چکیده

متن


گردهمایی سازمان همکاری شانگهای در روز شنبه در پایتخت قزاقستان، شهر آستانه در کاخ ریاست جمهوری به نام "آکورد" برگزار گردید. برای اولین بار قزاقستان پذیرای شرکت کنندگان سازمان همکاری شانگهای می باشد. این بار علاوه بر رهبران روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان) در این گردهمایی به عنوان ناظر ناتوار سینگ، وزیر امور خارجه هندوستان ، شوکت عزیز نخست وزیر پاکستان و دکتر عارف معاون اول رئیس جمهور ایران شرکت داشتند.
    نور سلطان نظر بایف رئیس جمهور قزاقستان، به عنوان میزبان گردهمایی این نشست را افتتاح کرد. بنا به گفته وی هدف اصلی این گردهمایی ارزیابی موقعیت امروزه سازمان و تشخیص دقیق توسعه آتی آن می باشد. نظر بایف خاطر نشان کرد که ظرف چهار سالی که از تأسیس سازمان همکاری شانگهای می گذرد ما توانستیم این سازمان را به "سازمانی با کارآیی و با ارگانهای دائمی فعال" تبدیل کنیم. به نظر نور سلطان نظر بایف اهداف سازمان همکاری شانگهای عبارت است از "مقابله با تروریسم بین المللی و توسعه همکاری اقتصادی". نظر بایف تأکید کرد که:" سازمان همکاری شانگهای با مسائلی روبه رو شده که باید امروز حل شود و امروز برای سازمان همکاری شانگهای روز مهمی است."تفاوت اصلی این اجلاس با اجلاس سال گذشته- که فقط کشور مغولستان به عنوان ناظر حضور داشت- در افزایش تعداد ناظران بود. در حال حاضر کشورهای دیگری که نمی خواهند توجه خود به نزدیک شدن به سازمان همکاری شانگهای را پنهان کنند نیز در نوبت حضور در اجلاس های آینده به عنوان ناظر ایستاده اند. هر چند که این سازمان هنوز شکل بسته خود را حفظ کرده است. به گفته سرگی لوزیانین رئیس نهاد تحقیقات شرق شناسی و پروفسور انیستیتوی دولتی روابط بین الملل شهر مسکو: این مورد دلیل واضح ارتقای اعتبار بین المللی سازمان همکاری شانگهای می باشد. "ایجاد نهاد ناظران و توسعه آن را باید به عنوان شکاری موفق پذیرفت. از طرفی توسعه بین المللی سازمان همکاری شانگهای در افزایش تعداد ناظران مطرح است و از طرف دیگر، با ایجاد این
    نهاد سازمان همکاری شانگهای ویژگی نیمه بسته خود را حفظ می کند که هیچ یک از ناظران در آینده نزدیک عضو یا حقوق تام سازمان همکاری شانگهای نخواهد شد.
    ایالات متحده آمریکا نیز درخواست کرده است که در مقام ناظر به این سازمان وارد شود. بدیهی است که تمایل واشنگتن در نظرگرفته شده است، اما در گردهمایی مذکور این مسئله بررسی نشد. برای روسیه و چین بسیار مهم است که وزنه تعادل ژئوپلیتیکی در مقابل ایالات متحده آمریکا- که در قاره اروپا منافع استراتژیک خود را داراست- ایجاد گردد. علاوه بر این تمایل ایالات متحده مبنی بر ماندگار شدن طولانی در آسیای مرکزی قطعی می باشد و اکنون بدون هیچ شک و شبهه هیچ کس نمی تواند آن را تکذیب کند.
