یادنامه میرزای بزرگ (مقاومت منفی میرزا )
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مبارزه با ناهنجاریها و گناه و فساد، از میان بردن ظلم و ستم و دفع تسلط بیگانگان مراتب و مراحلی دارد که مقاومت منفی یعنی مبارزه مسالمتآمیز و بدون خشونت یکی از مراحل آن است. با مراجعه به متون اسلامی درمییابیم که مبارزه منفی نه به طور مطلق بلکه به عنوان مرتبهای از مبارزه با گناه و مرحلهای از امر به معروف و نهی از منکر و جهاد پذیرفته شده است.
در قرآن، اعراض از گناهکاران و شرکت نکردن در محافل فتنهانگیزان و همنشینی نکردن با بیماردلان به عنوان وسیلهای برای مبارزه و به عنوان عاملی بازدارنده از شورانگیزی، یاد شده است: «و اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره»1 (چون کسانی را ببینی که درباره آیات ما سخن به ناسزا گویند از آنان روی برتاب تا به سخن دیگر پردازند.)
امیر مومنان(ع) نیز این مبارزه منفی را نخستین مرحله در مبارزه با منحرفان یاد کرده است: «ادنی الانکار ان تلقی اهل المعاصی بوجوه مکفره»2 (پایینترین درجه مبارزه با گناه این است که با صاحبان گناه با صورتهای عبوس روبهرو شوید.)
در سیره پیامبر(ص) مبارزه منفی با افرادی از مسلمانان که از سر عافیتطلبی از همراهی با امت اسلامی خودداری کردند و در جهاد و مبارزه از دستورات پیامبر خدا سرپیچیدند، به کار گرفته شده است و در نهایت اصلاح و هدایت متخلفان موثر بوده است.
در سال 9 هجری، ارتش روم مرکب از چهل هزار سواره و پیاده در نوار مرزی شام مستقر شدند و همراه قبائلی از عرب تا بلقاء پیشروی کردند.3 این خبر ناگوار در شرایط نابسامان اقتصادی مسلمانان تهدیدی جدی برای اسلام و مسلمانان به شمار میرفت. پیامبر اسلام ناگزیر برای غافلگیر نشدن توسط سپاه روم چارهای جز این ندید که با سپاهی بزرگ به استقبال متجاوزان برود و از آیین اسلام دفاع کند.
سرانجام هزاران نفر از مومنان در آن شرایط دشوار آمادگی خود را برای اعزام به منطقه تبوک اعلام داشتند؛ منافقان از یک سو و عافیتطلبان از سویی دیگر به فتنهانگیزی پرداختند و برای بازداشتن مردم و همراهی نکردن خود با سپاه اسلام به شایعهافکنی پرداختند. منافقین مردم را از شرکت در نبرد ترسانده و میگفتند ملت عرب را یارای نبرد با ملت روم نیست.
همه شرکتکنندگان در این کارزار اسیر شده و در بازارها فروخته خواهند شد.4 پس از اعلان بسیج عمومی برای رفتن به کارزار، سه نفر از مسلمانان به نامهای هلال، کعب و مراره، از پیامبر اجازه گرفتند که موقتا با کاروان رزمندگان همراه نشوند ولی قول دادند که به فاصله چند روز پس از سامان دادن به کارهای خود به ارتش اسلام بپیوندند؛ ولی پس از کوچ سپاه اسلام تن به آسودگی دادند و اندیشه رنج سفر، دوری راه و گرما و مبارزه و... آنان را از سفر بازداشت و پیمانی را که با پیامبر بسته بودند شکستند... سپاه اسلام بدون درگیری پیروزمند به مدینه بازگشت و این سه نفر نیز برای عذرخواهی از نرفتن به همراه پیامبر به استقبال او رفتند.
پیامبر برای تنبیه نافرمانان و عافیتطلبان، از آنان روی برتافت و به دیگران نیز سفارش کرد با آنان سخن نگویند و همنشینی نکنند. «ای مردم این سه نفر حکم اسلامی را سبک شمرده و به پیمانی که با من بسته بودند عمل نکردند و سودپرستی را بر زندگی شرافتمندانه زیر لوای توحید مقدم دانستند، از این جهت همه گونه روابط خود را با این افراد قطع کنید.»5
این روش مبارزاتی، درس عبرتی شد برای همه عافیتطلبان و تعهدگریزان. مبارزه منفی با ظلم و فساد از سوی ائمه(ع) نیز در برابر حاکمان ستمکار بنیامیه و بنیعباس استفاده شده است. امامان به پیروان خود سفارش میکردند با حاکمان جور همکاری نکنند و خود را نردبان رسیدن ستمکاران به مقاصد پلید خود قرار ندهند.
