چکیده

متن

 

دکتر مهدی سنایی
روابط ایران و روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به دنبال آن حادثه 11 سپتامبر به گونه یی دیگر تعریف شد. چنانچه روسیه با سه دوره تغییر و تحول در سیاست خارجی خود و به خصوص در دوران ریاست جمهوری پوتین که به یک نوع سیاست خارجی عملگرا گرایش پیدا کرد مواجه است. پرونده هسته یی ایران نیز در چارچوب همین تحولات قابل درک است.اما به گفته بسیاری از کارشناسان روس شناس نباید نوع روابط روسیه و ایران را تنها منوط به این دو کشور دانست بلکه سیاست های امریکا و اتحادیه اروپا را نیز باید از منظر دیگری در این روابط لحاظ کرد. دکتر مهدی سنایی رئیس موسسه مطالعات روسیه ،آسیای مرکزی و قفقاز (ایراس) ضمن تحلیل و بررسی چگونگی روابط روسیه و امریکا و نقش این دو کشور در نظام بین الملل بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به سیاست خارجی روسیه طی دهه اخیر اشاره می کند.
    ● با شروع شدن مساله پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت، روسیه در قبال ایران سیاست خاصی را در پیش گرفت. به نظر شما روسیه بر اساس چه موقعیت و جایگاهی در نظام بین الملل، در این مقطع فعلی به همکاری با ایران پرداخت؟
    اگر روابط ایران و روسیه را به سه سطح روابط دوجانبه، منطقه یی و بین المللی تقسیم کنیم، می توان
    گفت که مهمترین سطح آن همین سطح بین المللی است. در واقع این نیازی است که این دو کشور در سطح بین المللی به یکدیگر دارند و تعاملی است که
    باید در این سطح با یکدیگر برقرار کنند. پس رفتار روسیه با ایران تنها در چارچوب تعامل سیاست خارجی روسیه با نظام بین الملل قابل بررسی است.
    ولی سیاست خارجی روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دچار تغییر شد و از استراتژی مشخص و معینی که یک روند طولانی را طی کند برخوردار نبود.
    ببینید، روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سه دوره را در سیاست خارجی خود پشت سر گذاشته است. نخستین دوره سیاست خارجی روسیه که در قالب تز «خانه مشترک اروپایی» فعالیت می کرد از زمان گورباچف شروع شد و تا زمان یلتسین هم ادامه یافت. در واقع عضویت در ناتو، اتحادیه اروپا و همین طور همکاری خیلی گسترده با اتحادیه اروپا و امریکا رویکرد اصلی سیاست خارجی روسیه در این مقطع بود که می توان گفت غرب گراها و تیم یلتسین بر سیاست خارجی روسیه حاکم بودند، اما در دوره دوم که از سال 1996 با وزیر خارجه شدن پریماکوف شروع شد، گردشی در سیاست خارجه روسیه آغاز شد که همزمان نگاه به شرق و غرب را مدنظر داشت.
    ● روسیه با نگاه به شرق به دنبال چه چیزی بود؟
    در این دوره روسیه دوباره نگاه ویژه یی به خاورمیانه و جهان اسلام کرد. یعنی روسیه دوباره به مناطق پیرامون خودش و خارج نزدیک خیلی اهمیت داد و به طور مستقیم در حوزه کشورهای پیرامون خودش یعنی جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، کشورهای اروپای شرقی که جمعیت روس زبان در آنجا زندگی می کنند؛ توجه ویژه یی به اقلیت های روس کرد. همچنین به خارج نزدیک، خاورمیانه و جهان اسلام. همکاری استراتژیک روسیه با چین و هند مطرح شد که منجر به رشد فوق العاده روابط روسیه با این دو کشور در این دوره شد.پس اینها مظاهر دوره دوم سیاست خارجی روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود. منتها من بر این اعتقادم که روسیه این مرحله را هنوز در همان چارچوب سیاست خارجی پیشین که از زمان شوروی به ارث برده بود، دنبال می کرد. به همین دلیل هم سیاست خارجی روسیه بعضاً هزینه هایی می کرد که نتیجه یی هم نمی گرفت. از جمله این هزینه ها در صربستان و یوگسلاوی بود که در مقابل سیاست های امریکا روی این کشورها مقاومت می کرد ولی نتیجه یی هم از آن حاصل نمی کرد.
