یک سال جنگ؛ پس از قطعنامه
آرشیو
چکیده
متن
چند سال پیش محمد جواد لاریجانی گفت:«تاخیری که ما در پذیرش قطعنامه 598 کردیم منافع ملی ما را تهدید کرد و اگر تدبیر حضرت امام نبود تبعات آن بیشتر از این بود.» او معتقد بود:«اگر ما قطعنامه را چند ماه زودتر میپذیرفتیم، میتوانستیم بابت پسدادن هر بخش، امتیازات خوبی را از طرف عراقیها بگیریم و این سوال مطرح است که چرا نتوانستیم؟» لاریجانی خود به این پرسش، پاسخ قابل تاملی داده است:«دلیل این امر آن بود که یک گروه سیاسی میگفت وضعیت اقتصادی جنگ را برای بیست سال تامین میکند و گروه دیگری ادعای پیشروی تا بغداد را داشت؛ اما چند وقت که گذشت، عدهای گفتند جنگ از نظر اقتصادی ورشکسته است و دیگری ادعا کرد برای پیروزی نیازمند بمب اتمیهستیم.»[روزنامه انتخاب-14/6/1380]
دوم تیر ماه 1366 قطعنامه 598 در شورای امنیت سازمان ملل برای خاتمه جنگ بین ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه هشتمین قطعنامهای بود که شورای امنیت درباره جنگ صادر میکرد. پیش از آن قطعنامههای 479، 514، 522، 540، 552، 582 و 588 درباره جنگ ایران و عراق داده شده بود. هر قطعنامه جدیدی که صادر میشد ضمن تاکید بر مفاد قطعنامه قبلی، موارد جدیدی را نیز شامل میشد و معمولا بلافاصله توسط ایران رد میشد. برخلاف آنچه بارها گفته شده است قطعنامه 598 نیز مانند قطعنامههای قبلی در گام اول بر «آتش بس» تاکید کرده است. در بند اول این قطعنامه صریحا آمده بود که «به عنوان قدم اولیه جهت حلوفصل مناقشه از راه مذاکره، ایران و عراق یک آتشبس فوری» را رعایت کنند و بنابراین حل و فصل مناقشه به مذاکرات بعدی موکول شده بود. تاکید بر بازگشت به مرزهای بینالمللی نیز قبل از آن در قطعنامه 514 (دومین قطعنامه شورای امنیت) آمده بود. اما شاید مهمترین تفاوت قطنامه 598 با موارد قبلی در بند 6 آن باشد که فراهم کردن زمینه تحقیق درباره مسوولیت منازعه است. در این بند، از دبیر کل سازمان ملل خواسته شد که با مشورت طرفین درگیری، هیاتی بیطرف برای تحقیق درباره «مسوولیت منازعه» تشکیل شده و به شورای امنیت گزارش دهد. پس از صدور قطعنامه 598 گرچه ایران آنرا مانند قطعنامههای قبلی بهطور کامل رد نکرد، اما شرایطی برای پذیرش آن تعیین کرد که در واقع به معنی عدم پذیرش آن بود. از این زمان، تا پذیرش قطعنامه در تاریخ 27 تیرماه 1367 بیش از یک سال فاصله است.
در این یک سال حوادث جنگ بهگونهای پیش رفت که نهایتا ایران ناچار به پذیرش آتشبس شد. در این یک سال، فشارهای بینالمللی فزایندهای بر ایران آغاز شد که حتی تا درگیری مستقیم نیروهای ایران و آمریکا نیز پیش رفت.دراینجا تنها به سرخط رویدادها اشاره میکنیم تا شرایط آن زمان مشخص شود.
