انقلاب در انقلاب
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پنج سال پس از پایان جنگ ایران و عراق، راه تفرق و انشعاب در میان نیروهای نفاق آنچنان هموار شده بود که انقلاب ایدئولوژیک، چهارمین فرزند خود را متولد کند و فرافکنی توسط رهبری سازمان مولودی دیگر را به ارمغان آورد. مردادماه سال 1372 بود که مسعود رجوی در نشستی با مقامات سازمان، مرحله چهارم انقلاب ایدئولوژیک و انتخاب شورای رهبری فرقان را اعلام و تحلیل کرد: «خوشا به حال من و شما که امروز افتخار انتخاب و رأی دادن به این ذیصلاحترین خواهران مشمول را پیدا کردیم و بدینوسیله بار دیگر کیفاً خودمان را به جلو پرتاب کردیم. این رمز ماندگار مجاهدین است و به مثابه موتورهای جدید ایدئولوژیکی شماست.»
انقلاب «فردیت و جنسیت» که با فرستادن زنان مجاهد به کادر رهبری سازمان نمود پیدا میکرد، روشی برای مقابله با مردسالاری در ایدئولوژی جمهوری اسلامی معرفی شده بود. با این حال انتخاب زنان برای کادرهای رهبری توسط رجوی یک دلیل کارکردی هم میتوانست داشته باشد و آن فقدان جسارت حداکثری و اطاعتپذیری بیشتر در آنها به نسبت مردان بود. مسالهای که در هنگام بالا گرفتن انتقادها از رهبری فرقه کارساز میتوانست باشد. یکی از جداشدگان مجاهدین در باب گام چهارم انقلاب ایدئولوژیک چنین میگوید: «فرماندهان و مسوولینی که بعدا به ریاست بخشها و ستادها منصوب شدند، بیشتر زنان بودند و چون محصول انقلاب ایدئولوژیک بودند، زیاد مایهدار و باسواد و دارای دانش سیاسی و توان بالای اجرایی و قدرت بیان نبودند. آنها بیشتر احساساتی و پرشور بودند. یک کلمه که حرف میزدند ده بار نام مریم و مسعود را بر زبان میآوردند. در هر موردی سریعا گریه میکردند و خیلی دلنازک بودند. لذا چون آنها ذاتا توانایی و استعداد جذب بچهها را نداشتند، [رهبری سازمان] از آنها زیاد نمیترسیدند همه ترسها از افراد قدیمی به خصوص اعضای سالهای قبل از 50 بود.»
در هفتم شهریورماه همان سال بود که شورای ملی مقاومت، طی اجلاسی در عراق مریم رجوی را به عنوان رئیسجمهور برگزیده معرفی کرد تا تحولی در ذهن اعضا را رقم زده باشد و به واسطه چنین اقدامی، آتش تفرق را تا مدتی خاموش کند. همزمان با این انتخاب، رجوی اعضای شورای مقاومت را نیز از 109 نفر به 235 نفر افزایش داد که حاکی از اضافه کردن اعضای سازمان به شورای مقاومت به منظور شریک کردن آنها در بازی سیاست بود.
انقلاب «فردیت و جنسیت» که با فرستادن زنان مجاهد به کادر رهبری سازمان نمود پیدا میکرد، روشی برای مقابله با مردسالاری در ایدئولوژی جمهوری اسلامی معرفی شده بود. با این حال انتخاب زنان برای کادرهای رهبری توسط رجوی یک دلیل کارکردی هم میتوانست داشته باشد و آن فقدان جسارت حداکثری و اطاعتپذیری بیشتر در آنها به نسبت مردان بود. مسالهای که در هنگام بالا گرفتن انتقادها از رهبری فرقه کارساز میتوانست باشد. یکی از جداشدگان مجاهدین در باب گام چهارم انقلاب ایدئولوژیک چنین میگوید: «فرماندهان و مسوولینی که بعدا به ریاست بخشها و ستادها منصوب شدند، بیشتر زنان بودند و چون محصول انقلاب ایدئولوژیک بودند، زیاد مایهدار و باسواد و دارای دانش سیاسی و توان بالای اجرایی و قدرت بیان نبودند. آنها بیشتر احساساتی و پرشور بودند. یک کلمه که حرف میزدند ده بار نام مریم و مسعود را بر زبان میآوردند. در هر موردی سریعا گریه میکردند و خیلی دلنازک بودند. لذا چون آنها ذاتا توانایی و استعداد جذب بچهها را نداشتند، [رهبری سازمان] از آنها زیاد نمیترسیدند همه ترسها از افراد قدیمی به خصوص اعضای سالهای قبل از 50 بود.»
در هفتم شهریورماه همان سال بود که شورای ملی مقاومت، طی اجلاسی در عراق مریم رجوی را به عنوان رئیسجمهور برگزیده معرفی کرد تا تحولی در ذهن اعضا را رقم زده باشد و به واسطه چنین اقدامی، آتش تفرق را تا مدتی خاموش کند. همزمان با این انتخاب، رجوی اعضای شورای مقاومت را نیز از 109 نفر به 235 نفر افزایش داد که حاکی از اضافه کردن اعضای سازمان به شورای مقاومت به منظور شریک کردن آنها در بازی سیاست بود.