در دفاع از اصالت یک انقلاب
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
بهرغم این که درباره انقلاب مشروطیت ایران بسیار نوشته شده ولی درباره کیفیت آن و عوامل و نتایج آن هنوز ابهامات زیادی در اذهان وجود دارد، مثلاً میگویند این که یک انقلاب وارداتی بوده، یا توطئه انگلیسیها بوده یا مثلاً کار روحانیون بوده؛ اما اگر مسیری را که جامعه ایرانی از اوایل قرن نوزده به بعد، از نظر روابط جهانی، از نظر اجتماعی- طبقاتی، از لحاظ مدنی و فکری طی کرده در نظر بگیریم میبینیم که این انقلاب در اساس ریشه در عمق جامعه ایران داشته و چنین استنباطها کاملاً غلط و در واقع ساده کردن موضوع است، و نمیشود یک حادثه تاریخی به این عظمت را محصول یک اشاره جادویی استعمار انگلیس دانست یا فکر کرد که ناگهان از عالم غیب به روحانیت شیعه وحی شد و آنها هم با یک فتوا جامعه ایران را، آن هم در جهت مشروطیت، زیرورو کردند. انقلاب مشروطیت در حقیقت منتجٌة یک رشته تحولات زیربنایی درون جامعه ایران و در ارتباط با تحول سرمایهداری است که این فعل و انفعالات حداقل یک دوره چهل پنجاه ساله را در بر میگیرد، برای این که مدتها پیش از جنبش مشروطیت یعنی از اوایل قرن نوزدة مسیحی یا سالهای آخر قرن 13 هجری شمسی، اولاً ایران در یک رابطه جهانی خاصی قرار میگیرد که تمام مبانی و مناسبات حکومتی و اجتماعی زیر سئوال میرود، ثانیاً از لحاظ طبقاتی- اجتماعی دستخوش تحولاتی میشود که در عین حال زمینه را برای تحول فکری و رشد و گسترش افکار جدید فراهم میکند. خیلی خلاصه کنیم: اوایل ، هجوم سرمایهداری متجاوز هلند و پرتغال و بعدها فرانسه و آخر سر روسیه و بهخصوص انگلیس، هم حکومت را ناگزیر وارد جریان تازهای از تاریخ میکند، هم تکانهایی در جامعه شهری و نظام اقتصادی کل ایران بهوجود میآورد (قراردادهای رویتر، بانکهای شاهی انگلیس و استقراضی روس و...) و هم باعث میشود که مردم و اندیشمندان جامعه با مسائل و افکار جدید پیشرفته آشنا بشوند، و بهدنبال آن خواستهای اجتماعی تازهای در میان مردم مطرح میشود که بیشتر جنبه ضد استبدادی و بی قانونی حاکم بر جامعه دارد و در عین حال دارای محتوای غنی بورژوا- دموکراتیک است که در جنبش مشروطیت به طور کلی به عنوان «عدالتخواهی» مطرح میشود.آنچنانکه قدرت سلطنت استبدادی از همان اواسط قرن 13 هجری سعی میکند در تمام زمینههای نظامی، فرهنگی، اداری، خودش را با دنیای جدید نزدیک و هماهنگ کند: قشون جدید تشکیل میدهد که در کنارش قورخانه و کارخانه اسلحهسازی درست میکند؛ دارالفنون تأسیس میکند برای این که یک نظام فرهنگی و علمیجدیدی را، که جوابگوی نیازهای تازه حکومت و جامعه است، جانشین نظام فرهنگی و علمیقبلی بکند؛ به کمک رجال اصلاح طلب و ترقیخواه سازمانهای جدید اداری را سامان میدهد و یا از همه بالاتر عدلیه درست میکند که به هرج و مرج بیقانونی حاکم موجود خاتمه بدهد، و امثال اینها.
از طرف دیگر از نظر زیربنایی، سرمایهداری رشد میکند و بازار و اصنافش جان و قدرت تازهای میگیرد (صنایع ماشینی و کارگاههای جدید منسوجات کرمان و مشهد و اصفهان، ابریشم در شمال و... و صدور پارچه ابریشمیو ...) یک نمونه از رشد سرمایهداری و پیدا شدن شخصی بهنام حاجی محمد حسن امین الضرب است که در پایتخت چند کشور بزرگ اروپا دفتر نمایندگی دارد؛ در داخل هم، علاوه بر انحصار ضرب سکه و ایجاد کارخانه برق، مسئولیت ساختن راه آهن را هم برعهده میگیرد. از لحاظ فرهنگی تحصیلکردههای این زمان به تألیف و ترجمه کتابهایی دست میزنند که بیشتر آنها به مسائل اجتماعی میپردازند؛ همین طور مطبوعاتی در بعضی از کشورهای خارجی منتشر میشوند که بیشتر آنها تبلیغکننده افکار سیاسی جدید هستند و فکر مشروطهخواهی و خواستهای مشروطه را با قدرت و حدٌت تمام در سطح جامعه تبلیغ میکنند.