شیوه مبارزه منفی در میان شیعیان به لحاظ وضعیت ویژه در برابر مخالفان حکومتگر مکرر مورد استفاده قرار گرفته است و آثار سودمندی دربرداشته که تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی از آن جمله بود، مبارزهای مسالمتآمیز که ایران را از سلطه استعمار بریتانیا نجات داد.
انحصار تنباکو، از امتیازات مهمی بود که در آغاز آخرین دهه قرن نوزدهم (1308 ش) از سوی ناصرالدین شاه قاجار به انگلیس داده شد. طی این قرارداد که در جریان سومین سفر شاه به فرنگ به بریتانیا داده شد، کشاورزان ایرانی ملزم بودند محصول توتون خود را با قیمت دلخواه انگلیس به کمپانی رژی بفروشند و تجار ایرانی تنها از این شرکت تنباکو خریداری کنند و کمپانی نیز از هرگونه رسوم گمرکی و پرداخت مالیات در مورد ورود و خروج اسباب و آلات لازمه معاف خواهد بود.
همچنین در پرتو این قرارداد هزاران فرنگی به عنوان کارگزار شرکت وارد ایران شدند و شکل ظاهری و فرهنگ و روابط مسلمانان را دگرگون ساختند و غربزدگی در عریانترین شکل خود، خود را به نمایش گذاشت، فساد و فحشا و استفاده از دختران فرنگی برای خرید و فروش، ایجاد کافهها و قمارخانهها، میخانه و ایجاد فاحشهخانههای رسمی گسترش یافت. کشیشان در پرتو قدرت کمپانی به تاسیس مدارس فرنگی و کلیسا و تبلیغ مسیحیت مشغول شدند؛ به نوشته شیخ حسن کربلایی: دختران فرنگی برای تاراج عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند.
زنان بدکاره خارجی نیز همراه آنها به کسب درآمد پرداختند. در هر شهری، مخصوصا تهران، چندین تئاتر و فاحشهخانه تشکیل گشت. کافههای قمار و رقص و مشروب رایج شد. مبلغین مسیحی، همراه با خواهران مقدس و عمله طرب، به تبلیغ مسیحیت پرداختند تا مسلمانان را به راه راست دعوت کنند. اینگونه اعمال، شدیدا باعث ناراحتی روحانیت و مردم گردید. بالجمله آن درجه انحطاط و ضعفی که اسلام و اسلامیان را در این قرن روی داده و آن طرحی که خارجیان برای استثمار ایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود، هرگاه لطف خداوندی تدارک نفرموده بود و چندی بدین وضع تیره بر ایران گذشته بود، هر آینه، عنقریب اسمی از ایران و اسلام به جا نمانده و بالمره محو میشد.6
قرارداد رژی در میان شهرهای ایران بازتاب گستردهای داشت و به ویژه علمای تهران و اصفهان و شیراز و تبریز را به واکنش واداشت. فریاد متدینین و دوراندیشان از هر سو بلند شد و رفتار ناهنجار مامورین کمپانی مردم را به دادخواهی واداشت و اندکاندک شور و هیجان فراگیر شد. علمای شهرستانهای گوناگون از شرایط ناگوار ایران و پیامدهای شرربار و استعماری قرارداد رژی به میرزای شیرازی، مرجع بزرگ تقلید زمان خود نامه نوشتند و آن بزرگ را در جریان پیامدهای ویرانگر این قرارداد شوم قرار دادند.
میرزا که فقیهی با درایت و دوراندیش بود، برای لغو قرارداد مبارزه گامبهگام را پیش گرفت؛ چه او رویارویی با حکومت مرکزی ایران را در آن شرایط به مصلحت نمیپنداشت و اقتدار تنها حکومت شیعی را در برابر رقبا لازم میشمرد.
در مرحله نخست تلاش کرد با اندرز و موعظه دستاندرکاران حکومت را از همکاری با رژی بازدارد. میرزا، طی تلگرافی به شاه، واگذار کردن انحصار بانک و راهآهن به خارجیان و تردد و مغالطه آنان با مسلمانان را خطرناک و موجب پریشانی رعیت و آن را مخالف قرآن خواند.7 تلگراف میرزا به شاه با اینکه با وعده عمل به آن از سوی شاه روبهرو شد؛ ولی هیچگاه به آن عمل نشد و میرزا طی چندین نامه و تلگراف دیگر شاه را از پافشاری بر کار و حمایت از کمپانی رژی بر حذر داشت. سرانجام میرزا مقاومت منفی را در دستور کار قرار داد و حکم تاریخی خود را صادر کرد: «بسمالله الرحمن الرحیم: الیوم استعمال تنباکو و توتون، بای نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان صلواتالله و سلامه علیه، است. حرره الاقل محمد حسن الحسینی».
