مصائب نخستوزیر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
محمدعلی رجایی امروز نیست تا داستان جدال طولانی و فرسایشی خود با ابوالحسن بنیصدر را بازگو کند و با این حال داستان آن جدال، داستانی شنیدنی و خواندنی است. چه آنکه محمدعلی رجایی اگرچه با انتخاب نمایندگان مجلس، اولین نخست وزیر ایران شد اما به هر حال نخستوزیری او نشانه مقهور شدن بنیصدر در برابر حزب جمهوری و دانشجویان خط امامی و اراده غالب آنها برای هدایت قوه اجرایی کشور بود. گزینههای مطلوب بنیصدر برای ریاستجمهوری، چهرههایی همچون احمد سلامتیان بودند و با این حال او سیداحمد خمینی را نخستوزیر انتخابی خود معرفی کرد. امری که البته با مخالفت امام همراه شد و در حالیکه بنیصدر با پیشنهاد حزب جمهوری برای نخستوزیری جلالالدین فارسی مخالفت کرد، مجلس چپگرا نیز با نخستوزیری چهره میانهای همچون مصطفی میرسلیم موافقت نکرد و بدینترتیب راه مفاهمهگویی بسته بود که گروهی به عنوان هیات تعیین نخستوزیر مشخص شدند.
جلالی به عنوان نماینده رئیسجمهور، علیاکبر پرورش، امامی کاشانی و محمد یزدی از اعضای این هیات بودند که فهرستی 14 نفره را برای تعیین نخستوزیر مورد بررسی قرار دادند. فهرستی که نامهای آن بدین قرار بود: مصطفی میرسلیم، جلالالدین فارسی، احمد سلامتیان، محمدعلی رجایی، مصطفی چمران، صادق خلخالی، حسن حبیبی، عزتالله سحابی، رضا صدر، محمد غرضی، کاظم موسویبجنوردی، موسی کلانتری، محمد غروی و محسن یحیوی.
18 مردادماه 58 بود که محمدعلی رجایی به عنوان منتخب این هیات به بنیصدر معرفی شد. رجایی اگرچه بر این مبنا برای رای اعتماد به نمایندگان مجلس معرفی شد و با 153 رای مثبت در برابر 24 رای منفی و 19 رای ممتنع رهسپار اتاق نخستوزیری شد اما به هر حال نخستوزیری مطلوب برای رئیسجمهور نبود و بدینترتیب کارشکنی در انتخاب کابینه و مخالفت با برخی وزرا از سوی بنیصدر امری طبیعی به نظر میرسید. بنیصدر در نقد رجایی مدعی بود که او «آدم خوبی است اما خشکسر است. مرادم این نیست که او را کوچک کنم بلکه معتقدم این کسی است که چیزهایی را که صحیح میداند اولا به زحمت حاضر میشود دربارهاش بحث کند و ثانیا پس از اینکه بحث شد، باز وقتی تنها میشود، در مقام اجرا همان را که صحیح فرض کرده بود، عمل میکند.»
با این حال رجایی هم معتقد بود که «مسوولیت کارهای اجرایی با رئیس دولت است نه رئیس جمهور و برداشت اینجانب از قانون اساسی این است که رئیسجمهور در کارهای اجرایی مسوولیت ندارد.» بدینترتیب اختلاف در انتخاب کابینه بالا گرفت و بنیصدر به رغم پذیرش 14 نفر از 21 چهره پیشنهادی رجایی برای کابینه، با تعدادی از نیروهای پیشنهادی رجایی مخالفت کرد که عمده آنها از این قرار بودند: علیاکبر پرورش برای وزارت آموزش و پرورش، محسن نوربخش برای وزارت اقتصاد و دارایی، سیداسماعیل داوودی برای مدیریت برنامه و بودجه، احمد توکلی برای وزارت کار و اصغر ابراهیمی برای وزارت نفت. رجایی معتقد به کابینه یکدست بود و میگفت که «من از کابینه صددرصد مختلط دور هستم و معتقدم که کابینه باید به طور یکدست از انقلابیون در خط امام باشد.»
