چند ملاحظه در باب «دفترچه خاطرات»
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
آنچه تحت عنوان «دفترچه خاطرات یوسفی اشکوری»هر هفته در هفتهنامه «شهروند امروز» در برابر خوانندگان گشوده میشود، بخشهایی از خاطرات و یادداشتهای روزانه و یا چند روزانه اینجانب در طول چهار سال نمایندگی مجلس اول شورای اسلامی است که به شکل کتاب تدوین و آماده شده و در انتظار مجوز نشر است. این کتاب دارای یک بخش و یا متن اصلی است که همان اصل دستنوشتهها و یاداشتها است و بخش فرعی آن بخش ضمایم است که شامل نطقهای پیش از دستور و حین دستور و اطلاعیهها و نامههای متعدد و برخی مصاحبهها و نوشتههای مربوط به دوران چهارساله است.
از نظر اینجانب از جهات مختلف اهمیت بخش ضمایم از بخش اصلی و نخست بیشتر است. افزون بر آن، کتاب دارای یک مقدمه مفصل است که در آن به نکاتی چند اما مهم و لازم اشاره شده است. دستاندرکاران مجله شهروند به هر دلیل صلاح دانستهاند که از آن مجموعه، قسمتی از بخش نخست کتاب را (البته گاه با تغییرات گریزناپذیر) منتشر کنند و از اجزای دیگر آن مجموعه درگذرند. این گزینش سبب شده است که مجموعه خاطرات و کتاب انسجام خود را از دست بدهد و حتی موجب برخی سوءتفاهمها شود. فیالمثل اگر مقدمه کتاب در اختیار خوانندگان قرار میگرفت، احتمالا در داوریهای خوانندگان اثر میگذاشت. با توجه به این ملاحظات، در نظر داشتم در پایان این سلسله یادداشتها نکاتی را به اطلاع خوانندگان ارجمند برسانم اما با توجه به برخی نگرانیها لازم دیدم فعلا خیلی کوتاه به یک نکته مهم اشاره کنم:
خاطرات اشخاص، به ویژه خاطرات و یا یادداشتهای به روز شخصیتهای سیاسی و اجتماعی، بیگمان بخشی از تاریخ است و حداقل تاریخنگار را در تدوین تاریخ و تحلیل رخدادها یار و مددکار است.
اما استفاده از خاطرات در تدوین و تحلیل تاریخ بسیار حساس و مهم است چرا که تجربه نشان میدهد که بسیاری از خاطرهگویان در خاطرهگویی صادق نیستند و شماری از حوادث را حذف میکنند و حتی چیزهایی را بر رخدادها میافزایند و یا دست به تحریف میزنند و در داوریها حب و بغضهای شخصی و یا گرایشهای فکری و یا وابستگیهای مسلکی و مرامی را داخل میکنند و دوستیها و دشمنیهای قدیم و جدید را در نقل رخدادها دخالت میدهند. از همه مهمتر آن که با افکار و معیارهای امروز حوادث دیروز را روایت میکنند و این امر موجب گمراهی دیگران میشود. من بر این گمانم که هر کس که خاطرات یعنی گذشته خود را در معرض افکار و داوری دیگران قرار میدهد، الزاما باید صادقانه سخن بگوید و در حد اطلاع همه جانبه روایت کند و به ویژه آنچه در گذشته اتفاق افتاده و خود در آن زمان میاندیشیده و یا بوده را به اطلاع مخاطبان برساند و گرنه نهتنها کاری مفید نکرده که رهزنی هم کرده است و این موجب اغفال ذهنی مورخان و تحلیلگران خواهد بود.
اینجانب با چنین باوری یادداشتهای حدود سیسال پیش خود را عینا و بدون تغییری با زبان و ادبیات ویژه آن روزگار و شرایط که در مجموع حاوی عقاید، باورها و اطلاعات محدود راوی این خاطرات است، در اختیار شما نهادهام تا بدینترتیب از یکسو شما(به ویژه نسل پس از انقلاب) را با آن فضا و حوادث آشنا کنم و از سوی دیگر بگویم راوی این رخداها در آن زمان در کجا بوده و چگونه میاندیشیده و در برابر حوادث ریز و درشت آن سالیان چه واکنشی از خود نشان داده است. این یادداشتها بخشی از تفکر، ایدئولوژی، رفتارها، واکنشهای یکطلبه و یک مسلمان انقلابی، مدافع انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و یک وکیل مجلس در سالهای 63-59 است که بدون سانسور و تغییری در محتوا و زبان و ادبیات گزارش شده است. اما روشن است که این راوی حدود سه دهه دیگر زندگی و تحولات مهمی را تجربه کرده و تجارب بسیاری اندوخته و پرده برخی جهالتها و خامیها را دریده و اکنون در آستانه شصت سالگی قرار دارد.