اواسط مردادماه 1366 عراق به موشکهای جدیدی با برد زیاد مجهز شد. چند روز بعد فرانسه خرید نفت ایران را تحریم کرد. اوایل شهریور قیمت نفت بهصورت بیسابقهای در بازرهای جهانی کاهش یافت. هفدهم مهر اولین برخورد مستقیم نظامیایران و آمریکا در خلیج فارس بهوجود آمد و ده روز بعد چهار ناوشکن نیروی دریایی آمریکا به دو سکوی نفتی رشادت و رسالت حمله کردند. یکم بهمن ماه 1366 اعضای دائم شورای امنیت در زمینه تحریم فروش اسلحه به ایران توافق کردند. حدود دو ماه بعد و در سوم فروردین 1367 عراق با سلاحهای شیمیایی به حلبچه حمله کرد. از این زمان شکستهای پیدرپی نیروهای ایران آغاز شد. بیستوهشتم فروردینماه ارتش عراق موفق به بازپسگیری فاو از دست نیروهای ایران شد و دو روز بعد ناوهای آمریکایی به دو سکوی نفتی رشادت و سلمان و همچنین به سه ناو ایرانی جوشن، سهند و سبلان حمله کردند. روز بعد انگلیس رسما از حملات آمریکا در خلیج فارس حمایت کرد. در خرداد 67 عراق حملات گستردهای را در شلمچه آغاز کرد.
از دوازدهم خرداد که اکبرهاشمیرفسنجانی بهصورت رسمیبهعنوان «جانشین فرماندهی کل قوا» تعیین شد، به نظر میرسید که سیاست ایران در حال تغییر است و ناچار به سوی آتش بس حرکت میکند. در این ماه شکستهای پیدرپی نیروهای ایران در مهران، ماووت و جزیره مجنون شرایط جنگ را بحرانی کرده بود. یازدهم تیرماه شورای عالی پشتیبانی جنگ، بیانیهای مبنی بر ادامه جنگ تا پیروزی صادر کرد. روز بعد هواپیمای مسافربری ایران مورد حمله ناو آمریکایی قرار گرفت. شانزدهم تیرماه ایران از حلبچه عقبنشینی کرد. در این زمان دیگر تقریبا هیچ بخش مهمیاز خاک عراق در دست نیروهای ایرانی نمانده بود. بیستم تیرماه کلیه مناطق شمالی عراق توسط ارتش عراق تصرف شد و مناطق عینخوش، زبیدات، شرهانی و دهلران نیز توسط عراق اشغال گردید. یک هفته بعد، ایران رسما قطعنامه 598 را پذیرفت. پس از آن نیز عراق که دست بالاتر را در جنگ بهدست آورده بود به حملات خود ادامه داد و در روز 31 تیر 1367 ارتش عراق تا 60 کیلومتری جاده اهواز-خرمشهر پیشروی کرده بود. شانزدهم مرداد(دو هفته پس از اعلام آمادگی ایران) عراق نیز رسما آتشبس را پذیرفت و تاریخ رسمیآتش بس نیز روز 29 مرداد تعیین گردید.[مجله سیاست دفاعی-شماره19]
سرلشکر محسن رضایی – فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ- طی گفتگوهای متعددی تاکید کرده است که صدور قطعنامه 598 پس از پیروزیهای بزرگ ایران در فتح فاو و شلمچه بوده است. محسن رضایی میگوید که پس از فتح خرمشهر «سیاسیون» به دنبال کسب یک پیروزی مهم بودند تا بهصورت دیپلماتیک جنگ را به پایان برسانند. او معتقد است:«عراق و آمریکاو کشورهای عربی و غربی دست ایران را خوانده بودند و لذا در مواجهه با سیاستمداران ما میدانستند که قضیه چیست، هرچند امام میگفت ما جنگ را تا رفع فتنه ادامه میدهیم اما آنها میدانستند این حرف امام و رزمندههاست؛ که در حد یک شعار است. آنچه که آنها در عمل میدیدند «جنگ جنگ تا یک عملیات» بود.»[بازتاب- 7/7/1382]
هاشمیرفسنجانی هم این تاکتیک را تایید کرده است:«سیاست ما تقریبا از فتح خرمشهر این بود که قسمتی از عراق را بگیریم و آن را وسیله فشار قرار دهیم و حقوق مردم ایران را از بعثیها بگیریم که متاسفانه تا آخر هم عملی نشد.»
