رابطه ما با امل پس از دولت موقت قطع شد
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
روابط امام موسی صدر با مبارزان انقلابی در ایران، به همکاری و همراهی آنها با جنبش مقاومت در لبنان و شکلگیری جنبش امل انجامید. ابراهیم یزدی در گفتوگوی حاضر از این روابط و مناسبات سخن میگوید.
آیا، در فرآیند شکلگیری جنبش امل، نهضت آزادی به عنوان یک تشکل مبارز ایرانی نقش ایفا کرد و در مورد مسائل مربوط به آن جنبش و شکلگیریاش در جلسات نهضت آزادی بحث میشد یا اینکه مهندس چمران، فارغ از تعلقات خود به نهضت آزادی، در تشکیل امل نقش ایفا میکرد؟
قاعدتا منظور شما باید نهضت آزادی ایران در خارج از کشور باشد؛ زیرا در آن تاریخ برای نهضت در داخل ایران امکان فعالیت وجود نداشت. در خارج از کشور نهضت آزادی سازمان و تشکیلات داشت. دکتر چمران، صادق قطبزاده و من مسوولین اصلی بودیم و من مسوول هماهنگی. مسایل لبنان، از جمله امل هم، در جلسات ما سه نفر و هم در جلسات شورای نهضت در اروپا و آمریکا مطرح میشد. ما سه نفر با آقای امام موسی صدر جلسات مشترک داشتیم.
در سفرهایم به لبنان و به شهر صور بعضا در کلاسهای آموزش امل اصول فکری درس میدادم. فعالیت شادروان مرحوم دکتر چمران در حرکتالمحرومین و امل هم براساس انگیزههای فردیاش بود و هم تصمیمات جمعی در نهضت آزادی خارج از کشور.
پیش از انقلاب 57، اصولا رابطه میان شما، دوستانتان در نهضت و در کل چهرههای سیاسی ایران با بچههای امل چگونه بود و پیوند امل با چه جریانی در ایران قویتر بود؟
در خارج از کشور، علاوه بر ما سه نفر، آقای دکتر طباطبایی، که عضو شورای نهضت در اروپا هم بود، با آقای صدر تماس مستقیم داشت. در لبنان، بیروت و صور یا در جاهای دیگر، دکتر چمران، علاوه بر تماس و ارتباط دائم با آقای صدر، با تمام کادرهای امل بهطور روزانه در تماس بود. ما نیز در سفرهای خود با کادرها، با آقای نبیه بری و سایرین در تماس بودیم. آقای دکتر جلیل ضرابی نیز به عنوان مسوول درمانگاه امام حسین در شهرک صدر، با بسیاری از فعالان امل در تماس بود.
ایشان یکی از اعضای اولیه نهضت آزادی و از اعضای گروه سوم بود که در دادگاه نظامی محاکمه و محکوم شده بود. ایشان پس از اتمام تحصیل در دانشکده پزشکی تهران به آمریکا آمد و تخصص خود را در کودکان تمام کرد و به اتفاق همسرشان که پزشک و متخصص کودکان شده بود در بیمارستانی در شیکاگو به کار مشغول شد. آقای دکتر ضرابی عضو شورای شاخه نهضت آزادی در آمریکا و بسیار فعال در انجمن اسلامی دانشجویان و انجمن اسلامی پزشکان آمریکا بودند.
هنگامی که جنگهای داخلی لبنان در دهه 1970 بالا گرفت آقای صدر با من تماس گرفت و بعد از توضیح وضع وخیم پزشکی در بیروت خواست که پزشکان ایرانی برای کمک به لبنان بروند. من با چند پزشک ایرانی که عضو یا هوادار نهضت بودند، تماس گرفتم و از آن میان آقای دکتر ضرابی دعوت را پذیرفت و کار در بیمارستان را رها کرد و به بیروت رفت و مسوولیت درمانگاه امام حسین را پذیرفت و تا زمان پیروزی انقلاب آنجا بود. امل، به عنوان یک سازمان، با گروه خاصی در ایران در تماس نبود، اما آقای صدر به صفت شخصی با بسیاری از روحانیان ایران در تماس بود.
تاچه زمانی ارتباط شما و دوستانتان با امل برقرار بود؟
در زمان استقرار در پاریس، که همزمان بود با ناپدید شدن آقای صدر در لیبی، یک هیات بلند پایه از مجلس شیعیان و امل به ریاست دکتر چمران به پاریس آمد تا در مورد ناپدید شدن امام موسی صدر از آقای خمینی کمک بگیرد. پس از انقلاب نیز چندین هیات شیعه لبنانی، از مجلس شیعیان و امل، به ایران آمدند و ارتباط تا مدتها بر قرار بود.اما به تدریج رابطه ضعیف و کمرنگ وپس از دولت موقت تقریبا قطع شد. یک علت آن اختلاف در مورد چگونگی برخورد با دولت لیبی در مورد ناپدید شدن امام موسی صدر بود.
