چکیده

متن

 

روسیه همچنان در صدد اعمال نفوذ مستقیم خود بر کشورهای آسیای مرکزی است. به عنوان مثال روسیه در تاجیکستان از برگ (برنده) سیاسی ـ نظامی خود برای حمایت از امام علی رحمانف استفاده می کند.
    در عین حال روسیه بایستی برای مقابله با نفوذ اشکار و عینی کشورهای ثالث در این منطقه و همچنین مقابله با کشمکش های ژئوپلتیکی در آن، بر حجم فعالیت های خود در این منطقه افزوده و دخالت و مشارکت خود حول محور مسائل و مشکلات فوری و ضروی متمرکز کند. برای مثال ازبکستان بنا به جبر جغرافیایی و ژئوپولیتیکی سرزمین خود یعنی محصور بودن در خشکی و قرار گرفتن در مرکز یک منطقه کاملاً بی ثبات، نیاز به شرکای ژئوپولتیکی قابل اعتماد دارد. به همین لحاظ، ازبکستان اساساً نمی تواند یک سیاست خارجی و اقتصادی مستقل در پیش بگیرد. نکته قابل تأمل اینکه روابط غیرعادی و نسبتاً پیچیده ازبکستان با همسایگانش کارآمدی تلاش های سیاست خارجی این کشو را کاهش داده است.
    در جمهوری های آسیای مرکزی، تنها تصمیمات اقتصادی نه چندان مهم می تواند خارج از نظارت دستور مستقیم رئیس جمهورآغاز شود و موضوع همکاری استراتژیک و همگرایی اقتصادی از جمـله مسائـلـی اســت کـه در حیـطـه مـوضـوعـات سیـاسـی (حوزه ریاست جمهوری) قرار می گیـرد. دوره های منـظم سـردی و گـرمی روابط روسیه و ازبکستان تا حدود زیادی ناشی از رویکردها و دیدگاه های سیاست خارجی آن ها است و نه نیازهای واقعی آن ها به همکاری های اقتصادی. در روسیه رویکرد ضرورت حمایت از رژیم حاکم در آسیای مرکزی، استقلال کشورهای منطقه بایستی طی یک فرایند و به تدریج تکمیل شود. آن ها همچنین، تلاش های قدرت های خارجی برای انجام سریع فرایند دموکراتیزاسیون و لیبرالیزاسیون در این منطقه را، خطر آفرین می دانند (این کارشناسان تحولات گرجستان را نمونه روشنی از وجود چنین خطری می دانند). روسیه حتی پس از به قدرت رسیدن ساکاشویلی در گرجستان نیز به شکست سیاست خارجی خود به طور رسمی اعتراف نکرده است.
    روسیه قصد دارد شکست ها و ناکامی های سیاست خارجی خود در غرب CIS و قفقاز جنوبی را از طریق افزایش نفوذ خود در آسیای مرکری جبران کند. در این خصوص چالشی جدی پیش روی روسیه وجود ندارد و وابستگی کشورهای این منطقه به روسیه در مقایسه با دیگر کشورهای عضو CIS تا حدود زیادی بیشتر است. تهدید مرزهای جنوبی نیز عامل مهم درگیری است که حاکی از ضرورت تثبیت حضور روسیه در منطقه آسیای مرکزی است. ژنرال Anatoli Kulikov وزیر سابق امنیت داخلی و معاون کنونی رئیس کمیته امنیت دومای دولتی روسیه طی سخنانی اظهار داشت: «بایستی اعتراف کرد که روسیه در محاصره کشورهای مستقلی است که نمی توانند ادعای ثبات دموکراتیک داشته باشند، آن ها تحت تأثیر نفوذ خارجی هستند ونوع درک روسیه از آسیای مرکز با درک غرب از این منطقه متفاوت است. صده ها هزار تهدید متفاوت در روسیه را با جمهوری های آسیای مرکزی پیوند داده است.»
    گروهی از صاحبنظران روسی معتقدند کشورهای منطقه آسیای مرکزی از یکدیگر جدا شده اند و سیاست خارجی آن ها با یکدیگر هماهنگ نیست، برهمین اساس آن ها نتیجه می گیرند؛ روسیه بایستی نقش هماهنگ کننده را در این منطقه ایفا کرده و توسعه حضور و منافع خود در این منطقه را با یکدیگر پیوند بزند و این مسئله توضیحی است بر چرایی توجه ویژه روسیه به ساختارهای بین دولتی این منطقه از جمله CSTO، SCO و جامعه اقتصادی آسیای مرکزی که اخیراً به سازمان همکاری های آسیای مرکزی CACO تغییر نام داده است. احتمالاً روسیه بتواند از این طریق به گسترش فعالیت های خود به حیطه های سیاسی ـ نظامی و همچنین به کل مجموعه CIS اقدام ورزد.
