دوستان و دشمنان آمریکا از نگاه نویسنده «پایان تاریخ»
آرشیو
چکیده
متن
هیچ کشوری به اندازه ایالات متحده در دنیا از توسعه جهانگستر دموکراسی بهره نبرده است. همه کشورهای اقتدارگرا دشمن ایالات متحده نبودهاند، اما هر دشمن ایالات متحده یا اقتدارگرا بوده یا یک حرکت سیاسی در حمایت از ایدههای ضددموکراتیک داشته است. عمدتا به خاطر قدرت نظامی و جغرافیایی ایالات متحده، بیشتر کشورهای خودکامه در دویست سال گذشته فاقد توانایی برای حمله به سرزمین ایالات متحده بودهاند. اما موارد استثنایی هم وجود داشته که به حد کافی قدرتمند بودند که یا به ایالات متحده حمله کردند مثل ژاپن و القاعده یا تهدید به حمله کردند، مثل آلمان زمان هیتلر، کرهشمالی و اتحاد جماهیر شوروی.
در مقابل، فرانسه و انگلستان حداقل به لحاظ نظری تواناییهای نظامی برای تهدید ایالات متحده را دارند، اما تفکر حمله فرانسه یا بریتانیا، عمدتا به خاطر اینکه هر دو دموکراسی هستند، غیرقابل تصور است. تغییر و تحول اقتدارگراهای قدرتمند به دموکراسی به نفع منافع امنیت ملی آمریکا بوده است. بدیهی است که پایان دوران دیکتاتوری و تثبیت دموکراسی در آلمان، ایتالیا و ژاپن بعد از جنگجهانی دوم موجب امنتر شدن ایالات متحده شد. جدا از نگهداشتن رهبران امپراتوری و خودکامه در محدودهای بیرون از قدرت، تثبیت دموکراسی در این کشورها به عنوان اساس و پایه اتحادهای نظامی آمریکا در اروپا و آسیا عمل کرد. در پایان قرن بیستم، تغییر رژیم در اتحاد جماهیر شوروی به جنگ سرد پایان داد و تهدید همیشگی پیش روی ایالات متحده و متحدانش را از بین برد.
امروزه، روسیه فاقد قدرت نظامی ارتش سرخ شوروی در بیست سال پیش است. با این حال، روسیه همچنان تنها کشوری در جهان است که توان حمله نظامی گسترده علیه مردم آمریکا را در خاک آمریکا دارد. تهدید چنین حملهای به خاطر تغییر رژیم در اتحاد جماهیر شوروی به نحو چشمگیری کاهش پیدا کرده است. با وجود این، این یک اتفاق نیست که روسیه در قبال ایالات متحده و غرب ستیزهجوتر شده است. طی جنگ سرد، برخی تهدید شوروی را آنچنان بزرگ و مهم تلقی میکردند که واشنگتن مجبور بود همه دشمنان کمونیسم از جمله دیکتاتورها را با آغوش باز بپذیرد.
این عده پیشبینی میکردند که هر تغییر سیاسی در وضع وجود جوامع خودکامه منجر به ایجاد رژیمهای دموکراتیک و متحدان آمریکا نخواهد شد و حاصلی جز ایجاد رژیمهای کمونیستی و دشمنان آمریکا نخواهد داشت. مثالهای زیادی در این مورد میتوان زد: آنگولا، کوبا و نیکاراگوا. اما، این موارد جزو موارد شکستخورده گذار دموکراتیک هستند و دخالت آمریکا در تحولات داخلی این کشورها به سختی میتوانست به عنوان ارتقای دموکراسی تلقی شود. در مقابل، گذارهای دموکراتیک موفقیتآمیز منافع امنیتی ایالات متحده را از بین نبرد.
گذارها در شیلی، فیلیپین، پرتغال، آفریقای جنوبی، کرهجنوبی، اسپانیا و تایوان به تعمیق روابط آمریکا با این کشورها کمک کرد. موارد مشابهی نیز امروزه وجود دارد. برخی اندیشمندان استراتژیک ایالات متحده با رویارویی دوباره یک قدرت جدید ایدئولوژیکی جهانگستر در شکل اسلامگرایی افراطی نگران آن هستند که تغییر سیاسی متحدان خودکامه منجر به تولید قدرتهای دینسالاری خواهد شد که سر ستیز با منافع آمریکا خواهند داشت. این نگرانی به قوت خود باقی است اما اغلب خودکامههایی که به دنبال حفظ مسند قدرتاند بیش از اندازه آن را مهم جلوه میدهند.