    ● در مرحله سوم چه اتفاقی افتاد؟ آیا در سیاست خارجی روسیه تغییر عمده یی حاصل شد؟
    بله. در مرحله سوم تعادل بین نگاه به شرق و غرب حفظ شد، اما پوتین که مظهر دوره سوم سیاست خارجی روسیه است دو ویژگی خاص را در سیاست خارجی روسیه درج کرد. نخست اینکه سیاست خارجی روسیه به طور فوق العاده یی عملگرا شد و دوم اینکه، پوتین از سال 2000 به بعد به دنبال مشارکت راهبردی با اروپا و به ویژه با امریکا بود.بعد از حادثه 11 سپتامبر نیز رابطه شخصی بین پوتین و بوش ایجاد شد و در شکل دو شریک راهبردی عمل کردند. در واقع اهداف مشترکی تعریف شد که مبارزه با تروریسم و جرائم مختلف بین المللی بود.
    ● در واقع همزمان با برقراری روابط مشترک و راهبردی بین روسای جمهوری روسیه و ایالات متحده امریکا بود که خصومت امریکا با ایران نیز تشدید شد و کشورمان از سوی ایالات متحده امریکا بعد از همکاری ایران در مسائل امنیتی افغانستان جزء محور شرارت قرار گرفت. ضمن اینکه پس از حمله امریکا به عراق؛ پرونده هسته یی ایران نیز در نظام بین الملل مطرح شد و تا شورای امنیت و قطعنامه های صادره از سوی آن کشیده شد. در این مقطع مواضع روسیه نسبت به ایران که از نگاه به شرق می تواند در سیاست خارجی روسیه مورد ارزیابی قرار گیرد، چگونه بود؟
    این قسمت را عرض می کنم، اما در سال های اول بعد از 2000 تا 2004 تز مشارکت راهبردی با امریکا بیشتر غلبه داشت، ولی روسیه یک مشکل اساسی با امریکا داشت و آن هم هژمونی امریکا و نظام تک قطبی بود که امریکا آن را در سطح دنیا دنبال می کرد و روسیه هم در مقابل آن مقاومت می کرد و به دنبال افزایش جایگاه خود در نظام بین الملل بود. به نظرم آرام آرام روشن شد که غرب جایگاه مورد نظر روسیه را برای آن قائل نیست و این تز مشارکت راهبردی در سیاست خارجی روسیه تبدیل شد به یک نوع مشارکت و مقاومت. یعنی روسیه در عین حال که به دنبال مشارکت و همکاری در طرح های امریکا بود ولی در مقابل سلطه جویی و هژمونی امریکا نیز مقاومت می کرد.در واقع در زمانی که امریکا به افغانستان حمله کرد، روسیه به راحتی به امریکا اجازه داد که در مناطق پیرامونی اش در ازبکستان و گرجستان پایگاه ایجاد کند، چون روسیه در این مقطع سیاست خارجی مشارکت راهبردی با امریکا را داشت و پوتین نیز انتظار داشت که دستاوردهای زیادی را از همکاری با امریکا داشته باشد، ولی ما بعداً دیدیم که روسیه با حمله امریکا به عراق مخالفت جدی کرد و با شکست طرح خاورمیانه بزرگ امریکا نیز یک حالت اعتراض آمیز به خود گرفت که این همان مقاومت روسیه در مقابل هژمونی روسیه محسوب می شود. بنابراین در سیاست خارجی روسیه نسبت به امریکا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ما شاهد دو دوره سرخوردگی هستیم.