او درباره دلایل پذیرش قطعنامه نیز میگوید:«دو سه عامل باعث شد که قطعنامه را بپذیریم. اولا نیروهای ما انصافا قدری خسته شده بودند. چند عملیات ناتمام انجام داده و به اهداف نرسیده بودند. حامیان صدامحسین هم او را به امکانات خطرناک مسلح کرده بودند.[...] چند عملیات موفق هم بعثیها داشتند که بر اثر خستگی نیروهای ما و ابزار پیشرفته خودشان اتفاق افتاده بود.»هاشمیسپس با اشاره به پیروزیهای ایران در حلبچه و کربلای 5 به درگیری مستقیم آمریکا با ایران نیز اشاره کرده و میگوید:«آمریکا هم وارد جنگ شد. سکوهای نفتی ما را منهدم کرد. عراق توانایی این کارها را نداشت. آمریکاییها هلیکوپترهای ما را زدند، یکی از ناوچههای خوب ما و یک کشتی بزرگ قدیمیرا دو نیم کردند. ایرباس مسافری ما را در آن مقطع سرنگون کردند. درست کارهای صدام را انجام میدادند.
پس در جنگ، با آمریکا مواجه شدیم. سیاست قطع منابع مالی را پیش میبردند و ما هم مصمم بودیم جلوی آنها را بگیریم. روز به روز مساله داغتر میشد. تا آن لحظه، امام، ما و رزمندگان آماده پذیرش آتشبس نبودیم.تحولی پیش آمد که همان سوال شماست. قبل از آن امام اجازه صحبت درباره پذیرش آتشبس را نمیدادند. چون روحیه رزمندگان آسیب میدید. مسالهای پیش آمد که امام راضی شدند.»هاشمیاز دیدار با محسن رضایی و درخواستهای او برای جنگ میگوید و اینکه از فرمانده سپاه خواسته است این درخواستها را مکتوب بنویسد و سپس نامه او را به حضور رهبر فقید انقلاب میبرد و پس از آن امام خمینی طی نامهای که در آن به خواستهای فرمانده سپاه هم اشاراتی مهم شده است، پذیرش قطعنامه 598 را اعلام میکند. [همشهری 1/7/1382] این نامه بعدها و در مهر 1385 توسط دفترهاشمیرفسنجانی منتشر شد.
در نامه امام خمینی تاکید کرده بود: «حال که مسوولان نظامیما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسوولان دلسوز نظامیو سیاسی نظام جمهوری اسلامیاز این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکاندهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامیسیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثیکننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم.» در این نامه از قول فرمانده سپاه آمده بود:«تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامییا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و سه هزار توپ و سیصد هواپیمای جنگی و سیصد هلیکوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزر و اتم که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی [تهاجمی] داشته باشیم.»
ایران کاملا در شرایط انزوای جهانی قرار داشت و حتی آمریکا رسما و بهصورت نظامیوارد جنگ ایران و عراق شده بود. پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران و ادامه جنگ توسط عراق؛ ستاد فرماندهی کل قوا روز یکم مرداد 1367، از مردم خواست که برای دفاع از ایران به جبههها کمک کنند و ناگهان نیروهای تازهنفس و جدیدی که تا چندی قبل امیدی به آمدن آنان نبود، به جبههها سرازیر شدند. این نیروها چنان زیاد شدند که فرماندهی کل سپاه، طرحی را برای حمله به یکی از مناطق حساس عراق در منطقه جنوب تهیه کرد و آمادگی سپاه برای اجرای این طرح را به آیتالله خامنهای- رئیسجمهور وقت- اعلام نمود. رئیسجمهور نیز این آمادگی را از طریق سید احمد خمینی به اطلاع رهبر فقید انقلاب رسانید. ایشان اما مخالفت کرد. شاید سپاه پاسداران نمیخواست که جنگ با پیروزیهای متعدد عراق به پایان رسد و از طرفی هنوز آتشبس رسمیاعلام نشده بود و فرصت جبران شکستهای سال آخر وجود داشت.
