تحولات آسیای مرکزی در سال 1384
چکیده
متن
در سال 1384 منطقه آسیای مرکزی تحولات گوناگونی را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پشت سر گذاشت که در اینجا به بررسی مهم ترین آن تحولات می پردازیم.
در نخستین روزهای نوروز 1384، انقلاب گل های لاله در قرقیزستان روی داد تا دامنه انقلاب های آرام و رنگی که در اواخر دهه 1980 در اروپای شرقی آغاز شده و در سال 2004 این به حوزه دریای سیاه (گرجستان و اوکراین) رسیده بود، این منطقه را نیز بی نصیب نگذارد. به دنبال برگزاری انتخابات پارلمانی، مخالفان، حکومت را به تقلب متهم کردند و دامنه اعتراضات به شهرهای مختلف کشیده شد و بخش هایی ایی از کشور از کنترل حکومت خارج گردید. سرانجام رئیس جمهور عسگر آقایف به مسکو فرار نمود و در روز چهارم فروردین 84، مخالفان به پیروزی رسیدند.
تداوم این جریان، اما در ازبکستان داستان دیگری بود و انقلابی به رنگ سبز در شرف وقوع بود. با محاکمه 23 نفر از اسلام گرایان به وسیله دولت ازبکستان، شورشی در شهر اندیجان واقع در دره فرغانه آغاز شد که در جریان آن حدود 600 زندانی به وسیله گروههای مسلح رهایی یافتند و برای چند روز، شهر از وجود نیروهای دولتی پاکسازی گردید. سپس دامنه شورش به شهر قره سو سرایت یافت و سرانجام، نیروهای دولتی با کشتار بیش از 1000 نفر از مردم، تظاهرات را سرکوب کردند.
در جریان شورش، یکی از سران شورشی قره سو اعلام حکومت اسلامی نمود. البته تفاوت هایی میان خواست مردم و گروههای مسلح اسلام گرا وجود داشت و مردم به طور عمده در جستجوی وضعیت اقتصادی مناسب و برقراری پل ارتباطی با کشورهای همسایه به منظور داد و ستد بودند. اما اسلام گرایان به دنبال آزادی زندانیان سیاسی (که گفته می شود بیش از چهارهزار نفر از اسلام گرایان در ازبکستان زندانی اند) و در صورت امکان ؛ برقراری حکومت اسلامی بودند. آنچه که دو جریان را به هم پیوند می داد، مخالفت با کریمف است. با وجود این که دولت ازبکستان برای جلوگیری از انتقال خبرهای شورش و سرکوب، محدودیت های شدیدی برای خبرنگاران اعمال نمود، اما موضوع پنهان نماند و مطالب آن کمابیش در جهان بازتاب یافت. پس از سرکوب نیز، دیپلمات های خارجی به طور کنترل شده ای به منطقه برده شدند و از جاهای محدودی بازدید کردند.
واکنش های خارجی نسبت به این جریان ابتدا محدود بود و نوعی سکوت و احتیاط را نشان می داد. اما پس از گسترش دامنه سرکوب و اعلام تعداد کشته ها، واکنش های جدی تری صورت گرفت. دولت های روسیه و چین حمایت خود را از حکومت کریمف اعلام کردند. دولت آمریکا پس از دعوت طرفین به خویشتنداری، دولت کریمف را محکوم و خواستار بازدید گروههای تحقیق بین المللی از منطقه بحران زده شد. دولت انگلیس، اتحادیه اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ناتو نیز ضمن محکوم کردن سرکوب مردم، از تاشکند خواستند تا تحقیقات بین المللی را در مورد این بحران بپذیرد. بسیاری از کشورهای غربی و نهادهای بین المللی آن ها، ضمن تأکید بر نقض گسترده و آشکار حقوق بشر و محکوم کردن دولت، ضرورت اصلاحات سیاسی و برگزاری انتخابات را گوشزد نمودند.
تحولاتی که در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان روی داد، انتخابات را به کابوسی وحشتناک برای حکومت های منطقه تبدیل نموده است و کشورهای آذربایجان و قزاقستان نیز که در سال جاری با برگزاری انتخابات روبرو بودند، انتظار تحولاتی این چنین را می کشیدند. اما در باکو و آستانه قضیه به خیر گذشت. جدا از تحولات کشورهای منطقه، در سطح بین المللی نیز مسائلی اتفاق افتاد که یکی از مهمترین آن مسائل، برگزاری نشست سران سازمان همکاری شانگهای بود.
این نشست د راواسط تیرماه در آستانه پایتحت قزاقستان برگزار شد و ضمن پذیرش کشورهای ایران، پاکستان و هندوستان به عنوان عضو ناظر، در بیانیه پایانی از کشورهای ائتلاف بین المللی خواست تا هرچه سریعتر زمان نهایی خروج نیروهای نظامی خود را از منطقه تعیین کند. همچنین، درخواست عدم مداخله در امور داخلی کشورهای عضو، عدم تحمیل معیارها و قواعد از طریق توسل به زور، توجه به ویژگی های تاریخی و مذهبی هر کشور در زمینه حقوق بشر، و محکوم ساختن هرگونه تلاش برای برقراری انحصار در امور بین المللی، از دیگر بندهای این بیانیه بود. رسانه های جهانی و به ویژه روسیه و چین در روزهای برگزاری این نشست، از شکل گیری یک قطب جدید بین المللی برای برقراری توازن قدرت جهانی سخن گفتند. اظهارات مقامات روسیه نیز بسیار جدی بود و از نگرانی مسکو نسبت به تحولات دوسال اخیر در منطقه و به ویژه انقلاب های رنگی و رسیدن امواج آن به آسیای مرکزی حکایت داشت. از سال های میانی دهه 1990، که روس ها به تدریج از سیاست همگرایی با غرب نومید شدند، تا امروز که سران دو کشور چین و روسیه در نشست مسکو در مورد «نظم جهانی در قرن بیست و یکم» بیانیه صادر می کنند، نوعی سیاست شرق گرایی در محافل سیاسی و مطبوعاتی کشورهای روسیه، چین و هند و ایران مطرح می شود که گویا قرار است یک قطب جدید در مقابل هژمونی آمریکا قرار گرفته و نظامی دوقطبی پدید آورد. طبعاً چنین وضعیتی برای نظام بین الملل کنونی ایده آل خواهد بود، اما موانعی بر سر راه آن قرار دارد که تحقق آن را مشکل می سازد.
