آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

در دوران لاک، قدرت سیاسی و فتوای مذهبی در عمل از هم جدا نبودند و نزد اکثر متفکران، در عالم نظر هم از هم جدا نبودند، اما لاک فکر می‌کرد منشا قدرت هرچه باشد، به هر صورت انواع مختلفی از قدرت وجود دارند، و حوزه قدرت سیاسی حوزه قدرتی متفاوت و متمایز است. در ضمن، لاک متوجه بود که استدلال‌های مربوط به شکل درست حکومت و دایره نفوذ آن را می‌توان از دل این تحلیل برآورد که کدام فعالیت‌های سیاسی با شرایط کلی رفتار و تلاش بشری سازگار است. آنچه لاک خودش عرضه می‌کند استدلالی در جهت نظام اخلاقی و عملی حکومت است که برگرفته از درکی از رابطه دشواری است که منحصرا نوع بشر با محیط طبیعی‌اش دارد. لاک می‌گفت خداوند مجموعه شرایط خاصی برای زندگی انسان خلق کرده است.

این شرایط را می‌توان در رابطه میان ذهن و جسم انسانی با نظم طبیعی جهان مشاهده کرد . لاک می‌گفت، در ابتدایی سطح تجربه، درک ما از آنچه واقعی است بستگی به حقیقت امور و مسلمات دارد: میان منطق و مکانیسم‌های فرایندهای شناخت و منطق و مکانیسم‌های جهان خارج. همچنین، رابطه‌ای هست میان اعمال ما و محیط ما – ما این توانایی جسمانی و این تیزهوشی منحصربه فرد را داریم که بتوانیم محیط مان را چنان تغییر دهیم که با مقاصد ما سازگاری پیدا کند. ما می‌توانیم جهان را درک کنیم و می‌توانیم آن را طبق نقشه خودمان تغییر دهیم. خداوند قصدی و هدفی داشته است که چنین استعدادی را به انسان بخشیده است.
 
قصد و هدف خداوند زمانی بر ما آشکار می‌شود که نگاه کنیم و ببینیم نتایج و پیامدهای دارا بودن این توانایی‌ها چیست. انسان‌ها توانایی تفکر و دریافتن اصول کارکرد چیزها را دارند. درک و فهم اصول کارکرد چیزها، بنیان توانایی ساختن آنهاست. در ضمن، انسان نیازمند توانایی جسمانی برای درهم شکستن نظم محیط طبیعی‌اش و مهارت دستی برای شکلی تازه دادن به قطعات درهم شکسته به نحوی است که چیزهایی تازه با طرحی تازه از آنها ساخته شود. این مهارت‌دستی منحصر به فرد، به عقیده لاک، در اختیار انسان‌هاست و همین مهارت در تلفیق با قدرت استدلال، به انسان‌ها این توانایی منحصربه فرد را در میان تمام موجودات روی زمین می‌بخشد که محیط طبیعی‌شان را طبق طرحی قبلی بازسازی کنند.
 
فقط انسان‌ها هستند که می‌توانند محیطی مصنوعی را طراحی کنند و بسازند. یک انسان مذهبی به آسانی می‌تواند عقلی خداداد را که ضامن این قدرت خاص است ببیند و دریابد. این عقل بخشی از یک طرح کلی‌تر و بزرگتر است. لاک از کتاب مقدس این کلمات خداوند را خطاب به آدم به هنگام راندن او از بهشت یادآوری می‌کند: «تا زنده هستی با کارت زندگی خواهی کرد» و «با عرق جبنیت نانت را درخواهی آورد و خواهی خورد.» به عقیده لاک، این کلمات اختصاصاً خطاب به حضرت آدم بیان نمی‌شود، بلکه از طریق او، که نماینده نوع انسان است، خطاب به تمامی انسان‌ها بیان می‌شود، و این است آن نفرینی که به‌سبب هبوط آدم شامل حال انسان‌ها می‌شود. اما لاک در ضمن می‌گوید این سرنوشت به آن بدی‌ها هم که به نظر می‌آید نیست. ما، بنابه طبیعتمان، صنعتگران و تاجرانی آفریننده هستیم.
ما باید جهان خودمان را بسازیم، ما باید به سرنوشت خودمان شکل دهیم. پس خداوند این آزادی را به ما داده است که تا حدی سرنوشت خودمان را بسازیم، و آن سرنوشتی که برمی‌گزینیم که به آن شکل دهیم به خداوند نشان می‌دهد که چگونه شخصیتی داریم و براساس آن ما را داوری می‌کند.
ضرورتی ندارد آدم مذهبی باشد تا این نکته لاک را درباره توانایی انسان برای ایجاد تغییرات بنیانی در محیطش دریابد و بپذیرد و نیز این نکته او را که این توانایی بیانگر قدرت منحصربه فرد انسان برای حاکمیت است. ما رابطه‌ای سیاسی با جهانمان داریم. دقیقاً ماهیت همین رابطه سیاسی است که ریشه در نحوه عمل ما روی جهان دارد – یعنی نحوه عمل ما برای دگرگون کردن آن از آن حالت طبیعی «خداداد» به حالت تملکی انسان ساخته. در نظر لاک، شرایط سیاسی زندگی انسانی برخاسته از به وجود آوردن مالکیت شخصی است و مالکیت شخصی بنیان فلسفه سیاسی لاک است.

تبلیغات