چکیده

متن

 

مطلب زیر مصاحبه با آقای دکتر سنایی است که از طرف خبرنگار روزنامه اعتماد ملی انجام شده و در آن به آخرین تحولات بین المللی و تأثیر آن بر روابط ایران و روسیه پرداخته شده است.
   
    بعد از ریاست روسیه برگروه جی هشت آیا روسیه نقش جدیدی را در تحولات بین المللی خواهد داشت؟
    برای بررسی نقش روسیه در تحولات بین المللی باید قدری به عقب برگردیم. از زمانی که شوروی فروپاشیده است رویکردهای مختلفی در سیاست خارجی روسیه و نگاه روسیه به نظام بین الملل و جهان و به تبع آن جایگاه روسیه در سیاست جهانی را شاهد بوده ایم. اوایل دهه نود در دوره کوتاهی «رویکرد نگاه به غرب» بر سیاست خارجی روسیه حاکم بود. یعنی همه چیز به سمت غرب متوجه بود در این دوره کوزیروف وزیر خارجه روسیه بود. سه چهار سالی این رویکرد حاکم بود و در واقع در آن چندسال لیبرال ها در حوزه سیاست داخلی و خارجی حاکم بودند و مخالف عمده شان حزب کمونیست بود.
    بعداز آن ما یک نوع تجدید نظر در سیاست خارجی نگاه به غرب را داریم که مظهر آن به قدرت رسیدن یریماکوف بود. می توان گفت به شکلی سیاست خارجی روسیه به یک واقع بینی رسید مبنی براینکه همه چیز را در ترازوی غرب نباید گذاشت و هم اینکه تصوری که روس ها داشتند که از طریق همکاری با اروپا و آمریکا منافع زیادی نصیبشان می شود و همه مشکلاتشان بر طرف می شود فرو ریخت.در داخل روسیه هم در طول این دوره وضعیت بـد اقتصـادی و اجتماعی به شکل قابل توجهی تشـدید شـده بـود. در دوره گرایش نگاه به غرب در سیاست خارجی طی شـد و از نتایج آن نگاه همزمان به شرق، گسترش روابط با کشورهای اسلامی و شرقی و همینطور نگاه به خارج نزدیک بود. آسیای مرکزی و قفقاز در واقع قلمرو پیشین شوروی بود که در ادبیات سیاسی روس ها خارج نزدیک گفته می شود. از جمله موضوعات اساسی در این زمینه وجود اقلیت های گسترده روس در جمهوری های خارج نزدیک و تعریف این جمهوری ها در حوزه ژئواستراتژیک روسیه بود. پس از یک گردش عمده در سیاست خارجی روسیه پس از فروپاشی اتفاق افتاد و آن ایجاد توازن در رویکرد به غرب با نگاه به شرق بود. تحول دیگری که نطفه آن در پایان دوره یلتسین گذاشته شد اتخاذ مواضع مستقل توسط روسیه در صحنه بین الملل بود. یلتسین در پایان دوره خود تلاش هایی انجام داد برای اینکه مواضع مستقلی از اروپا و آمریکا در مسائل بین المللی اتخاذ کند اما روسیه به اندازه کافی توان این کار را نداشت.
    بعداز به قدرت رسیدن پوتین این شرایط بیشتر فراهم شد و می توان گفت که در سیاست خارجی روسیه یک مرحله جدید رخ نمود و پوتین تلاش کرد در سیاست خارجی روسیه بین شرق وغرب به صورت جدی تری توازن برقرار شود. دولت پوتین به دلیل سیاست های مؤثر در حوزه مسائل داخلی، استحکامی در روسیه ایجاد کرد که بعداز چند سال نتایج خود را نشان داد و این امکان را به روسیه داد که در عرصه بین المللی مواضع مستقلی اتخاذ کند. آنچه که خواست پایان دولت یلتسین بود اما به دلیل عدم قدرت لازم امکان تحققش وجود نداشت.
