روسیه، غرب و پـرونده هسته ای ایـران
چکیده
متن
دکتر جهانگیر کرمی عضو هیأت علمی دانشگاه و سردبیر ماهنامه «ایراس» در گفتگویی با «آفتاب» به بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال پروند- هسته ای ایران پرداخته است که متن کامل این گفتگو در پی می آید.
موضوع روسیه در قبال پروند- هسته ای ایران در اجلاس وین را چگونه ارزیابی می کنید؟
اجلاس وین از یک جهت نقطه تعادلی است میان سیاست روسیه و سیاست کشورهای غربی، از این نظر که در این نشست، روسیه همراه سایر کشورهای غربی به این توافق رسیدند که در حال حاضر پروند- هسته ای جمهوری اسلامی ایران را از فصل 7 منشور ملل متحد و به ویژه ماده 42 دور کنند. از سوی دیگر، اعمال ماد- 41 را هم در مورد پروند- هسته ای ایران به تعویق بیاندازد و فرصت مذاکره را برای طرفین فراهم کنند تا در یک پروس- مذاکراتی بتوانند به توافق برسند. لذا می توانیم بگوییم که در حقیقت روسیه توانست جلوی تشدید وضعیت ایران را در شورای امنیت سازمان ملل متحد بگیرد، ولی در عین حال، روسیه این را هم پذیرفت که اگر در این فرصت توافق حاصل نشود، ماده 41 در انتظار این پرونده ایران خواهد بود.
ماد- 41 و 42 فصل 7 منشور سازمان ملل متـحد چه مـواردی را مطرح می کند؟
پـرونده هـایی که در فصـل 7 منشور سازمـان مـلل متـحد مطـرح می شوند، ابتدا بر اساس ماد- 41 یک سری تحریم های ارتباطی، سیاسی و اقتصادی در مورد کشور مربوطه اعمال می شود و چنانچه آن تحریم آن تحریم ها جواب ندهد و یا وضعیت تشدید بشود، بر اساس ماد- 42 توسل به اقدامات قهری تجویز می شود.
و شما اعتقاد دارید که روسیه توانسته است جلوی این اقدامات قهری را بگیرد؟
روسیه در حقیقت توانسته است جلوی حرکت پروند- هسته ای ایران به سمت ماد- 42 را بگیرد. ضمن این که در حال حاضر ماد- 41 هم فعلاً به تعویق افتاده است و در واقع الان در نشست وین فقط به ایران فرصت مذاکره داده شده است. به عبارت دیگر، پروند- هسته ای ایران هنوز در پشت درهای فصل 7 منشور ملل متحد مانده و در چارچوب فصل 6 منشور که توصیه هایی در مورد حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات به شیوه های حقوقی و سیاسی مطرح می کند، باقی مانده است.
برخی از تحلیل گران عنوان می کنند که دیپلماسی پنهانی بین روسیه و آمریکا قبل از اجلاس وین صورت گرفته است که روسیه بر اساس یک سری امتیازاتی کـه از آمریـکا دریافت می کند، مواضعش را در اجلاس وین مشخص کرده است. نـظر
شما در این مورد چیست؟
در روابط روسیه و آمریکا؛ همانند روابط روسیه و ایران، مجموعه ای از مسایل وجود دارد که طبیعتاً وقتی که مسئله ای مطرح می شود؛ دو کشور به سایر مسائل هم توجه می کنند. این مسائل عبارتند از:
1ـ همکاری های دو جانبه بین دو کشور آمریکا و روسیه که در حوزه های فنی و اقتصادی در جریان است.
2ـ همکاری و اختلاف بر سر موضوعات مختلف منطقه ای 41 که شامل کشورهای پیرامون روسیه، (آسیای مرکزی، قفقاز، حوز- دریای خزر، دریای سیاه و بالتیک، همچنین بحث اتحادیه اروپا، بالکان، خاورمیانه و شرق دور) است.
3ـ در سطح بین المللی نیز حفظ نهادهای بین المللی، مشروعیت آن ها و حفظ کارآمدیشان برای هر دو طرف مهم است، به ویژه برای طرف روسی، که موقعیتش در این آن نهادها برای آن یک فرصت مهم ایجاد کرده است.