این فتوا در مدت کوتاهی در سراسر ایران گسترش یافت و همگان در انتشار آن کوشش کردند. در اندک زمانی قلیانها و وسایل و ابزار استعمال دخانیات جمع شد، این حرکت و مبارزه چنان بشکوه بود که یهود و نصاری نیز به اقیانوس بیکرانه ملت ایران پیوستند و ترک دخانیات کردند. شاه درباره حرکت مردم چنین میگوید: «مردم هم اطاعت کرده و نمیکشند. این خود یک شورش و نافرمانی ساکت و پنهان است.» شاه نخست مقاومت میکند و به هر سو فرمان میدهد مقاومت منفی مردم را درهم بشکنند. ولی مردم اطاعت از پیشوای دینی خود را بر اطاعت از شاه بیش میدارند تا جایی که قلیانها در اندرون کاخ شاه نیز جمعآوری میشود و زنان شاه نیز از او اطاعت نمیکنند.
این گزارشها مرتب به میرزا میرسید و از آن سود عدهای از افراد دلسوز با فرستادن نامه یا حضوری از میرزا میخواهند به اقدامات تندتری دست زند؛ ولی میرزا هوشیارتر از آن بود که عجولانه به قیام مسلحانه فرمان دهد و ارتش و ملت را روی در روی یکدیگر قرار دهد و گرهی را که با دست میتوان بگشاید؛ با دندان واکند.
میرزا با نفوذ معنوی و شیوه حکیمانه خود دلهای ارتشیان را تسخیر کرد و آنان را به عدم همکاری با فرماندهان خود فراخواند و در یک کلمه خانه دشمن را از درون تسخیر کرد تا آنجا که کلفتها و خدمه اندرون شاه نیز دست به قلیان نمیزدند. سربازان و ارتش نیز مطیع مجدد شیرازی بودند و عینیت این ماجرا در تهران چنان بود که سربازان ترک تبریزی را حکم شلیک دادند. اطاعت ننمودند و گفتند به علما و سادات و مسلمانان چطور گلوله بیندازیم.8
نتیجه مبارزه منفی و نافرمانی عمومی این شد که حرکت مردم ایران به رهبری میرزای شیرازی، بدون خونریزی و هرج و مرج و هرز رفتن نیروها به ثمر نشست و شاه تسلیم شد و بساط کمپانی رژی برچیده شد.
حرکت میرزا ویژه آن روز نبود، بلکه زمانها و مکانها را درنوردید و پس از آن در مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی مشروطه و نهضت مقاومت ملی نفت مورد استفاده قرار گرفت. افزون بر علمای شیعه که مستقیما در این مبارزات منفی از میرزای شیرازی الهام گرفته بودند و بسیاری از آنان از دوستان و شاگردان میرزا بودند، بزرگان هندو نیز، از جنبش تنباکو متاثر بودند. گاندی، پدر استقلال هند، به مذهب شیعه و علمای آن علاقهمند بود. وی مقاومت مردم هند علیه استعمار بریتانیا را سرمشق گرفته از نهضت امام حسین(ع) معرفی میکرد.9
این جنبش، هم از سوی علمای مسلمان هند، به ویژه علمای شیعه و هم از سوی گاندی رهبر هندوها، بر مقاومت منفی استوار بود. گاندی جنبش خود را سایتاگراها نامید. او به مردم سفارش میکرد، فرزندان خود را به مدارس دولتی زیر نظر اشغالگران نفرستید. به دادگاههای دولت دستنشانده مراجعه نکنید. در ارتش اشغالگران داخل نشوید و برخوردهای وحشیانه انگلیسیها را با بردباری تحمل کنید.
همچنین مبارزه منفی چون نجس شمردن مهاجمان غربی، تحریم همکاری با بریتانیا، شرکت نکردن در برنامههای دشمن و تحریم ورود به مدارس جدید انگلیسیها از برنامههای مبارزاتی علمای شیعه هند بود. مبارزه منفی مسلمانان به ویژه شیعیان در برابر اشتغالگران بدان پایه رسید که هر پدیدهای را که در آن نشانی از بریتانیا داشت، دشمن میداشتند و در لباس و خوراک نیز از عادات و رسوم خارجیان به شدت پرهیز میکردند.10
البته بازتاب مقاومت منفی میرزا در مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری مردم ایران و عراق آشکارتر از دیگر سرزمینها است. پس از جریان تنباکو، مردم در جنبشهای فراوان خود علیه مستبدان و بیگانگان از راه و رسم میرزا الهام گرفتند: مانند فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی انجمن اسلامیه اصفهانی، جنبش مشروطه، مبارزات سیدعبدالحسین لاری، جنبش جنگل، نهضت مقاومت ملی نفت و در نهایت انقلاب اسلامی ایران. سفارش علما به همکاری نکردن مردم ایران و نظامیان با رژیم مستبد محمدعلی شاه و ندادن مالیات کارگزاران ستمکار قاجار، از زمینههای مهم شکست این دیکتاتور بود و نیز فتوای به تحریم کالاهای بیگانه نقش بازدارنده مهمی در جلوگیری از تجاوزات خارجی به ایران در سده اخیر ایفا کرده است.