    
    برمی گردیم به این سوال که آیا روسیه در نظام بین المللی به نسبت چند سال گذشته جایگاه بهتری پیدا کرده است و چرا؟
    جواب این سؤال مثبت است. روسیه به خصوص در یک سال اخیر در عرصه بین الملل مواضع متفاوتی را نسبت به آمریکا و اروپا داشته است. موضع گیری روسیه در مسائل خاورمیانه، در پیروزی حماس، در اجلاس شانگهای کاملاً مستقل بوده است. در اجلاس شانگهای این سازمان درخواست کرد که آمریکا نیروهای خود را از آسیای مرکزی بیرون ببرد. در سن پترزبورگ چه در مصاحبه ها و چه در بیانیه هایی که روسیه همزمان با اجلاس جی 8 داد بخصوص در اجلاس وزرای مالی جی 8 که قبل از اجلاس رهبران برگزار شد ، در همه اینها نشان داده شد که روسیه یک موضع مستقل در صحنه بین المللی اتخاذ می کند.ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مقاله ای که پیش از برگزاری اجلاس جی 8 در روزنامه واشنگتن تایمز چاپ کرد رسما اعلام نمود که روسیه مشکلات داخلی را پشت سر گذاشته و دغدغه های عمده اش مربوط به مشکلات جهانی است. این امر دو دلیل عمده دارد یکی اینکه روسیه به یکی از تأمین کنندگان اصلی انرژی در دنیا تبدیل شده است و روسیه با تولیدات و صدور نفت و گازی که دارد یکی از کشورهایی است که در حوزه انرژی حرف اول را می زند. طبیعی است که برای کشورهای دیگر این موضوع مهم است.
    نمونه آن حادثه ای است که در دسامبر سال گذشته روی داد و روسیه صدور گاز به اوکراین را در شب سال نو قطع کرد هر چند که به سرعت این امر را از حالت یک موضوع سیاسی خارج کرد. اما به هرحال این موضوع یک احساس خطر را در آمریکا و اروپا ایجاد کرد که ممکن است روسیه بتواند از انرژی استفاده سیاسی کند. منتها این امر بیش از آنکه ناشی از این احساس خطر باشد ناشی از واقعیتی است که وجود دارد که روسیه یکی از تامین کنندگان اصلی انرژی دنیا است. آمارها نشان می دهد سهم روسیه در سال 1991 در تامین انرژی جهان 8 درصد بوده و در سال 2005، 14 درصد شده است. روسیه توانسته نظام تولید و صدور نفت و گاز را در کشور خود بازسازی کند و شرکت های نفت و گاز روسیه در منطقه نقش جدی پیدا کرده اند و باتوجه به سهمی که در تأمین انرژی دارد یکی از کشورهای اصلی در تأمین انرژی دنیا است به ویژه با توجه به نیازی که اروپا برای تأمین انرژی به روسیه دارد. البته اروپا و آمریکا تلاش کردند که لوله های موازی ایجاد کنند. درحال حاضر خط لوله باکو ـ جیحان که افتتاح شده است به این منظور بـوده که یک نوع بی نیازی از خط لوله روسیه ایجاد شود ولی واقعیت این است که زمان طولانی نیاز است تا آنان بتوانند خطوط لوله جا یگزین ایجاد کنند.
    دلیل دومی که روسیه جایگاه برتری در نظام بین الملل پیدا کرده تحولات داخلی خود روسیه است. روسیه در دوره پوتین از ثبات خوبی برخوردار شده است به هرحال رشد اقتصادی قابل توجهی دارد، معضلات عمده سیاسی که وجود داشت برطرف شده است. واگرایی های منطقه ای که در داخل فدراسیون روسیه بود وجود ندارد جز در مورد قفقاز و چچن واگرایی های داخلی دیگر مساله اصلی روسیه نیست روسیه توانسته به همراه چین، روابط خود با کشورهای مسلمان را هم توسعه بدهد. باتوجه به رشد قابل توجه اقتصاد روسیه مجموعا نسبت به گذشته مردم رضایت بیشتری از زندگی خود دارند. یک نوع سیاست های تمرکز گرایانه را آقای پوتین شروع کرده و این انتقادهای زیادی را برانگیخته است چه از جانب احزاب مخالف داخلی چه از جانب کشورهای اروپایی و آمریکا اما به هرحال مجموعا موجب شده که سیاست داخلی و خارجی روسیه از استحکام بیشتری برخوردار شود.