    ● این دوران سرخوردگی روسیه نسبت به سیاست های منطقه یی امریکا به چه زمان هایی برمی گردد؟
    به سال های 6-1995 و سال های 6-2005 در واقع در دوره اول روسیه دید که همکاری اش با اتحادیه اروپا و امریکا از دستاورد چندانی برخوردار نیست و موجی نیز در داخل روسیه ایجاد شد که روسیه نباید به طور کامل به سمت غرب برود و دور دوم نیز پوتین احساس کرد که امریکا بدون مشارکت روسیه، مسائل جهان را حل و فصل می کند، البته در این مقطع روسیه به توانایی هایی هم دست یافته بود؛ ثبات نسبی در کشور ایجاد شده بود و رشد اقتصادی نسبی که داشتند و مهمتر از همه اندوخته یی که از صادرات نفت و گاز ایجاد شده بود و جایگاهی که روسیه در حوزه تولید و انتقال انرژی در دنیا پیدا کرده بود، به شکلی که حتی می توانست به این وسیله کشورهای دیگر را هم تهدید کند، باعث شد که مقاومت روسیه در کنار مشارکت آن با امریکا نیز برجسته شود. بنابراین ما شاهد این هستیم که طی یک سال گذشته سخنان تندی بین رئیس جمهور روسیه و مقامات روسی با مقامات غرب و به خصوص امریکا رد و بدل می شود که این امر نشان دهنده نارضایتی روسیه از مواضع غرب است. در واقع من می خواهم بگویم که الان مشارکت و مقاومت به طور همزمان در چارچوب سیاست خارجی دوره سوم روسیه وجود دارد.
    ● الان روسیه تا چه میزان سیاست مشارکت و مقاومت را در قبال پرونده هسته یی ایران در شورای امنیت لحاظ کرده و به کار می برد؟
    روسیه به طور دقیق، در همین چارچوب در مورد ایران عمل کرده است تا آنجایی که پرونده هسته یی ایران در مقابل هژمونی و سلطه جویی امریکا بوده، روسیه مقاومت کرده است و در آنجایی که روسیه احساس می کرده امریکا با پیش بردن این پرونده، تلاش می کند تا نفوذش را در منطقه گسترش دهد، باز هم مقاومت می کرده است، اما روسیه امکان و قدرت وتو نداشته است زیرا هنوز از توانمندی کافی برای مقابله با امریکا برخوردار نیست و به همین دلیل هم در یک حوزه تعریف شده با امریکا و اروپا مشارکت می کند. چون نمی تواند از آنها صرف نظر کند ضمن اینکه نمی خواهد یک نظام تک قطبی بر جهان حاکم شود. پس طبیعتاً به طور همزمان مقاومت و مشارکت می کند. منتها روسیه بدون اروپا در این مقاومت در برابر امریکا کم می آورد به همین دلیل نقش اروپا در مسائل جهان و اینکه در کدام سمت باشد اهمیت می یابد.
    ● در کجاها روسیه نسبت به مقاومتش در قبال امریکا کم می آورد؟
    یکی در حوزه محل اتفاق نظر کشورهای دیگر است یعنی جایی که امریکا، اروپا، چین و ژاپن هم به طور مشترک نظر مشترکی پیدا می کنند، دوم در جایی است که فشارهای امریکا به روسیه می تواند برای روسیه هزینه فوق العاده یی داشته باشد. در واقع در این دو نقطه است که روسیه دارد کم می آورد و به طور طبیعی می توان گفت که ظرف مقاومت روسیه در همه مسائل بین المللی در مقابل امریکا محدود است. از جمله در مورد پرونده هسته یی ایران. نمونه اخیر آن نیز ایجاد سامانه های دفاع موشکی در برخی از کشورهای اروپای شرقی است.