سید احمد خمینی پاسخ رهبر انقلاب را چنین منتقل کرده است: «حضرت حجتالاسلام خامنهای دامت افاضاته؛ پس از سلام، پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند بههیچوجه به خاک عراق حمله نکنید. حتی گلولهای به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتی که بمباران کردند شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتی که آنها حمله کردند و زمینی را تصرف کردند، شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کردهام که قبول قطعنامه تاکتیکی نیست، حمله نقض آن است. قبل و بعد آتشبس ندارد. مرید، احمد خمینی»[مجله نگاه-مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ- شماره 26- صفحه77]
دوم تیر ماه 1366 قطعنامه 598 در شورای امنیت سازمان ملل برای خاتمه جنگ بین ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه هشتمین قطعنامهای بود که شورای امنیت درباره جنگ صادر میکرد. پیش از آن قطعنامههای 479، 514، 522، 540، 552، 582 و 588 درباره جنگ ایران و عراق داده شده بود. هر قطعنامه جدیدی که صادر میشد ضمن تاکید بر مفاد قطعنامه قبلی، موارد جدیدی را نیز شامل میشد و معمولا بلافاصله توسط ایران رد میشد. برخلاف آنچه بارها گفته شده است قطعنامه 598 نیز مانند قطعنامههای قبلی در گام اول بر «آتش بس» تاکید کرده است. در بند اول این قطعنامه صریحا آمده بود که «به عنوان قدم اولیه جهت حلوفصل مناقشه از راه مذاکره، ایران و عراق یک آتشبس فوری» را رعایت کنند و بنابراین حل و فصل مناقشه به مذاکرات بعدی موکول شده بود. تاکید بر بازگشت به مرزهای بینالمللی نیز قبل از آن در قطعنامه 514 (دومین قطعنامه شورای امنیت) آمده بود. اما شاید مهمترین تفاوت قطنامه 598 با موارد قبلی در بند 6 آن باشد که فراهم کردن زمینه تحقیق درباره مسوولیت منازعه است. در این بند، از دبیر کل سازمان ملل خواسته شد که با مشورت طرفین درگیری، هیاتی بیطرف برای تحقیق درباره «مسوولیت منازعه» تشکیل شده و به شورای امنیت گزارش دهد. پس از صدور قطعنامه 598 گرچه ایران آنرا مانند قطعنامههای قبلی بهطور کامل رد نکرد، اما شرایطی برای پذیرش آن تعیین کرد که در واقع به معنی عدم پذیرش آن بود. از این زمان، تا پذیرش قطعنامه در تاریخ 27 تیرماه 1367 بیش از یک سال فاصله است.
در این یک سال حوادث جنگ بهگونهای پیش رفت که نهایتا ایران ناچار به پذیرش آتشبس شد. در این یک سال، فشارهای بینالمللی فزایندهای بر ایران آغاز شد که حتی تا درگیری مستقیم نیروهای ایران و آمریکا نیز پیش رفت.دراینجا تنها به سرخط رویدادها اشاره میکنیم تا شرایط آن زمان مشخص شود.
اواسط مردادماه 1366 عراق به موشکهای جدیدی با برد زیاد مجهز شد. چند روز بعد فرانسه خرید نفت ایران را تحریم کرد. اوایل شهریور قیمت نفت بهصورت بیسابقهای در بازرهای جهانی کاهش یافت. هفدهم مهر اولین برخورد مستقیم نظامیایران و آمریکا در خلیج فارس بهوجود آمد و ده روز بعد چهار ناوشکن نیروی دریایی آمریکا به دو سکوی نفتی رشادت و رسالت حمله کردند. یکم بهمن ماه 1366 اعضای دائم شورای امنیت در زمینه تحریم فروش اسلحه به ایران توافق کردند. حدود دو ماه بعد و در سوم فروردین 1367 عراق با سلاحهای شیمیایی به حلبچه حمله کرد. از این زمان شکستهای پیدرپی نیروهای ایران آغاز شد. بیستوهشتم فروردینماه ارتش عراق موفق به بازپسگیری فاو از دست نیروهای ایران شد و دو روز بعد ناوهای آمریکایی به دو سکوی نفتی رشادت و سلمان و همچنین به سه ناو ایرانی جوشن، سهند و سبلان حمله کردند. روز بعد انگلیس رسما از حملات آمریکا در خلیج فارس حمایت کرد. در خرداد 67 عراق حملات گستردهای را در شلمچه آغاز کرد.