    در این راستا پوتین سه قدم عمده قانون گذاری برداشت که به تحکیم عمود قدرت تعبیر شد که همه آن سه سیاست در راستای تمرکزگرایی بود و نقش رئیس جمهور را در کشور افزایش داد. تفویض اختیار عزل استانداران به رئیس جمهور، تغییر ساختار شورای فدراسیون (یا مجلس علیا) و ایجاد مناطق هفت گانه در کشور و تعیین نمایندگان رئیس جمهور در این مناطق از آن جمله اند. این اقدامات ضمن اینکه عوارض داشت و فضای فعالیت های سیاسی و اقتصادی را تنگ تر کرد اما مشکلات زیادی را از روسیه برطرف کرد. در حوزه سیاست خارجی هم فعالیت روسیه افزایش پیدا کرد و تعادلی بین شرق و غرب ایجاد شد و مجموعه اقدامات داخلی روسیه یک ظرفیت بیشتر در سیاست خارجی روسیه ایجاد کرد و توان چانه زنی بیشتری برای روسیه به وجود آورد. شاید بتوان از عامل سومی هم اسم برد آن عامل ضعف آمریکا است.جایگاه آمریکا به دلیل اعمال سیاست های دوگانه، مبهم و متناقض در منطقه تضعیف شده است. موقعیت آمریکا به ویژه در خاورمیانه و آسیای مرکزی که دو قلمرو استراتژیک برای روسیه است، نسبت به یک سال گذشته تضعیف شده و طبیعتاً این امر امکان تحرک بیشتری را برای روسیه فراهم نموده است.
   
    درباره حسابی که ایران برای روسیه باز کرده همواره انتقاداتی مطرح است و مطرح می شود که روسیه روابط خود با ایران را به روابط با آمریکا ترجیح می دهد؟
    در این جا مباحث مختلفی داریم یکی این است که ما به یک کشوری تکیه کنیم و آن کشور را دوست همیشگی خود تصور کنیم. اگر نسبت به روسیه این تصور را داشته باشیم قطعاً اشتباه است. به دلیل اینکه در نظام بین الملل اصولا چنین امکانی وجود ندارد. به خصوص در دوره معاصر که از بازی در نظام بین الملل به بازی با حاصل جمع جبری غیرمساوی با صفر تعبیر می شود. برای همین شما می بینید که خود روسیه هم در عین حالی که روابط خود را با جهان اسلام گسترش می دهد با آمریکا هم روابط در حال گسترش دارد و تلاش می کند که القا کند آمریکا متحد استراتژیک روسیه است.به این دلیل که آن مرزبندی های دوره جنگ سرد وجود ندارد و بازی در حوزه سیاست بین الملل بازی شطرنج است و به این معنا که در حرکت هر مهره باید رفتار و عکس العمل همه بازیگران را محاسبه کرد چه آنانکه در کنار شما هستند چه آنانکه مستقیماً در مقابل شما هستند و چه آنانکه در حاشیه اند.