    ● آقای دکتر، قبل از اینکه وارد بحث سامانه های دفاع موشکی شویم تا حدی به بررسی استفاده از حق وتو در شورای امنیت از سوی روسیه بپردازیم. آیا با وتو کردن قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران، تعارضی بین روابط روسیه با اتحادیه اروپا و امریکا به وجود می آید که منافع روسیه به خطر جدی مبتلا خواهد شد؟
    می دانید که روسیه به هر حال در ظرف مقاومت محدودی بازی می کند و تلاش می کند که خیلی هم ایران و اروپا را از دست ندهد. روسیه خیلی مایل است ایران کاری نکند که اروپا در پرونده هسته یی ایران به سمت امریکا برود. در واقع روسیه تلاش کرد که ایران خواسته های اروپا را برآورده کند و صف روسیه و اروپا مشترک بماند، چون روسیه می دانست که با اتحادیه اروپا ظرف مقاومتش در مقابل امریکا افزایش پیدا می کند، اما وقتی که اروپا و امریکا در یک صف باشند، به طور طبیعی روسیه هم ظرف مقاومتش در پرونده هسته یی ایران محدود می شود. ضمن اینکه روسیه هم به دلایل متعدد مایل به دیدن یک ایران هسته یی نیست.
    ● حالا به بحث قبلی که شما می خواستید به آن بپردازید بازگردیم. پوتین چندی پیش اعلام کرد که روسیه توانسته است تعدادی موشک با چندین کلاهک آزمایش کند که بتواند سامانه های دفاع موشکی که امریکا می خواهد در برخی از کشورهای اروپای شرقی کار بگذارد را مهار کند. ضمن اینکه شما در مصاحبه های گذشته عنوان کردید که روسیه دارد از ایران به عنوان خاکریزی استفاده می کند تا جلوی نفوذ امریکا را به قلمرو خود بگیرد. نظر شما در این دو مورد چیست؟
    نه. ببینید خاکریزی که من از آن صحبت کردم به این معنی بود که روسیه احساس می کند که اگر در مورد ایران کوتاه بیاید و امریکا با ایران برخورد کند، امکان دارد که گام های بعدی خیلی نزدیک تر به روسیه باشد یا خود روسیه باشد.اما در مورد ایجاد سامانه های دفاعی موشکی هم اگر دقت کنید، روسیه دارد همین بازی را می کند. یعنی از یک طرف مخالفت می کند و به طور صریح این امر را تعبیر کرد به اینکه امریکا امپراتوری رایش سوم است و به هر حال امریکا امپراتوری را در دنیا راه انداخته است، ولی از طرف دیگر می آید و مطرح می کند که به صورت مشترک سامانه های دفاع موشکی را در خاک روسیه انجام دهند و پایگاه راداری روسیه در آذربایجان مورد استفاده قرار گیرد. پس این دو نکته قابل ملاحظه است. نخست همان نکته یی است که اشاره کردم یعنی مقاومت روسیه در مقابل امریکا است که همزمان تلاش می کند با امریکا هم مشارکت داشته باشد. چون قدرت مقابله جدی را ندارد. یعنی اگر الان دوره جنگ سرد بود، روسیه اعلام می کرد که این کار نباید صورت بگیرد، ولی چون روسیه از توان کافی برخوردار نیست، می گوید امریکا حق ندارد این کار را انجام دهد یا اینکه من هم می روم و سامانه دفاع موشکی در جای دیگر ایجاد می کنم، ولی الان روسیه نه پایگاهی در کوبا دارد و نه توان هزینه کردن برای این کار را دارد. در نتیجه مقاومت محدودی می کند چون دیگر الان آن قاعده جنگ سرد وجود ندارد. پس روسیه تلاش می کند که در این برنامه مشارکت کند.
