درسی که نگرفتیم (جنبش چهل ساله)
آرشیو
چکیده
متن
شاید چهلمین سالگرد جنبش اعتراضی-دانشجویی می1968 فرانسه بهترین بهانه برای بررسی جنبش دانشجویان ایرانی خارج از کشور باشد. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویانی ایرانی(CISNU) که به نام کنفدراسیون از آن یاد میشود ابتدا در ماه اوت سال 1960 بود که با حضور نمایندگانی از ده سازمان دانشجویی مختلف در شهر هایدلبرگ آلمان در قالب یک فدراسیون آغاز به کار کرد و متعاقباً در ژانویه 1961 به اولین کنگره اروپایی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در لندن ملحق شد.
بنا بر اظهارات منوچهر هزارخانی اندیشة تشکیل یک سازمان دانشجویی سراسری در اروپا اولین بار در اتحادیه دانشجویان فرانسوی طرحریزی شد. در کنگرة هایدلبرگ پنج نماینده از بریتانیا به نامهای حسن رسولی، منوچهر ثابتیان، شیرین مهدوی، ژیلا سیاسی و ظروفچیان حضور داشتند. نمایندگان آلمان عبارت بودند از منوچهر آشتیانی و علی شیرازی از هایدلبرگ. هزارخانی تنها نمایندهای بود که از فرانسه در کنگره حضور داشت و مجموعاً 12 یا 13 نماینده در کنگره هایدلبرگ شرکت داشتند.
اما دیری نپایید که به علت غلبه تفکرات چپ بر کنفدراسیون عملا دانشجویان مسلمان چهار سال پس از تأسیس آن یعنی سال 1964 از کنفدراسیون جدا شده و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا را راه اندازی کردند. تشکیلات دانشجویی کنفدراسیون، بزرگترین تشکیلات مخالف رژیم پهلوی در خارج از ایران محسوب میشد. در اکثر مسافرتهای اروپایی شاه، کنفدراسیون با فراخوان دانشجویان و هواداران خود اقدام به برپایی اکسیونهای اعتراضی مینمود.
از جمله در جریان سفر شاه به فرانسه در ماه اوت 1974 کنفدراسیون اعضای خود در پاریس، لیون، استراسبورگ، اکس آن پروانس، تولوز و گرونوبل را بسیج کرد. اما حضور کنفدراسیون در فرانسه چندان چشمگیر نبود زیرا جمعیت دانشجویان ایرانی مقیم آن کشور محدود و جو سیاسی نیز به اندازة فضای حاکم بر آلمان حامی کنفدراسیون نبود.
تمایلات حاکم بر کنفدراسیون همانند ساختار تشکیلاتی آن متنوع بود. در عین حالی که سرنگونی و به ضعف کشاندن رژیم شاه و نظام دیکتاتوری مستقر در ایران هدف کنفدراسیون بود، اما در جنبشهای اعتراضآمیز دانشجویی در دهههای 70-1960 در چندین کشور نیز مشارکت فعالانهای داشت. در واقع کنفدراسیون برای خود یک نقش بینالمللی قائل بود و با تکیه بر آموزههای چپ سعی داشت از جنبش جهانی ضد سرمایهداری حمایت کند.
از مؤثرترین این نوع فعالیتها شرکت در تظاهرات مشترک دانشجویان ایرانی وآلمانی در طول دیدار شاه از برلین غربی در ژوئن 1967 بود. در این تظاهرات، دانشجویان آلمانی جنبشی اعتراضی و سیاسی در سراسر کشور برپا کردند و زمینهساز قیامهای دانشجویی سالهای 69-1968 در سراسر اروپا شدند.
اما پس از حوادث میسال 1968، جنبش رادیکال دانشجویی فرانسه تحرک خود را از دست داده بود و حزب کمونیست قدرتمند طرفدار شوروی نیز از کنفدراسیون حمایت نمیکرد. تنها «حزب سوسیالیست متحد» و بعضی گروههای غیرپارلمانی جناح چپ در فرانسه از کنفدراسیون حمایت میکردند.