برخلاف نظر افراد بدبین و یا وابسته به دربار که این تحریمها و مبارزات منفی را موجب محروم شدن مردم ما از دستاوردهای غرب میشمردند.11 البته تحریم کالاهای خارجی از جانب علما، نه مولود تنفر کور از خارجیان که به قصد مبارزه اقتصادی با اهداف استعماری نامحرمان و جلوگیری از آثار نامطلوب فرهنگی و در نهایت در راستای خودکفایی مسلمانان انجام گرفته است.
علمای دین همواره مردم را به خوردن غذاهای وطنی و پوشیدن لباسهای ملی تشویق میکردند و خود نیز لباس ملی و کرباس میپوشیدند. به طوری که مرحوم سیدعبدالحسین لاری از شاگردان میرزا، در جریان مبارزات مشروطه و نیز در هنگام هجوم انگلیس به جنوب، مسلمانان را از مصرف چای و قند و ادویه و خوراک و پوشاکهایی که از روس و انگلیس به ایران وارد میشد بازمیداشت و بر این باور بود که: خرید کالاهای وارداتی موجب خروج ارز از کشورهای اسلامی و تقویت کفار است.
بالاتر، سید لاری، حاجیانی را که قرآنهای چاپ آلمان را به همراه میآوردند سرزنش میکرد و خود نیز عملا لباس وطنی میپوشید و از خوردن قند و چای که معمولا از روسیه وارد میشد خودداری میکرد. او بر این اندیشه بود که باید وسایل قطع وابستگی از بیگانگان را فراهم کرد. از این روی فتوا داد: برای آموزش علوم و حرفه و صنایعی که خودکفایی مسلمانان را در پی دارد میتوان از بیتالمال استفاده کرد.12 در گیر و دار مبارزات مشروطه، دولت بریتانیا و روس، آسوده از برخی از تنازعات جهانی بر سر تقسیم ایران به تفاهم رسیدند و طی قرارداد 1907 ایران را به سه منطقه تقسیم کردند.
تحریم اقتصادی کالاهای انگلیسی و کالاهای روسی به عنوان نخستین گام مبارزه علیه استعمار خارجی در دستور کار قرار گرفت.13 دولت روس از تحریم اقتصادی کالاهای روس در ایران سراسیمه شد و در اولتیماتومی به مرحوم آخوند خراسانی ایران را به مقابله به مثل تهدید کرد و زیانهای آن را بر ایران برشمرد. مرحوم آخوند در پاسخ نوشت: «ضرر و اضرار برخاسته از تحریم اقتصادی کالاهای روسی در مقابل تکلیف شرعی و حفظ تمامیت ارضی ایران قابل اعتنا نیست و ملت ایران آن را تحمل خواهد کرد!» همچنین تجربه تحریم تنباکو در مبارزات ضداستعماری جنبش ملی نفت نیز کارساز شد.
در سال 1330. ش دکتر مصدق با پشتیبانی عالمانی چون آیتالله کاشانی، سیدصدرالدین صدر و آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری،14 پرچم ملی کردن نفت ایران را برافراشت و توانست از شرکت نفت انگلیس خلع ید کند و دست استعمار پیر بریتانیا را از منافع نامشروع خود در ایران کوتاه کند.
* پژوهشگر در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
پینوشتها:
1- سوره انعام، آیه 68.
2- وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج 11، ص 413.
3- الطبقات الکبری، ج 2، ص 165.
4- مغازی و اقدی، ج 3/ 1003.
5- همان، ص 10 / 1049 – فروغ ابدیت ج 2، ص 409.
6- قرارداد رژی، ص 28.
7- پیکار پیروز تنباکو، نهاوندیان، ص 53.
8- شرح حال عباس میرزا، ص 118.
9- مجله حوزه، شماره 61 / 66.
10- مسلمانان در نهضت آزادی هند، ص 152.