    برخی از کارشناسان نظامی روسیه معتقدند؛ روسیه بایستی برای تقویت و تثبیت برتری استانداردهای نظامی خود در حوزه CIS، همکاری های سیاسی نظامی در چارچوب ساختارهای آن را تقویت کند. و این دقیقاً همان چیزی است که غرب آن را بی فایده می داند. به نظر می رسد، از آنجائی که کشورهای آسیای مرکزی چاره ای جز مقابله با تهدیدات واقعی از جمله تروریسم، بنیادگرایی، قاچاق موادمخدر و دیگر انواع جنایات فراملی ندارند، از گسترش همکاری با روسیه استقبال کنند.
    ظرفیت های سیاست خارجی روسیه در آسیای مرکزی
    روسیه برای حفظ و افزایش نفوذ خود در آسیای مرگزی نه تنها روابط دوجانبه خود با کشورهای منطقه را گسترش خواهد داد. بلکه در چارچوب CIS نیز با این کشورها همکاری خواهد کرد. روسیه قصد دارد در کوتاهترین زمان ممکن یک منطقه آزاد تجاری مطابق با اصول پذیرفته شده بین المللی را در این منطقه ایجاد کند. این مسئله که گاهی کشورهای عضو CIS ناگزیرند، فرصت ها و منافع ملی فوری خود را فدای افزایش میزان تجارت متقابل کنند، از جمله موارد مذکور است.
    این احتمال وجود دارد که روسیه در آینده نزدیک و هم زمان با ایجاد یک حوزه اقتصادی واحد، عناصر خاصی از «تنظیم وضعیت» را مورد استفاده قرار داده و برای بهره گیری از ظرفیت های علمی و تکنولوژبکی اعضای CIS تلاش کند. نخبگان روسیه عمدتاً بر همگرایی 4 کشور روسیه، بیلاروس، قزاقستان و اوکراین متمرکز شده اند و امیدوارند سایر کشورها نیز نسبت به الحاق به این فرایند از خود تمایل نشان دهند. ترکمنستان، ازبکستان و آذربایجان خارج از فرایند همگرایی قرار خواهند گرفت (اما ترکمنستان در صدد است به کنسرسیوم گاز یوداینا که هم اکنون در حال شکل گیری است بپوندد). مولداوی و ارمنستان نسبت به الحاق هنوز از خود تردید نشان می دهند. اقدامات در نظر گرفته شده برای ایجاد یک مکانیسم کارآمد همگرایی، انگیزه های همکاری در درون CIS را مجدداً برانگیخته و تمایلات و گرایش به مرکز را ایجاد خواهد کرد. به هر ترتیب روسیه تا کنون در خصوص اتخاذ یک سیاست جامع و کاملاً مناسب در قبال کشورهای CIS ناموفق بوده است، چند دلیل مهم سبب ساز این ناکامی بوده است.
    در بین کشورهای CIS تمایلات گریز از مرکز شدیدی وجود دارد و عملاً امکان به کار گیری یک الگوی واحد برای ایجاد ارتباط بین کشورهایی که چندی پیش از یکدیگر جدا شده اند، وجود ندارد. به همین علت است که روسیه در روابط خود با این کشورها بر روابط دوجانبه تأکید می کند. نخبگان سیاسی نیز در خصوص آغاز یک سیاست خارجی واحد در حوزه CIS به توافق نرسیده اند. نظامیان این کشور در صدد احیاء برتری روسیه در این حوزه هستند و در راستای تحقق این هدف تمام ابزارهای قانونی را به کار می گیرند (از روابط گسترده فنی ـ نظامی تا تأکید بر تهدیدات امنیت ملی متوجه آسیای مرکزی از جانب تروریسم بین المللی، بنیادگرایی و قاچاق مواد مخدر). برخی گروه های دیگر معتقدند روسیه بایستی به تدریج از آسیای مرکزی خارج شود. نفوذ مؤثر کشورهای ثالث و همچنین سرمایه خارجی در حوزه CIS، پیش بینی سیاست رسمی آینده روسیه در این منطقهه را مشکل می کند.
    در این زمینه دلایل داخلی مهمی وجود دارد.
   
