آتشنشان جنگ قفقاز
آرشیو
چکیده
متن
گاهی میتوان زنجیره اتفاقات و تبعات ناشی از آنها را از راههای بیسر و صدا و بیطرفانه بررسی کرد. ماجراهای فعلی قفقاز به تحریکات و درگیریهایی برمیگردد که در خطوط مرزی بین اوستیای جنوبی با سایر مناطق گرجستان رخ میداد. مداخله نظامی بیفکرانه گرجستان در اوستیای جنوبی در فاصله روزهای هفتم و هشتم اوت، واکنش خشن و نامتناسب نیروهای روسی به این مداخله- یعنی بیرون راندن ارتش کوچک گرجستان از اوستیای جنوبی و مجبور کردن گرجستان به خارج کردن نیروهایش از آبخازیا- زنجیره وقایعی را تشکیل میدهد که اخیرا منطقه قفقاز را تحت تاثیر قرار داده است. همزمان با وقوع این زنجیره خشونتآمیز، جامعه بینالمللی باید فورا واکنش نشان میداد.
به محض آغاز تنشها، فرانسه و اروپا به مذاکره و دیپلماسی روی آوردند. اولویت اول، برقراری آتشبس بود تا جلوی اعمال فشارهای بیشتر بر مردم و ویرانیهای گسترده گرفته شود. برای تامین این هدف، باید اطمینان حاصل میشد که هم روسها و هم گرجیها به آتشبس گردن خواهند نهاد. به نظر آنهایی که با اطمینان میگفتند تلاشهای دیپلماتیک ما شکست میخورد توجه نکردیم و در عوض، من و برنارد کوشنر وزیر خارجهام روز 12 اوت به مسکو و تفلیس رفتیم. ما باید روسها را متقاعد میکردیم که سلاحهایشان را زمین بگذارند و البته به گرجیها هم میقبولاندیم که هرچه بیشتر جنگ را کش بدهند،بیشتر به دردسر خواهند افتاد. مذاکرات طولانی من با دمیتری مدودوف و ولادیمیر پوتین در کرملین در طول روز و مذاکرات شبانهام با میخاییل ساکاشویلی در تفلیس سرانجام منجر به موافقت طرفین با امضای توافقنامه آتش بس و خاتمه بحران شد. برنامهای که در این راستا پیاده شد راه حلی ارائه نمیداد و هدف برنامه هم چنین چیزی نبود.
اما به هر حال طرفین با امضای توافقنامه آتش بس موافقت کردند و این مساله مهمی بود. امضای مدودوف، ساکاشویلی، و من -به نمایندگی از اتحادیه اروپا- پای نوشتهای بود که بر لزوم بازگشت نیروهای روسی به مواضع قبلی خود تاکید میکرد و در عین حال ضمانتهایی نیز از طرف من به مدودوف میداد. برنامه این عقبنشینی باید هرچه سریعتر به اجرا درآید. از نظر من، این مساله کاملا مناقشهناپذیر است و باید شامل حال تمام نیروهای روسی شود که از هفتم اوت تاکنون وارد گرجستان شدهاند. اگر این ماده از توافقنامه آتشبس با سرعت و به صورت کامل به اجرا در نیاید،فرانسه باید فورا جلسه فوقالعاده شورای اروپا را برای تصمیمگیریهای بعدی در این خصوص تشکیل دهد. اما جدا از عقبنشینی، باید تدابیر دیگری نیز برای برقراری ثبات در منطقه اندیشیده شود. قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد میتواند در این راستا به دستاوردهای فعلی شکلی قانونی بدهد. جلوگیری از درگیری مجدد طرفین و اطمینان از اجرای تعهدات آنها از جمله مسائلی است که باید مورد توجه جهانی قرار بگیرند. جامعه بینالمللی باید در این راستا به کمک مردمی بشتابد که آواره شدهاند و البته بازسازی ویرانههای این درگیری در گرجستان نیز ضرورت دارد.