11- دوره مختصر تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق / ص 137.
12- سیری در افکار و اندیشههای سیدعبدالحسین لاری، آیتالهی / ص 149. امیرکبیر.
13- مرگی در نور / مجید کفایی / ص 241. زوار.
14- شصت سال خدمت و مقاومت، ج 2 / ص 277.
در قرآن، اعراض از گناهکاران و شرکت نکردن در محافل فتنهانگیزان و همنشینی نکردن با بیماردلان به عنوان وسیلهای برای مبارزه و به عنوان عاملی بازدارنده از شورانگیزی، یاد شده است: «و اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره»1 (چون کسانی را ببینی که درباره آیات ما سخن به ناسزا گویند از آنان روی برتاب تا به سخن دیگر پردازند.)
امیر مومنان(ع) نیز این مبارزه منفی را نخستین مرحله در مبارزه با منحرفان یاد کرده است: «ادنی الانکار ان تلقی اهل المعاصی بوجوه مکفره»2 (پایینترین درجه مبارزه با گناه این است که با صاحبان گناه با صورتهای عبوس روبهرو شوید.)
در سیره پیامبر(ص) مبارزه منفی با افرادی از مسلمانان که از سر عافیتطلبی از همراهی با امت اسلامی خودداری کردند و در جهاد و مبارزه از دستورات پیامبر خدا سرپیچیدند، به کار گرفته شده است و در نهایت اصلاح و هدایت متخلفان موثر بوده است.
در سال 9 هجری، ارتش روم مرکب از چهل هزار سواره و پیاده در نوار مرزی شام مستقر شدند و همراه قبائلی از عرب تا بلقاء پیشروی کردند.3 این خبر ناگوار در شرایط نابسامان اقتصادی مسلمانان تهدیدی جدی برای اسلام و مسلمانان به شمار میرفت. پیامبر اسلام ناگزیر برای غافلگیر نشدن توسط سپاه روم چارهای جز این ندید که با سپاهی بزرگ به استقبال متجاوزان برود و از آیین اسلام دفاع کند.
سرانجام هزاران نفر از مومنان در آن شرایط دشوار آمادگی خود را برای اعزام به منطقه تبوک اعلام داشتند؛ منافقان از یک سو و عافیتطلبان از سویی دیگر به فتنهانگیزی پرداختند و برای بازداشتن مردم و همراهی نکردن خود با سپاه اسلام به شایعهافکنی پرداختند. منافقین مردم را از شرکت در نبرد ترسانده و میگفتند ملت عرب را یارای نبرد با ملت روم نیست.
همه شرکتکنندگان در این کارزار اسیر شده و در بازارها فروخته خواهند شد.4 پس از اعلان بسیج عمومی برای رفتن به کارزار، سه نفر از مسلمانان به نامهای هلال، کعب و مراره، از پیامبر اجازه گرفتند که موقتا با کاروان رزمندگان همراه نشوند ولی قول دادند که به فاصله چند روز پس از سامان دادن به کارهای خود به ارتش اسلام بپیوندند؛ ولی پس از کوچ سپاه اسلام تن به آسودگی دادند و اندیشه رنج سفر، دوری راه و گرما و مبارزه و... آنان را از سفر بازداشت و پیمانی را که با پیامبر بسته بودند شکستند... سپاه اسلام بدون درگیری پیروزمند به مدینه بازگشت و این سه نفر نیز برای عذرخواهی از نرفتن به همراه پیامبر به استقبال او رفتند.
پیامبر برای تنبیه نافرمانان و عافیتطلبان، از آنان روی برتافت و به دیگران نیز سفارش کرد با آنان سخن نگویند و همنشینی نکنند. «ای مردم این سه نفر حکم اسلامی را سبک شمرده و به پیمانی که با من بسته بودند عمل نکردند و سودپرستی را بر زندگی شرافتمندانه زیر لوای توحید مقدم دانستند، از این جهت همه گونه روابط خود را با این افراد قطع کنید.»5
این روش مبارزاتی، درس عبرتی شد برای همه عافیتطلبان و تعهدگریزان. مبارزه منفی با ظلم و فساد از سوی ائمه(ع) نیز در برابر حاکمان ستمکار بنیامیه و بنیعباس استفاده شده است. امامان به پیروان خود سفارش میکردند با حاکمان جور همکاری نکنند و خود را نردبان رسیدن ستمکاران به مقاصد پلید خود قرار ندهند.
شیوه مبارزه منفی در میان شیعیان به لحاظ وضعیت ویژه در برابر مخالفان حکومتگر مکرر مورد استفاده قرار گرفته است و آثار سودمندی دربرداشته که تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی از آن جمله بود، مبارزهای مسالمتآمیز که ایران را از سلطه استعمار بریتانیا نجات داد.
