عملیات رضوان
آرشیو
چکیده
متن
در شرایطی که ایهود اولمرت فشارهای شدیدی درباره پرونده فساد مالی را تجربه میکند گزینه تبادل اسرا را به عنوان یک گام به جلو برای تغییر موازنه قدرت به نفع حزب کادیما در دستور کار خود قرار داد ولی هوشمندی حزبا... در عملیات رضوان ضمن اینکه توانست همانند جنگ 33 روزه این رژیم را غافلگیر کند تفاهمنامه تبادل اسرا و تحویل اجساد سوخته اسرائیلی تأثیر بهسزایی در تحولات منطقه و بخصوص لبنان برجای گذاشته است. به منظور بررسی استراتژی حزبا... در مخفی نگه داشتن مرگ سربازان اسرائیلی و تاثیر عملیات رضوان در تحولات لبنان با «سید محمد صادق الحسینی» کارشناس مسائل خاورمیانه و لبنان به صورت تلفنی در بیروت به گفتوگو پرداختهایم.
حزبا... با تبیین چه استراتژی توانست با پنهان کردن مرگ 2 سرباز اسرائیلی به عنوان برگ برنده در توافق با رژیم صهیونیستی آنها را وادار به پرداختن امتیازهای مکرر کند؟
در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که آزادی اسرای لبنانی که به عنوان عملیات رضوان از آن یاد میشود محصول 2 سال مذاکراتی است که جزئی از استراتژی مداوم حزبا... محسوب میشود.
اسیر شدن 2 سرباز اسرائیلی قسمتی از جنگ 33 روزه است و اگر حزبا... در این جنگ شکست خورده بود تا این لحظه به خوبی نمیتوانست مذاکره را اداره کند و بهطور قطع استراتژی آنها تغییر میکرد. در این رابطه نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که حزبا... در طول جنگ با رژیم صهیونیستی و یا در فرآیند صلح تاکنون، تضادهای داخلی لبنان را در سیاستهای ثابت و غیرقابل تغییر خود دخالت نداده است که این استراتژی در موضوع آزادی سمیر قنطار به طور کامل مشهود است. سمیر قنطار یک مبارز لبنانی است که در چارچوب جبهه آزادیبخش فلسطین اقدام به انجام عملیات کرده بود. در واقع وی یک دروزی لبنانی است که از سوی یک سازمان فلسطینی با ایدئولوژی غیراسلامی اقدام به اجرای عملیات کرده بود. در شرایطی که هنوز حزبا... تشکیل نشده بود. درخواست آزادی قنطار از سوی حزبا... را میتوان یک استراتژی پیشگیرانه و جنگ روانی در مقابل دشمن در نظر گرفت.
این دشمن در طول جنگ 33 روزه و نیز در مدت 2 سال گذشته سعی کرده بود تا بین گروههای مختلف لبنانی اختلاف بیاندازد. نوع برخورد حزبا... با دشمن و نحوه مذاکره کردن آنها شبیه استراتژی امیرالمومنین علیبنابیطالب (ع) است که در زمان جنگ به کار میبردند. ایشان میگفتند که روحیه دشمن جزئی از استراتژی من محسوب میشود. به همین ترتیب حزبا... نیز در طول مذاکره از یک جنگ روانی استفاده کرد.
آنها در ابتدا اعلام نکردند که اسرای جنگ را تحویل دهید تا در مقابل اسیران شما را تحویل دهیم بلکه حزبا... درخواست آزادی سمیر قنطار را مطرح کرد. در واقع مطالبه قنطار درخواست بسیار بزرگی بود. وقتی که چنین درخواست بزرگی در مذاکرات مطرح شد به این معنی بود که 2 سرباز اسرائیلی زنده هستند. در مرحله بعد حزبا... خواستار استرداد اجساد فدائیان و مبارزان آزادیبخش فلسطینی،اردنی، سوری و لبنانی شد که شامل گروههای لیبرال، لائیک از سال 1978 تاکنون میشدند که برای جنگیدن وارد مرز فلسطین اشغالی شده بود.
در حقیقت هرچه مذاکرات پیشرفت میکرد احتمال زنده بودن 2 سرباز اسرائیلی بیشتر در ذهنها متبادر میشد زیرا برای تحویل آنها درخواستها در حال زیاد شدن بود و به همین نحو باید برای این امتیازگیری پیشتوانهایی وجود داشته باشد.
