چکیده

متن

 

برگزاری اجلاس اخیر در منطقه" ولژسکی یوتیوس" شهر" سامارا " در جنوب روسیه ، ما بین سران اتحادیه اروپا و کشور روسیه فدراتیو در واقع تبلور و نمایان گردیدن آشکار و به رو آمدن اختلافاتی بود که در طی دو سال اخیر ما بین برخی کشورهای اروپایی و سران آنها با حاکمیت روسیه شدت یافته است .
    این نشست و برگزاری آن از زوایای مختلفی قابل بررسی و تحلیل می باشد :
    اول – هدف اصلی برگزاری این اجلاس :
    هدف ظاهری اصلی برگزاری این اجلاس تمدید توافقنامه ای بود که به منظور توسعه همکاریهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ما بین روسیه و اتحادیه اروپا در سال 1994 توسط طرفین امضاء شده و از سال 1997 اجرای آن آغاز و به مدت 10 سال( یعنی تا سال 2007 میلادی) دارای اعتبار می باشد .
    دوم – هدف مهمتر :
   
    هدف مهمتر از این نشست در واقع توافق و تحبیب قلوب بین اتحادیه اروپا و روسیه بعد از یک دوره تنش
    های پشت پرده و بعضا" حتی کشمکش های کج دار و مریز به وقوع پیوسته در طی دو سال اخیر مابین طرفین بوده ، که اوج آنرا می توان سخنرانی چندی قبل پوتین در اجلاس سالیانه شورای فدراتیو روسی وی مبنی بر کنار کشیدن روسیه از معاهده کاهش نیروهای متعارف در اروپا ، دانست .
    البته از قبل از نشست" سامارا " اعلام شده بود که این موضوع و بحث پیرامون آن به اجلاس آتی دیگری ما بین ناتو و روسیه محول شده و در "سامارا" در خصوص مسائل نظامی و امنیتی و مواردی از این قبیل بحث و گفتگو نخواهد شد .
    سوم – هم اکنون برخی سرفصل های موجود مورد اختلاف ما بین روسیه و اتحادیه اروپا عبارتند از :
    1 – بحث انرژی ، و استفاده سیاسی و ابزاری روسیه از مقوله انرژی نفت و گاز صادراتی خود به اروپا ، و حوادثی که در طی دو ساله اخیر در این عرصه رخ داده است . موضوعاتی نظیر : بالا بردن قیمت گاز صادراتی روسیه تا حدود 5 برابر قیمت قبلی آن ، قطع گاز صادراتی به اوکراین و بیلو روس بواسطه بحث قیمت و موارد دیگری از این قبیل .
    2 – استقرار سامانه رهگیری و رادار و سیستم موشکی آمریکا در اروپا ( در لهستان و چک ) ، که در مقابل آن روسیه موضوع خروج خود از معاهده کاهش نیروهای متعارف در اروپا را بیان داشته است .
    3 – روسیه حوزه بالکان را محدوده نفوذ سنتی خود می داند ، که اروپا این امر را قبول نداشته و بدنبال قطع کردن عملی حضور و نفوذ روسیه در بالکان و موضوعاتی از قبیل کوزوو و استقلال آن از صربستان و مخالفت علنی روسیه با این اقدام و ... می باشد .
    4 – روسیه با پیوستن اعضای اروپای شرقی به اتحادیه اروپا از ابتدا مخالف بوده و می باشد ، چرا که معتقد است که ورود این کشورها در جرگه اتحادیه اروپا سبب بوجود آمدن منطقه ای حائل مابین روسیه و کشورهای اصلی این اتحادیه شده و این کشورها در حقیقت به مثابه مانع و پلی برای ورود و دسترسی روسها به بخش اصلی اروپا ، عمل خواهند نمود.
    5 – اتحاد استراتژیک برخی از کشورهای ارپای شرقی ، نظیر لهستان و چک با آمریکائیها ، که خوشایند روسها نبوده و نیست .
    6 – روسیه و بویژه حاکمیت فعلی در آن مخالف پروژه پیشرویی ناتو به شرق بوده و حضور ناتو را بویژه در حوزه هایی که حریم امنیتی روسیه محسوب می گردند قبول ندارد .
    7 – روابط استراتژیک برخی کشورهای اروپای غربی و سران آنها با آمریکائیها ، مورد خوشایند روسها نمی باشد .
    8 – پوتین به جهت پیشبرد اهداف خاص خود با برخی از رهبران اروپایی نظیر : شرودر در آلمان ، برلوسکونی در ایتالیا و شیراک در فرانسه و ... ، روابط شخصی ایجاد نموده بود ، که هم اکنون شاهد رفتن این افراد از مصدر امور و جایگزینی افراد جدیدتر به جای آنها هستیم .
    9 – انتقادات اتحادیه اروپا به وضعیت حقوق بشر در روسیه و انتقاد آنها مبنی بر اینکه چرا روسیه به برخی شخصیتهای سرشناس مخالف نظیر : گری کاسپاروف و سایرین اجازه فعالیتهای آزادانه سیاسی را نمی دهد و حتی به این افراد اجازه حضور در نشست" سامارا" را نداده است .
    10 – در مقابل نیز طرح انتقاد از سوی روسیه خطاب به اتحادیه اروپا ، که اعضای این اتحادیه حقوق اولیه اقلیت روس نژاد خود را نقض می نمایند .
    11 – اختلافات موجود در خصوص مسائل تجاری و اقتصادی فیمابین روسیه با برخی کشورهای اروپایی ، همچون : تحریم واردات گوشت لهستان ، تحریم تجاری استونی و لتونی و موارد دیگری از این قبیل .
