نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

پس از جنگ جهانی دوم، کره مشترکا به اشغال نیروهای ایالات متحده و شوروی درآمد به این ترتیب که مناطق شمالی بالای مدار 38 درجه تحت کنترل شوروی قرار گرفت و نیمه جنوبی کشور را آمریکایی‌ها اداره می‌کردند. وقتی رهبران کشورهای اشغالگر از هر دو طرف حق حاکمیت بر کل کشور را یافتند، امید به استقلال کره کمرنگ و وضعیت این شبه‌جزیره روز به روز خراب‌تر می‌شد.
محمد سعید حنایی کاشانی :بزن به آب! بزن به کوه! اینها شاید آخرین چاره‌هایی باشد که همیشه برای درمانده‌ای گرفتار هست. اما همه به آب نمی‌زنند، همه به کوه نمی‌زنند و همه نیز به ساحلی یا دشتی نمی‌رسند. گاهی هردو اینها نیز پایان است. بن‌بستی کامل. با این همه، همیشه امیدی هست. و مگر انسان به امید زنده نیست. یا مرگ یا زندگی! جز این انتخابی نیست. مرگ نیز آزادی است. مرگ نیز زندگی است، در جایی که زندگی راستین ممکن نباشد. قرن بیستم فقط شاهد شمار بسیاری از کشورهای تازه‌ - استقلال - ‌یافته نبود؛ با پایان جنگ دوم، شاهد کشورهای به دو نیم شده نیز بود. کشورهایی بودند که پس از رهایی از استعمار و کسب استقلال به حکومتی یکپارچه رسیدند، و کشورهایی بودند که به دو نیم شدند و هریک با پیوستن به یکی از دو اردوی سرمایه‌داری یا کمونیسم هویتی تازه برای خود ساختند. داستانهای این کشورهای تازه به استقلال رسیده، در عصر بعد از استعمار، و در عصر جنگ سرد و جهان دوقطبی، داستانی غم‌انگیز و عبرت‌آموز است. مردمانی بودند که پس از استقلال حسرت روزهای خوش گذشته را می‌خوردند، نه برای اینکه ثروتمندتر بودند یا زندگی بهتری داشتند، برای اینکه شأن و تکالیف ثابتی داشتند. آنان با اروپایی بیگانه، با درکی از حقوق و تمدن، که حداقلی از حقوق را برای آنان قائل بود راحت‌تر بودند تا با هموطن خودشان که هیچ حقی برای آنان قائل نبود. دکترعلی شریعتی هنگامی که شنید یا خواند مردمان کشورهای مستعمره آرزوی روزهای قبل از استقلال‌شان را دارند، هرگز نفهمید آنان چرا چنین آرزویی را پس از استقلال بر زبان می‌آورند، و آن را به نادانی و الیناسیون آنان نسبت داد. او هیچ تجربه‌ای از زندگی در کشوری تازه‌استقلال یافته با نظامی تک حزبی نداشت. او همه چیز را در کتابها خوانده بود و کتابها سرشار بود از فداکاریها و جانبازیها برای کسب استقلال. و البته چنین نیز بود. اما در هنگامی که در واپسین سالهای عمر کوتاهش به اسرار کشورهای پشت پرده آهنین راه یافت خود نیز شک نکرد که هم‌آوا با سولژنیتسین آمریکا را جایی بهتر برای زندگی بداند، هرچند در جایی خلاف آن را نیز گفته بود. می‌گویند استبداد داخلی به آزادی خارجی می‌ارزد. اما این سخن را کسی می‌تواند بگوید که استبداد هنوز تمام داشته‌هایش را به یغما نبرده باشد. وقتی کارد به استخوان رسید، نجم‌الدین کبری هم که باشد، زن و فرزند و خویشان همه رها می‌کند تا آزادی خویش بازخرد. مردمان کشورهای دو نیم‌شده امروز گواهان خوبی برای فساد غربی و صلاح شرقی‌اند. کره‌جنوبی و کره‌شمالی در نقطه صفر از یکدیگر جدا می‌شوند. اما دیگر در یک نقطه با هم تلاقی نمی‌کنند. امروز این دو کره در سطح زندگی یکسان نیستند. اولیای امور در هردو کره می‌توانند فاسد باشند، و هستند، اما در یکی فاسد به رسوایی به زیر کشیده می‌شود و در دیگری هرگز افشایی در کار نیست. در هردو فساد هست. اما در یکی اراده برای مبارزه با فساد زنده است و تغییر امکان دارد. و در دیگری اصلا اراده‌ای برای هیچ تغییری در کار نیست. فرار تنها چیزی است که ساکنان کشورهای بدون تغییر بدان می‌اندیشند

تبلیغات