همان زمان از آنجا که پلیس فرانسه اجازه نداد تا علیه شاه تظاهراتی برپا شود، به همین دلیل کنفدراسیون تصمیم گرفت تا تظاهرات خود را با تظاهرات دیگری که قرار بود در 27 ژوئن علیه کودتای نظامی شیلی که دولت جمهوری چپگرای سالوادور آلنده را در سال 1973 سرنگون کرده بود، ادغام نماید و با این بهانه اعتراض به سفر شاه را به خیابانهای پاریس بکشاند.
در سال 1969 کنفدراسیون به دلیل تکیه بر شعارهای حقوق بشری سعی کرد به دفاع از روحانیون و طلاب زندانی توسط رژیم شاه بپردازد. از آن جمله میتوان به حمایت از آزادی آقایان آیتالله محمود طالقانی، آیتالله حسینعلی منتظری و حجتالاسلام علیاکبر هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که این افراد مورد ضرب و شتم و بازداشت نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند. در همان زمان به رغم اختلاف نظرهای جدی سران کنفدراسیون با مبارزان اسلامگرا تماس با امام خمینی و پیروان ایشان نیز در برنامه کاری ایشان قرار داشت.
در سال 1968 دبیر انتشارات کنفدراسیون خسرو شاکری طی مکاتباتی با حجتالاسلام مصطفی خمینی یادآورشد که به رغم اختلافهای عقیدتی، کنفدراسیون همیشه سعی داشته است تا دفاع از روحانیون به ویژه آیتالله خمینی را در مقابل سرکوب رژیم در دستور کار خود قرار دهد. حجتالاسلام مصطفی خمینی در پاسخ به ارسال نشریات شانزدهم آذر نسبت به کمبود مقالات مذهبی در این نشریه ابراز ناخرسندی کرد.
او یادآور شد که مردم ایران مسلمان هستند و با اعتقادات مذهبی به روحانیت وابستهاند و اگر کنفدراسیون مایل است تا همکاری و حمایت اطرافیان آیتالله خمینی را جلب کند باید نسبت به این قضیه حساسیت بیشتری از خود نشان دهد. در همان سال هنگامیکه شعلههای جنبش می68 در فرانسه و کل کشورهای اروپایی زبانه گرفته بود ژرژ پمپیدو نخست وزیر وقت فرانسه به تهران سفر کرد که این سفر به حجم انتقادات افکار عمومی غرب علیه دولت ژنرال دوگل افزود.
اما بازگشت نخست وزیر از تهران پایانبخش خشونتهای اعمال شده علیه دانشجویان بود. بنابر تحقیقات صورت گرفته کنفدراسیون در حوادث می68 به ویژه در فرانسه و آلمان حضور سازمان یافتهای داشته به ویژه آنکه این جنبش از همان ابتدا رنگ و بوی ضد امپریالیستی بهخود گرفت و تبدیل به یک جنبش جهانی علیه جنگ ویتنام شد.
این خود انگیزه مضاعفی برای اعضای کنفدراسیون ایجاد میکرد که در آن مشارکت کرده و در خلال آن اعتراض به رژیم حاکم در ایران را نیز به منصه ظهور برسانند. در عکسهای منتشره از جنبش می68 در پاریس و برلین کم و بیش پلاکاردهایی با نام کنفدراسیون حتی به فارسی هم در دست دانشجویان معترض دیده میشود. در این شعارنوشتهها، نفی سلطهگری و پدرسالاری دولت بر کارخانجات، مدارس و دانشگاهها، آزادیهای جنسی و دموکراسیخواهی دیده میشد.