    12 – اتحادیه اروپا در خصوص بازسازی قدرت و حوزه نفوذ سنتی روسیه در بخشهایی از این اتحادیه و نقشه فعلی آن ، هراس و واهمه دارد ، لذا قصد دارد تا در برخی عرصه ها برخوردی قاطع تر داشته باشد .
    به طوریکه در موضوع برخورد روسیه و تحریم تجاری استونی توسط روسیه بدلیل پائین کشیدن مجسمه سرباز ناجی از سوی دولت استونی در شهر تالین پایتخت این جمهوری ،" خوزه مانوئل باروسو " رئیس کمیسیون اروپا ، در پاسخ به پوتین ، مشکلات روسیه با برخی اعضای اتحادیه اروپا از جمله استونی و لتونی را مشکل روسیه با کل اتحادیه اروپا توصیف کرد .
    همچنین در اجلاس قبلی سران اتحادیه اروپا نیز وتوی لهستان علیه روسیه ، باعث شد که این اجلاس ثمری را برای روسها در پی نداشته باشد .
    چهارم – در این بین متغیرهایی نیز وجود دارد که عبارتند از :
    متغیر اول – در حال حاضر روسیه حدود یک سوم نفت و گاز مورد نیاز اروپا را تامین می نماید و تا جایگزینی راههای آلترناتیو و دیگر توسط اروپائیها در این عرصه ، زمان قابل توجه و بسیاری لازم می باشد .
    پیشنهاد منشور انرژی توسط اتحادیه اروپا ، جهت ایجاد وابستگی متقابل می باشد ، تا روسیه نتواند از ابزار انرژی بر علیه اروپا استفاده نماید ، که روسها نیز به این سادگی زیربار موضوع نمی روند .
    متغیر دوم – برخی کشورهای اروپای شرقی که تا سالهای نه چندان دور جزو اقمار روسیه بوده اند ، بدنبال تسویه حسابهای قبلی خود با روسیه با استفاده از ابزار اتحادیه اروپا ، غرب و آمریکا هستند .
    متغیر سوم – با تغییرات حاصله در حاکمان و سیاست خارجی برخی کشورهای اروپایی ، همنوایی آنها با روسیه بسیار کمتر شده است . پس روسیه راه سخت و دشوارتری را در کسب و اجماع نظر اروپائیها پیش روی خود دارد .
     لذا برای حل این مسئله به ایجاد ارتباط و تجکیم روابط دوجانبه خود با کشورها و اعضای موثر و اصلی در اروپا رو آورده و از این اهرمها در جهت تعمیق روابط خود با کل اروپا بهره ببرد . ضمن اینکه روسیه امیدوار است تا از نفوذ سیاستمداران قبلی در سطح دولتهایشان و در مجموعه اتحادیه اروپا استفاده و بهره برداری لازم را بنماید .
    متغیر چهارم – روسیه هر موقع می خواهد به اروپا نزدیک شود آمریکائیها با استفاده از متحدین فعلی و برخی اقمار اروپایی خود سعی دارند تا یک فاصله ای را ما بین آنها ایجاد کرده و مانع از شکل گیری خواسته روسها و دستیابی مطلق به آن گردند .
    متغیر پنجم – روسها ، اروپائیها و غرب را بانیان انقلابهای رنگین در حوزه ها و حاشیه های امنیتی تحت نفوذ خود می دانند ، لذا در این مقوله حداکثر توجه را دارند تا این ویروس گریبانگیر خود آنها نگردد.
     از طرف مقابل هم بحث نقض حقوق بشر در روسیه و سرکوب اعتراضات و تظاهراتها و ... و مقولاتی همچون : چچن و ... دستاویزی در دست غربیها و اروپائیها بر علیه روسیه می باشد .
    متغیر ششم – رقابت مابین اروپائیها و آمریکائیها در برخی موضوعات سبب شده تا روسها سعی نمایند تا از تقابل این دو به نفع خودشان بهره برداری نمایند . البته همواره بین آمریکائیها و اروپائیها شاهد تفاوتهایی در بحث ارتباط با روسیه هستیم .
    متغیر هفتم – اروپا بدنبال قطع دخالت روسیه در بالکان می باشد . در مورد کوزوو و موضوع استقلال آن ، اتحادیه اروپا بدنبال این است که به روسیه بفهماند که دیگر دوران جنگ سرد و بلوک بندی در جهان تمام شده است و روسیه نبایستی در بحث کوزوو دخالت کرده و در این موضوع خود را قیم و حامی صربستان بداند .
    متغیر هشتم – اروپائیها بدنبال این هستند که روسیه به لحاظ نظامی ، امنیتی ، اقتصادی و ... تهدیداش را در مقابل آنها برطرف نموده و از این مقولات بعنوان ابزاری بر علیه آنها استفاده ننماید .
    متغیر نهم – روسیه نیز بدنبال منافع خاص خودش است و سعی دارد تا با استفاده از اروپا و همراهی آن در رخدادهای مختلف و مهم در نقاط مختلف جهان نقش آفرینی نموده و از آنها حداکثر بهره برداری لازم را بنماید .
     متغیر دهم – اختلافات روسیه در عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل در موضوعات مختلف با آمریکائیها و کلا" غرب در موضوعاتی همچون : فلسطین ، حماس ، لبنان ، عراق ، افغانستان و ... وجود داشته و به صورت روزافزون بر ابعاد آن افزوده می شود .
   
