آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

کاخ نیاوران، ساختمان صاحب‌قرانیه، چهارشنبه بیست و هشتم اردیبهشت سال 1356: «صبح شرفیاب شدم. کارهای جاری و نامه‌های خارجی زیاد بود که توشیح فرمودند. از جواب ملک خالد (پادشاه عربستان سعودی) نه‌تنها خوششان نیامد، بلکه عصبانی شدند. فرمودند نامه مشترک رئیس‌جمهور ونزوئلا و مرا به ملک‌خالد، فوری برای عموم سران اوپک بفرستید تا خیال نکنند ما یواشکی، از زیر، با ملک خالد و رئیس‌جمهور ونزوئلا، ساخت و پاختی کرده بودیم ... مرتیکه (ملک خالد) مثل اینکه به نوه کورش نصیحت می‌کند! من و رئیس‌جمهور ونزوئلا خواسته‌ایم تا اول ژانویه نرخ‌ها ترقی نکند، او می‌گوید سال آینده هم باید [قیمت نفت] بی‌تغییر بشود.» لابه‌لای یادداشت‌های روزانه اسدالله علم، وزیر دربار شاه، که جلد پایانی‌اش (سال‌های 55 و 56) به‌تازگی منتشر شده است می‌توان خطوط نفتی را یافت تاریخی که علم نوشته باشد آغشته به همان سالوسی است که سال‌ها در حکومت طاغوت او را سرپا نگه داشته است.

جدال ملک‌خالد با شاه
پس از تاسیس اوپک در سال 1339 (1960 میلادی) تحولات بازار نفت وارد حوزه جدیدی شد. چهارده سال بعد اتفاق مهمی در بازارهای نفت و به تبع آن در معادلات سیاسی خاورمیانه رخ داد. در سال 1353 و در گیرودار اجلاس اوپک در تهران نفت به یکباره اوج گرفت و از قیمت‌های 2 دلاری به قیمت 10 دلار در هر بشکه رسید که شاه ایران هم یک پای این قضیه بود. شاه ایران و ملک عربستان به‌عنوان دو عامل آمریکا در خاورمیانه هر یک سعی دارند تا سکاندار نفت شوند و کشتی روابط منطقه با ایالات متحده را هدایت کنند.
 
در سال 1356 (1977 میلادی) محمدرضا پهلوی به اتفاق رئیس‌جمهور ونزوئلا از عربستان می‌خواهند تا قیمت‌های نفت تا ژانویه همان سال (هشت ماه) در حد 2 دلار ثابت بماند.
ملک‌خالد اما خواهان ثبات قیمت تا سال 1978 است این پیشنهادها در حالی بین تهران و کاراکاس رد و بدل می‌شود که رئیس‌جمهور کارتر تازه زمام امور کاخ سفید را در دست گرفته است.

شرکت‌های نفتی نگذاشتند!
ظرفیت تولید نفت، ابزار قدرت هر کشوری است. ایران و عربستان هم که در جنگ قدرت رقیب هم شده‌اند. وقتی شاه به حفظ قیمت در سطح 12 دلار تاکید می‌کند ظرفیت‌سازی عربستان سعودی و گرفتن بازار از ایران با تخفیف از فروش نفتش مسأله می‌شود: «یکی دو مسأله دیگر را هم برای یادآوری بد نیست بنویسم. یکی اینکه در فروش نفت ما تقلیلی حاصل نشد. اولا توفان خلیج‌فارس نگذاشت عرب‌ها نفت زیاد صادر کنند. ثانیا عربستان سعودی نتوانست ظرفیت را به زودی به 10 میلیون بشکه در روز برساند. ثالثاً سرمای سخت شرق آمریکا، آمریکایی‌ها را به فکر ذخیره کردن نفت وادار کرد که در برنامه کارتر هم هست. خاطرم می‌آید این مساله را چقدر شاهنشاه به [لیندون] جانسون فرمودند. آنوقت شرکت‌های نفتی نگذاشتند که او اقدامی بکند ... البته آمریکا به هر صورت استفاده خودش را از 5 درصد تخفیف عربستان می‌گیرد زیرا به ژاپن، رقیب تجارتی خودش و آلمان‌غربی، به این صورت فشار شدید وارد می‌کند ولی ما برای خودمان حرف می‌زنیم و فکر می‌کنیم [!] نه برای آنها [!].»

خیانت است
سه‌شنبه، هفتم دیماه 1355 وقتی علم به دست‌بوسی شاه می‌رود یک خبر از بی‌بی‌سی نقل می‌کند: «صبح و دیشب در بی‌بی‌سی شنیدم که عربستان‌سعودی تولید خودش را به نزدیک یازده میلیون تن/ بشکه در روز خواهد رساند. و این برای کوبیدن رقباست. (حالا 9 میلیون است). هیچ از این خبر خوششان نیامد. فرمودند خوب، این خیانت هم به خودشان هم به اوپک است. عرض کردم باز هم نمی‌تواند خیلی صدمه بزند. در سی و چند میلیون بشکه تولید اوپک، فرمودند فرق نمی‌کند به هر حال خیانت است و صدمه می‌زند.» ظرفیت‌سازی عربستان در آن سال‌ها توانست موقعیت این کشور را پس از سقوط شاه با بشکه‌های 40 دلاری به شدت ارتقاء بخشد. شاه به‌جای آنکه از این فرصت استفاده کند درآمدهای نفتی را صرف ریخت‌وپاش‌های کلان دربار کرد.