    در حوزه سیاست بین المللی ما دوستی و دشمنی پایدار میان کشورها و دولت ـ ملت ها نداریم. در دوره معاصر در عرصه بین الملل به خصوص یک منطق دیالکتیک برسیاست خارجی کشورها حاکم است.در این منطق عوامل متناقضی در محاسبات در نظر گرفته می شود.سوم اینکه اصلاً معاهده ای هم میان ایران و روسیه وجود ندارد که به صورت دائمی از یکدیگر حمایت کنند یا اینکه در وقت مورد تهاجم قرار گرفتن به دفاع از هم برخیزند. البته همه اینها هم به معنای آن نیست که روسیه پیرو سیاست های آمریکاست و حتما زمانی می رسد که ایران را در مقابل آمریکا تنها می گذارد. این بستگی به آن دارد که درآن دوره توانایی روسیه تا چه حد باشد، نقش روسیه در عرصه بین الملل و روابط روسیه و آمریکا چگونه باشد و مجموعا صفحه شطرنج بازی در دنیا چگونه چیده شده باشد. در اینکه روسیه از سیاست های آمریکا نارضایتی دارد و با هژمونی و برتری جویی آمریکا مخالفت دارد شکی نیست. اما اینکه روسیه تا چه حد توان داشته باشد که در مقابل این هژمونی مقاومت کند و اینکه دراین چارچوب مواضع ایران و روسیه تا چه حد مشترک است قابل بحث است. آنچه که درحال حاضر می توان گفت فعالیت دیپلماتیک ایران و اتخاذ مواضع هوشمندانه ایران می تواند به تنوع در این بازی و همراهی بیشتر روسیه و ایران کمک کند. چین و روسیه دو کشوری هستند که در مقابل هژمونی آمریکا مقاومت می کنند و این زمینه آنها را به ایران بسیار نزدیک می کند. البته نکته ای را هم باید یادآور شوم که جهان ونظام بین الملل در دوره گذار به سر می برد. دوره طولانی بعد از جنگ جهانی دوم قواعد موازنه قوا در جهان حکمفرما بود. با فروپاشی شوروی آمریکا سیاست های خود را در جهان در قالب نظم نوین دنبال می کرد. حوادث یازده سپتامبر سال 2001 و تصمیمات آمریکا پس از آن ضمن اینکه موجب سیطره بیشتر آمریکا بر جهان شد مرزبندی های تمدنی را آشکارتر کرد. سیاست ها و تصمیمات غلط آمریکا هم موجب کاهش مشروعیت این کشور در دنیا شد و هم مشکلاتی را پیش روی این کشور گذاشت. یکجانبه گرایی آمریکا و پیگیری سیاست های متناقض و با استاندارد دوگانه موجب بی اعتمادی دوستان این کشور نیز به آن شد، این عوامل در کنار ناکامیابی های آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی موجب شد که مقاومت روسیه و چین نیز که تا پیش از این نیز وجود داشت صورت آشکارتری به خود گرفت.
    این مقاومت به دو دلیل است یکی اینکه طبیعت قدرت این است به هرحال قدرت های بزرگ در حوزه های استراتژیکی که تعریف می کنند روبه روی هم قرار می گیرند. و دلیل دیگر این است که سیاست های تکروانه آمریکا در دنیا خصوصا سیاست های بعداز 11 سپتامبر آرام آرام دامنگیر روسیه و چین هم می شود یعنی انتقادات جدی که آمریکا به مسائل حقوق بشر در چین دارد و یا انتقاداتی که به مسائل حقوق بشر و نحوه اداره حکومت در روسیه دارد بخصوص اظهاراتی که آقای دیک چنی در اوایل ماه می در لیتوانی داشت نشان می دهد که در واقع سیاست های آمریکا آرام آرام خود روسیه و چین را هم مورد هدف قرار می دهد. طبیعتاً ضمن اینکه چین و روسیه و آمریکا در مبارزه با تروریسم مواضع مشترکی داشتند اما نسبت به نوع عملکرد آمریکا در منطقه نارضایتی داشتند و فکر می کنند که تشدید این روند کمکی به ایجاد صلح و ثبات در دنیا نخواهد کرد و ممکن است در مراحل بعدی دامنگیر خود چین و روسیه هم بشود. به این دلیل مواضع مستقلی را اتخاذ می کنند سخنرانی آقای دیک چنی در لیتوانی که روسیه را به نقض حقوق بشر و آقای پوتین را صریحاً به اتخاذ شیوه های استبدادی در حکومت داری متهم کرد و مواضعی که روس ها در مقابل آن گرفتند در دنیا به آغاز یک جنگ سردخاموش تعبیر شد.