    نتیجه گیری اینکه:
    1 – روابط فعلی روسیه و اتحادیه اروپا از دو بعد قابل بررسی می باشد:
    اول – نقاط مشترک و همکاری ای که مابین دو طرف وجود دارد ، نظیر : ابعاد تجاری ، اقتصادی ، انرژی ، سرمایه گذاریهای مشترک در خاک همدیگر ، کمکهای فنی و تکنولوژیک اروپا به روسیه و امثالهم .
    و دوم – نقاط افتراق و چالش برانگیز و تنش زای موجود ، نظیر : ابعاد امنیتی ، سیاسی ، نظامی ، حقوق بشر و ... .
    2 – برون داد تعاملات و نتیجه نشست "سامارا" بیانگر این است که دو واگرایی جدی در روابط روسیه با اتحادیه اروپا در حال وقوع است :
    اول– واگرایی در زمینه سیاست اقتصادی و انرژی و ...، چرا که روسیه قصد دارد از منابع انرژی خود بعنوان یک سلاح در راه پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود در مقابل اروپا استفاده بنماید .
    و دوم – واگرایی در زمینه امنیتی و نظامی ، بحث سامانه سپر دفاع موشکی و استقرار آن توسط آمریکا در اروپا .
    که هر دوی موارد فوق تبدیل به معضل شده اند و لذا هم اکنون یک عدم اجماع نظر در زمینه تعاریف مشترک از منافع ملی مشترک ، در بین طرفین ایجاد شده است و در نتیجه برخی از نقاطی که می تواند موجب همکاری روسها با اروپائیها( و بالعکس) باشد ، دارد به تنش تبدیل می شود .
    3 – از طرف دیگر ، بدون شک اروپائیها تلاش خواهند کرد تا روند مذاکرات خودشان با روسیه در این مقطع به مسیری برود تا ضمن کنترل کامل اوضاع و مهار تنش های بوجود آمده ، هیچ توافق جدی ای ما بین طرفین حاصل نشود ، تا آنها در این مسیر با برنامه ریزی دقیق و کامل جهت آینده و در قبال حکومت آتی روسیه ، حداکثر استفاده را به نفع خودشان بنمایند و توافقات اصلی و جدی تر را به حکومت بعدی روسیه با نرخ بالاتری بفروشند ، چرا که پوتین در آخر راه قرار داشته و در اواخر عمر حکومت خود بسر می برد . البته وضعیت فعلی روابط به گونه ای است که ، از ابتدای فروپاشی شوروی سابق تا به حال ، روابط روسیه با اتحادیه اروپا تا به این حد شکننده و در شرایط بدی قرار نداشته است .
    4 – از پس از طرح سپر دفاع موشکی آمریکا و استقرار آن در اروپا ، روسها نگران این هستند که اروپا دوباره زیر چتر آمریکائیها رفته و این امر مانع پیشرفت طرحهای روسیه در اروپا بشود و این اقدام آمریکا ، اروپائیها را بر علیه روسها برخیزاند .
    5 – روسیه و اروپائیها در حال حاضر چون نمی توانند به توافق جمعی برسند ، لذا بدنبال گسترش مناسبات دوجانبه با همدیگر هستند و روابط در این بعد قضیه رو به توسعه و گسترش بوده و خواهد بود.
    

تبلیغات