از دوازدهم خرداد که اکبرهاشمیرفسنجانی بهصورت رسمیبهعنوان «جانشین فرماندهی کل قوا» تعیین شد، به نظر میرسید که سیاست ایران در حال تغییر است و ناچار به سوی آتش بس حرکت میکند. در این ماه شکستهای پیدرپی نیروهای ایران در مهران، ماووت و جزیره مجنون شرایط جنگ را بحرانی کرده بود. یازدهم تیرماه شورای عالی پشتیبانی جنگ، بیانیهای مبنی بر ادامه جنگ تا پیروزی صادر کرد. روز بعد هواپیمای مسافربری ایران مورد حمله ناو آمریکایی قرار گرفت. شانزدهم تیرماه ایران از حلبچه عقبنشینی کرد. در این زمان دیگر تقریبا هیچ بخش مهمیاز خاک عراق در دست نیروهای ایرانی نمانده بود. بیستم تیرماه کلیه مناطق شمالی عراق توسط ارتش عراق تصرف شد و مناطق عینخوش، زبیدات، شرهانی و دهلران نیز توسط عراق اشغال گردید. یک هفته بعد، ایران رسما قطعنامه 598 را پذیرفت. پس از آن نیز عراق که دست بالاتر را در جنگ بهدست آورده بود به حملات خود ادامه داد و در روز 31 تیر 1367 ارتش عراق تا 60 کیلومتری جاده اهواز-خرمشهر پیشروی کرده بود. شانزدهم مرداد(دو هفته پس از اعلام آمادگی ایران) عراق نیز رسما آتشبس را پذیرفت و تاریخ رسمیآتش بس نیز روز 29 مرداد تعیین گردید.[مجله سیاست دفاعی-شماره19]
سرلشکر محسن رضایی – فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ- طی گفتگوهای متعددی تاکید کرده است که صدور قطعنامه 598 پس از پیروزیهای بزرگ ایران در فتح فاو و شلمچه بوده است. محسن رضایی میگوید که پس از فتح خرمشهر «سیاسیون» به دنبال کسب یک پیروزی مهم بودند تا بهصورت دیپلماتیک جنگ را به پایان برسانند. او معتقد است:«عراق و آمریکاو کشورهای عربی و غربی دست ایران را خوانده بودند و لذا در مواجهه با سیاستمداران ما میدانستند که قضیه چیست، هرچند امام میگفت ما جنگ را تا رفع فتنه ادامه میدهیم اما آنها میدانستند این حرف امام و رزمندههاست؛ که در حد یک شعار است. آنچه که آنها در عمل میدیدند «جنگ جنگ تا یک عملیات» بود.»[بازتاب- 7/7/1382]
هاشمیرفسنجانی هم این تاکتیک را تایید کرده است:«سیاست ما تقریبا از فتح خرمشهر این بود که قسمتی از عراق را بگیریم و آن را وسیله فشار قرار دهیم و حقوق مردم ایران را از بعثیها بگیریم که متاسفانه تا آخر هم عملی نشد.»
او درباره دلایل پذیرش قطعنامه نیز میگوید:«دو سه عامل باعث شد که قطعنامه را بپذیریم. اولا نیروهای ما انصافا قدری خسته شده بودند. چند عملیات ناتمام انجام داده و به اهداف نرسیده بودند. حامیان صدامحسین هم او را به امکانات خطرناک مسلح کرده بودند.[...] چند عملیات موفق هم بعثیها داشتند که بر اثر خستگی نیروهای ما و ابزار پیشرفته خودشان اتفاق افتاده بود.»هاشمیسپس با اشاره به پیروزیهای ایران در حلبچه و کربلای 5 به درگیری مستقیم آمریکا با ایران نیز اشاره کرده و میگوید:«آمریکا هم وارد جنگ شد. سکوهای نفتی ما را منهدم کرد. عراق توانایی این کارها را نداشت. آمریکاییها هلیکوپترهای ما را زدند، یکی از ناوچههای خوب ما و یک کشتی بزرگ قدیمیرا دو نیم کردند. ایرباس مسافری ما را در آن مقطع سرنگون کردند. درست کارهای صدام را انجام میدادند.