در عین حال خوشبختانه در این سالیان نهچندان کوتاه و سخت، از صحنه غائب نبوده و از طریق خواندن، نوشتن، گفتن و عمل سیاسی و اجتماعی مواضع گذشته را اصلاح و نقد کرده و مواضع جدید خود را با اطلاع مردم رسانده است. آشکارا میگویم که برخی از افکار و تحلیلهایم از حوادث آن سالها (از جمله برخی حوادث حوزه قم و محاکم قضایی) برآمده از اطلاعات محدود و در پارهای موارد غلط و نادرست از یکسو و اعتماد کامل به مسئولان سیاسی و قضایی و یا مقامات دینی آن دوران بوده و لذا پس از آن کوشیدهام اطلاعات یا افکارم را تصحیح کنم و در حد توان جبران نمایم که گواه آن نیز گفتهها، نوشتهها و عملکردم در سالیان اخیر است.
اما این واقعیت مرا به وادی رهزنی نمیکشاند و وادارم نمیکند که دیروزم را مخفی کنم و خود را مبرا از هر خطا و لغزش معرفی کنم. صداقت و اخلاق ایجاب میکند که خوانندگانم مرا همانگونه بشناسند که بودهام یا هستم، هر چند که دیروزم با امروز متفاوت باشد.
امیدوارم که این اشارت کفایت کند. توصیه میکنم که خوانندگان خاطرات من نیز ملاحظات مرا در نظر بگیرند و به ویژه با گزارشها و روایات تاریخی منظقی و به دور از هر نوع پیشداوری و یکبعدینگری و تهی از عواطف شخصی یا سیاسی و عقیدتی برخورد کنند. با این همه اگر برخی از روایات و یا تعبیرات و اشارات موجب آزردگی خاطر برخی خوانندگان عزیز شده و یا میشود، صمیمانه پوزش میطلبم و میخواهم که از جاده عدل و انصاف خارج نشوند. باید بیفزایم که نشریه شهروند هیچ مسئولیتی در انتشار خاطراتم ندارد، ومسئولیت آن برعهده اینجانب است. امیدوارم موفق شوم که به موقع توضیحات بیشتری در این باب بدهم. نیز آرزو میکنم هر چه زودتر تمام کتاب منتشر شود تا داوری درباره آن آسانتر شود.
از نظر اینجانب از جهات مختلف اهمیت بخش ضمایم از بخش اصلی و نخست بیشتر است. افزون بر آن، کتاب دارای یک مقدمه مفصل است که در آن به نکاتی چند اما مهم و لازم اشاره شده است. دستاندرکاران مجله شهروند به هر دلیل صلاح دانستهاند که از آن مجموعه، قسمتی از بخش نخست کتاب را (البته گاه با تغییرات گریزناپذیر) منتشر کنند و از اجزای دیگر آن مجموعه درگذرند. این گزینش سبب شده است که مجموعه خاطرات و کتاب انسجام خود را از دست بدهد و حتی موجب برخی سوءتفاهمها شود. فیالمثل اگر مقدمه کتاب در اختیار خوانندگان قرار میگرفت، احتمالا در داوریهای خوانندگان اثر میگذاشت. با توجه به این ملاحظات، در نظر داشتم در پایان این سلسله یادداشتها نکاتی را به اطلاع خوانندگان ارجمند برسانم اما با توجه به برخی نگرانیها لازم دیدم فعلا خیلی کوتاه به یک نکته مهم اشاره کنم:
خاطرات اشخاص، به ویژه خاطرات و یا یادداشتهای به روز شخصیتهای سیاسی و اجتماعی، بیگمان بخشی از تاریخ است و حداقل تاریخنگار را در تدوین تاریخ و تحلیل رخدادها یار و مددکار است.