    بحران چچن، روابط با مناطق مسلمان نشین روسیه و تهدیدات امنیت ملی
    به احتمال زیاد روسیه به کمک سایر کشورهای ذی نفوذ (چین، ایران و سایر کشورها) برای توجه و تمرکز بر روی تعدادی از مشکلات ضروری و فوری آسیای مرکزی تلاش خواهد کرد. تعامل با کشورهایی که با یکدیگر با کشورهای همسایه CIS ارتباط دارند، از طریق تأکید بر منافع مشترک منطقه ای) از کارآمدی بالایی برخوردار خواهد بود. امنیت منطقه ای، مبارزه علیه تروریسم بین المللی، جدائی طلبی، جنایات مرتبط با موادمخدر و مسائل زیست محیطی (مشکل ضروری و فوری دریاچه اورال) از جمله مشکلاتی هستند که احتمالاً روسیه تمایل دارد به کمک سایر کشورها در رفع آن ها اقدام کند. در صورتی که روسیه علاقه مندی بیشتری به حفر کانال از قسمتی از رودخانه های سیبری به سوی اسیای مرکزی، از خود نشان دهد. احتمالاً مشکل دریاچه اورال رفع خواهد شد. عرضه آب شیرین نیز می تواند در آینده مانع از بروز درگیری های احتمالی مرتبط با آب شود. علاوه بر این، روسیه می تواند به کشورهای آسیای مرکزی به حل مشکل مهاجرت غیرقانونی برای کار، سرمایه غیررسمی پیوستن به بازارهای خارجی، توسعه حمل و نقل و ترانزیت منابعع انرژی کمک کند. این اقدامات می تواند برای کشورهای آسیای مرکزی در کسب جایگاه بهتر و مناسب تر در سلسله مراتب بین المللی کمک شایان توجهی داشته باشد. در نتیجه، این کشورها می توانند به طور کلی در فرایند همگرایی در حوزه CIS وارد شده و به نحو مطلوب تری مشکلات داخلی خود را حل و فصل کنند.
    به طور کلی روسیه منافع مشترک زیادی با کشورهای آسیای مرکزی داشته و این امکان را دارد تا از ظرفیت هایی که نیاز به سرمایه گذاری خاصی ندارند بهره گیرد. از جمله این ظرفیت ها عبارتند از:
   
    1) فضای مشترک اطلاعاتی: (هنوز به کار گرفت نشده است). اما در برخی موارد این فضا نقش منفی ایفا می کند. رسانه های مستقل (اصطلاح مورد نظر روس ها) که در خدمت منافع برخی محافل اقتصادی و سیاسی روسیه هستند، در خصوص وضعیت کشورهای آسیای مرکزی اقدام به انتشار اخبار و اطلاعات منفی می کنند. در این اخبار آن ها عنوان می کنند که در این منطقه هیچ چیزی برای افزایش اعتبار روسیه وجود ندارد. طبیعتاً اینگونه مسائل تأثیری در منافع دولت روسیه ندارد.
   
