عبدالکریم سروش؛ لیبرالی مخالف لیبرالیسم
آرشیو
چکیده
متن
روشنفکر دینی معاصر، عبدالکریم سروش در مقام موافق و مخالف، صورتی از یک برخورد دوگانه با لیبرالیسم را در سالهای گذشته به نمایش گذاشته است. او هم موافق لیبرالیسم بوده و هم مخالف، گاهی در این خانه بوده و گاهی نیز بیرون. سروش با جداکردن دینداری معرفت اندیش و مصلحت اندیش از یکدیگر تصریح میکند که: «شخص جستوجوگر حق دارد که... واهمهای از کفر و ارتداد فقهی نداشته باشد که آنها همه احکام متعلق به جمع و ظاهرند و به حوزه فرد و باطن، اذن ورود ندارند.
احکام دینداری محققانه فردی را از احکام دینداری مقلدانه جمعی باید فرق نهاد... لذا لیبرالیسم چندان که با دین رسمیتحمیلی در جنگ است با دین تحقیقی غیررسمیبر سر آشتی است.» او اما اگرچه تاکید دارد که یک دیندار در لباس تحقیق میتواند شانهای نیز به شانه لیبرالیسم بزند، خطوط قرمزی را هم گویی در نظر دارد که معتقد است ما در مقام یک دیندار در جستوجوی خود اگرچه میتوانیم در مسیری لیبرال حرکت کنیم اما «نه هر سئوالی را در این چارچوب مطرح میکنیم و نه هر پاسخ را میتوانیم توقع داشته باشیم».
سروش با این حال معتقد بود که اگر دینداری مصلحتاندیش در ظل نظامات لیبرال لاغر و رنجور شود ولی دینداری محققانه در این نظام، دوچندان نیرو میگیرد. بحث به دینداری تجربتاندیش و عارفانه نیز که میرسید سروش معتقد بود که این دینداری در جامعه لیبرال، هم با مواهب و هم با مفاسدی روبه رو است. مفاسد از نظر او تنعم و کامجویی بیش از حد در نظام سرمایهداری بود و مواهب نیز امکان بیشتر برای شناختی غیردگماتیک از دین و خدا در ظل چنین نظامی بود. سروش اما اگر در کلیت با لیبرالیسم مشکل داشت، این مشکل بدان جا برمیگشت که او معتقد بود، لیبرالیسم به مفهوم رهایی از مقدسات است و این اما با دینداری کنار نمیآید.
این چنین بود که مجید محمدی در کتابی با عنوان «لیبرالیسم ایرانی» با اشاره به این سخن سروش نوشت: «لیبرالیسم از مقدسات در حوزه عمومی سیاست میگریزد اما مقدسات افراد در حوزه زندگی خصوصی آنان هیچ مشکلی برای لیبرالیسم ایجاد نمیکند. قول فوق [سخن سروش] نشان دهنده عدم توجه به تفکیک دو حوزه عمومی و خصوصی زندگی است. تفکیکی که روشنفکران مذهبی اقتدارگرا اصولاً نمیتوانند آن را بپذیرند چون با تربیت شریعتمداری سنتی خود آنان سازگاری ندارد که گناهان افراد را در حیطه زندگی خصوصی به خود آنان واگذارند.» سروش در سخنرانی «رازدانی و روشنفکری و دینداری» خود در نقد لیبرالیسم گفته بود که در تفکر دینی امتحان کردن همه چیز مجاز نیست و محمدی نیز در برابر معتقد بود: «در تفکر دینی نامقید به شریعت، امتحان کردن همه چیز برای همگان به تشخیص خود آنان مجاز است».