    دومین مورد حائز اهمیت که بدون شک برای شرکت کنندگان در این گردهمایی ایجاد مشکل خواهد کرد مربوط به حوادث اخیر در آسیای مرکزی و قفقاز می- باشد. سخن درباره "انقلاب های رنگین" و مخالفان داخلی که با این ناآرامی ها ارتباط دارند، توسعه بنیادگرایی اسلامی و برخی خطرها و تهدیدهای دیگر، می باشند که این روزها به عنوان موضوعات بسیار مهمی مطرح است و سازمان همکاری شانگهای و سازمان قرارداد امنیت دسته جمعی سعی می کنند که به این چالشها پاسخ دهند. بدون شک و حوادث اخیر به ویژه تغییر حکومت در قرقیزستان و شورش در اندیجان در تعیین موضوع روز سازمان همکاری شانگهای تاثیر بسزایی گذاشته است. شاید این امر رسمی نباشد، اما احتمالاً سفر پرزیدنت اسلام کریم اوف به چین و روسیه علاوه بر مذاکرات در سطح دو جانبه، تدوین بخشی از موضوع "شوسوف" یعنی ایجاد راهکارهای استراتژیکی و تاکتیکی، جهت حفظ ثبات و مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی باشد.
    در سازمان همکاری شانگهای همیشه درباره مبارزه با اسلام گرایان تندرو سخن می گویند، اما در اینجا یک نکته بسیار ظریف وجود دارد که بحث درباره آن در سطح دبیرخانه سازمان همیشه داغ است. مرز بین تهدیدات اسلام گرایان تندرو با چالشهای سنتی به ویژه در روندهای سیاسی اوپوزیسیونی که از افغانستان و سایر مناطق همسایه به سمت قزاقستان و سایر کشورها جاری می باشد، کجاست؟ مشخص است که کیان این روندها کاملاً عرفی است. علاوه بر این در سازمان همکاری شانگهای تمام این نهضت های مخالف قبل از هر چیز به عنوان موارد اسلامی و تندگرایی مطرح می شود که تهدید عدم ثبات و اختلال نظام امنیتی منطقه را در پی دارد. بدین منظور به نظر می رسد که این گردهمایی گامی در تحکیم نظریه ای باشد که به گفته پروفسور روزینین، هر نوع حرکت اعتراض آمیز قبل از هر چیز می تواند نهضت اسلامی تندگرایانه باشد و بنابراین باید با آن مبارزه کرد و ضمناً از رژیم های منطقه ای حمایت نمود که بدین ترتیب بتوان نظام امنیتی و مقام های موجود را حفظ کرد.
    بنابراین در گردهمایی مذکور باید نظریه مبارزه مشترک علیه تروریسم، تندگرایی و جداگرایی امضا گردد که پذیرش آن به عنوان واقعه کلیدی این گردهمایی در شهر آستانه است. بنا به اظهارات وزیر امور خارجه قرقیزستان "این سند بسیار مهمی است که اساس تئوری جهت اقدامات دقیق آینده را ایجاد می کند".
    سندی را که برای امضا آماده شده بود با نام بسیار مهم و طولانی "نظریه همکاری کشورهای اعضای سازمان همکاری شانگهای در مبارزه با تروریسم، جداگرایی و تندگرایی نامیدند " که این سند را به عنوان مدرک چند منظوره مطرح می کنند. در قطعنامه اجلاس آورده شده است که "مبدا نظر دولت های عضو سازمان همکاری شانگهای در این است که تروریسم، جداگرایی و تندگرایی تمامیت ارضی و امنیت و همچنین ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولتهای عضو سازمان همکاری شانگهای را تهدید می کند". علاوه بر این در پیش نویس سند اجلاس تفسیر اصطلاحات "تروریسم"، "جداگرایی" و "تندگرایی" وجود ندارد. این بدین معنی است: که امضا کنندگان سندیعنی دولت های عضو سازمان همکاری شانگهای می توانند مستقلاً تصمیم بگیرند که در آینده کدام حادثه بحرانی داخل کشورشان را به کدام یک از این سه اصطلاحِ در بالا آورده شده بنامند.
    علاوه بر این، تز عدم بخشودگی مجازات افرادی که به عنوان مشارکت در اعمال تروریسمی، جداگرایی و تندگرایی محکوم شده اند و همچنین تعهدات اعضای سازمان همکاری شانگهای "در مورد ندادن ارائه پناهندگی به اشخاصی که به ارتکاب این گونه اعمال متهم یا مظنون اند به این قطعنامه اضافه شد. در این سند آورده شده است که " به نظر دولت های عضو سازمان همکاری شانگهای مبارزه با تروریسم، جداگرایی و تندگرایی در عرصه سازمان همکاری شانگهای با نیروهای خود آنها دارای اولویت می باشد".