شکست یک حکومت خودکامه در ایران (حکومت پهلوی) شرایطی را برای دینسالاران ایجاد کرد تا قدرت را در ایران به دست گیرند، که مستقیما منافع امنیت ملی ایالات متحده با متحدانش را در معرض تهدید قرار دهد. تشکیلات خودگردان فلسطین گرچه یک کشور نیست اما اولین مورد چنین برآیند بالقوهای است. با این حال، تعهدات طولانیمدت حماس به دموکراسی همواره مورد بحث بوده است. اکنون که حماس بعد از کودتا در نوار غزه تضعیف شده است، این سرزمین تبدیل به تهدیدی بزرگ برای ایالات متحده و متحدانش شده است. نابودی رژیمهای فاشیستی و کمونیستی و ظهور رژیمهای دموکراتیک در قرن بیستم به نحو چشمگیری امنیت ملی آمریکا را تقویت کرده است.
هرچند روشن نیست که آیا قیاس میان دموکراتیزاسیون در خاورمیانه بزرگ و دموکراتیزاسیون گذشته در مناطق دیگر همان نتایج و منافع را به بار خواهد آورد، اما منطقی است که همان برآیند یکسان را در خاورمیانه بزرگ انتظار داشته باشیم. به این معنی، در طولانیمدت ظهور رژیمهای دموکراتیک در خودکامهترین منطقه جهان باید ایالات متحده را بیشتر امن سازد. در طولانیمدت، تثبیت رژیمهای دموکراتیک در خاورمیانه بزرگ موجب افزایش مشروعیت حکومتها خواهد شد و به این ترتیب، جذابیت حرکتهای ضدنظاممندی همچون القاعده کاهش خواهد یافت.
در کوتاهمدت، حکومت دموکراتیک در سرتاسر منطقه ثبات داخلی درون دولتها را افزایش خواهد داد؛ زیرا دموکراسیها بیشتر از حکومتهای خودکامه طول عمر دارند. اگر رژیم دموکراتیک در منطقه در همه کشورها جاری باشد، منازعات میان دولتها کمتر ممکن خواهد بود؛ در نتیجه، تقاضا برای سلاح از جمله سلاحهای کشتارجمعی کاهش خواهد یافت. در نهایت، یک منطقه امن و باثبات نیاز برای حضور نظامی آمریکا را کاهش خواهد داد؛ درست همانطوری که اروپای آزاد نیاز برای استقرار نیروهای آمریکا را در منطقه کاهش داد.
در مقابل، فرانسه و انگلستان حداقل به لحاظ نظری تواناییهای نظامی برای تهدید ایالات متحده را دارند، اما تفکر حمله فرانسه یا بریتانیا، عمدتا به خاطر اینکه هر دو دموکراسی هستند، غیرقابل تصور است. تغییر و تحول اقتدارگراهای قدرتمند به دموکراسی به نفع منافع امنیت ملی آمریکا بوده است. بدیهی است که پایان دوران دیکتاتوری و تثبیت دموکراسی در آلمان، ایتالیا و ژاپن بعد از جنگجهانی دوم موجب امنتر شدن ایالات متحده شد. جدا از نگهداشتن رهبران امپراتوری و خودکامه در محدودهای بیرون از قدرت، تثبیت دموکراسی در این کشورها به عنوان اساس و پایه اتحادهای نظامی آمریکا در اروپا و آسیا عمل کرد. در پایان قرن بیستم، تغییر رژیم در اتحاد جماهیر شوروی به جنگ سرد پایان داد و تهدید همیشگی پیش روی ایالات متحده و متحدانش را از بین برد.
امروزه، روسیه فاقد قدرت نظامی ارتش سرخ شوروی در بیست سال پیش است. با این حال، روسیه همچنان تنها کشوری در جهان است که توان حمله نظامی گسترده علیه مردم آمریکا را در خاک آمریکا دارد. تهدید چنین حملهای به خاطر تغییر رژیم در اتحاد جماهیر شوروی به نحو چشمگیری کاهش پیدا کرده است. با وجود این، این یک اتفاق نیست که روسیه در قبال ایالات متحده و غرب ستیزهجوتر شده است. طی جنگ سرد، برخی تهدید شوروی را آنچنان بزرگ و مهم تلقی میکردند که واشنگتن مجبور بود همه دشمنان کمونیسم از جمله دیکتاتورها را با آغوش باز بپذیرد.
