چکیده

مفهوم فضا در دهه های گذشته و ایجاد درک مشترک از اینکه فضا یک سازه اجتماعی و اجتماع نیز یک سازه فضایی است، از یک سو و در نظر گرفتن حقوق شهروندان به مثابه اساس برنامه ریزی های اجتماعی در گفتمان های شهروندی از سوی دیگر، اساس نظری تبلور فضای شهروندمدار است. مفهومی که شناخت ابعاد و نحوه عینیت یافتن آن موضوع بسیاری از پژوهش ها، برنامه ریزی ها و طرح های شهری در چند سال اخیر بوده است. این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیلی بر میزان تحقق شاخص های فضای شهروند مدار و تاثیر آن بر رضایتمندی شهروندان از فضای شهر (مطالعه موردی: شهر یاسوج) بر اساس این شناخت است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و اساس آن مبتنی بر مدل CSI یا شاخص رضایت شهروندان از طریق مطالعه میدانی (۳۸۴ پرسش نامه) و بهره گیری از روشهای آماری مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است. نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش، نرم افزار Smart-PLS3.2.8 است. نتایج نشان می دهد که شاخص های CSI در شهر یاسوج در وضعیت نامطلوب و نسبتا مطلوب قرار دارد و شهروندان از فضای شهر تهران رضایتی کمتر از حد متوسط داشته اند. همچنین دوری و فاصله فضای شهر یاسوج از ابعاد و شاخص های فضای شهروندمدار به مثابه مهم ترین حلقه مفقوده نظام برنامه ریزی شهری یاسوج است که این امر می تواند هشداری برای بروز آسیب های اجتماعی - فضایی باشد و ضروری است از هم اکنون چاره ای برای حل آن اندیشیده شود.

تبلیغات