انحصار تنباکو، از امتیازات مهمی بود که در آغاز آخرین دهه قرن نوزدهم (1308 ش) از سوی ناصرالدین شاه قاجار به انگلیس داده شد. طی این قرارداد که در جریان سومین سفر شاه به فرنگ به بریتانیا داده شد، کشاورزان ایرانی ملزم بودند محصول توتون خود را با قیمت دلخواه انگلیس به کمپانی رژی بفروشند و تجار ایرانی تنها از این شرکت تنباکو خریداری کنند و کمپانی نیز از هرگونه رسوم گمرکی و پرداخت مالیات در مورد ورود و خروج اسباب و آلات لازمه معاف خواهد بود.
همچنین در پرتو این قرارداد هزاران فرنگی به عنوان کارگزار شرکت وارد ایران شدند و شکل ظاهری و فرهنگ و روابط مسلمانان را دگرگون ساختند و غربزدگی در عریانترین شکل خود، خود را به نمایش گذاشت، فساد و فحشا و استفاده از دختران فرنگی برای خرید و فروش، ایجاد کافهها و قمارخانهها، میخانه و ایجاد فاحشهخانههای رسمی گسترش یافت. کشیشان در پرتو قدرت کمپانی به تاسیس مدارس فرنگی و کلیسا و تبلیغ مسیحیت مشغول شدند؛ به نوشته شیخ حسن کربلایی: دختران فرنگی برای تاراج عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند.
زنان بدکاره خارجی نیز همراه آنها به کسب درآمد پرداختند. در هر شهری، مخصوصا تهران، چندین تئاتر و فاحشهخانه تشکیل گشت. کافههای قمار و رقص و مشروب رایج شد. مبلغین مسیحی، همراه با خواهران مقدس و عمله طرب، به تبلیغ مسیحیت پرداختند تا مسلمانان را به راه راست دعوت کنند. اینگونه اعمال، شدیدا باعث ناراحتی روحانیت و مردم گردید. بالجمله آن درجه انحطاط و ضعفی که اسلام و اسلامیان را در این قرن روی داده و آن طرحی که خارجیان برای استثمار ایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود، هرگاه لطف خداوندی تدارک نفرموده بود و چندی بدین وضع تیره بر ایران گذشته بود، هر آینه، عنقریب اسمی از ایران و اسلام به جا نمانده و بالمره محو میشد.6
قرارداد رژی در میان شهرهای ایران بازتاب گستردهای داشت و به ویژه علمای تهران و اصفهان و شیراز و تبریز را به واکنش واداشت. فریاد متدینین و دوراندیشان از هر سو بلند شد و رفتار ناهنجار مامورین کمپانی مردم را به دادخواهی واداشت و اندکاندک شور و هیجان فراگیر شد. علمای شهرستانهای گوناگون از شرایط ناگوار ایران و پیامدهای شرربار و استعماری قرارداد رژی به میرزای شیرازی، مرجع بزرگ تقلید زمان خود نامه نوشتند و آن بزرگ را در جریان پیامدهای ویرانگر این قرارداد شوم قرار دادند.
میرزا که فقیهی با درایت و دوراندیش بود، برای لغو قرارداد مبارزه گامبهگام را پیش گرفت؛ چه او رویارویی با حکومت مرکزی ایران را در آن شرایط به مصلحت نمیپنداشت و اقتدار تنها حکومت شیعی را در برابر رقبا لازم میشمرد.
در مرحله نخست تلاش کرد با اندرز و موعظه دستاندرکاران حکومت را از همکاری با رژی بازدارد. میرزا، طی تلگرافی به شاه، واگذار کردن انحصار بانک و راهآهن به خارجیان و تردد و مغالطه آنان با مسلمانان را خطرناک و موجب پریشانی رعیت و آن را مخالف قرآن خواند.7 تلگراف میرزا به شاه با اینکه با وعده عمل به آن از سوی شاه روبهرو شد؛ ولی هیچگاه به آن عمل نشد و میرزا طی چندین نامه و تلگراف دیگر شاه را از پافشاری بر کار و حمایت از کمپانی رژی بر حذر داشت. سرانجام میرزا مقاومت منفی را در دستور کار قرار داد و حکم تاریخی خود را صادر کرد: «بسمالله الرحمن الرحیم: الیوم استعمال تنباکو و توتون، بای نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان صلواتالله و سلامه علیه، است. حرره الاقل محمد حسن الحسینی».