این عده پیشبینی میکردند که هر تغییر سیاسی در وضع وجود جوامع خودکامه منجر به ایجاد رژیمهای دموکراتیک و متحدان آمریکا نخواهد شد و حاصلی جز ایجاد رژیمهای کمونیستی و دشمنان آمریکا نخواهد داشت. مثالهای زیادی در این مورد میتوان زد: آنگولا، کوبا و نیکاراگوا. اما، این موارد جزو موارد شکستخورده گذار دموکراتیک هستند و دخالت آمریکا در تحولات داخلی این کشورها به سختی میتوانست به عنوان ارتقای دموکراسی تلقی شود. در مقابل، گذارهای دموکراتیک موفقیتآمیز منافع امنیتی ایالات متحده را از بین نبرد.
گذارها در شیلی، فیلیپین، پرتغال، آفریقای جنوبی، کرهجنوبی، اسپانیا و تایوان به تعمیق روابط آمریکا با این کشورها کمک کرد. موارد مشابهی نیز امروزه وجود دارد. برخی اندیشمندان استراتژیک ایالات متحده با رویارویی دوباره یک قدرت جدید ایدئولوژیکی جهانگستر در شکل اسلامگرایی افراطی نگران آن هستند که تغییر سیاسی متحدان خودکامه منجر به تولید قدرتهای دینسالاری خواهد شد که سر ستیز با منافع آمریکا خواهند داشت. این نگرانی به قوت خود باقی است اما اغلب خودکامههایی که به دنبال حفظ مسند قدرتاند بیش از اندازه آن را مهم جلوه میدهند.
شکست یک حکومت خودکامه در ایران (حکومت پهلوی) شرایطی را برای دینسالاران ایجاد کرد تا قدرت را در ایران به دست گیرند، که مستقیما منافع امنیت ملی ایالات متحده با متحدانش را در معرض تهدید قرار دهد. تشکیلات خودگردان فلسطین گرچه یک کشور نیست اما اولین مورد چنین برآیند بالقوهای است. با این حال، تعهدات طولانیمدت حماس به دموکراسی همواره مورد بحث بوده است. اکنون که حماس بعد از کودتا در نوار غزه تضعیف شده است، این سرزمین تبدیل به تهدیدی بزرگ برای ایالات متحده و متحدانش شده است. نابودی رژیمهای فاشیستی و کمونیستی و ظهور رژیمهای دموکراتیک در قرن بیستم به نحو چشمگیری امنیت ملی آمریکا را تقویت کرده است.
هرچند روشن نیست که آیا قیاس میان دموکراتیزاسیون در خاورمیانه بزرگ و دموکراتیزاسیون گذشته در مناطق دیگر همان نتایج و منافع را به بار خواهد آورد، اما منطقی است که همان برآیند یکسان را در خاورمیانه بزرگ انتظار داشته باشیم. به این معنی، در طولانیمدت ظهور رژیمهای دموکراتیک در خودکامهترین منطقه جهان باید ایالات متحده را بیشتر امن سازد. در طولانیمدت، تثبیت رژیمهای دموکراتیک در خاورمیانه بزرگ موجب افزایش مشروعیت حکومتها خواهد شد و به این ترتیب، جذابیت حرکتهای ضدنظاممندی همچون القاعده کاهش خواهد یافت.
در کوتاهمدت، حکومت دموکراتیک در سرتاسر منطقه ثبات داخلی درون دولتها را افزایش خواهد داد؛ زیرا دموکراسیها بیشتر از حکومتهای خودکامه طول عمر دارند. اگر رژیم دموکراتیک در منطقه در همه کشورها جاری باشد، منازعات میان دولتها کمتر ممکن خواهد بود؛ در نتیجه، تقاضا برای سلاح از جمله سلاحهای کشتارجمعی کاهش خواهد یافت. در نهایت، یک منطقه امن و باثبات نیاز برای حضور نظامی آمریکا را کاهش خواهد داد؛ درست همانطوری که اروپای آزاد نیاز برای استقرار نیروهای آمریکا را در منطقه کاهش داد.