    البته این مقاومت تا حدودی نیز سازماندهی شده است.یک مقدار در قالب سازمان همکاری های اقتصادی شانگهای شکل گرفته است و هند، ایران، پاکستان و مغولستان هم به عنوان عضو ناظر آن پذیرفته شدند. منتها اینکه ایران تا چه حد می تواند درباره مسائل هسته ای برروی چین و روسیه حساب کند طبیعتاً تابع این است که روسیه و چین چقدر توان رقابت و درگیری با آمریکا در صحنه بین المللی را دارند. در اینکه در چین و روسیه نارضایتی و عدم موافقت با شیوه های آمریکا در دنیا وجود دارد تردیدی نیست ولی اینکه تا چه حد امکان اتخاذ مواضع مستقل دارندقابل بررسی و تأمل است. طبیعتاً ایران در هیچ شرایطی نباید زمینه ای را فراهم کند که امکان چانه زنی از بین برود. در اینکه چین و روسیه هم مایل نیستند که ایران تبدیل به یک قدرت هسته ای شود و سلاح های هسته ای داشته باشد تردیدی نیست اما اینکه تا چه حد با آمریکا در این زمینه همراهی خواهند کرد بستگی به شرایط بین المللی و نوع رابطه ایران با این دو کشور دارد. ایران نباید شرایط را به گونه ای فراهم کند که احساس شود راهی برای ادامه گفت وگوها وجود ندارد و ابتکارات و پیشنهادهای غرب، اروپا، روسیه و دیگران نتیجه ای ندارد.
   
    ایران باید چه اقدامی انجام دهد تا این نتیجه حاصل نشود؟
    این اقدامات باید در سه سطح دنبال شود. ابتدا اینکه در قالب مذاکرات جاری در سطح بین الملل مواضع ایران باید همچنان امکان تداوم گفت وگو را فراهم کند. روسیه و چین تا نرسیدن پرونده ایران به مرحله نهایی در شورای امنیت امکان مانور بیشتری دارند در صورت کشیده شدن پرونده ایران به مرحله پایانی و طرح موضوع تحریم روسیه و چین احتمالاً حداکثر به رأی ممتنع اکتفا خواهند کرد بنابراین فرصت پیدا کردن راه حل بین المللی با حضور چین و روسیه باید حفظ شود. ایران می بایست از یکسو در چارچوب مرزبندی های تمدنی ایجاد شده که چندان هم به سود آمریکا نبوده بازی را ادامه دهد و در همین چارچوب است که نقش ایران درجهان اسلام و منطقه افزایش یافته البته باید توجه داشت که در این چارچوب روسیه و چین نهایتاً در جانب ایران قرار نمی گیرند و این زمینه مبتنی بر افزایش نقش ملت ها و همچنین دین و فرهنگ در حوزه بین الملل است که خود بخشی متأثر از انقلاب اسلامی ایران و خیزش اسلامی در جهان است. از سوی دیگر ایران باید در ظرف مقاومت چین و روسیه در مقابل آمریکا بازی نماید اما باید همیشه در نظر داشته باشد که این توان تعریف شده و محدود است.