این فتوا در مدت کوتاهی در سراسر ایران گسترش یافت و همگان در انتشار آن کوشش کردند. در اندک زمانی قلیانها و وسایل و ابزار استعمال دخانیات جمع شد، این حرکت و مبارزه چنان بشکوه بود که یهود و نصاری نیز به اقیانوس بیکرانه ملت ایران پیوستند و ترک دخانیات کردند. شاه درباره حرکت مردم چنین میگوید: «مردم هم اطاعت کرده و نمیکشند. این خود یک شورش و نافرمانی ساکت و پنهان است.» شاه نخست مقاومت میکند و به هر سو فرمان میدهد مقاومت منفی مردم را درهم بشکنند. ولی مردم اطاعت از پیشوای دینی خود را بر اطاعت از شاه بیش میدارند تا جایی که قلیانها در اندرون کاخ شاه نیز جمعآوری میشود و زنان شاه نیز از او اطاعت نمیکنند.
این گزارشها مرتب به میرزا میرسید و از آن سود عدهای از افراد دلسوز با فرستادن نامه یا حضوری از میرزا میخواهند به اقدامات تندتری دست زند؛ ولی میرزا هوشیارتر از آن بود که عجولانه به قیام مسلحانه فرمان دهد و ارتش و ملت را روی در روی یکدیگر قرار دهد و گرهی را که با دست میتوان بگشاید؛ با دندان واکند.
میرزا با نفوذ معنوی و شیوه حکیمانه خود دلهای ارتشیان را تسخیر کرد و آنان را به عدم همکاری با فرماندهان خود فراخواند و در یک کلمه خانه دشمن را از درون تسخیر کرد تا آنجا که کلفتها و خدمه اندرون شاه نیز دست به قلیان نمیزدند. سربازان و ارتش نیز مطیع مجدد شیرازی بودند و عینیت این ماجرا در تهران چنان بود که سربازان ترک تبریزی را حکم شلیک دادند. اطاعت ننمودند و گفتند به علما و سادات و مسلمانان چطور گلوله بیندازیم.8
نتیجه مبارزه منفی و نافرمانی عمومی این شد که حرکت مردم ایران به رهبری میرزای شیرازی، بدون خونریزی و هرج و مرج و هرز رفتن نیروها به ثمر نشست و شاه تسلیم شد و بساط کمپانی رژی برچیده شد.
حرکت میرزا ویژه آن روز نبود، بلکه زمانها و مکانها را درنوردید و پس از آن در مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی مشروطه و نهضت مقاومت ملی نفت مورد استفاده قرار گرفت. افزون بر علمای شیعه که مستقیما در این مبارزات منفی از میرزای شیرازی الهام گرفته بودند و بسیاری از آنان از دوستان و شاگردان میرزا بودند، بزرگان هندو نیز، از جنبش تنباکو متاثر بودند. گاندی، پدر استقلال هند، به مذهب شیعه و علمای آن علاقهمند بود. وی مقاومت مردم هند علیه استعمار بریتانیا را سرمشق گرفته از نهضت امام حسین(ع) معرفی میکرد.9
این جنبش، هم از سوی علمای مسلمان هند، به ویژه علمای شیعه و هم از سوی گاندی رهبر هندوها، بر مقاومت منفی استوار بود. گاندی جنبش خود را سایتاگراها نامید. او به مردم سفارش میکرد، فرزندان خود را به مدارس دولتی زیر نظر اشغالگران نفرستید. به دادگاههای دولت دستنشانده مراجعه نکنید. در ارتش اشغالگران داخل نشوید و برخوردهای وحشیانه انگلیسیها را با بردباری تحمل کنید.
همچنین مبارزه منفی چون نجس شمردن مهاجمان غربی، تحریم همکاری با بریتانیا، شرکت نکردن در برنامههای دشمن و تحریم ورود به مدارس جدید انگلیسیها از برنامههای مبارزاتی علمای شیعه هند بود. مبارزه منفی مسلمانان به ویژه شیعیان در برابر اشتغالگران بدان پایه رسید که هر پدیدهای را که در آن نشانی از بریتانیا داشت، دشمن میداشتند و در لباس و خوراک نیز از عادات و رسوم خارجیان به شدت پرهیز میکردند.10
البته بازتاب مقاومت منفی میرزا در مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری مردم ایران و عراق آشکارتر از دیگر سرزمینها است. پس از جریان تنباکو، مردم در جنبشهای فراوان خود علیه مستبدان و بیگانگان از راه و رسم میرزا الهام گرفتند: مانند فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی انجمن اسلامیه اصفهانی، جنبش مشروطه، مبارزات سیدعبدالحسین لاری، جنبش جنگل، نهضت مقاومت ملی نفت و در نهایت انقلاب اسلامی ایران. سفارش علما به همکاری نکردن مردم ایران و نظامیان با رژیم مستبد محمدعلی شاه و ندادن مالیات کارگزاران ستمکار قاجار، از زمینههای مهم شکست این دیکتاتور بود و نیز فتوای به تحریم کالاهای بیگانه نقش بازدارنده مهمی در جلوگیری از تجاوزات خارجی به ایران در سده اخیر ایفا کرده است.
