درحاشیه عکسی که آیزنهاور و خروشچف را در کمپدیوید به تصویر میکشد
آرشیو
چکیده
متن
آیزنهاور، رئیسجمهور ایالات متحده، به خروشچف، نخستوزیر اتحاد جماهیر شوروی، یک بوقلمون هدیه میدهد. دیدار خروشچف از آمریکا که ضمن آن با سرزندگی و نشاط یک سیاستمدار بومی در مبارزه تبلیغاتی از مزارع و مراکز شهری بازدید کرد، موفقیتی بیحدوحصر بود. دو رهبر برای گفتوگو در خلوتگاه ریاستجمهوری کمپ دیوید در مریلند با هم دیدار کردند و بر سر ضرورت همزیستی مسالمتآمیز به توافق رسیدند. جو دوستانه و گرمای این سفر، روابط ایالات متحده و شوروی را وارد مرحله جدیدی کرد.
اگر فردی به رفتار راحت و بدون تکلف اصالت دهد، از نگاه او سران کشورها، موجودات خوشبختی نیستند چرا که این دسته از مردم اغلب مجبورند رفتاری منضبط، مبادی آداب، تشریفاتی و متکلفانه داشته باشند. اما در این میان، رهبرانی هم یافت میشوند که خود را در چارچوب رفتارهای اتو کشیده دیپلماتیک محبوس نمیکنند و در صورت ضرورت آنچه را که دل تنگشان میخواهد در ملاء عام به نمایش میگذارند. نیکیتا خروشچف رهبر اتحاد شوروی و جانشین جوزف استالین از جمله رهبرانی بود که چندان پایبند نزاکت دیپلماتیک نبود و هرگاه به هیجان میآمد و دچار خشم میشد، بی نزاکتی پیشه میکرد. گفته میشود هنگامی که جان اف کندی در یکی از دیدارهای خود با خروشچف در سال 1961رفتار جلف او را در سازمان ملل به روی او آورد، رهبر اتحاد شوروی پاسخ داد که ما «نزاکت امپریالیستی» نمیخواهیم. ما سوسیالیست هستیم و آنچه را که در دلمان میگذرد، بیان میکنیم.
خروشچف در سال 1960 در مجمع عمومی سازمان ملل، جهان غرب را به باد حمله گرفت و داک هامرشولد دبیرکل وقت سازمان ملل را دست نشانده آمریکا خواند. وقتی که نمایندگان فیلیپین و آمریکا در اعتراض به او به پا خاستند و گفتند؛ اروپای شرقی را آزاد کنید، خروشچف کفشش را از پا درآورد و با آن محکم روی میز کوبید تا حضار را خاموش کند. با آنکه خروشچف را از رهبران منفور تاریخ شمردهاند و برخی او را عامل اصلی بحران موشکی کوبا معرفی میکنند، ولی در واقع او بود که در میان ناباوری مردم روسیه و شگفتی جهانیان در جریان بیستمین کنگره حزب کمونیست شوروی، جنایات رژیم استالینی را با ارائه جزئیات افشا کرد.
در واقع همین افشاگری آغاز حرکتی تازه در اتحاد شوروی برای باز شدن فضای اقتصادی و سیاسی این کشور شد.
البته رهبران حزب کمونیست به رهبری لئونید برژنف در برابر سیاست خروشچف تاب نیاوردند و با توطئه چینی او را پس از سفرش به آمریکا از مقامش خلع و خانهنشین کردند.
خروشچف در تنهایی و بیکسی جان سپرد اما میخائیل گورباچف بعدها با ارائه برنامه های گلاسنوست و پروستریکا عملا در راهی گام نهاد که خروشچف آغازگر آن بود. میگویند سنگ قبری که برای خروشچف تدارک دیدند دو قسمت سیاه و سفید داشت. به زعم دولت برژنف، قسمت سیاه به نشانه کارنامه سیاه او در سیاست که در واقع همان افشای جنایات رژیم استالینیستی بود! و قسمت سفید به نشانه تمجید از کارنامه اقتصادی او که برژنف نیز ادامه دهنده آن شد.گفته میشود درهنگام سخنرانی افشاگرانه خروشچف درباره جنایات استالین در کنگره حزب کمونیست، یکی از میان جمع فریاد زد: رفیق خروشچف! وقتی مردم بی گناه اعدام میشدند شما کجا بودید؟ خروشچف بلافاصله گفت: کی بود؟ کی بود؟ هر کی بود از جایش بلند شود! اما هیچکس از جایش بلند نشد! در این هنگام خروشچف گفت: رفیق عزیز! در آن هنگام من همانجایی بودم که الان شما هستید! پاسخ خروشچف قانع کننده به نظر میرسد؟ به طور مسلم، اما فقط برای کسی که در برابر ارتکاب جنایت حتی از پذیرش خطر یک اعتراض ساده لفظی نیز پرهیز میکند!