بعد از این مطالبات حزبا... خواستار آزادی حدود 300 نفر از زندانیان فلسطینی در مرحله دوم عملیات رضوان شد که البته آنها هنوز آزاد نشدهاند. یکیدیگر از درخواستهای حزبا... مشخص شدن وضعیت دیپلماتهای ایرانی بود که به مطالبات قبلی خود اضافه کردند.
در چنین شرایطی تمام ردههای حزبا... در طول این 2 سال به هیچ عنوان از روش تبلیغاتی استفاده نکردند و اجازه دادند تا دشمن در حدس و گمان خودش باقی بماند و از هر عکسالعمل و اظهارنظری خودداری کردند.
در مقابل سیگنالهای متعددی برای دشمن ارسال کردند که میتوانند به عنوان حسننیت درباره مسائل متفاوتی مانند مشخص شدن وضعیت رون آراد خلبان این رژیم، اطلاعاتی را به آنها ارائه دهند و همچنین اجساد سربازهای اسرائیلی را به آنها تحویل خواهند داد.
حزبا... به خوبی توانست از این مشوقها استفاده کند و به همین دلیل مقامات رژیم صهیونیستی تصور میکردند که باید حداقل یک سرباز آنها زنده باشد.
پس از اینکه زمان مبادله اسرا فرا رسید و آنها اجساد 2 سرباز صهیونیستی را مشاهده کردند همه چیز در داخل اسرائیل به هم ریخت تاحدی که 14 ساعت نیروهای حزبا... را در مرز معطل کردند تا اسرای لبنانی را تحویل دهند. درحقیقت جسدی از 2 سرباز اسرائیلی هم وجود نداشت. فقط اجساد تکه تکه شدهایی بود که در عملیات حزبا... سوخته بودند. حزبا... نیز این تکههای سوخته شده را جمع کرده بود و آنها را تحویل میداد. این شرایط حتی نماینده دبیرکل سازمان ملل را شوکه کرده بود ولی آنها توافق را امضا کرده بودند و نمیتوانستند کار دیگری انجام دهند.
ایهود اولمرت به دنبال اتهامهای فراوانی که وی و متعاقب آن حزب کادیما را تحت فشار قرار داده بود درصدد برآمد تا از طریق مبادله اسرا شرایط را به نفع خودش تغییر دهد. عملیات رضوان که منجربه تبادل نامتوازن مابین رژیم صهیونیستی و حزبا... شد تاکنون چه تأثیری بر تحولات داخلی این رژیم داشته است.
ایهود اولمرت تصور میکرد که با این مبادله خواهد توانست خود را از شرایط پیشآمده نجات دهد ولی با توجه به وقایعی که اتفاق افتاد نهتنها اولمرت بلکه حزب کادیما سقوط خواهد کرد. این تحولات باعث خواهد شد تا تشکیل کابینه بعدی این رژیم نیز با مشکل مواجه شود.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که به دنبال توافقنامهای که اولمرت آن را امضا کرد اتفاق مهمی در کشمکش مابین اعراب و اسرائیل به وقوع پیوسته است. طبق این توافقنامه که رژیم صهیونیستی و سازمان ملل آن را امضا کردهاند فردی مانند سمیر قنطار که در چارچوب جبهه آزادی بخش اسیر شده بود آزاد میشود. با آزادی قنطار اقدام عربهایی که از مرز سرزمین اشغالی برای مبارزه وارد میشوند مشروعیت داده شده است. در واقع اکنون به مبارزه همسایههای فلسطین اشغالی که برای آزادی فلسطین وارد این سرزمین میشوند این توافقنامه مشروعیت داده است. اکنون این موضوع به جنجالی مابین متفکران، اندیشمندان و حتی نیروهای نظامی این رژیم تبدیل شده است. در واقع اولمرت با امضای خود این مجوز را به سایر عربها داده است که در تبادل اسرا با این رژیم میتوانند درخواست آزادی هر یک از عربها را مطرح کنند. همین عوامل باعث شده است که گزارشهای متعددی در داخل رژیم صهیونیستی منتشر شود که این تفاهمنامه را به عنوان یک اشتباه تاریخی ایهود اولمرت معرفی کنند. در کنار این موضوع نحوه آزاد شدن سمیر قنطار نیز مطرح است که با عفو مخصوص رئیسجمهور آزاد شده است.