با این حال اگرچه دانشجویان آفریننده جنبش می 68 در فرانسه تلاش میکردند که از درون آن جنبش تقویت هر چه بیشتر دموکراسی و حقوق بشر و نظارت مستمر و آگاهانه مردم بر حاکمیت را بیرون بیاورند اما این پرسش در برابر جنبش دانشجویی داخل و خارج ایران مطرح است که آیا حرکت و تلاش آنها نیز منجر به تقویت آرمان دموکراسیخواهی و دفاع از حقوق بشر شده است؟ و به راستی جنبش دانشجویی ایران مروج چه آرمانی بوده و برای رسیدن به آن آرمان چه میزان موفقیت کسب کرده است؟
بنا بر اظهارات منوچهر هزارخانی اندیشة تشکیل یک سازمان دانشجویی سراسری در اروپا اولین بار در اتحادیه دانشجویان فرانسوی طرحریزی شد. در کنگرة هایدلبرگ پنج نماینده از بریتانیا به نامهای حسن رسولی، منوچهر ثابتیان، شیرین مهدوی، ژیلا سیاسی و ظروفچیان حضور داشتند. نمایندگان آلمان عبارت بودند از منوچهر آشتیانی و علی شیرازی از هایدلبرگ. هزارخانی تنها نمایندهای بود که از فرانسه در کنگره حضور داشت و مجموعاً 12 یا 13 نماینده در کنگره هایدلبرگ شرکت داشتند.
اما دیری نپایید که به علت غلبه تفکرات چپ بر کنفدراسیون عملا دانشجویان مسلمان چهار سال پس از تأسیس آن یعنی سال 1964 از کنفدراسیون جدا شده و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا را راه اندازی کردند. تشکیلات دانشجویی کنفدراسیون، بزرگترین تشکیلات مخالف رژیم پهلوی در خارج از ایران محسوب میشد. در اکثر مسافرتهای اروپایی شاه، کنفدراسیون با فراخوان دانشجویان و هواداران خود اقدام به برپایی اکسیونهای اعتراضی مینمود.
از جمله در جریان سفر شاه به فرانسه در ماه اوت 1974 کنفدراسیون اعضای خود در پاریس، لیون، استراسبورگ، اکس آن پروانس، تولوز و گرونوبل را بسیج کرد. اما حضور کنفدراسیون در فرانسه چندان چشمگیر نبود زیرا جمعیت دانشجویان ایرانی مقیم آن کشور محدود و جو سیاسی نیز به اندازة فضای حاکم بر آلمان حامی کنفدراسیون نبود.
تمایلات حاکم بر کنفدراسیون همانند ساختار تشکیلاتی آن متنوع بود. در عین حالی که سرنگونی و به ضعف کشاندن رژیم شاه و نظام دیکتاتوری مستقر در ایران هدف کنفدراسیون بود، اما در جنبشهای اعتراضآمیز دانشجویی در دهههای 70-1960 در چندین کشور نیز مشارکت فعالانهای داشت. در واقع کنفدراسیون برای خود یک نقش بینالمللی قائل بود و با تکیه بر آموزههای چپ سعی داشت از جنبش جهانی ضد سرمایهداری حمایت کند.
از مؤثرترین این نوع فعالیتها شرکت در تظاهرات مشترک دانشجویان ایرانی وآلمانی در طول دیدار شاه از برلین غربی در ژوئن 1967 بود. در این تظاهرات، دانشجویان آلمانی جنبشی اعتراضی و سیاسی در سراسر کشور برپا کردند و زمینهساز قیامهای دانشجویی سالهای 69-1968 در سراسر اروپا شدند.
اما پس از حوادث میسال 1968، جنبش رادیکال دانشجویی فرانسه تحرک خود را از دست داده بود و حزب کمونیست قدرتمند طرفدار شوروی نیز از کنفدراسیون حمایت نمیکرد. تنها «حزب سوسیالیست متحد» و بعضی گروههای غیرپارلمانی جناح چپ در فرانسه از کنفدراسیون حمایت میکردند.
همان زمان از آنجا که پلیس فرانسه اجازه نداد تا علیه شاه تظاهراتی برپا شود، به همین دلیل کنفدراسیون تصمیم گرفت تا تظاهرات خود را با تظاهرات دیگری که قرار بود در 27 ژوئن علیه کودتای نظامی شیلی که دولت جمهوری چپگرای سالوادور آلنده را در سال 1973 سرنگون کرده بود، ادغام نماید و با این بهانه اعتراض به سفر شاه را به خیابانهای پاریس بکشاند.