در همین حال، باید روشن شود که آیا مداخله روسیه یک واکنش یکباره و ناگهانی بوده یا نشانه بارزی است از موضعگیریهای سختگیرانه روسیه نسبت به همسایگانش و جامعه جهانی. واقعیت این است که چنین اقداماتی از سوی روسیه میتواند عواقب زیادی در مناسبات روسیه با اتحادیه اروپا داشته باشد. روسیه باید بداند که اگر برای مشکلات فعلی، راه حلهای مسئولانه و سازنده ارائه دهد با توجه و احترام بسیار بیشتری در سطح جهانی روبهرو خواهد شد. بحران اخیر روسیه و گرجستان درسهای زیادی به جهان داد. اولین درس شاید این بود که اتحادیه اروپا میتواند به موقع و درست واکنش نشان دهد. اروپا با ریاست فرانسه، خود را در خط اول حل سومین مناقشه مهم در خاک اروپا از زمان سقوط دیوار برلین قرار داد؛ و در اولین مرحله از این بحران، با قاطعیت عمل کرد. اتحادیه اروپا از طریق فرانسه فضایی برای دیپلماسی باز کرد و فورا شرایط معقولی را برای آتشبس پیشنهاد داد. در چنین شرایطی هر دو طرف مناقشه دریافتند که ادامه جنگ، هزینه سیاسی گزافی برایشان خواهد داشت.
اگر تلاشهای ما در این خصوص به نتیجه رسید، به این علت بود که اروپا به رغم برخی اختلافات موجود، دریافته که نباید صرفا به محکوم کردن وقایع اتفاقیه اکتفا کند. اروپا به جای حرف، عمل را برگزید و به جای محکوم کردن و لفاظی،به مذاکره روی آورد. به همین جهت بود که اروپا توانست تعادل مثبت قدرت را با روسیه حفظ کند و صدای خود را به گوش حاکمان این کشور برساند. وقتی خانهای آتش گرفته و میسوزد، اولویت اول این است که آتش را خاموش کنیم. حالا هم اروپا از موفقیتی که در خاموش کردن آتش مناقشه قفقاز به دست آورده خشنود است و میداند هرگاه عزم سیاسی محکمی وجود داشته باشد، اروپا میتواند در حل مناقشات نقش مثبتی ایفا کند. درس دوم مناقشه این بود که اگر معاهده لیسبون به اجرا در آمده بود،اتحادیه اروپا میتوانست با قدرت زیادی در مناقشات بینالمللی نقش بازی کند. در آن صورت، اتحادیه اروپا نهادهای تثبیتشدهای مثل ریاست شورای اروپایی را داشت و میتوانست از طریق همکاری نزدیک سران کشورهای درگیر و نمایندگان عالیرتبه دستگاه دیپلماسی اروپا و نیز حمایت مالی لازم،تصمیمات مناسبی برای حل مناقشات احتمالی بگیرد. من معتقدم که اولین ماموریت اتحادیه اروپا حفاظت از اروپاییها است؛و این دقیقا همان کاری است که ما در حل و فصل مناقشه اخیر انجام دادهایم. اگر مجموعه این شرایط به جنگ سرد جدیدی منتهی میشد، فاجعهای بزرگ به بار آمده بود.
*رییس جمهور فرانسه و رییس دورهای اتحادیه اروپا
این مقاله همزمان در فیگارو و واشنگتن پست منتشر شد.
به محض آغاز تنشها، فرانسه و اروپا به مذاکره و دیپلماسی روی آوردند. اولویت اول، برقراری آتشبس بود تا جلوی اعمال فشارهای بیشتر بر مردم و ویرانیهای گسترده گرفته شود. برای تامین این هدف، باید اطمینان حاصل میشد که هم روسها و هم گرجیها به آتشبس گردن خواهند نهاد. به نظر آنهایی که با اطمینان میگفتند تلاشهای دیپلماتیک ما شکست میخورد توجه نکردیم و در عوض، من و برنارد کوشنر وزیر خارجهام روز 12 اوت به مسکو و تفلیس رفتیم. ما باید روسها را متقاعد میکردیم که سلاحهایشان را زمین بگذارند و البته به گرجیها هم میقبولاندیم که هرچه بیشتر جنگ را کش بدهند،بیشتر به دردسر خواهند افتاد. مذاکرات طولانی من با دمیتری مدودوف و ولادیمیر پوتین در کرملین در طول روز و مذاکرات شبانهام با میخاییل ساکاشویلی در تفلیس سرانجام منجر به موافقت طرفین با امضای توافقنامه آتش بس و خاتمه بحران شد. برنامهای که در این راستا پیاده شد راه حلی ارائه نمیداد و هدف برنامه هم چنین چیزی نبود.