به دنبال در خواست سازمان همکاری شانگهای و تأکید دولت ازبکستان، سرانجام آمریکا پایگاه خود را از ازبکستان برچید. اما با دیدار وزرای دفاع و تمورخارجه آمریکا از کشورهای قرقیزستان و تاجیستان تلاش شد تا بیشکک و دوشنبه به تداوم استفاده آمریکا از پایگاههای نظامی و فرودگاههای خود راضی شوند. در مجموع، تحولات مذکور موجب نزدیک شدن ازبکستان به مسکو شده است. تا پیش از این، تاشکند یکی از واگراترین نظام ها به مسکو بود. اما اینک بسیاری از دولت های منطقه، از دست دادن حمایت مسکو را به منزله تنهایی خود در برابر امواج جدید انقلاب های رنگی و نارضایتی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مردم می دانند. نمونه آن حکومت ازبکستان است که با وجود سیاست های غرب گرا و همکاری نزدیک با آمریکا به ویژه در جریان تحولات پس از 11 سپتامبر 2001 و قرار دادن پایگاه نظامی در اختیار آن کشور، وقتی که سرنوشت عسگر آقایف را ـ که او نیز پایگاهی نظامی در اختیار آمریکا قرار داده بود ـ دید، سخت برآشفت. حمایت آمریکا از معترضان بیشکک و کمک به انقلاب گلهای لاله در قرقیزستان و سرانجام، اعتراضات و فشارهای واشنگتن نسبت به حوادث اندیجان، موجب شد تا حکومت تاشکند از آمریکا بخواهد پایگاه نظامی خان آباد را تخلیه نماید. ازبکستان همچنین با خروج از سازمان گوام، مسیر همگرایی با روسیه را در پیش گرفته است. از این رو، می توان نزدیک شدن ازبکستان به روسیه و انعقاد قرارداد اتحاد استراتژیک میان دو کشور را مهم ترین تحول سال جاری ذکر کرد. در واقع، سالی که با یک انقلاب رنگی آغاز شده و روسیه را بیش از پیش در تنگنا قرار داده بود، نزدیک شدن محوری ترین کشور و در عین حال دورترین کشور منطقه به روسیه را به دنبال داشت.
تحول دیگر، نشست سران کشورهای مستقل مشترک المنافع (جامعه همسود) در شهر قازان (مرکز جمهوری تاتارستان در روسیه) بود که در شهریور ماه برگزار و در آن بر انجام اصلاحات و بازسازی ارگان های جامعه همسود تأکید شد. همچنین، درخواست رئیس جمهور ترکمنستان مبنی بر خروج از جامعه مذکور، به دلیل مغایرت حضور در این جامعه با بی طرفی کشورش، مورد پذیرش قرار گرفت. صفر مراد نیازف اظهار داشت که ترکمنستان به خاطر رعایت اصل بیطرفی نمی تواند عضویت در پیمان های نظامی را بپذیرد و از آنجاکه در چارچوب جامعه همسود، ساختارهای نظامی مختلفی فعالیت دارند، صرفاً به عنوان عضو ناظر غیر متعهد و بدون حق رأی در نشست های آینده شرکت می کنند.
جامعه همسود به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی و امضای قراداد همکاری کشورهای روسیه، بیلوروس و اوکراین در سال 1991 تشکیل گردید و پس از آن، به تدریج نه کشور دیگر جدا شده از شوروی به عضویت جامعه درآمدند و از میان 15 جمهوری شوروی، تنها کشورهای حوزه بالتیک (لتونی، استونی و لیتوانی) از عضویت در آن خودداری نمودند. این سازمان که تا بیش از نشست قازان 12 عضو داشت، طی عمر پانزده ساله خود، فراز و نشیب های متعددی را پشت سر گذاشته است و به ویژه طی سالهای اخیر با چالش هایی اساسی روبرو شده است. مجموع تحولات یکسال اخیر در منطقه آسیای مرکزی نشان دهنده این واقعیت است که با وجود اهمیتی که این منطقه همانند بسیاری از مناطق دیگر برای قدرت های بزرگ نظیر آمریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپا دارد، اما صرفاً روسیه بطور جدی آن را در دستور کار سیاسی و امنیتی خود قرار داده و سایر قدرت ها خیلی حاضر نیستند که برای این منطقه چندان هزینه کنند.
آمریکایی ها صرفاً امیدوارند تا با تحولات تدریجـی در منطقـه و از طریـق نهادهـای مدنی، نظام های همسو با خود را روی کار آورند. اما مسکو با ایجاد ارتباطات گسترده با حکومت ها، تقویت نهادهای منطقه ای موجود، هزینه کردن و حتی اقدام نظامی می کوشد تا آسیای مرکزی را به عنوان یک جبهه اصلی امنیتی (درکنار جبهه غربی و شرقی) همچنان به عنوان حوزه نفوذ خود حفظ کند.