    2) ظرفیت نخبگان ملی گرای طرفدار روسیه: بایستی این نکته را در نظر داشت که این عامل موفقی است. هرچند اکثر مردم این منطقه هنوز گذشته مشترک دوران شوروی خود را به خاطر دارند اما نسل جدید در این کشورها متمایلل به غرب است.
   
    3) کمک های فنی و انسان دوستانه به کشورهای آسیای مرکزی: به عنوان مثال ازبکستان به نوسازی نیروگاه های هیدرولیک خود و همچنین سایر تأسیساتی که قبلاً توسط متخصصان روسی نصب و راه اندازی شده و متعلق به دوران شوروی است، نیاز دارد. کمک های روسیه به رفع این نیاز موجب ایجاد اشتغال در این کشور شده و به شرکت های روسی نیز این امکان را می دهد تا ظرفیت های تولیدی خود را به طور کامل به کار اندازند. (که هنوز بخشی از آن با مشارکت روسیه در خصوصی سازی شرکت های ازبکی سوددهی آن ها را افزایش خواهد داد. در حال حاضر فعالیت آمریکا، ژاپن و تعداد دیگری از کشورها در این منطقه از روسیه بیشتر است، اما این مسئله نمی تواند تأثیری در وجهه و اعتبار روسیه در این منطقه داشته باشد. (بایستی خاطرنشان کرد روسیه کمک های فنی و انسان دوستانه خود به افغانستان، عراق و سایر کشورها را افزایش داده است).
   
    4) همکاری فعالانه تر با جمهوری های آسیای مرکزی در زمینه های فرهنگی و انسان دوستانه: این همکاری ها درک متقابل را ارتقاء داده و موجب تحکیم پیوندهای سیاسی و اقتصادی میان روسیه و کشورهای منطقه می شود.
   
    5) مشارکت جمهوری های آسیای مرکزی در کلیه تحولات اقتصادی و فرهنگی مورد حمایت روسیه: ارتباط مستمر جمهوری های آسیای مرکزی در تمام سطوح، بسترهای لازم برای نزدیکی منافع به یکدیگر را فراهم خواهد آورد.
   
    6) استفاده بیشتر و فعالانه تر از ذهنیت ها، سنت ها و رسوم مشترکی که در حال حاضر بودجه بایسته به آن ها می شود و همچنین استفاده از اقلیت روس تبار و روس زبان در این جمهوری ها.
   
    7) حمایت فعال سیاسی و سازمانی از پیوندهای اقتصادی فعلی با کشورهای آسیای مرکزی.
   
    8) مشارکت فعالانه در ساختارهای همگرای منطقه در چارچوبCIS.
   
    9) نفوذ غیر مستقیم روسیه در کشورهای آسیای مرکزی، از طریق توسعه همکاری ها با کشورهای همسایه این منطقه.
     این کشورها از مسائل و وضوعات مشترک منطقه ای خودآگاهی دارند.
   
    10) توسعه فعالانه همکاری های فنی و نظامی روسیه با کشورهای مالزی، چین، هند، ویتنام، و سایر کشورهای جنوب شرق آسیا و خاورمیانه. روسیه بایستی یک حوزه استانداردهای تسلیحاتی روسی در این مناطق ایجاد کند. این حوزه که در یک نیم دایره خود جموری های آسیای مرکزی را نیز در بر می گیرد، توسعه استانداردهای تسلیحاتی غرب را در مناطق مذکور مشکل تر خواهد کرد.
   
    11) ترغیب مهاجرت برای کار به روسیه: افرادی که در جستجوی کار از کشورهای جنوبی CIS به روسیه می روند، حاضرند در قبال دریافت حقوقی متوسط، هرکاری انجام دهند، اما روسیه غالباً از پذیرش آن ها سرباز می زند. در این رابطه بایستی به یک عامل سیاسی نیز توجه کرد، و آن اینکه، افرادی که برای کار به روسیه می روند، متمایل به ابراز وفاداری به کشور میزبان هستند.
   