    ● مواضع کشورهای اروپای شرقی نسبت به ایجاد سامانه دفاع موشکی امریکا در خاک آنان چیست؟ به خصوص اینکه تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جزئی از بلوک شرق محسوب می شدند؟
    ایجاد سامانه دفاع موشکی از سوی امریکا در چک و لهستان در چارچوب کلی سیاست امنیتی و نظامی امریکا در جهان قابل فهم است. این کشور همچنان به دنبال گسترش مرزهای دفاعی خویش است. ایجاد سامانه دفاع موشکی از یک سو مقابله با تهدید ناشی از روسیه، چین، خاورمیانه و خاوردور را دنبال می کند و از سوی دیگر نشان از برتری یافتن اروپای مرکزی در سیاست خارجی امریکا دارد. این اروپای به اصطلاح نوین می تواند نقش بهتری در سیاست خارجی امریکا ایفا کند؛ هم از آن رو که از وابستگی بیشتری برخوردار است و هم از این جهت که نقش بیشتری را در زمینه مقابله با نفوذ روسیه در اروپا بازی می کند. تظاهرات و اعتراضات در سفر بوش به آلمان و استقبال گسترده از او در آلبانی، لهستان و بلغارستان در هفته گذشته تفاوت اروپای قدیم و جدید را به نمایش می گذارد. اما با وجود تعارفات موجود میان رهبران دو کشور روسیه و امریکا تردیدی نیست که یکی از اهداف اصلی امریکا از ایجاد سامانه دفاع موشکی در چک و لهستان مقابله با روسیه و کاهش بیشتر نفوذ این کشور در اروپای شرقی و آسیای مرکزی و قفقاز است. عکس العمل روسیه به این طرح را نیز با توجه به وضعیت کنونی روسیه و قواعد حاکم بر سیاست این کشور می توان تحلیل کرد.
    ● تحلیل شما از عکس العمل روسیه در این خصوص چیست؟
    سیاست خارجی روسیه عصر پوتین در قبال امریکا را می توان «دکترین مشارکت و مقاومت» نامید. روسیه در این دوره در چارچوب یک سیاست خارجی غیر ایدئولوژیک و کاملاً عملگرا که حاضر نیست بدون در نظر گرفتن فایده یی هزینه یی کند با پذیرش ساختارهای موجود نظام بین الملل به دنبال کسب جایگاه مناسب خویش در این عرصه است و به همین دلیل میدان بازی بزرگی را برای مشارکت و همکاری با امریکا و اروپا پیش روی خود می بیند. دکترین نظامی روسیه اما هنوز و با وجود گذشت نزدیک به دو دهه دارای ویژگی عکس العملی است. اگر طی سال های گذشته دکترین نظامی روسیه در یک نوبت در سال 1997 رویکرد اوراسیایی یافت و در سال 2000 به ناتو به عنوان یک تهدید نگریست و در سال 2003 حق دفاع پیشگیرانه را برای روسیه ایجاد کرد، اما هنوز به مقدار زیادی خالی از ابتکار و عکس العمل است. شاید توان و استحکامی که روسیه در عصر پوتین یافته است، هنوز قدرت کافی را برای ورود روسیه به این عرصه ایجاد نکرده است.از سوی دیگر تجربه روسیه در ورود به جنگ ستارگان و شکست در این رقابت موجب شده است که از هر گونه ورود به رقابت تسلیحاتی جدید اجتناب کند. شاید پیشنهاد های متفاوت و مکرر روسیه به امریکا برای مشارکت در طرح سپر موشکی نیز در این راستا قابل تحلیل باشد. روسیه از سویی تلاش می کند در تعریف دشمن فرضی مورد نیاز سیاست خارجی امریکا مشارکت کند و از سوی دیگر طرح کشاندن روسیه تجهیز شده به سرمایه های ناشی از فروش انرژی به یک رقابت جدید تسلیحاتی را با شکست مواجه کند.