در سال 1969 کنفدراسیون به دلیل تکیه بر شعارهای حقوق بشری سعی کرد به دفاع از روحانیون و طلاب زندانی توسط رژیم شاه بپردازد. از آن جمله میتوان به حمایت از آزادی آقایان آیتالله محمود طالقانی، آیتالله حسینعلی منتظری و حجتالاسلام علیاکبر هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که این افراد مورد ضرب و شتم و بازداشت نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند. در همان زمان به رغم اختلاف نظرهای جدی سران کنفدراسیون با مبارزان اسلامگرا تماس با امام خمینی و پیروان ایشان نیز در برنامه کاری ایشان قرار داشت.
در سال 1968 دبیر انتشارات کنفدراسیون خسرو شاکری طی مکاتباتی با حجتالاسلام مصطفی خمینی یادآورشد که به رغم اختلافهای عقیدتی، کنفدراسیون همیشه سعی داشته است تا دفاع از روحانیون به ویژه آیتالله خمینی را در مقابل سرکوب رژیم در دستور کار خود قرار دهد. حجتالاسلام مصطفی خمینی در پاسخ به ارسال نشریات شانزدهم آذر نسبت به کمبود مقالات مذهبی در این نشریه ابراز ناخرسندی کرد.
او یادآور شد که مردم ایران مسلمان هستند و با اعتقادات مذهبی به روحانیت وابستهاند و اگر کنفدراسیون مایل است تا همکاری و حمایت اطرافیان آیتالله خمینی را جلب کند باید نسبت به این قضیه حساسیت بیشتری از خود نشان دهد. در همان سال هنگامیکه شعلههای جنبش می68 در فرانسه و کل کشورهای اروپایی زبانه گرفته بود ژرژ پمپیدو نخست وزیر وقت فرانسه به تهران سفر کرد که این سفر به حجم انتقادات افکار عمومی غرب علیه دولت ژنرال دوگل افزود.
اما بازگشت نخست وزیر از تهران پایانبخش خشونتهای اعمال شده علیه دانشجویان بود. بنابر تحقیقات صورت گرفته کنفدراسیون در حوادث می68 به ویژه در فرانسه و آلمان حضور سازمان یافتهای داشته به ویژه آنکه این جنبش از همان ابتدا رنگ و بوی ضد امپریالیستی بهخود گرفت و تبدیل به یک جنبش جهانی علیه جنگ ویتنام شد.
این خود انگیزه مضاعفی برای اعضای کنفدراسیون ایجاد میکرد که در آن مشارکت کرده و در خلال آن اعتراض به رژیم حاکم در ایران را نیز به منصه ظهور برسانند. در عکسهای منتشره از جنبش می68 در پاریس و برلین کم و بیش پلاکاردهایی با نام کنفدراسیون حتی به فارسی هم در دست دانشجویان معترض دیده میشود. در این شعارنوشتهها، نفی سلطهگری و پدرسالاری دولت بر کارخانجات، مدارس و دانشگاهها، آزادیهای جنسی و دموکراسیخواهی دیده میشد.
با این حال اگرچه دانشجویان آفریننده جنبش می 68 در فرانسه تلاش میکردند که از درون آن جنبش تقویت هر چه بیشتر دموکراسی و حقوق بشر و نظارت مستمر و آگاهانه مردم بر حاکمیت را بیرون بیاورند اما این پرسش در برابر جنبش دانشجویی داخل و خارج ایران مطرح است که آیا حرکت و تلاش آنها نیز منجر به تقویت آرمان دموکراسیخواهی و دفاع از حقوق بشر شده است؟ و به راستی جنبش دانشجویی ایران مروج چه آرمانی بوده و برای رسیدن به آن آرمان چه میزان موفقیت کسب کرده است؟