آیا شکست حزب کادیما و شخص اولمرت در عملیات رضوان شرایط را برای به قدرت رسیدن گروههای رادیکالتر این رژیم فراهم نخواهد کرد؟
باید این نکته را بپذیریم که نحوه تبادل اسرا در نهایت منجر به تغییر آرایش قدرت در اسرائیل خواهد شد و تندروها برای محاکمه افرادی مانند اولمرت اقدام خواهند کرد. درواقع از دیدگاه آنها اولمرت مرتکب اشتباه بزرگی شده است و به مبارزه فلسطینیهای خارج از سرزمین اشغالی مشروعیت داده است. این در حالی است که جهان مبارزههایی که در نوارغزه و رودخانه اردن صورت میگیرد را پذیرفته است به شرط اینکه مبارزههای آنها حرکتهای تروریستی نباشد و علیه کودکان و زنان عملیاتی انجام ندهند. ولی جامعه بینالملل تا قبل از امضای اولمرت قبول نکرده بود که مبارزان میتوانند از مرزهای لبنان، اردن و مصر برای عملیات و آزادی فلسطین اقدام کنند که این مشروعیت نیز به آنها داده شد. این موضوع برای اولمرت و حزب کادیما بسیار مشکل و سخت تمام خواهد شد و شرایط را برای حضور تندروها ازجمله نتانیاهو فراهم خواهد کرد.
پس از موفقیتهای متعدد حزبا... در مقابل سعد حریری عازم عراق شد تا ارتباط نزدیکتری با شیعیان این کشور برقرار کند. آیا وی خواهد توانست از این طریق توازن قدرت در لبنان را به نفع خودش تغییر دهد؟
مطلبی که شما به آن اشاره کردید یکی از اهدافی است که حریری در سفر به عراق دنبال میکند. وی در واقع برای رسیدن به ایران در حال دور زدن حزبا... است. نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که حریری تلاش میکند با گروههای مختلف ایرانی که در قدرت حضور دارند و نیز گروههای اپوزیسیون ارتباط برقرار کند. به دنبال بحثی که در منطقه مطرح شد که حزبا... متاثر از ایران است وی میخواهد با منبع و حامی حزبا... که ایران محسوب میشود ارتباط برقرار کند.
در کنار این موضوع بحث دیگری در منطقه مطرح است که حریری به عراق سفر کرده است تا ضمن ملاقات با آیتا... سیستانی، از نوریالمالکی به عنوان یک ابزار جدید استفاده کند. این دیدگاه پس از آن قوت گرفت که آمریکاییها در چارچوب ایرانستیزی در منطقه این موضوع را مطرح کردند که جریان شیعه عرب متمرکز در عراق، گروهی معتدل و قابل مذاکره است و دلیل آن را هم همکاری شیعیان در سرنگونی صدام عنوان میکنند که در مقابل سنیهای تندرو که ترور انجام میدهند با آمریکاییها در عراق همکاری دارند و در مقابل شیعههای معتدل عراق، شیعههای ایرانی قرار گرفتهاند.
با توجه به حضور پررنگ حزبا... در معادلات لبنان آیا حریری موفق خواهد شد تا عقبه شیعیان لبنانی را از ایران به عراق منتقل کند؟
در واقع چنین اتفاقی در حال وقوع است. حریری میخواهد از این طریق پشتوانه حزبا... را خالی کند تا موقعیت آنها در منطقه تضعیف شود. آنها در این تصور هستند که اگر شیعیان عراق را بهطرف خودشان جلب کنند خواهند توانست ایرانی که با آمریکا و در منطقه کشمکش دارد تضعیف کنند.
سعد حریری با سفر به عراق و جلب حمایت شیعیان عراق این پیام را به حزبا... منتقل میکند که اگر آنها در پشتوانه خود ایران را دارند آنها در مقابل، از حمایت عراق برخوردار هستند. البته این موضوع را میتوان در کنار استراتژی عربستان و آمریکا در منطقه بررسی کرد. به همین دلیل سعود الفیصل در سخنرانی که در یک دفتر مطالعات آمریکایی انجام داد گفته بود که اکنون 5 سال منتظر شدیم تا بفهمیم که عراق را برروی طبق طلا به ایران تقدیم کردهاند. اکنون عربستان تلاش میکند دوباره سهم خودش را از عراقی که به ایران تقدیم شده افزایش دهد.