کُردکُشی مجاهدین
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
عملیات فروغ جاویدان و شکست سنگین مجاهدین خلق در آن، آخرین سند همنشینی رجوی و صدام نبود که پس از آن نوبت به عملیات «مروارید» رسید اما اینبار علیه کردهای عراقی. رهبری سازمان و صدامحسین در میانه جنگ عراق و کویت نیز سند همکاری امضا کردند تا منافقین در سرکوب اکراد عراقی نیز سهمی را به نام خود کرده باشند. در ابتدای اشغال کویت توسط صدام بود که منطقه «نوژل» در شمال عراق به حفاظت مجاهدین خلق سپرده شد تا اگر نیروهای نظامی عراقی درگیر جنگ در جبهه مرزی با کویت بودند، شمال کشور از یورش کردهای معترض و تلاش آنها برای سکونت در آنجا، مصون بماند.
سازمان مجاهدین قسمت عمدهای از مناطق کردنشین شامل شهرهای طوز، خرماتو، کفری، سلیمانبگ و خانقین را پیش از آنکه کردها به آن مناطق بیایند، به اشغال خود درآورده بود و از هر نوع مواجهه و کشتار کردهای معترض اجتناب نمیکرد. به روایت یکی از جداشدگان مجاهدین: «در شهر سلیمانبگ، اولین عملیات مجاهدین خلق علیه کردها، در محدوده ساختمان راهآهن، با وارد شدن یک مینیبوس به شهر آغاز شد. این مینیبوس پر از پیشمرگ بود که قصد داشتند شهر را آزاد کنند. یک تیپ از ارتش آزادیبخش، به فرماندهی حسن و تیپ دیگر به فرماندهی احد، در دو جبهه به این مینیبوس حمله کردند. در اولین لحظات، مینیبوس آتسعید ش گرفت و سرنشینان مینیبوس که قبلاً پیاده شده بودند، بهسرعت پراکنده شدند و به سمت کفری عقبنشینی کردند... چند نفر از این عده اکراد، زیر پل راهآهن مخفی شدند و اعضاء سازمان خلق بدون اینکه قصد دستگیری و اسارت آنها را داشته باشند، با توپ پل را منهدم کردند و روز بعد آنها را در همان نزدیکی پل دفن کردند. پیشمرگها مجموعاً شانزده نفر بودند که اکثر آنها کفشهای لاستیکی و لباسهای ژنده به تن داشتند.» (شمس حائری، مرداب، ص 127). نیروهای سازمان در درگیریهای خود ابایی از قتلعام مردم کرد و مواجهه خونین با ساکنان و اهالی روستاهای منطقه نیز نداشتند.
جالب اما آنجا بود که اعضاء سازمان، ارتش خود را «ارتش آزادیبخش» نامیده بودند و این ارتش آزادیبخش بود که چنین اقداماتی را در کارنامه خود به ثبت میرسانید. رجوی برای توجیه اقدامات خود نزد هواداران مدعی آن شده بود که درگیری آنها نه با اکراد عراقی که با نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و این نیروهای سپاه هستند که در لباس و ظاهر مبارزان کرد، به مبارزه با آنها آمدهاند و «عملیات مروارید» صرفاً با هدف دفع حمله نیروهای ایران طراحی شده است.
سازمان مجاهدین قسمت عمدهای از مناطق کردنشین شامل شهرهای طوز، خرماتو، کفری، سلیمانبگ و خانقین را پیش از آنکه کردها به آن مناطق بیایند، به اشغال خود درآورده بود و از هر نوع مواجهه و کشتار کردهای معترض اجتناب نمیکرد. به روایت یکی از جداشدگان مجاهدین: «در شهر سلیمانبگ، اولین عملیات مجاهدین خلق علیه کردها، در محدوده ساختمان راهآهن، با وارد شدن یک مینیبوس به شهر آغاز شد. این مینیبوس پر از پیشمرگ بود که قصد داشتند شهر را آزاد کنند. یک تیپ از ارتش آزادیبخش، به فرماندهی حسن و تیپ دیگر به فرماندهی احد، در دو جبهه به این مینیبوس حمله کردند. در اولین لحظات، مینیبوس آتسعید ش گرفت و سرنشینان مینیبوس که قبلاً پیاده شده بودند، بهسرعت پراکنده شدند و به سمت کفری عقبنشینی کردند... چند نفر از این عده اکراد، زیر پل راهآهن مخفی شدند و اعضاء سازمان خلق بدون اینکه قصد دستگیری و اسارت آنها را داشته باشند، با توپ پل را منهدم کردند و روز بعد آنها را در همان نزدیکی پل دفن کردند. پیشمرگها مجموعاً شانزده نفر بودند که اکثر آنها کفشهای لاستیکی و لباسهای ژنده به تن داشتند.» (شمس حائری، مرداب، ص 127). نیروهای سازمان در درگیریهای خود ابایی از قتلعام مردم کرد و مواجهه خونین با ساکنان و اهالی روستاهای منطقه نیز نداشتند.
جالب اما آنجا بود که اعضاء سازمان، ارتش خود را «ارتش آزادیبخش» نامیده بودند و این ارتش آزادیبخش بود که چنین اقداماتی را در کارنامه خود به ثبت میرسانید. رجوی برای توجیه اقدامات خود نزد هواداران مدعی آن شده بود که درگیری آنها نه با اکراد عراقی که با نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و این نیروهای سپاه هستند که در لباس و ظاهر مبارزان کرد، به مبارزه با آنها آمدهاند و «عملیات مروارید» صرفاً با هدف دفع حمله نیروهای ایران طراحی شده است.