اما به هر حال طرفین با امضای توافقنامه آتش بس موافقت کردند و این مساله مهمی بود. امضای مدودوف، ساکاشویلی، و من -به نمایندگی از اتحادیه اروپا- پای نوشتهای بود که بر لزوم بازگشت نیروهای روسی به مواضع قبلی خود تاکید میکرد و در عین حال ضمانتهایی نیز از طرف من به مدودوف میداد. برنامه این عقبنشینی باید هرچه سریعتر به اجرا درآید. از نظر من، این مساله کاملا مناقشهناپذیر است و باید شامل حال تمام نیروهای روسی شود که از هفتم اوت تاکنون وارد گرجستان شدهاند. اگر این ماده از توافقنامه آتشبس با سرعت و به صورت کامل به اجرا در نیاید،فرانسه باید فورا جلسه فوقالعاده شورای اروپا را برای تصمیمگیریهای بعدی در این خصوص تشکیل دهد. اما جدا از عقبنشینی، باید تدابیر دیگری نیز برای برقراری ثبات در منطقه اندیشیده شود. قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد میتواند در این راستا به دستاوردهای فعلی شکلی قانونی بدهد. جلوگیری از درگیری مجدد طرفین و اطمینان از اجرای تعهدات آنها از جمله مسائلی است که باید مورد توجه جهانی قرار بگیرند. جامعه بینالمللی باید در این راستا به کمک مردمی بشتابد که آواره شدهاند و البته بازسازی ویرانههای این درگیری در گرجستان نیز ضرورت دارد.
در همین حال، باید روشن شود که آیا مداخله روسیه یک واکنش یکباره و ناگهانی بوده یا نشانه بارزی است از موضعگیریهای سختگیرانه روسیه نسبت به همسایگانش و جامعه جهانی. واقعیت این است که چنین اقداماتی از سوی روسیه میتواند عواقب زیادی در مناسبات روسیه با اتحادیه اروپا داشته باشد. روسیه باید بداند که اگر برای مشکلات فعلی، راه حلهای مسئولانه و سازنده ارائه دهد با توجه و احترام بسیار بیشتری در سطح جهانی روبهرو خواهد شد. بحران اخیر روسیه و گرجستان درسهای زیادی به جهان داد. اولین درس شاید این بود که اتحادیه اروپا میتواند به موقع و درست واکنش نشان دهد. اروپا با ریاست فرانسه، خود را در خط اول حل سومین مناقشه مهم در خاک اروپا از زمان سقوط دیوار برلین قرار داد؛ و در اولین مرحله از این بحران، با قاطعیت عمل کرد. اتحادیه اروپا از طریق فرانسه فضایی برای دیپلماسی باز کرد و فورا شرایط معقولی را برای آتشبس پیشنهاد داد. در چنین شرایطی هر دو طرف مناقشه دریافتند که ادامه جنگ، هزینه سیاسی گزافی برایشان خواهد داشت.
اگر تلاشهای ما در این خصوص به نتیجه رسید، به این علت بود که اروپا به رغم برخی اختلافات موجود، دریافته که نباید صرفا به محکوم کردن وقایع اتفاقیه اکتفا کند. اروپا به جای حرف، عمل را برگزید و به جای محکوم کردن و لفاظی،به مذاکره روی آورد. به همین جهت بود که اروپا توانست تعادل مثبت قدرت را با روسیه حفظ کند و صدای خود را به گوش حاکمان این کشور برساند. وقتی خانهای آتش گرفته و میسوزد، اولویت اول این است که آتش را خاموش کنیم. حالا هم اروپا از موفقیتی که در خاموش کردن آتش مناقشه قفقاز به دست آورده خشنود است و میداند هرگاه عزم سیاسی محکمی وجود داشته باشد، اروپا میتواند در حل مناقشات نقش مثبتی ایفا کند. درس دوم مناقشه این بود که اگر معاهده لیسبون به اجرا در آمده بود،اتحادیه اروپا میتوانست با قدرت زیادی در مناقشات بینالمللی نقش بازی کند. در آن صورت، اتحادیه اروپا نهادهای تثبیتشدهای مثل ریاست شورای اروپایی را داشت و میتوانست از طریق همکاری نزدیک سران کشورهای درگیر و نمایندگان عالیرتبه دستگاه دیپلماسی اروپا و نیز حمایت مالی لازم،تصمیمات مناسبی برای حل مناقشات احتمالی بگیرد. من معتقدم که اولین ماموریت اتحادیه اروپا حفاظت از اروپاییها است؛و این دقیقا همان کاری است که ما در حل و فصل مناقشه اخیر انجام دادهایم. اگر مجموعه این شرایط به جنگ سرد جدیدی منتهی میشد، فاجعهای بزرگ به بار آمده بود.
*رییس جمهور فرانسه و رییس دورهای اتحادیه اروپا
این مقاله همزمان در فیگارو و واشنگتن پست منتشر شد.