4ـ همچنین می توان به بحث پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی و عضویت رسمی در گروه 8 و سایر مسائل همانند مجموعه ای از کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی که بین دو کشور مطرح است و بر سر آن ها اتفاق نظر یا اختلاف وجود دارد، اشاره کرد. پس زمانی که پروند- هسته ای ایران میان روسیه و آمریکا مطرح می شود، در کنار مجموع ای از مسائل، پرونده ها و موضوعات دیگر قرار می گیرد. در واقع پروند- هسته ای ایران بدون توجه به آن مسائل مطرح نخواهد بود. اما این کهه به طور مشخص یک توافق خاصی به عمل آمده باشد، من خبر جدیدی ندارم. ولی آنچه که مسلم است، این که روسیه و چین و کشورهای غریب به نوعی به موضوعات دیگر لابد مسائلی اتفاق افتاده است که نتیج- آن در این اجلاس به بار نشسته است.
دو روز قبل از نشست وین مقامات روسی و آمریکایی در مورد سازمان تجارت جهانی با یکدیگر به رایزنی پرداختند.
آیا روس ها قبل از توافق وین از آمریکایی ها امتیازاتی را در این راستا دریافت کرده اند که تا حدی مواضع خود را به سمت غرب متعدل تر کرده اند و با آن ها در اجلاس وین به توافق رسیده اند؟
زمانی که وزاری خارجه دو کشور در پشت میز و در روبروی هم می نشینند، مجموعه ای از مسائل بین آن ها وجود دارد. طبیعتاً هر تعدیلی که در یک موضوع صورت بگیرد، واکنش طرف مقابل را هم در پی خواهد داشت. این به طور طبیعی یک بازی شطرنج است. و برای روس ها فقط مسئل- ایران مطرح نیست.
به اعتقاد شما کشمکش بین روسیه و آمریکا بر سر پروند- هسته ای ایران تا کجا ادامه پیدا می کند؟ آیا در همین اجلاس وین ختم می شود و روسیه از این بع بعد با غرب همگام می شود؟ یا نه؟ شما فکر می کنید که مواضع دیگری نیز مطرح است که امکان دارد باعث ادامه جدال ها بین روسیه و آمریکا در شورای امنیت شود؟
باید منتظر گام بعدی ایران باشیم و ببینیم که واکنش ایران نسبت به این درخواست چیست؟ یعنی واکنش رسمی ایران به آنچه که در نشست وین مطرح شده چیست؟ روس ها اظهار امیدواری می کنند که ایران واکنش مثبتی نشان بدهد.
خانم رایس هم از سوی دیگر تهدید می کند که اگر ایران واکنش مثبت نشان ندهد؛ راه های دیگری برای آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران وجود دارد؟
طبعاً اگر ایران واکنش مثبت نشان ندهد، این موضوع بار دیگر در نشست های دیگری مورد بحث واقع خواهد شد و در آنجا من فکر می کنم که موضوع یک مرحله جلوتر خواهد رفت. و احتمال این که در مجموعه ای از مسائل که بین دو کشور روسیه و آمریکا در پیش است، چنانچه دو کشور یتوانند در آن جا به توافقاتی رسیده و یک سری بده و بستان داشته باشند، امکان این که روسیه با قدم بعدی در این پرونده موافقت کند بعید نیست.
این قدم بعدی چه می تواند باشد؟
طبق این پروسه ای که در سال های اخیر جریان داشته است، یعنی پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی که یک پروند- عادی بود به یک پروند- حساس تبدیل شده است، سپس این پرونده از آژانس به شورای امنیت ارجاع داده شده و در شورای
امنیتت نیز هنوز در فصل 6 منشور سازمان ملل متحد در حال بررسی است، احتمال اینکه طبق فصل 7 و به ویژه ماد- 41 مورد بحث قرار گیرد، زیاد است.