    سطح دوم فعالیت های منطقه ای است که در چارچوب تقویت روابط منطقه ای و سازمان های منطقه ای دنبال می شود. سازمان همکاری های اقتصادی شانگهای ، غیرمتعهدها و سازمان کنفرانس اسلامی از این جمله اند. ایران به هیچ وجه در این برهه نباید در مواجهه با کشورهای صنعتی، کشورهای منطقه، خلیج فارس و کشوهای آسیای مرکزی و قفقاز شرایطی را فراهم نماید یا مواضعی را اتخاذ نماید که به روابط فیمابین صدمه بزند. سطح سوم دوجانبه است. ایران روابط خویش را با کشورهای حامی به ویژه روسیه تقویت نماید.ایران باید روابط خود را به صورت گسترده ای با چین و روسیه گسترش دهد. بخصوص حجم مبادلات اقتصادی ما با روسیه حجم قابل توجهی نیست. اگر نگرانی روسیه از رفتار آمریکا را هم نادیده بگیریم به هرحال حجم مبادلات اقتصادی ما با روسیه در حدی نیست که روسیه نتواند از روابط با ما صرفنظر کند و نتواند با پیشنهادهای جالبی آن را جبران کند. مجموعه مبادلات اقتصادی ما و روسیه دو میلیارد دلار است که این حجم قابل توجهی نیست. اینکه روسیه و چین از ایران حمایت کنند بسته به این است که ارزش گذاری روابط ایران با دو کشور و منافعی که این دو کشور از رابطه با ایران دارند تا چه حد است که باید این را به صورت جدی افزایش داد ونکته دیگر توجه به سیاست های بین المللی است. در واقع ایران بایدحساب موازنه بین الملل در دنیا را داشته باشد و تحت تأثیر اتفاقات مقطعی در حوزه بین المللی قرار نگیرد بلکه به صورت جدی وزن کشورهای مختلف در عرصه نظام بین الملل را محاسبه کند و تلاش کند در هیچ شرایطی روسیه و چین از اینکه می توان با ایران به نتیجه ای رسید که در آن معادله هم حقوق ایران تأمین شود و هم اینکه نگرانی های دیگران رفع شود ناامید نشوند.
   
    توافق هسته ای آمریکا و روسیه چه تاثیری برروی روابط ایران و روسیه خواهد گذاشت؟
    در واقع توافق هسته ای ایران و آمریکا در روسیه باید کاملاً جدی پنداشته شود و مورد بررسی قرار گیرد چرا که یک اتفاق جدید است. اولاً توافقی که برای مقابله با تروریسم هسته ای شده یک کار جدید است. چون بیش از این آمریکا برنامه امنیت توسعه هسته ای را پی ریزی کرده بود که 70 کشور هم به آن پیوستند و روسیه جزو مبتکران این برنامه نبود و بعدا به آن پیوست. دستاوردهای این برنامه توقیف کشتی آلمانی حاوی سانتریفیوژها به لیبی بود. اما توافقی که صورت گرفته یک وضعیت جدید و یکی از سیگنال هایی است که نشان از افزایش نقش روسیه در سیاست جهانی دارد. روسیه و آمریکا برای مقابله با تروریسم هسته ای توافق کردند که در قالب آن یک برنامه مشترک اطلاعاتی برای مبارزه با تروریسم هسته ای انجام دهند. باتوجه به اینکه تهدید هسته ای بزرگترین تهدید اعلام شده است. باتوجه به خبر داده شده که چندنفر از افرادی که مظنون بودند که مقداری اورانیوم از نیروگاه های روسیه ربودند یک خطر جدی در دنیا ایجاد می شود و این تصور هم وجود دارد که گروه های رادیکالی که در دنیا عملیات تروریستی انجام می دهند به دنبال این باشند که عملیات هسته ای انجام دهند، همه اینها نشان می دهد که نگرانی های روسیه و آمریکا در رابطه با مسئله فناوری هسته ای و انرژی هسته ای و کاربردهای آن مشترک است. اما توافق دیگری صورت گرفته که روسیه به یکی از ذخایر اصلی سوخت هسته ای تبدیل شود پیشنهاد بسیار شیرینی است که به روسیه انجام شده است.
    و اینکه من عرض کردم که ایران باید تلاش کند که حجم مبادلات خود را با روسیه افزایش دهد، در حالی که یک ارتباط فوق العاده گسترده بین ایران و روسیه برقرار است و دو کشور از یکدیگر توقعات زیادی با هم دارند. حجم مبادلاتشان بسیار ناچیز است به طور مثال حجم مبادلات ایران و روسیه یک هشتم مبادلات روسیه و ترکیه است. این پیشنهاد هم پیشنهاد خیلی جالب برای روسیه است. این پیشنهاد می تواند میلیاردها دلار در سال سود عاید روسیه کند. اولاً توافق غنی سازی هسته ای در دنیا ایجاد شود که ضمن غنی سازی کنترل هم انجام شود. دوم اینکه سرزمین گسترده روسیه به عنوان محلی برای نگهداری سوخت هسته ای آمریکا دیده شود که می تواند سود زیادی را برای روسیه ایجاد کند.