    مکانیسم های بازگفته هیچ ارزشی نخواهد داشت مگر اینکه به طور مثبت مورد استفاده قرار گیرند. به این معنی که بایستی منافع ملی کشورهای مشارکت کننده مورد توجه قرار گیرد. نخبگان منطقه با هرگونه اقدام یکجانبه از سوی مسکو مخالفت خواهند کرد. سمت گیری سیاست خارجی روسیه همچنان به استمرار همکاری با رهبران کشورهای آسیای مرکزی و حمایت از نهادهای دولتی قدرت در این منطقه تمایل دارد. در عین حال روسیه در تلاش است، از فرایندهای دموکراسی سازی و لیبرال سازی نظام های سیاسی این منطقه، طبق الگوهای غربی ممانعت به عمل آورد. روسیه معتقد است اجرای فرایندهای فعال لیبرال از نوع غربی در منطقه ای با نقاط بی ثبات و سطح پائین آگاهی مردم آن از نُرم های دموکراتیک پیشرفته، می تواند به وخیم تر شدن اوضاع انجامیده و نوار وسیعی از بی ثباتی در مرزهای جنوبی روسیه ایجاد کند. در حال حاضر، روسیه به واشنگتن به عنوان یک رقیب ژئوپولتیک نمی نگرد و این رویکرد یک رویکرد بنیادی و جدید در سیاست خارجی روسیه است و به روسیه این امکان را می دهد که به زوایا و جنبه های مختلف آسیای مرکزی نگاهی نو داشته باشد. تحولات اخیر به روشنی بیانگر آن است، حتی آمریکا به عنوان برترین قدرت جهانی نیز نمی تواند به تنهایی بر مشکلات امنیتی (برای نمونه در افغانستان و عراق) فائق آید.
    به طور کلی، روسیه فرصت مغتنمی برای احیاء نفوذ ژئوپولتیکی خود در آسیای مرکزی به دست آورده است. نخبگان حاکم بر کشور های آسیای مرکزی دریافته اند که به روسیه به عنوان یک شریک نیازمندند.در روسیه نیز نخبگان سیاسی به تدریج به این نتیجه رسیده اند که روابط با کشورهای آسیای مرکزی بایستی از پویایی بیشتری برخوردار باشد. پوتین همکاری در چارچوب CIS و عمدتاً بر اساس همکاری های دوجانبه را به عنوان اولویت اول سیاست خارجی کشور خود مطرح کرده است. روسیه پس از پیوستن به CACO همگرایی در منطقه CIS را امری ضروری اعلام کرد و احتمالاً درصدد است همکاری بین کشورهای آسیای مرکزی را تحت کنترل خود درآورده و همکاری در چارچوب CACO را نیز در مسیری ترغیب کند که تأمین کننده منافع روسیه باشد.
    در رابطه با فعالیت های اقتصادی چین در آسیای مرکزی، روسیه نهایت تلاش خود را برای گسترش مبادلات بازرگانی و همکاری های اقتصادی با کشورهای این منطقه به کار خواهد گرفت. مشکلات موجود در حوزه CIS در حد زیادی بر روی هم انباشته شده است و روسیه بیش از این نمی تواند به کشورهای عضو CIS بی توجه باقی بماند. مباحث زیادی در مورد آینده همگرایی در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، فنی، نظامی و همچنین مقابله با تروریسم، بنیادگرایی مذهبی، خرید و فروش مواد مخدر و غیره وجود دارد. روسیه تنها تحت شرایط دوگانه زیر می تواند روابط خود را به طور موفقیت آمیز با جمهوری های آسیای مرکزی توسعه دهد. ذهنیت مثبت نخبگان سیاسی منطقه نسبت به روسیه و همچنین ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در درون فدراسیون روسیه.
   

تبلیغات