مجید محمدی بدین ترتیب مدعی شده بود که سروش و دیگر روشنفکران دینی لیبرال نیستند اگرچه در به قدرت گرفتن جریان آزادیخواهی در ایران یاری میرسانند. سروش اگرچه یک بار در مصاحبهای با ماهنامه فیلم تاکید کرد که اگر بخواهد میان سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی یکی را برگزیند انتخاب او لیبرال دموکراسی خواهد بود. اما همواره نقدهایی را هم بر این اندیشه داشته است و بدین ترتیب بهرغم تصریح خود بر انتخاب لیبرال دموکراسی در برابر سوسیال دموکراسی نمیخواهد او را به طور مطلق لیبرال بخوانند.
همچنان که خود نیز البته گفته است: «جامعه دیندار با جامعه لیبرالی که در حالت ماقبل قبول دین است البته تفاوت جوهری دارد و وظیفه حکومت در این دو جامعه متفاوت است. در جامعه دینی پارهای از امور را نمیتوان مورد وارسی قرار داد. آنها خواه فروع و خواه اصول، فوق بررسیاند و این در جامعه لیبرال نظیر و مانندی ندارد. تساوی حقوق در جامعه لیبرال و عدم تساوی حقوق مردم در جوامع دینی از تمایزهای اینها است و هلم جزا. به معنایی که آمد هیچ دینداری نمیتواند لیبرال باشد.» سروش چندی پیشتر نیز در یک سخنرانی از لزوم فرو گذاشتن دموکراسی ماکسی مال به نفع دموکراسی مینی مال سخن گفته بود با این توضیح که دموکراسی ماکسی مال همان دموکراسی لیبرالیستی است.
این سخنرانی سروش نیز البته انتقادهایی را از سوی برخی از روشنفکران همچون مرتضی مردیها و مجید محمدی در پی داشت. سروش بدین ترتیب هم در لباس دفاع از لیبرالیسم و هم در جامه انتقاد از لیبرالیسم درآمده است. او منتقد مصرفگرایی غربی است و تاکید دارد که اقتصاد آزاد، انگیزهها و انگیختههای انسان را غیردینی کرده است. و از دیگر سوی معتقد است که در ظل یک نظام لیبرال، مومنان به مواجهه با خدایی جبار عادت نخواهند کرد. سروش بر این عقیده است که اگر دینداران مقلد را به کناری بگذاریم، دینداران محقق تجربه خوبی را در یک نظام لیبرال خواهند داشت و با این حال تاکید دارد که یک جامعه لیبرال با یک جامعه دینی تفاوت دارد. سروش خود از این روی ترسیمیاست از تنازع بر سر لیبرالیسم در ایران، تنازعی بر سر موافقت و مخالفت با این اندیشه.
احکام دینداری محققانه فردی را از احکام دینداری مقلدانه جمعی باید فرق نهاد... لذا لیبرالیسم چندان که با دین رسمیتحمیلی در جنگ است با دین تحقیقی غیررسمیبر سر آشتی است.» او اما اگرچه تاکید دارد که یک دیندار در لباس تحقیق میتواند شانهای نیز به شانه لیبرالیسم بزند، خطوط قرمزی را هم گویی در نظر دارد که معتقد است ما در مقام یک دیندار در جستوجوی خود اگرچه میتوانیم در مسیری لیبرال حرکت کنیم اما «نه هر سئوالی را در این چارچوب مطرح میکنیم و نه هر پاسخ را میتوانیم توقع داشته باشیم».
سروش با این حال معتقد بود که اگر دینداری مصلحتاندیش در ظل نظامات لیبرال لاغر و رنجور شود ولی دینداری محققانه در این نظام، دوچندان نیرو میگیرد. بحث به دینداری تجربتاندیش و عارفانه نیز که میرسید سروش معتقد بود که این دینداری در جامعه لیبرال، هم با مواهب و هم با مفاسدی روبه رو است. مفاسد از نظر او تنعم و کامجویی بیش از حد در نظام سرمایهداری بود و مواهب نیز امکان بیشتر برای شناختی غیردگماتیک از دین و خدا در ظل چنین نظامی بود. سروش اما اگر در کلیت با لیبرالیسم مشکل داشت، این مشکل بدان جا برمیگشت که او معتقد بود، لیبرالیسم به مفهوم رهایی از مقدسات است و این اما با دینداری کنار نمیآید.