    البته مجموعه روابط ایران و روسیه در عرصه بازی دنیا به گونه ای نیست که روسیه روابط با ایران را نادیده بگیرد. ولی این یک موضوع جدی است یعنی اگر شرایط بین المللی تغییر کند که امکان چانه زنی به انتها برسد. این موضوعی است که می تواند نقش اساسی ایفا کند یعنی به هرحال موضوع قابل توجهی است. آمریکا تلاش کرده که اعتماد خود را به روسیه نشان دهد چون روسیه از اوایل دهه 90 به دنبال مشارکت در این همکاری بوده است اما آمریکا هیچگاه آماده این همکاری نشده بود.
   
    بحث افزایش روابط اقتصادی ایران و روسیه چه راهکارهایی دارد؟
    طبیعتاً امکان خیلی گسترده ای برای افزایش مبادلات اقتصادی بین ایران و روسیه وجود دارد متأسفانه بحث روابط ایران و روسیه با مشکل ایدئولوژیک روبرو شده است. یعنی یک عده طرفداران گسترش روابط ایران و روسیه داریم و یک عده مخالفان گسترش روابط ایران و روسیه. عده ای می گویند در مقابل غرب باید روسیه را کنار گذاشت و عده ای می گویند غرب قابل اعتماد نیست و به روسیه باید اعتماد کرد. برخی ها هم برعکس نظر می دهند. واقعیت این است که روابط ایران و روسیه باید از این دایره خارج شود. روسیه در هر حال کشور قدرتمند و بزرگی است. یک همسایه بزرگ ماست. امکان مبادلات اقتصادی هم بین ایران و روسیه بسیار گسترده اسـت هـم اینـکه شاهـراه های ارتبـاطی از جمله کریـدور شمال ـ جنوب بین دو کشور تعریف شده، خزر بین دو کشور وجود دارد. در بحث آسیای مرکزی و قفقاز منافع مشترکی دارند و مجموعاً فدراسیون منطقه بسیار گسترده و با نیازهای فراوان است من فکر می کنم حتی تولیدات مختلف اعم از پوشاک موادغذایی و ... می تواند مورد استفاده باشد. متأسفانه بخش عمده مبادلات ایران و روسیه واردات ایران از روسیه است که در این امر باید تعادل ایجاد شود و اینکه صادرات ایران به روسیه هم باید سهم قابل توجهی را از مبادلات کسب کند.
    گمان می کنم که نگاه کردن به عنوان یک ضرورت به همکاری های بین ایران و روسیه و شناسایی زمینه هایی که در آنها امکان مبادله وجود دارد و همینطور تشویق بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در روسیه می تواند مورد توجه قرار گیرد. یکی از مشکلاتی که روسیه و جمهوری های شوروی دارند ناامنی و بی اعتمادی برای بخش خصوصی خارجی ایجاد می شود. متاسفانه بخش خصوصی ما هم از روانشناسی لازم برای کار در این منطقه برخوردار نیست. برای همین حضور مستمر و گسترده ای در روسیه ندارد. دولت باید برنامه هایی در قالب تشویق بخش خصوصی داشته باشد چرا که ما تجربه خوبی در زمینه تجارت خارجی دولت نداریم و اگر دولت بتواند بخش خصوصی را تشویق کند آنهم نه بنکدارها و خرده پاها بلکه بخش خصوصی قدرتمند را به هر حال می تواند به توسعه روابط کمک کند. چون حس می شود که روابط تجاری ایران و روسیه مشکل روانشناختی دارد و شناخت کافی از بازار روسیه در ایران وجود ندارد و یک احساس ناامنی برای تجار ایران دست می دهد سوم اینکه: روابط ما با روسیه بیش از حد دولتی است و متاسفانه نبود کادر متخصص هم یک معضل جدی د ر روابط دو کشور است یعنی در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی ما از نبود کادر متخصص در زمینه مسائل روسیه رنج می بریم.
    

تبلیغات