چکیده

در نیمه ی دوم قرن بیستم میلادی نظریه های نقدی ادبیِ جدیدی آشکار شد که تناص( بینامتنیت) یکی از آنهاست که در ادبیات معاصر عربی با نام های دیگری مانند" النصوصیه"، " التداخل النصی" یا " التعالق النصه" و " البینصیّه" نیز شناخته می شود." ژولیا کریستوا"، زبان شناس و پژوهشگر بلغاری، اولین کسی است که در نیمه ی دهه شصت میلادی این اصطلاح را به کار برد. در حقیقت تناص پدیده ای جدید است که دارای مفاهیمی قدیمی در ادبیات عربی است. شاعران عرب با الهام گیری از قرآن کریم بر غنای شعر خویش افزوده و آن را به فهم عامه نزدیک ساخته اند. با مطالعه ی دیوان عبدالرحیم برعی، شاعر یمنی، دریافتیم که شعر وی سرشار از تناص قرآنی به صورت مستقیم و غیرمستقیم می باشد. این مقاله می کوشد با استفاده از روش توصیفی – تحلیل ضمن القای مفهوم تناص، به بیان نمونه هایی از آن در دیوان این شاعر بپردازد. تناص دارای روش های فراوانی است که نویسندگان این مقاله روش مستقیم( المباشر) و غیرمستقیم( الداخلی) را برگزیده اند.

تبلیغات