نویسندگان: مریم شبانی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

«شارل آندره ماری دوگل» یا مارشال دوگل، آخرین فرانسوی از نسل نظامیان فرانسوی بود که بر مسند قدرت نشست. آنکه همچون سلف قدرتمند خویش، ناپلئون بناپارت، از دل ناامنی و بی‌ثباتی سال‌های پس از جنگ به قدرت رسید و وقتی در مسند نشست نه خوی نظامی‌گری را به کناری گذاشت و جامه سیاست‌ورزی پوشید که این دو خوی را با یکدیگر ترکیب کرد تا جمهوری پنجم فرانسه را برای همیشه تثبیت کرده باشد. ژنرال دوگل در فضای پس از جنگ جهانی دوم و آن هنگامی که هراس از کمونیسم صورتی آشکار می‌یافت و فضای جنگ سرد می‌رفت که شکل گیرد، فرانسه ضعیف شده در جنگ را به گونه‌ای هدایت کرد که شبح سرخ راهی به این سرزمین نیابد. دوگل به جای مارشال پتن که او هم ژنرالی نظامی بود و البته در حکومت‌گری خوی نظامی‌گری را بر سیاست‌ورزی ارجح می‌دانست، نشست.
پایه‌های حکومت چهارساله «ویشی» که توسط مارشال پتن و در کوران جنگ جهانی دوم بنا نهاده شده بود، با پایان جنگ فروپاشید و ژنرال دوگل با این شعار از میدان جنگ جهانی به کشور بازگشت: «کارهای بزرگ تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامی بزرگ می‌شوند که بخواهند و اراده کنند» اینچنین بود که در میان سرگردانی مردم فرانسه خسته از جنگ دوگل به جای پتن نشست و از او همان‌گونه استقبال شد که چندی قبل‌تر از مارشال پتن. دوگل بر جای پتن نشست و فرانسه پای در جمهوری پنجم گذاشت و حکومت‌گری 22‌ساله ژنرال را مشاهده کرد. حکومتی که از ابتدا با سیاست‌ورزی و فراخوانی مردم به همه‌پرسی برای تشکیل مجلس موسسان آغاز شد و در ادامه نیز راه سیاست را پی گرفت. چه آن هنگام که دوگل رای مخالف مردم فرانسه اعمال به تغییرات مورد نظر او را در قانون اساسی دید و به آسانی پذیرفت و چه آن زمان که نظر مردم فرانسه بر حکومت‌گری یک دوگل محدود قرار گرفت، ژنرال را با نشان دادن و به رخ کشیدن خوی نظامی‌گری کاری نبود که دوگل برای تثبیت دموکراسی و جمهوری فرانسه به میدان آمده بود.
او اگرچه آخرین بازمانده جناح راست نظامی فرانسه بود که تا پیش از آن ناپلئون بناپارت، لویی ناپلئون و مارشال پتن را به صحنه حکومت‌گری این کشور اروپایی عرضه کرده بود، اما خوی نظامی‌گری دوگل در عرصه حکمرانی تعدیل شد و تنها به گاه احتیاج ژنرال شمشمیر از نیام بیرون کشید. با این همه دوران حکومت 22 ساله ژنرال دوگل به آسانی طی نشد. زمانی در آغازین سال‌های قدرت یافتن بود که اختلاف با احزاب سوسیالیست، ژنرال را به استعفا کشانید و زمانی بعدتر در اوج جنگ با الجزایر بود که ژنرال صف‌بندی مخالفین چپ‌اندیش جنگ را در خیابان‌های پاریس به چشم دید و زمانی دیگر اما در می 68 بود که حکومت جوانان شورشی فرانسوی، می‌رفت تا لرزشی در پایه‌های حکومت ژنرال ایجاد کند اما نه معترضین جنگ و نه جوانان عصیانگر فرانسوی، هیچ‌کدام را این توان نبود که عرصه حکومت‌گری بر ژنرال مارشال دوگل تنگ کنند که دوگل اگرچه خوی نظامی‌گری داشت، اما آن زمان که در 1969 مردم فرانسه به او قهرمان جنگ جهانی، نجات‌دهنده فرانسه از جنگ الجزایر و ثبات‌بخش کشور که از حدود حریم قانونی خویش پا فراتر می‌گذاشت و اختیاراتی وسیع‌تر برای خویش پی می‌گرفت، نه گفتند یک «دوگل محدود» را تقاضا کردند، او نیز سر تعظیم فرود آورد، فردای همه‌پرسی استعفا کرد و مردم فرانسه را به مشاهده حیات حکومت‌گری ژنرال‌های فرانسوی دعوت کرد.
ژژنرال دوگل اما در دوران حکومت خویش اثبات کرد که اگر خوی نظامی‌گری را با قدرت سیاست‌ورزی تلفیق نمی‌کرد چه بسا طومار دولت‌داری‌اش خیلی زودتر به هم می‌پیچید. او به گاه اضطرار لباس نظامی بر تن کرد و امنیت را به خیابان‌های فرانسه بازگرداند و به گاه احتیاج، جامه تعقل پوشید و ثبات را به سیاست فرانسه تحمیل کرد. او با زیرکی آن هنگام که مردم فرانسه خسته از شورش‌های خیابانی به دنبال ملجایی برای امنیت می‌گشتند، زبان تهدید گشود و امنیت و آرامش را به فرانسه بازگرداند و با درایت آن هنگام که طرح‌های سیاسی‌اش مخالفت مردمی را در مقابل دید، جانب استعفا گرفت تا در ذهن تاریخی مردم فرانسه همچنان ژنرال دوگل باقی بماند. دوگل آخرین فرمانده از نسل فرماندهان نظامی فرانسه بود که هم میدان جنگ را تجربه کردند و هم میدان سیاست را. از نسل نظامیانی که بر شانه‌های مردم به قدرت رسیدند و البته با خاطره‌ای نه‌چندان تلخ جانب حکومت‌داری رها کردند. با این همه اما ژنرال مارشال دوگل یک تفاوت عمده با اسلاف خویش داشت. او جمهوری فرانسه را برای همیشه قوام بخشید و این کشور سرگردان اروپایی را بر مسیر حرکت هموار سوار کرد و آنگاه خویش از اسب پیاده شد. می‌توان بر دوگل خرده گرفت و کاستی‌های سیاست‌ورزی‌اش را گوشزد کرد اما نمی‌توان بر این حقیقت چشم بست که دوگل راه دشوار دموکراسی فرانسوی را برای همیشه هموار کرد.

تبلیغات