    یک مورد جالب دیگر نیز موجود است. در واقع ما امروز شاهد به وجود آمدن شرایط همگرایی سیستمهای منطقه ای می باشیم: می توان این سیستمها را نظام دو قطبی منطقه ای نامید. از طرفی سازمان همکاری شانگهای و سازمان قرارداد امنیت دسته جمعی و از طرف دیگر گوام- که ازبکستان از آن خارج گردید- و پروژه ناتویعنی "مشارکت برای صلح". به نظر پروفسور سرگی لوزیانین: ساختار "دو قطبی" شکل می گیرد و احتراز متقابل روز به روز در این روند "دو قطبی منطقه ای" قوت می گیرد. بعد از حوادث 11 سپتامبر ایالات متحده آمریکا و ناتو تحت شعار مبارزه با تروریسم و تندگرایی ابتکار تحکیم موقعیت خود را به دست گرفتند. و اکنون بعد از آزادشدن از فشار آمریکا، چین به همراه روسیه با تقویت سازمان همکاری شانگهای در سطح دوگانه، سیاست ضد استراتژی در این منطقه را تدوین می کنند. از جمله این عمل باعث امضا شدن قطعنامه مشهور به نام "نظامهای جهانی بین المللی" در مسکو به وسیله هرچنتاِئو و ولادیمیر پوتین گردید. این نیز بخشی از استراتژی ساخت سیستمهای پیش گیرنده منطقه ای "دو قطبی" می باشد. سازمان همکاری شانگهای لحظه ای کلیدی در شرایط امروزه مناسبات فی مابین روسیه و چین میباشد. و استراتژی"پیشگیری غرب" چین به طور واضح برتری خود را مطرح می کند. با توجه به این مورد که مناسبات چین با آمریکا یک منظوره نمی باشد (تقابل بزرگ تجاری- اقتصادی، تضاد در موضوع تایوان، اختلاف موجود بین چین و ژاپن- که ژاپن با آمریکا متحد است) دلیل تحکیم مقوله ضد غربی و ضد امریکایی استراتژی چین کاملاً مشخص است. وقایع سالهای اخیر- که چین روز به روز بیشتر خود را به عنوان نه تنها نیروی منطقه ای بلکه ابرقدرت جهانی مطرح می کند- به طور طبیعی این مقوله را تکمیل می کند. چنانکه مشخص است، حداقل امروز، چین اظهار می دارد که منطقه مسئولیت او در شمال شرقی، مرکزی و حتی جنوب شرقی آسیا توسعه یافته است. در این مقوله سازمان همکاری شانگهای ابزار کلیدی صف آرایی ساختار دو قطبی منطقه ای می باشد. و "انقلاب های رنگی" کلیشه ای باعث تشویق این جریان شده است، روندهایی که با احیای نخبگان سیاسی مرتبط می باشند. به نوبه خود سازمان همکاری شانگهای به طور خودکار به یکی از نهادهای کلیدی حفظ رژیم های موجود در آسیای مرکزی تبدیل شده است.
    یک مورد جدید جالب دیگر پیکربندی نیرویی اقتصادی است. البته این شکل قبلاً نیز موجود بود اما در اجلاس اخیر چین اعلام کرده می خواهد به بخش اقتصادی اهمیت خاصی بدهد. واقعیت این است که همه آمادگی این کار را ندارند: ایده چین در مورد ایجاد مناطق اقتصادی آزاد را روسیه نپذیرفت زیرا کاملاً مشخص است که در صورت پیاده کردن این ایده روسیه به هیچ عنوان نمی تواند در مقابل توسعه گری تجاری چین در منطقه بایستد. اما چین هیچگونه برنامه همگرایی اقتصادی را ارائه نداد و این مقوله نیز مجدداً در موضوع کار اجلاس باقی مانده است. احتمالاً به شکل نه چندان شایانی، سازمان همکاری شانگهای برای چین نه تنها ابزار تاثیر سیاسی، نظامی بوده بلکه ابزاری جهت توسعه موقعیت های اقتصادی این کشور به شبه قاره آسیای مرکزی می باشد.