    ● در نهایت، هدف پوتین رئیس جمهور روسیه از پیشنهاد بهره برداری مشترک از پایگاه راداری «قبله در آذربایجان» چیست؟
    پیشنهاد نهایی پوتین رئیس جمهور روسیه به رئیس جمهور امریکا در زمینه بهره برداری مشترک از پایگاه راداری «قبله» در آذربایجان می تواند اهداف متفاوتی را دنبال کند. پایگاه قبله که در سال 1360 به بهره برداری رسید اگر چه همچنان که رئیس جمهور روسیه اشاره کرده است نیاز به نوسازی دارد اما از توانایی قابل توجهی برای کسب اطلاعات از ایران، ترکیه، کشورهای عربی و خاورمیانه و حتی شرق دور برخوردار است. به نظر می رسد ارائه این پیشنهاد بیش از مشارکت در این زمینه ،هدف به نمایش گذاشتن اهداف امریکا از ایجاد سپر موشکی را دنبال می کند و با این پیش فرض ارائه شده است که امریکا حاضر به کنار گذاشتن طرح موجود و انتخاب این جایگزین نیست. باید در نظر داشت که طرح کنونی امریکا ایجاد یک مجموعه شامل 10 رهگیر در لهستان و یک سیستم راداری در چک است و سیستمی را کامل می کند که در حال حاضر در ایالات متحده، گرینلند و بریتانیا مستقر است در حالی که پایگاه قبله تنها شامل یک سیستم راداری است.
    ● در مورد تحویل سوخت نیروگاه هسته یی بوشهر از سوی روس ها که با تاخیر خیلی زیادی مواجه شده است، نظر شما چیست؟ آیا صرفاً مسائل مالی که از سوی روس ها مطرح می شود علت تاخیر تکمیل نیروگاه بوشهر است یا این مساله تحت تاثیر مسائل سیاسی و به خصوص در ارتباط با روابط با امریکا قرار گرفته است؟
    پروژه بوشهر الان تا حدودی در قالب پرونده هسته یی ایران در آمده است، چون پرونده هسته یی ایران به یک پرونده بین المللی تبدیل شده است، در نتیجه ارسال سوخت هسته یی و تکمیل نیروگاه بوشهر از سوی روس ها نیز بی تاثیر از پرونده هسته یی ایران در شورای امنیت نیست.
    ● به اعتقاد شما الان این دو پرونده به یکدیگر گره خورده اند؟
    بله. فکر می کنم که اینها بی ارتباط از یکدیگر نیستند. امکان دارد روسیه تحویل سوخت هسته یی بوشهر را یک مقدار زمان بر کند. به این علت که روسیه منتظر است که ببیند سرنوشت پرونده هسته یی ایران چه خواهد شد. قطعاً فضای پرونده هسته یی ایران بر فضای همکاری روابط روسیه و ایران در نیروگاه بوشهر تاثیرگذار خواهد بود. به دلیل فشارهای ویژه یی که روی روسیه می آید و هم روی این موضوع.
    ● این فشارهای ویژه یی که بر روسیه تحمیل می شود تا نیروگاه هسته یی بوشهر تکمیل نشود، چیست؟
    این فشارهای ویژه از جانب امریکا است. تقریباً اولین بند تمام مذاکرات مسوولان امریکایی که به مسکو می آیند یا مسوولان روسی که به امریکا می روند، روی بحث بوشهر است که امریکایی ها به روسیه فشار وارد می کنند. این موضوع با مسائل زیاد دیگر در حوزه روابط روسیه و آمریکا مانند ورود روسیه به سازمان تجارت جهانی و... ارتباط داده می شود.هر چند که قبل از تصویب نخستین قطعنامه شورای امنیت علیه پرونده هسته یی ایران بحث مربوط به نیروگاه بوشهر برای روسیه استثنا و مجزا شده است، ولی این روند ممکن است در آینده به این صورت پیش نرود.
   

تبلیغات