برخلاف نظر افراد بدبین و یا وابسته به دربار که این تحریمها و مبارزات منفی را موجب محروم شدن مردم ما از دستاوردهای غرب میشمردند.11 البته تحریم کالاهای خارجی از جانب علما، نه مولود تنفر کور از خارجیان که به قصد مبارزه اقتصادی با اهداف استعماری نامحرمان و جلوگیری از آثار نامطلوب فرهنگی و در نهایت در راستای خودکفایی مسلمانان انجام گرفته است.
علمای دین همواره مردم را به خوردن غذاهای وطنی و پوشیدن لباسهای ملی تشویق میکردند و خود نیز لباس ملی و کرباس میپوشیدند. به طوری که مرحوم سیدعبدالحسین لاری از شاگردان میرزا، در جریان مبارزات مشروطه و نیز در هنگام هجوم انگلیس به جنوب، مسلمانان را از مصرف چای و قند و ادویه و خوراک و پوشاکهایی که از روس و انگلیس به ایران وارد میشد بازمیداشت و بر این باور بود که: خرید کالاهای وارداتی موجب خروج ارز از کشورهای اسلامی و تقویت کفار است.
بالاتر، سید لاری، حاجیانی را که قرآنهای چاپ آلمان را به همراه میآوردند سرزنش میکرد و خود نیز عملا لباس وطنی میپوشید و از خوردن قند و چای که معمولا از روسیه وارد میشد خودداری میکرد. او بر این اندیشه بود که باید وسایل قطع وابستگی از بیگانگان را فراهم کرد. از این روی فتوا داد: برای آموزش علوم و حرفه و صنایعی که خودکفایی مسلمانان را در پی دارد میتوان از بیتالمال استفاده کرد.12 در گیر و دار مبارزات مشروطه، دولت بریتانیا و روس، آسوده از برخی از تنازعات جهانی بر سر تقسیم ایران به تفاهم رسیدند و طی قرارداد 1907 ایران را به سه منطقه تقسیم کردند.
تحریم اقتصادی کالاهای انگلیسی و کالاهای روسی به عنوان نخستین گام مبارزه علیه استعمار خارجی در دستور کار قرار گرفت.13 دولت روس از تحریم اقتصادی کالاهای روس در ایران سراسیمه شد و در اولتیماتومی به مرحوم آخوند خراسانی ایران را به مقابله به مثل تهدید کرد و زیانهای آن را بر ایران برشمرد. مرحوم آخوند در پاسخ نوشت: «ضرر و اضرار برخاسته از تحریم اقتصادی کالاهای روسی در مقابل تکلیف شرعی و حفظ تمامیت ارضی ایران قابل اعتنا نیست و ملت ایران آن را تحمل خواهد کرد!» همچنین تجربه تحریم تنباکو در مبارزات ضداستعماری جنبش ملی نفت نیز کارساز شد.
در سال 1330. ش دکتر مصدق با پشتیبانی عالمانی چون آیتالله کاشانی، سیدصدرالدین صدر و آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری،14 پرچم ملی کردن نفت ایران را برافراشت و توانست از شرکت نفت انگلیس خلع ید کند و دست استعمار پیر بریتانیا را از منافع نامشروع خود در ایران کوتاه کند.
* پژوهشگر در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
پینوشتها:
1- سوره انعام، آیه 68.
2- وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج 11، ص 413.
3- الطبقات الکبری، ج 2، ص 165.
4- مغازی و اقدی، ج 3/ 1003.
5- همان، ص 10 / 1049 – فروغ ابدیت ج 2، ص 409.
6- قرارداد رژی، ص 28.
7- پیکار پیروز تنباکو، نهاوندیان، ص 53.
8- شرح حال عباس میرزا، ص 118.
9- مجله حوزه، شماره 61 / 66.
10- مسلمانان در نهضت آزادی هند، ص 152.
11- دوره مختصر تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق / ص 137.
12- سیری در افکار و اندیشههای سیدعبدالحسین لاری، آیتالهی / ص 149. امیرکبیر.
13- مرگی در نور / مجید کفایی / ص 241. زوار.
14- شصت سال خدمت و مقاومت، ج 2 / ص 277.