آقای دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران از اجلاس وین پیش بینی کردند که نشست 2+4 جایگزین 1+5 می شود. یعنی غرب موافق اعمال محدودیت شدید علیه ایران است و چین و روسیه خواهان نگاه مبتنی بر سیاست های تعدیلی هستند. به نظر شما آیا جریان اجلاس وین در این مسیر وارده شده است، به خصوص از سوی روسیه؟
در عمل همین است. روسیه و چین در مقابل کشورهای غریب یک سری دغدغه هایی دارند که این دغدغه ها به هرحال آن ها را به نوعی در مقابل غرب قرار داده است. یکی از این دغدغه ها برای، بحث حفظ حرمت حاکمیت های ملی است. کشورهای غربی که خیلی نسبت به مقول- حاکمیت های ملی و اصل عدم مداخله توجه زیادی ندارند؛ زیرا آن ها وارد یک فضای پست مدرنیستی به لحاظ مرحل- دولت ـ ملت شده اند و همچنین غرب وارد مرحله همگرایی منطقه ای شده و حاکمیت هاب ملی در آن جا کمرنگ شده است و طبیعتاً نگاه آن ها به دنیا هم در چارچوب نگرش نظام جهانی لیبرالیسم و سرمایه داری لیبرال است، پس از نظر غرب، حاکمیت و اصل عدم مداخله دیگر خیلی معنایی ندارد. ولی برای چین و رئسیه که هنوز در مرحل- دولت سازی، دولت مدرن قرا دارند، مفهوم حاکمیت و عدم مداخله امری بسیار اساسی است.
چرا؟
زیرا این کشورها هنوز در معرض آسیب های داخلی گسترده ای قرار دارند و روسیه و چین هنوز یک جمهوری چند قومیتی نا منجسم هستند و با مسایل مختلفی مثل حقوق بشر، قومیت های داخلی، گرو ه های مذهبی و.... روبرو هستند که هنوز در دل دولت مرکری حل نشده است. در نتیجه، چین و روسیه این نگرانی را از سوی غرب دارند که سیاست های آن ها که بعد از فروپاشی شوروی به منظور برخورد با حاکمیت های ملی و همچنین در جهت یکپارچگی نظام جهانی سرمایه داری لیبرال شکل گرفته است؛ این پروسه وقتی که به روسیه و چین می رسد، به شدت امنیت ملی آن ها را به خطر می اندازد و حاکمیت ملیشان را به زیر سؤال می برد. لذا بر سر این موضوع، بین روسیه و چین دیدگاه مشترکی وجود دارد. جالب اینجاست که تمـام اقـدامات نظامی کـه غریب ها برای ضربه زدن به حاکمیت های ملی در جهان داشته اند، مثل: عراق، یوگسلاوی، لیبی و افغانستان و... این اقدامات همه در کشورهایی بوده است که به نوعی از متحدیت پییشین روسیه و یا از کشورهای چپ بوده اند و بعضاً هم متحدین فعلی روسیه هستند.
بنابراین از نگاه چین و روسیه باید جلوی روندی که به منظور نادیده گرفتن حاکمیت های ملی به ویژه در محیط مجاور حیات خلوت آن ها دارد صورت می گیرد، گرفته شود. و پروند- هسته ای ایران برای این دو کشور، از جمله مواردی است که آن ها می کوشند در مورد آن مقاومت کنند. البته با توجه به مقاومت روس ها و چینی ها در قبال مسئل- یوگسلاوی و عراق و... اما این دفعه داستان در مورد ایران چیز دیگری است. یعنی به قول آقای دکتر متقی چهار کشور غربی خواهان شدت عمل در این پرونده هستند. ولی دو کشور شرقی خاستار این هستند که این موضوعات به نوعی منجر به نادیده گرفتن حاکمیت ملی کشورها و مجموعه ای از کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی نشود تا حاکمیت ملی آن ها تضمین شود و غرب برای حاکمیتت های ملی احترام قائل شود تا حاکمیت ملی چین و روسیه هم حفظ شود.
شما به بحث منطقه ای روسیه اشاره فرمودید. باتوجه به رقابت شدید روسیه و آمریکا در این منطقه، منافع روسیه شامل چه چیزهایی می شود؟
روسیه در مناطق مجاور خود مثل شرق آسیا، خاورمیانه و بالکان یک سری منافع دارد که سعی می کند به نوعی آن ها را حفظ کرده و تقویت کند. البته این مفهوم قدرت جهانی روسیه نیست؛ ولی به هرحال یک سری منافع به فرض در رژیم سوریه، روابط با گروه های فلسطینی دارد... و از سوی دیگر درصدد جذب یک سری واحدهای جدید مثل روابط با ایران، حماس، عربستان و حتی اسلام گرایان در داخل عراق است. زیرا روسیه حس می کند بهتر است حتی با جریان هایی که می توانند به قدرت رسیده و در منطقه نقش داشته باشند، روابطی برقرار کند.
این جریان ها کدام ها هستند؟
اسلام گرایان فلسطین و دولت عربستان سعودی جزو این دستـه از منافع روسیه به حساب می آیند.
