چکیده

محمد عزت دروزه، یکی از مفسران معاصر اهل سنت و مؤلف التفسیر الحدیث است؛ یک دوره تفسیر کامل قرآن کریم که برپایه روش تنزیلی و مطابق با ترتیب نزول آیات از دید مؤلف پدید آمده، و دربردارنده آراء تفسیری متفاوت و شایان توجهی است. بخش قابل توجهی از این آراء تفسیریِ متفاوت ضمن شرح و تفسیر قصص قرآنی بازنموده شده اند. وی قصص قرآنی را با روشی متفاوت از دیگر مفسران معنا، و نیز بسیاری از اقوال مفسران درباره قصص قرآنی را نقد کرده است. روش او بر شیوه متفاوتی از بهره جویی از منابع تاریخی و حدیثی بنا می شود. در این مطالعه بنا ست ضمن بررسی منابع تاریخی و حدیثی دروزه به نقد آن ها بپردازیم و روش استفاده وی از این منابع را بازکاویم. فرضیه این مطالعه آن است که اصلی ترین سبب تمایز روش دروزه با دیگر مفسران در بهره جویی گسترده او از منابع تاریخی مربوط به دوره پیش از اسلام و هم چنین منابع دینی یهود، و استفاده به نسبت کم تر وی از منابع معتبر میان مسلمانان است؛ هم چنان که در مراجعه به منابع حدیثی نیز اغلب کتاب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول نوشته منصور علی ناصف را مبنای اعتبارسنجی روایات قرار داده، تنها به روایات صحاح خمسه مذکور در این کتاب هم چون روایات معتبر نگریسته، در نقل گزارش های تاریخی نیز اغلب تنها به منابع تفسیری مراجعه نموده، و بالاخره، مهم ترین معیار وی در نقدِ روایات و گزارش های تاریخیِ مذکور در تفاسیر مختلف نیز مراجعه به خود قرآن کریم با کاربرد روش هایی ابتکاری بوده  است.

Darwaza's Method in Interpreting Qurʾānic Stories and His Encounter with Historical Sources

Muhammad ʿIzza Darwaza is one of the contemporary Sunni commentators and the author of al-Tafsir al-Hadith; A course of complete interpretation of the Holy Qurʾān, which was created based on the tanzīlī method and in accordance with the order of revelation of the verses from the author's point of view, and contains different and noteworthy interpretations. A significant part of these different interpretation opinions have been represented in the explanation and commentary of the Qurʾānic stories. He has criticized the Qurʾānic stories in a different way from other commentators of the meaning, as well as many commentators' statements about the Qurʾānic stories. His method is based on a different way of using historical and hadith sources. In this study, while examining Darwaza's historical and Hadith sources, we are going to criticize them and explore his method of using these sources. The hypothesis of this study is that the main reason for distinguishing Darwaza's method from other commentators is his extensive use of historical sources related to the pre-Islamic period as well as Jewish religious sources, and his relatively less use of authentic sources among Muslims. Also, when referring to Hadith sources, most of the book Al-Tāj al-Jamʿi Lil ʾUsūl fī Aḥādīth al-Rasūl written by Manṣūr ʿAlī Nāṣif is used as the basis for the validation of the ḥadiths, only the Ṣiḥāh Khamsa hadiths mentioned in this book are considered as authentic traditions, and when quoting historical reports, they often only rely on interpretive sources. Finally, his most important criterion in criticizing the historical narratives and reports mentioned in various interpretations was to refer to the Qurʾān itself using innovative methods.

تبلیغات