اجازه ی ثبت نام در ازبکستان نیافتند. رئیس جمهور قزاقستان تضمین کرد که چهار تا از پنج حزبی که موفق شدند کرسی ها را تصاحب کنند، طرفدار رئیس جمهوری هستند. تنها عضو موفق اکژول، حتی از پارلمان کناره گیری کرد. انتخابات تاجیکستان بیشتر، از تثبیت قدرت رحمانف ناشی شده است. تاجیکستان ثبت نام برای برخی سازمان های غیر دولتی بین المللی مانند موسسه ی جامعه ی باز را محروم کرده است.و پس از محروم کردن آن از اعتبار در مارس2004 ،مورد را علیه موسسه ی جمهوری بین المللی بایگانی کرد.پارلمان قزاقستان در تاریخ 29 ژوئن ، دو لایحه تصویب کرد که در نظر داشت که فعالیت های سازمان های غیر دولتی را تنظیم کند. این ها ایجاد شده بودند که به وسیله ی شورای قانون اساسی ، غیر قانونی شوند. اما منتظر امضای رئیس جمهوری بودند.
    استفاده زیادی از نیرو توسط مقامات ازبک در اندیجان در 12 و 13 مه که منجر به مرگ صدها اعتراض کننده شد، گستره و اندازه ای را که حکومت فراهم کرده است تا از شرایط مشابه قرقیزستان جلو گیری کند،را نشان میدهد. هم اکنون در قزاقستان یک کشمکش در رابطه با تاریخ دیر تر از آن چه که شورای قانون اساسی معین کرده بود،دعوت شده است. رئیس جمهور قزاقستان در صحبت کردن در مورد دهمین سالگرد تاسیس قانون اساسی، گفت:"چون اقتصاد ما هنوز به اندازه ی کافی رقایتی نیست و جامعه ی مدنی ما هنوز دز مراحل آغازین است ، اصلاحات سیاسی رادیکال ممکن است زندگی اجتماعی را در کشور تثبیت کند،که موجب می شود مردمش ارزش های لیبرال را ن÷ذیرد و فرآیند های دموکراتیک را کاهش دهد، که ما حالا در جمهوری های شوروی سابق شاهد هستیم."
    این "انقلاب ها"می توانند منجر به مداخله بیشتر توسط قدرت های بزرگ در امور داخلی یک کشور شود.رئیس جمهور گرجستان حتی برای تغییرات دموکراتیک" در بلاروس را به عنوان آخرین دیکتاتور در مرکز اروپا"توصیف کرده است.
   
    ● ترجمه: سید رزاق موسوی
    

تبلیغات