شاه: زکی‌‌یمانی شاخ و شانه می‌کشد
شاه و عربستان از آنجا که هر دو حکومت‌های وابسته به آمریکا بودند هر یک تلاش می‌کردند تا با تحقیر طرف مقابل پیش ارباب عزیزتر باشند: «سر شام رفتم. شاهنشاه می‌فرمودند حالا زکی‌یمانی برای ما شاخ و شانه می‌کشد که تا او نخواهد کسی نمی‌تواند قیمت نفت را بالا ببرد. چون سرشام اشخاص دیگر بودند، نپرسیدم که پس از توافق تهران (5 درصد افزایش [قیمت]) چه بود؟ من گمان می‌کنم این جنگ زرگری است و بالا نرفتن قیمت، باز هم با نظر شاهنشاه است. منتها ایشان آنقدر تو دارند که میل دارند همه ما در اشتباه بمانیم و حق هم البته با شاهنشاه است. زیرا مسائل عمیق سیاسی را نمی‌توان حتی به نزدیکترین مردمان برملا کرد.»

ماجرای اختلاف با زکی‌یمانی پیش سفیر انگلیس
شنبه، چهارم دیماه 1355 هم، موضوع بحث اختلاف شاه و زکی‌یمانی است. این بار بین علم و سفیر انگلیس که گزارشش به شاه ارائه می‌شود: «قدری راجع به عربستان‌سعودی عرض کردم و عرض کردم پریشب که با سفیر انگلیس صحبت می‌کردم می‌گفت به نظر می‌رسد که شما به زکی‌یمانی حمله می‌کنید ولی نمی‌خواهید روابط خود را با عربستان تیره کنید. گفتم ابداً. ولی اخیراً دیدم پرنس‌فهد، خودش را با شیخ زکی‌یمانی در خبری که هم اکنون به دست من رسیده مخلوط کرده است. خبر را به سفیر انگلیس دادم. تعجب کرد.»
 
بعد علم اظهارنظر شاه را درباره این خبر می‌آورد: «به شاهنشاه هم امروز [این خبر را] نشان دادم. اول قدری خندیدند و فرمودند، خوب، کسی نیست از آقایان بپرسد چه کسی شما را قیم جهان قرار داده است و تکلیف ضرری که به کشور خودتان می‌زنید چیست؟ بعد فرمودند، اولا که [عربستان سعودی] ملتی نیست ثانیاً بدبخت‌ها یواشکی به ما گفته‌اند که هیچ نوع قدرتی در مقابل آمریکا ندارند. به‌صورت ظاهر یک حکومتی هستند ولی می‌دانند که اگر یک ذره از اطاعت دستورات واشنگتن سرپیچی کنند یا کشته می‌شوند یا مفتح. با این همه فساد و کثافتی که دارند راهی جز اطاعت ندارند.»

سفر رئیس‌جمهور ونزوئلا به خاورمیانه و افزایش قیمت نفت
«عرض کردم، صبح امروز ساعت 6:30 بی‌.بی‌.سی را گوش می‌کردم. گفت ایران و عربستان سعودی موافقت کرده‌اند قیمت نفت را پنج دلار بالا ببرند و در کنفرانس بالی هر دو از این نظر پشتیبانی خواهند کرد. فرمودند، پدرسوخته‌ها چطور خبردار شده‌اند؟ عرض کردم، اتفاقا در متن خبرهای خارجی‌ هم نگفت، در اخبار بورس لندن گفت، گفت چون اینطور شده، سهام شرکت‌های نفتی ترقی کرد. شاهنشاه خندیدند.» این هم دست‌نوشته علم است در روز چهارشنبه، 5 خرداد 1355. بلافاصله بعد هم می‌نویسد که صدای پاشنه‌های شاهنشاه را شنیدم یعنی اینکه از این خبر خشنود شده است: «روزنامه الانوار کویت نوشته است که در اثر مسافرت رئیس‌جمهور ونزوئلا به کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه، قیمت نفت اوپک به هم نزدیک خواهد شد و عربستان‌سعودی حاضر شده است 3درصد گرانتر بفروشد. فرمودند مزخرف می‌گوید.
 
تا ماه ژوئیه و اوت قیمت‌ها مساوی می‌شود ولی شاید ما هم از بالا بردن قیمت که قرار بود در ماه اوت و سپتامبر انجام گیرد برای مدتی منصرف شویم.» این را «علم» در خاطرات 17 اردیبهشت خود آورده است. ماجراهای نفتی شاه از زبان «علم» کم نیست. اما آنچه دریغش می‌ماند درآمدهای بالای سال‌های 52 تا 56 است که می‌توانست ظرفیت‌های بیشتری برای صنعت نفت ایران به‌وجود آورد و گام‌های موثری در رونق اقتصادی ایران برداشته شود. گام‌هایی که واردات بی‌حد و حصر جای آن را گرفت. تاریخ معلم‌ انسان‌هاست و باید تحت تعلیم آن بود. اگر آینده روشن‌تری می‌خواهیم.

تبلیغات