چکیده

رشته مطالعات برنامه درسی در طی بیش از یک قرن حیات رسمی خود، در معرض طرح دیدگاهها  و نقطه نظرات متعدد و گاه منتناقضی بوده است. این دیدگاهها در برخی موارد به شدت بر ترسیم آینده رشته و سیر نحولات آن تاثیر داشته است. در ایران یکی ار دیدگاههای مطرح شده تلاش برای نو/چند بسترسازی مطالعات برنامه درسی و یا توسعه اقلیم ها و زیست بوم های برنامه درسی است که با عنایت به محدودیت های فراروی رشته و نیز فرصت هایی که پیش روی رشته در ایران  قرار دارد، مورد تاکید واقع شده است . هسته اصلی این جنبش در کنار تلاش بیشتر برای  گشودن درهای محافل تصمیم سازی برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش، حرکت به فراسوی بستر اولیه مطالعات برنامه درسی و نظر افکندن و تلاش برای جانمایی رشته در بسترهای دیگر نظیر صنعت، ترویج کشاورزی، صنعتی و محیط کار، فناوری های نوظهور و غیره است. از زمان طرح این ایده،  پاره ای نگرانی ها و البته سوء تفاهماتی در باره معنا و هدف اصلی این دیدگاه، دلایل شکل گیری آن و نتایج آن شکل گرفته است. اگرچه با توجه به جوان بودن این جنبش و بسترهای شناخته شده و یا در حال ظهور برای حضور رشته در آنها،  هنوز راهی طولانی  برای  شناسایی چالش ها و دستاوردهای آن  و جود دارد، با این همه مقاله حاضر تلاش می کند  تا با نگاهی تحلیلی برخی از مهم ترین این دغدغه ها را شناسایی و به آنها پاسخ دهد .

تبلیغات