اما استفاده از خاطرات در تدوین و تحلیل تاریخ بسیار حساس و مهم است چرا که تجربه نشان میدهد که بسیاری از خاطرهگویان در خاطرهگویی صادق نیستند و شماری از حوادث را حذف میکنند و حتی چیزهایی را بر رخدادها میافزایند و یا دست به تحریف میزنند و در داوریها حب و بغضهای شخصی و یا گرایشهای فکری و یا وابستگیهای مسلکی و مرامی را داخل میکنند و دوستیها و دشمنیهای قدیم و جدید را در نقل رخدادها دخالت میدهند. از همه مهمتر آن که با افکار و معیارهای امروز حوادث دیروز را روایت میکنند و این امر موجب گمراهی دیگران میشود. من بر این گمانم که هر کس که خاطرات یعنی گذشته خود را در معرض افکار و داوری دیگران قرار میدهد، الزاما باید صادقانه سخن بگوید و در حد اطلاع همه جانبه روایت کند و به ویژه آنچه در گذشته اتفاق افتاده و خود در آن زمان میاندیشیده و یا بوده را به اطلاع مخاطبان برساند و گرنه نهتنها کاری مفید نکرده که رهزنی هم کرده است و این موجب اغفال ذهنی مورخان و تحلیلگران خواهد بود.
اینجانب با چنین باوری یادداشتهای حدود سیسال پیش خود را عینا و بدون تغییری با زبان و ادبیات ویژه آن روزگار و شرایط که در مجموع حاوی عقاید، باورها و اطلاعات محدود راوی این خاطرات است، در اختیار شما نهادهام تا بدینترتیب از یکسو شما(به ویژه نسل پس از انقلاب) را با آن فضا و حوادث آشنا کنم و از سوی دیگر بگویم راوی این رخداها در آن زمان در کجا بوده و چگونه میاندیشیده و در برابر حوادث ریز و درشت آن سالیان چه واکنشی از خود نشان داده است. این یادداشتها بخشی از تفکر، ایدئولوژی، رفتارها، واکنشهای یکطلبه و یک مسلمان انقلابی، مدافع انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و یک وکیل مجلس در سالهای 63-59 است که بدون سانسور و تغییری در محتوا و زبان و ادبیات گزارش شده است. اما روشن است که این راوی حدود سه دهه دیگر زندگی و تحولات مهمی را تجربه کرده و تجارب بسیاری اندوخته و پرده برخی جهالتها و خامیها را دریده و اکنون در آستانه شصت سالگی قرار دارد.
در عین حال خوشبختانه در این سالیان نهچندان کوتاه و سخت، از صحنه غائب نبوده و از طریق خواندن، نوشتن، گفتن و عمل سیاسی و اجتماعی مواضع گذشته را اصلاح و نقد کرده و مواضع جدید خود را با اطلاع مردم رسانده است. آشکارا میگویم که برخی از افکار و تحلیلهایم از حوادث آن سالها (از جمله برخی حوادث حوزه قم و محاکم قضایی) برآمده از اطلاعات محدود و در پارهای موارد غلط و نادرست از یکسو و اعتماد کامل به مسئولان سیاسی و قضایی و یا مقامات دینی آن دوران بوده و لذا پس از آن کوشیدهام اطلاعات یا افکارم را تصحیح کنم و در حد توان جبران نمایم که گواه آن نیز گفتهها، نوشتهها و عملکردم در سالیان اخیر است.
اما این واقعیت مرا به وادی رهزنی نمیکشاند و وادارم نمیکند که دیروزم را مخفی کنم و خود را مبرا از هر خطا و لغزش معرفی کنم. صداقت و اخلاق ایجاب میکند که خوانندگانم مرا همانگونه بشناسند که بودهام یا هستم، هر چند که دیروزم با امروز متفاوت باشد.
امیدوارم که این اشارت کفایت کند. توصیه میکنم که خوانندگان خاطرات من نیز ملاحظات مرا در نظر بگیرند و به ویژه با گزارشها و روایات تاریخی منظقی و به دور از هر نوع پیشداوری و یکبعدینگری و تهی از عواطف شخصی یا سیاسی و عقیدتی برخورد کنند. با این همه اگر برخی از روایات و یا تعبیرات و اشارات موجب آزردگی خاطر برخی خوانندگان عزیز شده و یا میشود، صمیمانه پوزش میطلبم و میخواهم که از جاده عدل و انصاف خارج نشوند. باید بیفزایم که نشریه شهروند هیچ مسئولیتی در انتشار خاطراتم ندارد، ومسئولیت آن برعهده اینجانب است. امیدوارم موفق شوم که به موقع توضیحات بیشتری در این باب بدهم. نیز آرزو میکنم هر چه زودتر تمام کتاب منتشر شود تا داوری درباره آن آسانتر شود.