درحالیکه در خبرهی تحلیل رسانه های جهان از حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و سپس هدف قرار دادن سوریه و ایران به دنبال آن؛ به عنوان حمله به اسلام نام برده می شود، شما تعامل روسیه با اسلام گرایان در منطقه خاورمیانه را به چه منظوری ارزیابی می کنید؟
در دور- جنگ سرد، شوروی ها پشتیبان جریان ها و جنبش های انقلابی و کمونیستی بودند و نیز جمهوری های انقلابی بودند، قرار می گرفتند. در ده- 80 میلادی وضعیت برعکس شد. بعد از حمله شوروی به افغانستان؛ آمریکایی ها از جریان های اسلامی در مقابل شوروی حمایت کردند. بعد از خاتمه ده- 80 و بیرون رفتن شوروی از افغانستان فضا مجدداً تغییر کرد و حمایت غربی ها و حکومت های متحد آن ها مثل پاکستان، امارات، عربستان و ترکیه از جریان های اسلام گرا همچنان ادامه داشت. اما این بار نه در افغانستان، بلکه در آسیای مرکزی، قفقاز و در بالکان، (بوسنی و کزوو). یعنی جریان اسلام گرای ضدکمونیستی و ضد شوروی همچنان تحت حمایت آمریکا و کشورهای دوست آمریکا بود اما این با حلق- محاصره را علیه روس ها، اسلاوها و اتدوکس ها تنگ تر کردند. اما به تدریج جریانی از دل این جریان اسلام گرا شکل گرفت و به نام القاعده که دیگر مشکلات را شوروی، کمونیسم و روسیه نمی دید. بلکه مسئله را مسئل- فلسطین، اسراییل و حمایت های آمریکا از اسراییل می دید و به تدریج هم در خبر، ظهران، تانزانیا، کنیا، ناوکول در یمن و سرانجام در 11 سپتامبر اقدامات ضدآمریکایی خود را شدت بخشید. 11 سپتامبر در واقع نقط- پایانی بود بر ارتباط آمریکا و جریان اسلام گرای اهل سنت در خاورمیانه. در اینجا روس ها از موقعیت استفاده کردند و با آمریکا در افغانستان برای سرکوب جریانات اسلام گرای اهل سنت همکاری کردند تا بخشی از جریان های اسلام گرا نزدیک شوند. آن ها به این جریان های اسلام گرا نزدیک شدند تا در آینده برای یک بار دیگر این پتانسیل قوی که در جرین های اسلام گراها وجود دارد، علیه آن ها شکل نگیرد. زیرا روس ها حس کردند که این جریان دوباره علیه آمریکایی ها بازگشته است. بنابراین، ارتباط با عربستان، حماس و دیگران را با این منطق از نگاه روس ها می توان دنبال کرد. زیرا غربی ها و به ویژه آمریکایی ها مسئله اصلی امنیت بین المللی را منطقه خاورمیانه و جریان های اسلام گرا و دولت های مسلمان در این منطقه می دانند که این امر برای روس ها تبدیل به یک فرصت شده است.
و درخواست روس ها از ایران به منظور واکنش مثبت به پکیج تشویقی ـ تنبیهی را در کدام راستا می بینید؟
شاید مهم ترین مسئله ای که در این جا برای روس ها مطرح است خود این پکیج و جزئیات آن نباشد. بلکه مهم ترین مسئله این است که روس ها هم از این که توانسته اند مانع وارد شدن پرونده کشوری که شریک و همکار آن ها است (نه متحد آن ها) به فصل 7 منشور شوند، این خود یک قدم مثبت است. به همین دلیل آن ها به ایران توصیه می کنند که نگذارید این پرونده وارد مراحل دیگری شود و در همین فصل 6 آن را نگاه داشته و مسئله را از طریق دیپلماتیک حل و فصل کنید. در واقع این امر برای روس ها یک برگ برنده است. زیرا اگر پونده اتمی ایران به فصل 7 منشور سازمان ملل متحد برود، برای روس ها این مسئله به وجود می آیدک با تحریم چه کار کنند؟ اگر آن ها تحریم ها را بپذیرند که یکی از شرکاء و همکارشان را به نوعی قربانی کرده اند. اگر نپذیرد که آن وقت ممکن است خارج از چارچوب شورای امنیت این پرونده دنبال شود و این همان چیزی است که دقیقاً در مورد یوگسلاوی و عراق اتفاق افتاد.