برخی از گروههای تند و افراطی، که روابط نزدیکی با گروههای چپ فلسطینی و لیبی داشتند و با سیاستهای آقای صدردر رابطه با فلسطین و سوریه موافق نبودند، اهمیتی به ناپدید شدن آقای صدر نمیدادند و روحانیان شورای انقلاب، بهرغم سوابق همکاری و دوستی با آقای صدر، در شورای انقلاب رای به برقراری روابط با لیبی دادند و مسئله آقا موسی صدر مسکوت ماند. این امر به شدت بر روابط میان دولت ایران و شیعیان لبنان، به خصوص امل تاثیر منفی بر جای گذاشت. از سال 1360 به بعد، نهادهای مختلفی در ایران فعالیتهای جدیدی را، بیرون از سازمان امل، در لبنان آغاز کردند که بحث آن در اینجا از موضوع خارج است.
تحلیل شما از دلایل انشعاب در امل و شکلگیری حزبالله در برابر آن چیست؟
در واقع حضورفعال ایران در لبنان و تفاوت دو استراتژی موجب این شکاف شد. استراتژی آقای صدر در لبنان سه محور اصلی داشت. یک محور آن سازماندهی شیعیان لبنان و کسب حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر با سایر ادیان و مذاهب بود. مجلس اعلی شیعیان لبنان برای این هدف تشکیل شد. سازمانی کاملا شیعی و تا حدودی غیرسیاسی و دربرگیرنده تقریبا تمام جناحهای شیعه لبنانی است.
باید توجه داشت که ادیان و مذاهب در لبنان بیشتر ویژگی قومی داشتهاند تا دینی یا مذهبی. البته در سالهای اخیر تغییرات زیادی به وجود آمده است. هم مسیحیان و هم مسلمانان توجه و تمرکز بیشتری به دین و مذهب پیدا کردهاند. دو محور دیگر استراتژی امام موسی صدر بر ایجاد حرکتهای مردمی فراطائفی و دینی که دربرگیرنده منافع مردم لبنان باشد، استوار بود. حرکت المحرومین اولین سازمان در این راستا بود و در جلب توجه و حمایت لبنانیان، اعم از مسلمان یا مسیحی، موفق بود. امل سازمان دوم در این راستا بود. امل مخفف “امواج المقاومه اللبنانیه” برای دفاع از تمامیت ارضی لبنان در برابر تهاجمات مستمر اسرائیل به جنوب لبنان تشکیل شد.
اگرچه هر دو سازمان توسط رهبری شیعه تاسیس شده بود اما لازمه موفقیت درهر دو محور پرهیز از تمرکز و توجه به ابعاد مذهبی آنها بود. علاوه بر اینها، سیاست نهایی آقای صدر و سایر رهبران شیعه لبنان ایجاد حکومتی دموکراتیک، به معنای غیرطائفی، در لبنان بود، نه تشکیل دولت اسلامی. اما برخی از رهبران و فعالان سیاسی ایران با این سیاستها موافق نبودند و به هویت مشهود و بارز اسلامی و شیعی در این فعالیتها، تمرکز و توجه فراوان داشتند.
آقای صدر بر لبنانی بودن حرکتها و نه لزوما اسلامی بودن آنها اصرار داشت و آن را در درازمدت به نفع مسلمانان و شیعیان میدانست. آقای صدر ضمن آنکه به دنبال جلب حمایت دولتهای اسلامی بود، به شدت مراقب حفظ استقلال حرکت، هم از نظر سیاسی و هم مالی و اقتصادی نیز بود. کمکهای خارجی از این نوع به شیعیان لبنان یکی از دلایل یا علل شکاف در میان آنان است.
