آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

بیستمین کنگره حزب کمونیست شوروی جایگاه ویژه‌ای در تاریخ دارد. سخنرانی نیکیتا خروشچف در این کنگره و انتقادات او به کیش شخصیت استالین- آن هم در فضایی سری و محرمانه- اتفاق بزرگی بود. خروشچف روی این سخنرانی خیلی کار کرده بود و سرانجام در 25 فوریه 1956 و پس از انتخاب رهبری جدید حزب، آن را ایراد کرد. همه کمونیست‌ها و اعضای حزب به‌شدت از شنیدن سخنان خروشچف غافلگیر شدند چون او در این سخنرانی دست استالین را رو کرد و نشان داد که استالین در پوشش «مقابله با دشمنان خلق»،‌حتی نزدیکترین همفکران لنین را هم سربه‌نیست کرده است.
 
او پرده از جنایاتی برداشت که توسط جوزف استالین انجام شده بودند اما مردم از آنها اطلاعی نداشتند. خروشچف در این سخنرانی برای اولین بار از قتل سرگئی کیروف و اعدام نمایندگان در هفدهمین کنگره حزب حرف زد و چهره یک سرکوبگر قهار را از استالین ترسیم کرد. با وجود افشاگری‌هایی که در این سخنرانی انجام شد، باز هم حق مطلب در مورد استالین ادا نشده بود و این هم ظاهرا ناشی از فشاری بود که خروشچف از جانب محافظه‌کارانی مثل مولوتوف حس می‌کرد. به همین خاطر بود که او در بخشی از سخنرانی‌اش به «خدمات بزرگی» که استالین به حزب،‌ طبقه کارگر و جنبش کارگران در جهان ارائه داده اشاره کرد اما در اوایل سخنرانی‌اش به وضوح اذعان کرده بود که «استالین حزب را نابود کرد. او اصلا مارکسیست نبود. تمام ارزشهای انسانی را هم نابود کرد.»
 
خروشچف از این هراس داشت که افشای کامل حقیقت در مورد استالین باعث برانگیخته شدن انتقاداتی علیه نظام سیاسی شود و به همین جهت بود که در بخش دیگری از سخنرانی‌اش نیز استالین را یک انقلابی بزرگ معرفی کرد. این تناقض‌ها نشان دهنده نبرد سختی در حزب بود که ابعاد زیادی را در بر می‌گرفت و افشای آن هم به شجاعت زیادی نیاز داشت. اما به هرحال خروشچف واقعا استالین را در گور لرزاند! پس از کنگره بیستم حزب کمونیست، سیاستهای حزب تغییرات زیادی را تجربه کرد. دکترین جدیدی به وجود آمد که از لزوم مقابله با وقوع جنگ جهانی سوم،‌خاتمه جنگ سرد و نیز انقلاب‌های صلح‌آمیز سخن به میان می‌آورد. دموکراتیزه شدن نسبی اوضاع حتی به الکساندر سولژنیتسین این فرصت را داد که کتاب معروفش «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» را منتشر کند. به یاد می‌آورم که در آن روزها فیلم‌های قابل تاملی ساخته شد و تنفس در فضای فرهنگی جامعه راحتتر از گذشته شد.
 
اما به هر حال ‌نظام سیاسی کهنه‌ای که بر سر کار بود، حوزه عمل خروشچف را به‌شدت محدود می‌کرد. از سوی دیگر، خود خروشچف هم همیشه راه درستی را نمی‌رفت و اختلافات عمیقش با نخبگان روسی و نیز سخنرانی‌های گزنده و تهاجمی‌اش در سازمان ملل متحد و دیگر مکان‌های بین‌المللی نیز باعث برانگیخته شدن انتقادات زیادی علیه خود او می‌شد. اما به هر صورت، خروشچف به مردم توجه داشت و سیاست‌های اقتصادی‌اش را معطوف به راحتی مردم می‌کرد. سیاست‌های او در زمینه مسکن باعث شد مردم بتوانند به جای زندگی در خانه‌های گروهی و زیرزمین‌ها، ‌از آپارتمان‌هایی که در اختیارشان گذاشته می‌شد استفاده کنند.
خروشچف در عین حال آن سیستم رعیتی را که در روستاها توسط استالین ایجاد شده بود کنار گذاشت و سعی کرد ضمن انجام اصلاحات اقتصادی،‌ ساختار عمودی حزب کمونیست را نیز تغییر دهد و البته موفقیتی نیز در تغییر این ساختار به دست نیاورد. بعدها نیز افرادی که در آرایش پلکانی حزب در پله‌های بالا قرار داشتند تمام تلاش خود را به کار بستند تا او را از قدرت به زیر بکشند. با این وجود اصلا نمی‌توان دستاوردهای خروشچف را نادیده گرفت. سخنرانی او در کنگره بیستم حزب کمونیست و اصلاحاتی که او به اجرا درآورد اولین ضرباتی بودند که به آن نظام توتالیتر وارد آمدند. بعدها پرسترویکا آن راهی را که از زمان سخنرانی خروشچف باز شده بود ادامه داد تا ابعاد انسانی نابود شده توسط استالین را به نظام سوسیالیستی برگرداند.
از سوی دیگر، سیاست‌های اقتصادی جدید و سیاست آزادی بیان نسبی که در دوران خروشچف به اجرا در آمد باعث شد که پرسترویکا بتواند نظام سوسیال دموکرات جدیدی را در شوروی ایجاد کند. اما تکمیل این روند توسط برخی چهره‌های رادیکال راست‌گرا مثل بوریس یلتسین متوقف شد و پس از فروپاشی اتحاد شوروی شرایط تغییر کرد. نتیجه این تغییر هم کاپیتالیسم لجام‌گسیخته‌ای بود که با خودش فساد در قدرت و فقر را نیز همراه آورد. پیشتر، خیلی از رو‌س‌ها گاه با حالتی نوستالژیک به گذشته فکر می‌کردند و برخی از رسانه‌ها حتی لزوم بازگشت حکومت مشت آهنین استالین را مطرح می‌کردند. در آن زمان برخی از چپ‌های افراط‌گرا فیلم‌هایی ساختند و کتاب‌هایی نوشتند که در آنها استالین نه به عنوان یک حاکم زورگو و جنایتکار بلکه به عنوان پدر خردمند خلق معرفی شده. اما این وضع از زمانی که ولادیمیر پوتین در روسیه به قدرت رسید عوض شد و به تدریج دوباره برخی مردم روسیه حامی‌حکومت شدند. حالا هم روسیه تحت رهبری مدودوف و پوتین به آینده چشم دوخته است. به نظر من اولین گام‌های این راه جدید برای روسیه در همان سخنرانی خروشچف برداشته شد.

منبع: گاردین
٭ رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در فاصله سالهای 1985 تا 1991 میلادی

تبلیغات