آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

لبنان پس از جنگ سی‌وسه روزه، همه آن چیزهایی را که در دهه 1990 ساخته بود به دست خود ویران کرد. امروز نه لبنان دولت ملی دارد و نه حاکمیتی. حکومتش نیز فقط بخشی از جامعه لبنان را نمایندگی می‌کند و حزب‌الله هم به عنوان بزرگ‌ترین سازمان نظامی و سیاسی حرف خودش را می‌زند. کار به جایی کشیده است که هیچ‌کس صدای طرف مقابلش را نمی‌شنود گویی همه کر و کور شده‌اند. وضعیت امروز لبنان چیزی جز وضع طبیعی که هابز مطرح می‌کرد، نیست. شاید قانونی در ظاهر وجود داشته باشد ولی مشکل آن است که این قانون هرگز مجالی برای اعمال و اجرا پیدا نمی‌کند.

وضعیت همانگونه است که فیلسوفان غربی برای توصیف شرایط قبل از تاسیس دولت مدرن مطرح می‌کردند. هرج‌ومرج، ناامنی، دشمنی و ترس از مرگ و جنگ برای بقا همه آن چیزهایی است که هم در آثار فیلسوف «وضع طبیعی» می‌توان دید و هم در لبنان برهم ریخته امروز. اگر لبنان در دهه 1990 و پس از توافقنامه طائف سعی وافر کرد که پروژه ملت و دولت‌سازی را احیا کند، امروز همه بازیگران داخلی لبنان به یکدیگر نه به چشم شهروند که همچون دشمن می‌نگرند. تکلیف دشمن هم مشخص است؛ باید تکه‌پاره‌اش کرد و هم از هستی ساقط‌اش تا امکان بقا فراهم شود.

در جنگ و دشمنی فقط باید یکی بماند. وقتی طرفداران دولت سینیوره و مخالفان در هفته گذشته در خیابان‌های بیروت اسلحه به روی هم کشیدند، دیگر نه می‌توان گفت که دولتی در لبنان حضور دارد و نه حکومتی که همه شهروندانش را در ساختار قدرت نمایندگی کند. امروز به جای بازی اقتدار جنگ قدرت در لبنان ظاهر شده است تا ثابت شود همه تلاش‌های 15 ساله برای ملت‌سازی و دولت‌سازی پوچ بوده است.

اگرچه لبنان هنوز در شرایط دهه 1980 قرار نگرفته است، ولی امروز هم در شرایطی واقع شده که دیگر تفاوت‌هایش از عصر جنگ داخلی چندان عیان نیست. وقتی روابط بازیگران سیاسی از سطح رقابت به حد دشمنی رسید، بهتر است به آن عنوان جنگ داد و تعارفات سیاسی و دیپلماتیک را به کناری گذاشت. امروز نیروهای سیاسی لبنان به جایی رسیده‌اند که دلیلی برای جنگیدن پیدا کرده‌اند. آنها دیگر به چشم رقیب به یکدیگر نمی‌نگرند و همین یک دلیل کافی است که بگوییم جنگ داخلی به عروس خاورمیانه بازگشته است.
 
حال شاید ابعادش محدودتر از دهه 1980 باشد ولی در ماهیت چندان تفاوتی به چشم نمی‌آید. واقعیت این است که لبنان امروز نه دولت دارد و نه حکومت. حتی از آن بدتر نه حاکمیتی که حداقل گروه‌‌های سیاسی لبنان با تکیه بر آن بر سر منافع ملی اجماع کنند. وقتی حاکمیتی هم در میان نباشد، آن موقع زمان خوبی است که قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هر آنچه بخواهند انجام دهند و آتش جنگ را هم شعله‌ورتر کنند.

وضعیت کنونی لبنان خود بر این ادعا گواهی می‌دهد همچنان می‌توان به جنگ امروز در لبنان عنوان نیابتی داد. لبنان امروز دیگر بوی جنگ نمی‌دهد بلکه خود درگیر یک جنگ تمام‌عیار شده است؛ جنگی که فعلا گرد و خاک خود را بلند کرده است ولی احتمالا فردا آتش و خونش را هم به رخ خواهد کشید.

تبلیغات