چرا در عنوان این جنبش شیعی هیچ صفت دینی وجود ندارد و آیا این به مفهوم نگاه سکولار آقای صدر و چمران در مبارزه سیاسی بوده است؟
در پاسخ پرسش بالا توضیحاتی دادهام. استراتژی آقای صدر یا چمران مربوط به نگاه سکولاریستی آنها که نداشتند، نبود.همان طور که می دانید، تعریف جامع و کاملی از سکولاریسم وجود ندارد و سکولاریسم در هر کشوری متاثر از شرایط ملی و تاریخی همان کشور تعریف شده است. شرایط ویژه اقوام و ترکیب جمعیتی ادیان و مذاهب در لبنان به گونهای است که تشکیل حکومت دینی، بدون فروپاشی لبنان، امکان ندارد. منافع ملی لبنان و تمام گروهها در گرو دموکراتیک بودن یا به عبارتی غیردینی یا غیرطائفی بودن حکومت است
آیا، در فرآیند شکلگیری جنبش امل، نهضت آزادی به عنوان یک تشکل مبارز ایرانی نقش ایفا کرد و در مورد مسائل مربوط به آن جنبش و شکلگیریاش در جلسات نهضت آزادی بحث میشد یا اینکه مهندس چمران، فارغ از تعلقات خود به نهضت آزادی، در تشکیل امل نقش ایفا میکرد؟
قاعدتا منظور شما باید نهضت آزادی ایران در خارج از کشور باشد؛ زیرا در آن تاریخ برای نهضت در داخل ایران امکان فعالیت وجود نداشت. در خارج از کشور نهضت آزادی سازمان و تشکیلات داشت. دکتر چمران، صادق قطبزاده و من مسوولین اصلی بودیم و من مسوول هماهنگی. مسایل لبنان، از جمله امل هم، در جلسات ما سه نفر و هم در جلسات شورای نهضت در اروپا و آمریکا مطرح میشد. ما سه نفر با آقای امام موسی صدر جلسات مشترک داشتیم.
در سفرهایم به لبنان و به شهر صور بعضا در کلاسهای آموزش امل اصول فکری درس میدادم. فعالیت شادروان مرحوم دکتر چمران در حرکتالمحرومین و امل هم براساس انگیزههای فردیاش بود و هم تصمیمات جمعی در نهضت آزادی خارج از کشور.
پیش از انقلاب 57، اصولا رابطه میان شما، دوستانتان در نهضت و در کل چهرههای سیاسی ایران با بچههای امل چگونه بود و پیوند امل با چه جریانی در ایران قویتر بود؟
در خارج از کشور، علاوه بر ما سه نفر، آقای دکتر طباطبایی، که عضو شورای نهضت در اروپا هم بود، با آقای صدر تماس مستقیم داشت. در لبنان، بیروت و صور یا در جاهای دیگر، دکتر چمران، علاوه بر تماس و ارتباط دائم با آقای صدر، با تمام کادرهای امل بهطور روزانه در تماس بود. ما نیز در سفرهای خود با کادرها، با آقای نبیه بری و سایرین در تماس بودیم. آقای دکتر جلیل ضرابی نیز به عنوان مسوول درمانگاه امام حسین در شهرک صدر، با بسیاری از فعالان امل در تماس بود.
ایشان یکی از اعضای اولیه نهضت آزادی و از اعضای گروه سوم بود که در دادگاه نظامی محاکمه و محکوم شده بود. ایشان پس از اتمام تحصیل در دانشکده پزشکی تهران به آمریکا آمد و تخصص خود را در کودکان تمام کرد و به اتفاق همسرشان که پزشک و متخصص کودکان شده بود در بیمارستانی در شیکاگو به کار مشغول شد. آقای دکتر ضرابی عضو شورای شاخه نهضت آزادی در آمریکا و بسیار فعال در انجمن اسلامی دانشجویان و انجمن اسلامی پزشکان آمریکا بودند.
هنگامی که جنگهای داخلی لبنان در دهه 1970 بالا گرفت آقای صدر با من تماس گرفت و بعد از توضیح وضع وخیم پزشکی در بیروت خواست که پزشکان ایرانی برای کمک به لبنان بروند. من با چند پزشک ایرانی که عضو یا هوادار نهضت بودند، تماس گرفتم و از آن میان آقای دکتر ضرابی دعوت را پذیرفت و کار در بیمارستان را رها کرد و به بیروت رفت و مسوولیت درمانگاه امام حسین را پذیرفت و تا زمان پیروزی انقلاب آنجا بود. امل، به عنوان یک سازمان، با گروه خاصی در ایران در تماس نبود، اما آقای صدر به صفت شخصی با بسیاری از روحانیان ایران در تماس بود.
تاچه زمانی ارتباط شما و دوستانتان با امل برقرار بود؟
در زمان استقرار در پاریس، که همزمان بود با ناپدید شدن آقای صدر در لیبی، یک هیات بلند پایه از مجلس شیعیان و امل به ریاست دکتر چمران به پاریس آمد تا در مورد ناپدید شدن امام موسی صدر از آقای خمینی کمک بگیرد. پس از انقلاب نیز چندین هیات شیعه لبنانی، از مجلس شیعیان و امل، به ایران آمدند و ارتباط تا مدتها بر قرار بود.اما به تدریج رابطه ضعیف و کمرنگ وپس از دولت موقت تقریبا قطع شد. یک علت آن اختلاف در مورد چگونگی برخورد با دولت لیبی در مورد ناپدید شدن امام موسی صدر بود.
