نویسندگان: رحمان قهرمان پور
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

طی دو سال گذشته ایهود اولمرت دومین مقام اسرائیلی است که به‌خاطر فساد مجبور به استعفا می‌شود، پیش از آنکه استیضاح شود اما هنوز فراموش نکرده‌ایم آریل شارون معروف به قصاب صبراوشتیلا در بین اعراب نیز متهم به فساد مالی از طرف پسر خود بود. مساله سوءاستفاده از اختیارات دولتی موضوعی است که در اغلب کشورها وجود دارد اما به خاطر مصالح و منافع ملی غالبا نادیده گرفته می‌شود. حداقل در مورد اسرائیل نمی‌توان مقوله فساد سیاسی را بالاتر از مقوله امنیت قرار داد، گواینکه به‌خاطر نقش شارون در بازگرداندن لرزان احساس امنیت به جامعه اسرائیلی، از اتهامات او صرف‌نظر شد.
 
بنابراین ریشه استعفای اولمرت را باید در جای دیگری جست‌وجو کرد. از بدو تاسیس اسرائیل توسط نیروهای استعماری وقت، اولمرت نخستین نخست‌وزیر غیرنظامی بود که دوسال و نیم قبل قدرت را در دست گرفت. در همان زمان خیلی از تحلیلگران معتقد بودند جامعه اسرائیل هنوز به درجه‌ای از بلوغ برای پذیرش رهبر غیرنظامی نرسیده، زیرا برخلاف تصور مساله امنیت در این جامعه حل نشده است. مهمترین پیامد انتفاضه و پیروزی حماس بر اسرائیل را می‌توان انتقال ناامنی به درون اسرائیلی‌ها دانست.
 
طنز تاریخ اینجاست که آریل شارون تندرو مدافع به کارگیری مشت آهنین در برخورد با فلسطینی‌ها در دهه 1980 در سال 2004 بر سر عدم موافقت حزب لیکود با عقب‌نشینی از غزه حزب کادیما را تشکیل داد و انفجار بزرگ در سیاست اسرائیل را انجام داد: پذیرش تفرقه و چندگانگی در جامعه اسرائیل. عقب‌نشینی شارون از مواضع خود نشان داد امنیت ذهنی و روانی مقدم بر امنیت فیزیکی و عینی است. در اسرائیل این باور همگانی شده که نمی‌توان بدون دادن حداقل حق فلسطینی‌ها در آرامش و آسایش زندگی کرد.

در چنین فضایی بود که اولمرت کم‌تجربه، غیرنظامی و فاقد کاریزما پست نخست‌وزیری را در اختیار گرفت. تهاجم اسرائیل به لبنان در تابستان 2006 و ناتوانی ارتش آن در رسیدن به اهداف خود جامعه اسرائیل و در مقیاس بزرگ‌تر بخشی از جامعه یهودیان جهان را نگران کرد. بعد از جنگ یوم‌کیپور این دومین شکست ارتش قدرتمند اسرائیل در برابر اعراب بود و لذا همراه با انتفاضه و انتخاب حماس نوعی احساس ناامنی و نگرانی را در بدنه جامعه اسرائیل تزریق کرد. ارتش اسرائیل دیگر آن روحیه سابق جنگیدن مقدس به‌خاطر یهودیان را ندارد و گسترش فرهنگ مادی‌گرایانه آمریکایی در جامعه اسرائیل، ایمان جوانان یهودی را نسبت به اهداف صهیونیسم به شدت متزلزل کرده است.
 
در این میان ناتوانی اولمرت در اداره جنگ لبنان، برخورد با موضوع حماس و محاصره نوار غزه و ناکامی‌های مکرر وی باعث شد تا او قربانی احساس نگرانی جامعه اسرائیل شود. اتفاقی نیست که در نظرسنجی‌ها حزب لیکود با اقبال عمومی بیشتری مواجه است، حزبی که همواره مساله امنیت اسرائیل را مقدم بر صلح می‌داند. محبوبیت بیشتر سیاستمدارانی چون نتانیاهو که تصور می‌شد عمر سیاسی آنها تمام شده، می‌تواند شدت و عمق ناامنی را در جامعه اسرائیل نشان دهد. با کناره‌گیری اولمرت بعید است این احساس نگرانی به طور محسوسی کاهش یابد. انتخاب موفاز یا زیپی نشان خواهد داد حزب کادیما و حامیان آن طرفدار بازگشت به سیاست مشت آهنین‌اند یا تداوم مذاکرات با فلسطینی‌ها.
 
گو اینکه چشم‌انداز روشنی در مورد موفقیت هیچ‌یک از این دو روش در حال حاضر دیده نمی‌شود. موفاز تندرو هم ناگزیر به عقب‌نشینی در برابر واقعیت‌هاست. سرنوشت حزب کادیما پس از اولمرت بستگی زیادی به عملکرد جانشین وی دارد، اما بعید به نظر می‌رسد کادیما در نبود رهبر کاریزمای خود یعنی آریل شارون قادر به ادامه راهی باشد که با جدایی از لیکود باز شد. این نکته گویای آن است که هنوز اسرائیل از فاز امنیتی گذر نکرده و بروز هر نوع اتفاق پیش‌بینی نشده می‌تواند باعث اهمیت یافتن مجدد امنیت شود و این همان تناقض بنیادینی است که جامعه اسرائیل با آن مواجه است: اسرائیل چه زمانی تبدیل به یک جامعه عادی و طبیعی خواهد شد؟ و چه زمانی نظامیان در اسرائیل کاریزمای خود را از دست خواهند داد؟

تبلیغات