ضرورت های همکاری در آسیای مرکزی
چکیده
متن
جمهوری های آسیای مرکزی پس از گذار از یک دوره کوتاه در اوایل ده- نود که توسعه اقتصادی و همچنین ثبات امنیتی و سیاسی خویش را بیشتر در همکاری با قدرت های بزرگ و خارج از منطقه دنبال می کردند در میانه دهه نود به تقویت همکاری های منطقه ای و تأسیس نهادهای جدید برای همکاری های منطقه ای دست زدند. تغییر مشابهی در سیاست خارجی روسیه در سال 1994 و توجه بیشتر به شرق و منطقه نیز موجب تقویت همکاری های منطقه ای در آسیای مرکزی می گردید. تقویت «جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع» و ایجاد «جامعه اقتصادی آسیای مرکزی»، سازمان همکاری های اقتصادی شانگهای، سازمان امنیت دسته جمعی و جامعه اقتصادی اوراسیا را در همین راستا می توان تحلیل کرد. دوره حاضر و پس از سال 2003 را می توان دوره جدیدی در توجه به منطقه گرایی در آسیای مرکزی دانست. بزرگترین ویژگی این دوره را می توان نگاه مشترک کشورهای منطقه به برقراری امنیت و ثبات سیاسی و در نتیجه کاهش واگرایی در میان اعضا در قالب عضویت در اتحادیه های واگرا و همچنین وجود احساس تهدید مشترک میان کشورهای منطقه دانست.
کشورهای منطقه هم اکنون در یک نگرانی درباره گرایش های ادعایی به سوی جهانی شدن سهیم اند. این گـونه احسـاس می شـود که این گرایش ها ممکن است فرایندهای سیاسی موجود درآمـد نظـم اجتماعی را تأمین می کنند متزلزل نمایند. این در حـالی اسـت که دولت ها و نظم های سیاسی متعارف هنوز غایت اعلای وفاداری سیاسی در منطقه ما به حساب می آیند. ترتیبات منطقه ای علاوه بر این ابزاری مناسب در دست دولت های ملی برای حفظ استقلال سیاسی اشان و همچنین وسیله ای برای بسیج منابع سیاسی و ارتقاء منافع ملی دولت همکاری کنند، تلقی می شود.
امروزه در منطقه ما انرژی و انتقال آن، ترانزیت کالا، نیازهای متقابل اقتصادی، تندروی اسلامی، انتقال و فروش مواد مخدر، بحران هویتی و فرهنگی در روند جهانی سازی و همچنین برقراری ارتباط میان ارزش های سنتی و قومی با روندهای دمکراتیک در قالب ساختارهای سیاسی از جمله مسائل عمده برای کشورهای این منطقه است که فهرستی از ضرورت های موجود برای همکاری های منطقه ای را فراهم می نماید. در زمینه همگرایی در آسیای مرکزی نه می توان از یک سیستم فدرال سخن گفت که میان این جمهوری ها و کشورهای همسایه شکل گیرد و نه می توان بدون حضور و نفوذ گستری دولت ها از کارکرد بخش های خصوصی این کشورها و ارتباطات در سطوح غیردولتی این گونه انتظاری را داشت. منافع متقابل همکاری، نیازهای متقابل و ضرورت های مـوجود اسـت که زمینه لازم را برای تأثیرگذاری نخبگان و دولت ها فراهم می نماید. ایران نیز کشوری است قدرتمند در همسایگی آسیای مرکزی که از سویی از وابستگی و پیوستگی فرهنگی و اقتصادی لازم با این منطقه برخوردار است و از سوی دیگر با دارا بودن موقعیت ژئوپولتیک ویژه می تواند برای کشورهای منطقه یک مسیر ترانزیتی مناسب باشد که از طریق خطوط لوله و شاهراهایش نفت، گاز و کالاهای آسیای مرکزی را، از طریق کوتاه ترین، امن ترین و اقتصادی ترین راه به دریا برساند.
ایران ضمن این که دو تمدن ایرانی و اسلامی را به هم پیوند می دهد و از مشترکات تاریخی و سنتی با جمهوری های آسیای مرکزی برخوردار است کانون انرژی منطقه و عامل پیوند خلیج فارس، دریای خزر، آسیای مرکزی و خاورمیانه می باشد. ایران درحالی که خود از مقام چهارم در حوزه منابع نفت و دوم در حوزه منابع گاز برخوردار است دارای 6400 کیلومتر مرز با ساحل خزر و 1200 کیلومتر مرز با خلیج فارس است که بر تنگه هرمز تسلط دارد که روزانه 11 میلیون بشکه نفت از آن صادر می شود اگرچه بحث صدور انرژی از منطقه تحت تاثیر روابط نامناسب ایران و آمریکا قرار گرفته است اما منطقه آسیای مرکزی به هیچ وجه نمی تواند از توان ترانزیتی ایران صرفنظر نماید.
مسیر ایران اقتصادی و امن ترین و کوتاه ترین راه انرژی منطقه است و شبکه های راه آهن ایران نیز توان ترانزیت 20 میلیون تن کالا را در سال دارند. از سویی نیز ایران نقش کلیدی در شاهراه های موجود منطقه یعنی جاده ابریشم، راه آهن سراسری آسیا، تراسیکا و کریدور شمال و جنوب دارد.اقتصاد ایران و آسیای مرکزی نیز از توان هم تکمیلی جدی برخوردارند. اگرچه هنوز حجم مبادلات میان ایران و جمهوری های آسیای مرکزی اندکی بیشتر از یک میلیارد دلار می باشد اما ظرفیت های فراوانی برای رشد آن وجود دارد. همگرایی ایران با منطقه می تواند در قالب همکاری های دوجانبه، چند جانبه و همچنین سازمان هایی چون اکو و شانگهای باشد. به نظر می رسد یکی از مشکلات عمده سازمان های موجود منطقه ای وجود خلاء قدرت و رقابت های گسترده و واگرایی میان اعضای اصلی آن بوده است. تهدیدات مشترک موجود در منطقه موجب شده است که در سال های اخیر سازمان همکاری های شانگهای مورد توجه جدی قرار گیرد. حضور همزمان روسیه و چین در این سازمان و عضویت ناظر ایران و احتمالاً عضویت کامل این کشور می تواند به کارآمدی بیشتر این سازمان کمک نماید. رشد سازمان همکاری های اقتصادی شانگهای و عضویت ایران در آن می تواند به حل پارادوکس های متعددی که در حوزه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در این منطقه وجود دارد نیز کمک نماید.
عضویت ایران در این سازمان می تواند گسترده وسیعی از خاورمیانه و خلیج فارس را در قالب یک سازمان به هم پیوند دهد و برای آن موقعیت ژئواستراتژیک ویژه ای فراهم نماید. از سوی دیگر رقابت های موجود میان انتقال انرژی می تواند به یک همکاری عمیق و سازنده منطقه ای تبدیل گردد. حضور ایران همچنین می تواند به کنترل تندروی اسلامی در منطقه و تبادل تجربیات در این زمینه منجر شود. اسلام ایرانی و ارتباط آن با منطقه نزدیک به دو ده- گذشته ثابت نموده است که به دنبال روش های سازنده برای جامعه و اصول سازگار با توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.