برخی از گروههای تند و افراطی، که روابط نزدیکی با گروههای چپ فلسطینی و لیبی داشتند و با سیاستهای آقای صدردر رابطه با فلسطین و سوریه موافق نبودند، اهمیتی به ناپدید شدن آقای صدر نمیدادند و روحانیان شورای انقلاب، بهرغم سوابق همکاری و دوستی با آقای صدر، در شورای انقلاب رای به برقراری روابط با لیبی دادند و مسئله آقا موسی صدر مسکوت ماند. این امر به شدت بر روابط میان دولت ایران و شیعیان لبنان، به خصوص امل تاثیر منفی بر جای گذاشت. از سال 1360 به بعد، نهادهای مختلفی در ایران فعالیتهای جدیدی را، بیرون از سازمان امل، در لبنان آغاز کردند که بحث آن در اینجا از موضوع خارج است.
تحلیل شما از دلایل انشعاب در امل و شکلگیری حزبالله در برابر آن چیست؟
در واقع حضورفعال ایران در لبنان و تفاوت دو استراتژی موجب این شکاف شد. استراتژی آقای صدر در لبنان سه محور اصلی داشت. یک محور آن سازماندهی شیعیان لبنان و کسب حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر با سایر ادیان و مذاهب بود. مجلس اعلی شیعیان لبنان برای این هدف تشکیل شد. سازمانی کاملا شیعی و تا حدودی غیرسیاسی و دربرگیرنده تقریبا تمام جناحهای شیعه لبنانی است.
باید توجه داشت که ادیان و مذاهب در لبنان بیشتر ویژگی قومی داشتهاند تا دینی یا مذهبی. البته در سالهای اخیر تغییرات زیادی به وجود آمده است. هم مسیحیان و هم مسلمانان توجه و تمرکز بیشتری به دین و مذهب پیدا کردهاند. دو محور دیگر استراتژی امام موسی صدر بر ایجاد حرکتهای مردمی فراطائفی و دینی که دربرگیرنده منافع مردم لبنان باشد، استوار بود. حرکت المحرومین اولین سازمان در این راستا بود و در جلب توجه و حمایت لبنانیان، اعم از مسلمان یا مسیحی، موفق بود. امل سازمان دوم در این راستا بود. امل مخفف “امواج المقاومه اللبنانیه” برای دفاع از تمامیت ارضی لبنان در برابر تهاجمات مستمر اسرائیل به جنوب لبنان تشکیل شد.
اگرچه هر دو سازمان توسط رهبری شیعه تاسیس شده بود اما لازمه موفقیت درهر دو محور پرهیز از تمرکز و توجه به ابعاد مذهبی آنها بود. علاوه بر اینها، سیاست نهایی آقای صدر و سایر رهبران شیعه لبنان ایجاد حکومتی دموکراتیک، به معنای غیرطائفی، در لبنان بود، نه تشکیل دولت اسلامی. اما برخی از رهبران و فعالان سیاسی ایران با این سیاستها موافق نبودند و به هویت مشهود و بارز اسلامی و شیعی در این فعالیتها، تمرکز و توجه فراوان داشتند.
آقای صدر بر لبنانی بودن حرکتها و نه لزوما اسلامی بودن آنها اصرار داشت و آن را در درازمدت به نفع مسلمانان و شیعیان میدانست. آقای صدر ضمن آنکه به دنبال جلب حمایت دولتهای اسلامی بود، به شدت مراقب حفظ استقلال حرکت، هم از نظر سیاسی و هم مالی و اقتصادی نیز بود. کمکهای خارجی از این نوع به شیعیان لبنان یکی از دلایل یا علل شکاف در میان آنان است.
چرا در عنوان این جنبش شیعی هیچ صفت دینی وجود ندارد و آیا این به مفهوم نگاه سکولار آقای صدر و چمران در مبارزه سیاسی بوده است؟
در پاسخ پرسش بالا توضیحاتی دادهام. استراتژی آقای صدر یا چمران مربوط به نگاه سکولاریستی آنها که نداشتند، نبود.همان طور که می دانید، تعریف جامع و کاملی از سکولاریسم وجود ندارد و سکولاریسم در هر کشوری متاثر از شرایط ملی و تاریخی همان کشور تعریف شده است. شرایط ویژه اقوام و ترکیب جمعیتی ادیان و مذاهب در لبنان به گونهای است که تشکیل حکومت دینی، بدون فروپاشی لبنان، امکان ندارد. منافع ملی لبنان و تمام گروهها در گرو دموکراتیک بودن یا به عبارتی غیردینی یا غیرطائفی بودن حکومت است