این چنین بود که مجید محمدی در کتابی با عنوان «لیبرالیسم ایرانی» با اشاره به این سخن سروش نوشت: «لیبرالیسم از مقدسات در حوزه عمومی سیاست میگریزد اما مقدسات افراد در حوزه زندگی خصوصی آنان هیچ مشکلی برای لیبرالیسم ایجاد نمیکند. قول فوق [سخن سروش] نشان دهنده عدم توجه به تفکیک دو حوزه عمومی و خصوصی زندگی است. تفکیکی که روشنفکران مذهبی اقتدارگرا اصولاً نمیتوانند آن را بپذیرند چون با تربیت شریعتمداری سنتی خود آنان سازگاری ندارد که گناهان افراد را در حیطه زندگی خصوصی به خود آنان واگذارند.» سروش در سخنرانی «رازدانی و روشنفکری و دینداری» خود در نقد لیبرالیسم گفته بود که در تفکر دینی امتحان کردن همه چیز مجاز نیست و محمدی نیز در برابر معتقد بود: «در تفکر دینی نامقید به شریعت، امتحان کردن همه چیز برای همگان به تشخیص خود آنان مجاز است».
مجید محمدی بدین ترتیب مدعی شده بود که سروش و دیگر روشنفکران دینی لیبرال نیستند اگرچه در به قدرت گرفتن جریان آزادیخواهی در ایران یاری میرسانند. سروش اگرچه یک بار در مصاحبهای با ماهنامه فیلم تاکید کرد که اگر بخواهد میان سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی یکی را برگزیند انتخاب او لیبرال دموکراسی خواهد بود. اما همواره نقدهایی را هم بر این اندیشه داشته است و بدین ترتیب بهرغم تصریح خود بر انتخاب لیبرال دموکراسی در برابر سوسیال دموکراسی نمیخواهد او را به طور مطلق لیبرال بخوانند.
همچنان که خود نیز البته گفته است: «جامعه دیندار با جامعه لیبرالی که در حالت ماقبل قبول دین است البته تفاوت جوهری دارد و وظیفه حکومت در این دو جامعه متفاوت است. در جامعه دینی پارهای از امور را نمیتوان مورد وارسی قرار داد. آنها خواه فروع و خواه اصول، فوق بررسیاند و این در جامعه لیبرال نظیر و مانندی ندارد. تساوی حقوق در جامعه لیبرال و عدم تساوی حقوق مردم در جوامع دینی از تمایزهای اینها است و هلم جزا. به معنایی که آمد هیچ دینداری نمیتواند لیبرال باشد.» سروش چندی پیشتر نیز در یک سخنرانی از لزوم فرو گذاشتن دموکراسی ماکسی مال به نفع دموکراسی مینی مال سخن گفته بود با این توضیح که دموکراسی ماکسی مال همان دموکراسی لیبرالیستی است.
این سخنرانی سروش نیز البته انتقادهایی را از سوی برخی از روشنفکران همچون مرتضی مردیها و مجید محمدی در پی داشت. سروش بدین ترتیب هم در لباس دفاع از لیبرالیسم و هم در جامه انتقاد از لیبرالیسم درآمده است. او منتقد مصرفگرایی غربی است و تاکید دارد که اقتصاد آزاد، انگیزهها و انگیختههای انسان را غیردینی کرده است. و از دیگر سوی معتقد است که در ظل یک نظام لیبرال، مومنان به مواجهه با خدایی جبار عادت نخواهند کرد. سروش بر این عقیده است که اگر دینداران مقلد را به کناری بگذاریم، دینداران محقق تجربه خوبی را در یک نظام لیبرال خواهند داشت و با این حال تاکید دارد که یک جامعه لیبرال با یک جامعه دینی تفاوت دارد. سروش خود از این روی ترسیمیاست از تنازع بر سر لیبرالیسم در ایران، تنازعی بر سر موافقت و مخالفت با این اندیشه.