آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

چیزی نزدیک به سی سال از آغاز جنگ می‌گذرد، پدیده‌ای تاریخی که علاوه بر تأثیرهای رفتاری و زیستی‌ای که بر انسان ایرانی گذاشت، مفاهیم و ایده‌هایی را وارد فرهنگ ادبیات ما کرد که تا سال‌های سال شاهد بازخوانی جنبه‌های مختلف آن در نوشته‌‌هایی داستانی خواهیم بود. ادبیات جنگ از همان روزهای آغازین حمله عراق به ایران، متولد شد، ادبیاتی که در طول هشت سال بیش از هر چیز جنبه تهییجی و تبلیغی داشت و به ندرت شاهد آثاری بودیم که بتوانند وارد مفاهیم خاصی مانند هویت انسانی جنگ یا روایت‌های روان‌شناختی - ذهنی شوند.

اگر به انبوه آثار داستانی‌ای که آن سال‌ها نوشته و منتشر شدند نگاهی گذرا بیندازیم، متوجه می‌شویم اکثر کسانی که درباره جنگ، سربازان و عناصر درگیر در آن نوشته‌اند، مشی‌ای حماسه‌پرداز و قهرمان‌پرور داشتند که برای مخاطبان خود بیش از آن که در جایگاهی ادبی تعریف شده باشند، مرتبه و مقامی روحیه‌ساز داشتند.

این روند تا حدودی طبیعی بود و شرایط خاصی که بر کشور حاکم شده و همگان را به‌خود مشغول کرده بود، این نیاز را دامن می‌زد که فعلاً و در شرایطی که کشوری بیگانه به خاک ایران حمله کرده، بیش از هر چیز آرمان‌ها و قهرمان‌ها باید روایت شوند. نکته مهم این است که طیف عمده‌ای که به نوشتن درباره جنگ و ارزش‌های دفاع و مقاومت پرداختند از قشری بودند که بعدها «نویسندگان مسلمان» نامیده شدند.
 
این در حالی‌‌ست که برخی از آثار جدی‌تر دوران جنگ را نویسندگانی نوشتند که توانایی بیشتری در ساختنِ روایت‌های زیبایی‌شناسانه داشتند، کسانی مانند احمد محمود و اسماعیل فصیح ازجمله این افراد هستند که نوع نگاه آن‌ها در سال‌های بعد از جنگ بیشتر جدی گرفته شد. اما فضای عمومی که خشمگین از حمله گستاخانه کشوری چون عراق به ایران بود به صورت طبیعی نیازمند آرمان‌های باشکوه بود، آرمان‌ها و خشمی که مثلاً نویسنده‌ای چون ناصر موذن را واداشت تا کتابِ کوچکی درباره خرمشهر بنویسد و نوید بدهد که ما باز خواهیم گشت و شهر را پس خواهیم گرفت.

این جو تا چند سال بعد از جنگ نیز ادامه پیدا کرد و اکثر آثاری که در فاصله زمانی سال 67 تا اوایل دهه هفتاد نوشته شدند نشان از همان نوع آرمان‌گرایی دارند. اتفاق دیگری که در این روند باعث شد تا نوشتن از جنگ و درباره جنگ وارد پروسه پیچیده‌ای شود، سیاسی شدن قضیه بود. جناح نویسندگان مسلمان و انقلابی با تاکید بر وجوه ارزشی جنگ هشت‌ساله براین باور بودند که روایت جنگ، روایتی‌ست که روشنفکران نباید وارد آن شوند و در عین‌حال به خاطر همین سیاسی شدن، نویسندگان روشنفکر نیز توجه آن‌چنان زیادی به این اتفاق تاریخی ایران نشان ندادند و غلط نیست اگر بگوییم هر دو سمت ماجرا تا به امروز آثار بزرگ و جریان‌ساز در حوزه جنگ منتشر نکرده‌اند.
 
بعد از سال‌های آغازین دهه هفتاد و ورود به دولت اصلاحات به عرصه سیاسی کشور، کم‌کم آثاری منتشر شد که بیشتر جسورانه بودند. نویسندگانی مانند احمد دهقان، حسن بنی‌عامری، محمدرضا بایرامی، حبیب احمدزاده، احمد غلامی و... توانستند آثاری را چاپ کنند که در آن‌ها هویت‌های تازه و روایت‌هایِ ساختارمندتری از جنگ وجود داشت.
 
هرچند برخی از این نام‌ها گاه با رویکردهای انتقادی نسبتاً تندی از سوی نویسندگانِ اصول‌گرا مواجه شدند که شاید مشهورترین نمونه آن ماجرای چاپ کتاب «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان بود. در سال‌های اخیر نیز نویسندگانِ موسوم به روشنفکر هم به آرامی به جنگ توجه نشان داده‌اند. نام‌هایی مانند حسین مرتضائیان آبکنار، کوروش اسدی و اصولاً برخی داستان‌نویسان دهه هفتاد اغلب در داستان‌های کوتاه و به ندرت در رُمان‌هایِ خود تلاش کرده‌اند به بازخوانی جدی و دوباره‌ای از هشت سال جنگ بپردازند.

منتها نگاه‌هایی وجود دارند که با مرزبندی‌های مداوم و موکد خود باعث شده‌اند تا امروز آن‌چنان ژانر جنگ میان کتاب‌های منتشر شده ادبیات داستانی نباشد. از گرایش‌های ارزشی صرف که بگذریم، این دغدغه به دلایل خط قرمزها و مشکلاتی که پیرامون آن وجود دارد هنوز وارد مرحله پویایی و تکامل خود نشده و امر سیاسی بیرونی بر ذهنیت زیبایی‌‌شناسانه نویسنده ایرانی غلبه دارد. تا زمانی که چنین روندی به قوت خود باقی باشد، نمی‌توان انتظار نوشته شدن رُمان جنگ را داشت.

تبلیغات