این چنین بود که بحث بر سر تخصص و تعهد در نظام انقلابی ایران بالا گرفت و بنیصدر در انتقاد از رجایی و مشی او گفت که ماشین امضای کابینه و وزرای او نمیشود و «چه کسی گفته هر کس بگوید تخصص لازم است، در خط آمریکاست؟» با این حال رجایی در تثبیت کابینه خود موفق شد و این رئیسجمهور بداقبال ایران بود که به حکم مجلس، صندلی ریاست بر جمهور را ترک کرد و با خروج خود از کشور، راه را برای ریاستجمهوری محمدعلی رجایی گشود. بدینترتیب محمدعلی رجایی خود رئیس بر جمهور در ایران شد اگرچه دولت او مستعجل بود و ترور پایان زندگی او را رقم زد.
جلالی به عنوان نماینده رئیسجمهور، علیاکبر پرورش، امامی کاشانی و محمد یزدی از اعضای این هیات بودند که فهرستی 14 نفره را برای تعیین نخستوزیر مورد بررسی قرار دادند. فهرستی که نامهای آن بدین قرار بود: مصطفی میرسلیم، جلالالدین فارسی، احمد سلامتیان، محمدعلی رجایی، مصطفی چمران، صادق خلخالی، حسن حبیبی، عزتالله سحابی، رضا صدر، محمد غرضی، کاظم موسویبجنوردی، موسی کلانتری، محمد غروی و محسن یحیوی.
18 مردادماه 58 بود که محمدعلی رجایی به عنوان منتخب این هیات به بنیصدر معرفی شد. رجایی اگرچه بر این مبنا برای رای اعتماد به نمایندگان مجلس معرفی شد و با 153 رای مثبت در برابر 24 رای منفی و 19 رای ممتنع رهسپار اتاق نخستوزیری شد اما به هر حال نخستوزیری مطلوب برای رئیسجمهور نبود و بدینترتیب کارشکنی در انتخاب کابینه و مخالفت با برخی وزرا از سوی بنیصدر امری طبیعی به نظر میرسید. بنیصدر در نقد رجایی مدعی بود که او «آدم خوبی است اما خشکسر است. مرادم این نیست که او را کوچک کنم بلکه معتقدم این کسی است که چیزهایی را که صحیح میداند اولا به زحمت حاضر میشود دربارهاش بحث کند و ثانیا پس از اینکه بحث شد، باز وقتی تنها میشود، در مقام اجرا همان را که صحیح فرض کرده بود، عمل میکند.»
با این حال رجایی هم معتقد بود که «مسوولیت کارهای اجرایی با رئیس دولت است نه رئیس جمهور و برداشت اینجانب از قانون اساسی این است که رئیسجمهور در کارهای اجرایی مسوولیت ندارد.» بدینترتیب اختلاف در انتخاب کابینه بالا گرفت و بنیصدر به رغم پذیرش 14 نفر از 21 چهره پیشنهادی رجایی برای کابینه، با تعدادی از نیروهای پیشنهادی رجایی مخالفت کرد که عمده آنها از این قرار بودند: علیاکبر پرورش برای وزارت آموزش و پرورش، محسن نوربخش برای وزارت اقتصاد و دارایی، سیداسماعیل داوودی برای مدیریت برنامه و بودجه، احمد توکلی برای وزارت کار و اصغر ابراهیمی برای وزارت نفت. رجایی معتقد به کابینه یکدست بود و میگفت که «من از کابینه صددرصد مختلط دور هستم و معتقدم که کابینه باید به طور یکدست از انقلابیون در خط امام باشد.»
این چنین بود که بحث بر سر تخصص و تعهد در نظام انقلابی ایران بالا گرفت و بنیصدر در انتقاد از رجایی و مشی او گفت که ماشین امضای کابینه و وزرای او نمیشود و «چه کسی گفته هر کس بگوید تخصص لازم است، در خط آمریکاست؟» با این حال رجایی در تثبیت کابینه خود موفق شد و این رئیسجمهور بداقبال ایران بود که به حکم مجلس، صندلی ریاست بر جمهور را ترک کرد و با خروج خود از کشور، راه را برای ریاستجمهوری محمدعلی رجایی گشود. بدینترتیب محمدعلی رجایی خود رئیس بر جمهور در ایران شد اگرچه دولت او مستعجل بود و ترور پایان زندگی او را رقم زد.