علاوه بر اینها بعضی از روشنفکران مبارز و اصلاح طلب از بیست و چند سال پیش از مشروطیت به تأسیس سازمانهای سیاسی، مثل «مجمع آدمیت» یا «اتحاد اسلام» و مانند اینها دست میزنند، که به خصوص در جهت تغییر در نظامهای سیاسی تبلیغ و اقدام میکنند. در ارتباط با همین جنبش فکری- اجتماعی و سیاسی است که ده سال پیش از اعلام مشروطیت میرزا رضا به قتل ناصرالدین شاه، سلطان صاحبقران، اقدام میکند که با تمام شاه کشیهای طول تاریخ ایران در اساس متفاوت است و در واقع جزئی از سیر جنبش مشروطهخواهی محسوب میشود. بعد هم وقتی جنبش عمومیدرمیگیرد، مساله به هیچوجه آنطور نیست که کسی بتواند وانمود کند که مشروطیت با تحصن عدهای در سفارت انگلیس در تهران شروع شده و با این کار هم تمام میشود. جنبش عمومیمشروطه خواهی، به طوریکه میدانیم، سالها طول میکشد و با شکلهای مختلفی از مبارزه، از تحصن ساده، تا یک جنبش عمومی، ابتدا مسالمتآمیز و بعد مسلحانه پیش میرود؛ بهعلاوه تودههای مردم، بهخصوص اصناف شهری نقش عمدهای در به ثمر رساندن آن بازی میکنند؛ حتی در بعضی جاها، مثل مناطق شمالی، میبینیم که دهقانها هم علیه ملاکان و تیولداران به میدان میآیند. البته مسلم است که مشروطهخواهان از همه امکانات خارجی هم برای پیشبرد جنبش استفاده میکنند. اینها- بهرغم این که تجٌار با استعمار مخالفند و این مخالفت خود را پیش از این هم در مبارزهای سرسختانه علیه قرارداد تنباکو نشان داده بودند- علاوه بر استفاده از سفارت انگلیس برای تحصن، ابائی ندارند که به شکل وسیعی از نیروهای مسلح خارجی مثل گرجیها و ارمنیها و آذربایجانیهای ساکن قفقاز، که ضداستبداد تزاری بسیج شده بودند، کمک بگیرند ولی اینها نمیتواند به این معنی باشد که مشروطیت دستپخت سفارت انگلیس یا یپرم ارمنی و مجاهدان مسلح قفقاز است. نتیجه بگیریم: جنبش مشروطیت محصول تحولات عینی و ذهنی جامعه ایران و در شرایطِ جهانی زمان خود و تحت تأثیر آن شکل گرفت و پیروز شد.
از طرف دیگر از نظر زیربنایی، سرمایهداری رشد میکند و بازار و اصنافش جان و قدرت تازهای میگیرد (صنایع ماشینی و کارگاههای جدید منسوجات کرمان و مشهد و اصفهان، ابریشم در شمال و... و صدور پارچه ابریشمیو ...) یک نمونه از رشد سرمایهداری و پیدا شدن شخصی بهنام حاجی محمد حسن امین الضرب است که در پایتخت چند کشور بزرگ اروپا دفتر نمایندگی دارد؛ در داخل هم، علاوه بر انحصار ضرب سکه و ایجاد کارخانه برق، مسئولیت ساختن راه آهن را هم برعهده میگیرد. از لحاظ فرهنگی تحصیلکردههای این زمان به تألیف و ترجمه کتابهایی دست میزنند که بیشتر آنها به مسائل اجتماعی میپردازند؛ همین طور مطبوعاتی در بعضی از کشورهای خارجی منتشر میشوند که بیشتر آنها تبلیغکننده افکار سیاسی جدید هستند و فکر مشروطهخواهی و خواستهای مشروطه را با قدرت و حدٌت تمام در سطح جامعه تبلیغ میکنند.
علاوه بر اینها بعضی از روشنفکران مبارز و اصلاح طلب از بیست و چند سال پیش از مشروطیت به تأسیس سازمانهای سیاسی، مثل «مجمع آدمیت» یا «اتحاد اسلام» و مانند اینها دست میزنند، که به خصوص در جهت تغییر در نظامهای سیاسی تبلیغ و اقدام میکنند. در ارتباط با همین جنبش فکری- اجتماعی و سیاسی است که ده سال پیش از اعلام مشروطیت میرزا رضا به قتل ناصرالدین شاه، سلطان صاحبقران، اقدام میکند که با تمام شاه کشیهای طول تاریخ ایران در اساس متفاوت است و در واقع جزئی از سیر جنبش مشروطهخواهی محسوب میشود. بعد هم وقتی جنبش عمومیدرمیگیرد، مساله به هیچوجه آنطور نیست که کسی بتواند وانمود کند که مشروطیت با تحصن عدهای در سفارت انگلیس در تهران شروع شده و با این کار هم تمام میشود. جنبش عمومیمشروطه خواهی، به طوریکه میدانیم، سالها طول میکشد و با شکلهای مختلفی از مبارزه، از تحصن ساده، تا یک جنبش عمومی، ابتدا مسالمتآمیز و بعد مسلحانه پیش میرود؛ بهعلاوه تودههای مردم، بهخصوص اصناف شهری نقش عمدهای در به ثمر رساندن آن بازی میکنند؛ حتی در بعضی جاها، مثل مناطق شمالی، میبینیم که دهقانها هم علیه ملاکان و تیولداران به میدان میآیند. البته مسلم است که مشروطهخواهان از همه امکانات خارجی هم برای پیشبرد جنبش استفاده میکنند. اینها- بهرغم این که تجٌار با استعمار مخالفند و این مخالفت خود را پیش از این هم در مبارزهای سرسختانه علیه قرارداد تنباکو نشان داده بودند- علاوه بر استفاده از سفارت انگلیس برای تحصن، ابائی ندارند که به شکل وسیعی از نیروهای مسلح خارجی مثل گرجیها و ارمنیها و آذربایجانیهای ساکن قفقاز، که ضداستبداد تزاری بسیج شده بودند، کمک بگیرند ولی اینها نمیتواند به این معنی باشد که مشروطیت دستپخت سفارت انگلیس یا یپرم ارمنی و مجاهدان مسلح قفقاز است. نتیجه بگیریم: جنبش مشروطیت محصول تحولات عینی و ذهنی جامعه ایران و در شرایطِ جهانی زمان خود و تحت تأثیر آن شکل گرفت و پیروز شد.