طراحی و اعتباربخشی مدل جهت بهبود (ارتقاء) قابلیت سازمانی در بانک های ملی شمالغرب کشور (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
این پژوهش با هدف طراحی و اعتباربخشی مدل جهت بهبود (ارتقاء) قابلیت سازمانی در بانک های ملی شمالغرب کشور انجام گرفت. این پژوهش از نظر روش گردآوری داده ها و اطلاعات، از نوع تحقیقات توصیفی و پیمایشی و در زمره پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان بانک های ملی شمالغرب کشور (کارکنان شعب بانک ملی استان آذربایجان شرقی به تعداد 1820 نفر، 600 نفر کارکنان بانک ملی در سطح استان اردبیل، کلیه کارکنان بانک ملی استان آذربایجان غربی به تعداد 606 نفر، کارکنان بانک ملی استان زنجان به تعداد 215 نفر) بود. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادی طبقه ای بود بدین صورت که با توجه به مجموع کارکنان بانک های ملی شمالغرب کشور (3241 نفر) با توجه به جدول مورگان 343 نفر انتخاب شد که این نسبت برای کارکنان استان آذربایجان شرقی (193 نفر)، استان اردبیل (63 نفر)، استان آذربایجان غربی (64 نفر) و استان زنجان (23 نفر) بود. ابزارهای پژوهش برای عوامل ارتقا دهنده قابلیت سازمانی و عملکرد سازمانی به صورت محقق ساخته و برای قابلیت سازمانی از پرسشنامه استاندارد جمشیدی استفاده شد. نتایج بررسی حاصل از مطالعات کتابخانه ای، نظر متخصصان و تحلیل های عامل تأییدی و اکتشافی منجر به شناسایی 10 مؤلفه موثر بر ارتقا قابلیت سازمانی شد. این مؤلفه ها شامل مشتری مداری، هماهنگی عملکردی، ایجاد دانش، انتقال دانش، کاربرد دانش، قابلیت یادگیری سازمانی، قابلیت برنامه ریزی استراتژیک، قابلیت سنجش بازار، قابلیت فناوری اطلاعات و قابلیت اعتمادسازی بود. نتایج آزمون فریدمن نشان داد از بین عوامل ارتقا دهنده قابلیت سازمانی، انتقال دانش، ایجاد دانش، کاربرد دانش، قابلیت اعتمادسازی، مشتری مداری، هماهنگی عملکردی، قابلیت یادگیری سازمانی، قابلیت فناوری اطلاعات، قابلیت سنجش بازار و قابلیت برنامه ریزی استراتژیک به ترتیب دارای بیشترین میزان رتبه بودند. همچنین نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد، ضرایب مسیر بین ایجاد دانش (268/0)، کاربرد دانش (644/0)، قابلیت یادگیری سازمانی (191/0)، قابلیت برنامه ریزی استراتژیک (194/0)، قابلیت فناوری اطلاعات (368/0)، قابلیت اعتمادسازی (798/0) با قابلیت سازمانی در سطح معنی داری قرار داشت (05/0>p). همچنین ضریب مسیر قابلیت سازمانی با عملکرد سازمانی در سطح معنی داری قرار داشت (05/0>p). در این بین ضریب مسیر مشتری مداری (11/0)، هماهنگی عملکردی (03/0)، انتقال دانش (01/0)، قابلیت سنجش بازار (25/0) با قابلیت سازمانی در سطح معنی داری نبودند (05/0<p). از طرفی نقش میانجی قابلیت سازمانی در ارتباط بین کاربرد دانش (006/0=p)، قابلیت یادگیری سازمانی (012/0=p)، قابلیت فناوری اطلاعات (013/0=p) و قابلیت اعتمادسازی (001/0=p) با عملکرد سازمانی در حد معنی داری قرار داشت.Organizational capability, promoting factors, banks in the northwest of the country
This research was carried out with the aim of designing and validating the model to improve (enhance) the organizational capability in the northwestern national banks of the country. In terms of the data and information collection method, this research was a descriptive and survey type of research and among applied research. The statistical population of the research includes all the employees of the national banks in the northwest of the country (1820 employees of the branches of the National Bank of East Azerbaijan Province, 600 employees of the National Bank of Ardabil Province, all employees of the National Bank of West Azerbaijan Province with the number of 606 employees, employees of the National Bank of Zanjan Province 215 people). The sampling method was stratified stratified sampling, so that according to the total number of employees of national banks in the northwest of the country (3241 people) according to Morgan#39;s table, 343 people were selected, and this ratio was for the employees of East Azarbayjan province (193 people), Ardabil province (63 people). people), West Azarbaijan province (64 people) and Zanjan province (23 people). The research tools for the factors promoting organizational capability and organizational performance were developed by researchers and Jamshidi#39;s standard questionnaire was used for organizational capability. The results of the review from library studies, experts#39; opinions and confirmatory and exploratory factor analyzes led to the identification of 10 effective components on improving organizational capability. These components included customer orientation, functional coordination, knowledge creation, knowledge transfer, knowledge application, organizational learning capability, strategic planning capability, market measurement capability, information technology capability, and trust building capability. The results of Friedman#39;s test showed that among the factors that promote organizational capability, knowledge transfer, knowledge creation, knowledge application, trust building capability, customer orientation, functional coordination, organizational learning capability, information technology capability, market measurement capability and strategic planning capability respectively have the highest amount. were ranked Also, the results of structural equation modeling showed that the path coefficients between knowledge creation (0.268), knowledge application (0.644), organizational learning capability (0.191), strategic planning capability (0.194), information technology capability (0.368), trust building capability (0.798) was at a significant level with organizational capability (p<0.05). Also, the coefficient of the path of organizational capability with organizational performance was at a significant level (p<0.05). Meanwhile, the coefficient of customer orientation path (0.11), functional coordination (0.03), knowledge transfer (0.01), market measurement ability (0.25) and organizational ability were not at a significant level (p<0.05). . On the other hand, the mediating role of organizational capability in the relationship between knowledge application (p=0.006), organizational learning capability (p=0.012), information technology capability (p=0.013) and trust building capability (p=0.001) It was significant with organizational performance.
اطلاعات بیشتر درباره این نوشتار مبدأبرای اطلاعات ترجمه بیشتر، نوشتار مبدأ لازم است
ارسال بازخورد
پانل های کناری