    علاوه بر این قبل از آغاز اجلاس سازمان همکاری شانگهای برخی از مهمترین توافق نامه های اقتصادی بین رهبر چین هوچینتائو و رئیس جمهور قزاقستان به امضا رسیده بود. در مصاحبه رسمی با رسانه های عمومی قزاقستان او اظهار داشت "همکاری در عرصه نیرو دارای اهمیت استراتژیکی برای توسعه عمومی می باشد. ما با رضایت کامل اعلام می کنیم که این همکاری امروز نتایج مثبتی به همراه داشته است." در نوبت اول این امیدها مربوط به لوله نفتی آتاسو- آلاشانکواو می باشد که عملیات ساختمان آن باید تا آخر امسال به پایان رسد. ظرفیت طراحی شده خط لوله قزاقستان – چین کمتر از 20 میلیون تن نفت در سال نمی باشد و طول این خط در حدود 3000 کیلومتر خواهد بود. علاوه بر این قزاقستان و چین در عرصه نیرو یک سری پروژه های مشترک دارند ولی فعلاً به جزئیات آن نمی پردازیم.
    چین یکی از مهمترین شرکای قزاقستان است ؛هم در عرصه سیاست و هم در عرصه اقتصاد طبق داده های گمرک چین در سال 2004 گردش کالای بین چین و قزاقستان تا رقم 5/4 میلیارد دلار رسیده است و در مقایسه با سال2003 این شاخص به میزان 6/36 درصد افزایش یافته است. صادرات چین به قزاقستان 5/2 میلیارد دلار است که صادرات قزاقستان به چین نیز عدد مشابهی را نشان می دهد. فقط ظرف 4 ماه سال 2005 گردش کالای دو جانبه به حد 7/1 میلیارد دلار رسید و این امر امکان می دهد که با توجه به رشد همکاری در سال آینده نیز این رقم در حد رکورد باقی بماند.
    در این میان روسیه بسیار مایل است که در منطقه، وزنه تعادلی ژئوپولیتیکی در مقابل آمریکا ایجاد گردد؛ اما همزمان با همکاری تنگاتنگ با چین، همواره وبصورت کاملاًجدی در فکرخطر همیشه مهم توسعه گرایی چین در آسیای مرکزی می باشد. به گفته سرگی لویازین "این خطرات همیشه وجود داشته و وجود دارد. این تهدید در سطوح گوناگون بررسی و محاسبه می گردد ؛از جمله در ملاقات با بالاترین رهبران روسیه. در سیاست شرق دور و آسیای مرکزی؛ روسیه به غیر از چین آلترناتیو دیگری ندارد". 15 سال است که روسیه و چین در این قالب با هم مرتبط اند که او را به هر عنوانی بنامیم، گره تعهدات ازدواجی را به خاطر می آوریم: اولویت هایی و همچنین تعهدات جدی ای موجود است که همیشه خوش آیند نمی باشند. بنابراین مسکو مجبور است از برخی موارد چشم پوشی کند هر چند که در واقع چنین تهدیدی وجود دارد اما این تهدیدها به آینده دور مربوط می باشد. البته مسئله تقویت فشار چین بر خاک های همسایه روسیه از جمله بر آسیای مرکزی بدون شک وجود دارد. این مسئله در رابطه با قزاقستان و قرقیزستان نیز مطرح می باشد. اما در شرایط امروزه ساختار مناسبات و توازن منافع بدین گونه است که مدیران روسیه و دیگر کشورهای باقی مانده از شوروی مجبورند بر تهدیدات چین چشم پوشی کنند. به نظر آنها بنیادگرایی اسلامی و امکان انتقال حکومت کشورهای آسیای مرکزی به اسلام گرایان تندرو خطر بسیار واقعی تر و نزدیکتری دارد. این خطر خیلی بیشتر از خطر فعلاً فرضی توسعه گرایی چین می باشد. در هر صورت خیال بافی در این موضوع تاثیر خاصی بر منطقه خواهد داشت.
   