پس در جنگ، با آمریکا مواجه شدیم. سیاست قطع منابع مالی را پیش میبردند و ما هم مصمم بودیم جلوی آنها را بگیریم. روز به روز مساله داغتر میشد. تا آن لحظه، امام، ما و رزمندگان آماده پذیرش آتشبس نبودیم.تحولی پیش آمد که همان سوال شماست. قبل از آن امام اجازه صحبت درباره پذیرش آتشبس را نمیدادند. چون روحیه رزمندگان آسیب میدید. مسالهای پیش آمد که امام راضی شدند.»هاشمیاز دیدار با محسن رضایی و درخواستهای او برای جنگ میگوید و اینکه از فرمانده سپاه خواسته است این درخواستها را مکتوب بنویسد و سپس نامه او را به حضور رهبر فقید انقلاب میبرد و پس از آن امام خمینی طی نامهای که در آن به خواستهای فرمانده سپاه هم اشاراتی مهم شده است، پذیرش قطعنامه 598 را اعلام میکند. [همشهری 1/7/1382] این نامه بعدها و در مهر 1385 توسط دفترهاشمیرفسنجانی منتشر شد.
در نامه امام خمینی تاکید کرده بود: «حال که مسوولان نظامیما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسوولان دلسوز نظامیو سیاسی نظام جمهوری اسلامیاز این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکاندهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامیسیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثیکننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم.» در این نامه از قول فرمانده سپاه آمده بود:«تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامییا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و سه هزار توپ و سیصد هواپیمای جنگی و سیصد هلیکوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزر و اتم که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی [تهاجمی] داشته باشیم.»
ایران کاملا در شرایط انزوای جهانی قرار داشت و حتی آمریکا رسما و بهصورت نظامیوارد جنگ ایران و عراق شده بود. پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران و ادامه جنگ توسط عراق؛ ستاد فرماندهی کل قوا روز یکم مرداد 1367، از مردم خواست که برای دفاع از ایران به جبههها کمک کنند و ناگهان نیروهای تازهنفس و جدیدی که تا چندی قبل امیدی به آمدن آنان نبود، به جبههها سرازیر شدند. این نیروها چنان زیاد شدند که فرماندهی کل سپاه، طرحی را برای حمله به یکی از مناطق حساس عراق در منطقه جنوب تهیه کرد و آمادگی سپاه برای اجرای این طرح را به آیتالله خامنهای- رئیسجمهور وقت- اعلام نمود. رئیسجمهور نیز این آمادگی را از طریق سید احمد خمینی به اطلاع رهبر فقید انقلاب رسانید. ایشان اما مخالفت کرد. شاید سپاه پاسداران نمیخواست که جنگ با پیروزیهای متعدد عراق به پایان رسد و از طرفی هنوز آتشبس رسمیاعلام نشده بود و فرصت جبران شکستهای سال آخر وجود داشت.
سید احمد خمینی پاسخ رهبر انقلاب را چنین منتقل کرده است: «حضرت حجتالاسلام خامنهای دامت افاضاته؛ پس از سلام، پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند بههیچوجه به خاک عراق حمله نکنید. حتی گلولهای به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتی که بمباران کردند شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتی که آنها حمله کردند و زمینی را تصرف کردند، شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کردهام که قبول قطعنامه تاکتیکی نیست، حمله نقض آن است. قبل و بعد آتشبس ندارد. مرید، احمد خمینی»[مجله نگاه-مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ- شماره 26- صفحه77]