     توضیحات: وسعت کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای 5/3 برابر کل وسعت اورآسیا می باشد و جمعیت کشورهای عضو برابر یک چهارم کل جمعیت ره خاکی است – یک میلیارد و چهارصد و پنجاه و پنج میلیون نفر.
   
     سازمان همکاری شانگهای سازمان بین المللی می باشد که از روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان تشکیل شده است. این سازمان در پایه توافق نامه های تحکیم اعتماد در عرصه نظامی و کاهش متقابل نیروهای انتظامی در مناطق مرزی تشکیل شد که بین قزاقستان، قیرقیزستان، چین، روسیه و تاجیکستان متقابلاً در سالهای 1996 و 1997 منعقد گردید.
   
     قطعنامه ایجاد سازمان همکاری شانگهای در ملاقات سران شش دولت در شانگهای به تاریخ 15 ژوئن سال 2001 به امضا رسید. در اجلاس شهر سنت پترزبوگ 7 ژوئن سال 2002 منشور سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد (اعتبار این سند از تاریخ 19 سپتامبر سال 2003 آغاز گردید). این سند به عنوان مدرک مقرر پایه تنظیم گردید که اهداف و اصول سازمان، ساختار و روشهای اساسی فعالیت آن را به ثبت رساند.
   
     از ماه ژانویه سال 2004 سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک سازمان کامل بین المللی فعالیت می کند. ارگانهای دائمی این سازمان که در شهر پکن (دبیرخانه – دبیر اجرایی چژان دگوان) و در تاشکند (ساختار ضد تروریستی منطقه ای با ستاد کمیته اجرایی؛ مدیر کمیته اجرایی ویاچسلاف قاسم اوف) مستقرند کار رسمی خود را آغاز کردند.
   
     ژوئن سال 2004 در شهر تاشکند اجلاسیه نوبتی شورای سران کشورهای سازمان همکاری شانگهای برگزار گردید. به ترتیب برگزاری سالانه تا اجلاس بعدی شورا جمهوری قزاقستان به عنوان رئیس سازمان باقی می ماند.
   
     یکی از روشهای اولویت دار فعالیت سازمان همکاری شانگهای همکاری در مبارزه با تهدیدها و چالش های جدید می باشد. در اجلاسیه "تاسیسی" سازمان همکاری شانگهای در سال 2001 کنوانسیون شانگهای در امور تروریسم، جداگرایی و تندگرایی پذیرفته شد. (اعتبار این سند از تاریخ 29 ماه مارس سال 2003 آغاز گردیده است) بر مبنای این سند نهادی به منظور هماهنگی و تحکیم مناسبات متقابل ارگانهای صلاحیت دار کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای سازمان دهی شد. توافق نامه در مورد این نهاد، ساختار و فعالیت آن را مشخص می کند که در تاریخ 7 ژوئن سال 2002 به امضا رسید و از تاریخ 14 نوامبر سال 2003 معتبر است.
   
     در ماه سپتامبر سال 2003 در اجلاس شورای سران در شهر پکن برنامه چند منظوره همکاری تجاری – اقتصادی دولتهای عضو سازمان همکاری شانگهای تصویب شد.
   
     در ماه سپتامبر سال 2004 در اجلاسیه نوبتی شورای سران در شهر بیشکک برنامه اقدامات اجرایی تصویب گردید. این برنامه شامل بیش از 100 مورد پروژه های قطعی در مسیرهای گوناگون همکاری بوده و مکانیزم اجرای آنها را طبق اصول، مرحله به مرحله مد نظر قرار می دهد .
   
     25 فوریه و 4 ژوئن سال 2005 در شهر آستانه اجلاس شورای وزرای امور خارجه سازمان همکاری شانگهای برگزار گردید که هدف برگزاری این اجلاس آماده سازی گردهمایی سازمان همکاری شانگهای در ماه جولای سال جاری می باشد. آقایان ورزا همچنین اتفاق نظر خود در مورد برخی مسائل مهم بین المللی و منطقه ای را اعلام کردند.
   
    

تبلیغات