دوگل: ژنرال زیرک
آرشیو
چکیده
متن
«شارل آندره ماری دوگل» یا همان که مارشال دوگل شناخته میشود با این شعار به حکومت رسیده: «کارهای بزرگ، تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامی بزرگ میشوند که بخواهند و اراده نمایند.» و دوگل اراده کرد و در میانه جنگ جهانی دوم، آن هنگام که میرفت تا در فرانسه روح نازیسم حاکم شود، گلیسم رخ نمود و مارشال دوگل، قهرمان نجات فرانسه نام گرفت. ژنرال دوگل بر جای ژنرال پتن نشست و فرانسه پای در جمهوری پنجم گذاشت.
22 سال حضور ژنرال دوگل در مسند ریاستجمهوری فرانسه، آنچنان بر ساختار جامعه سیاسی این کشور اروپایی تاثیر گذاشت که مکتب گلیسم را باید میراثی از آن سالها دانست. با این همه اما دوران حکومتگری دوگل چندان به آسانی نیز طی نشد. زمانی در آغازین سالهای قدرت یافتن بود که اختلاف با احزاب سوسیالیست، ژنرال را به استعفا کشانید و زمانی بعدتر در اوج جنگ با الجزایر بود که ژنرال صفبندی مخالفین جنگ را در خیابانهای پاریس به چشم دید و زمانی دیگر اما در می 68 بود که حکومت جوانان شورشی فرانسوی، لرزشی در ژنرال به همراه آورد اما نه معترضین جنگ و نه جوانان عصیانگر فرانسوی هیچکدام را این توان نبود که عرصه حکومتگری را بر ژنرال مارشال دوگل تنگ کنند که دوگل اگرچه خوی نظامیگری داشت اما آن زمان که در 1969 مردم فرانسه به او قهرمان جنگجهانی دوم، نجات دهنده فرانسه از جنگ الجزایر و ثباتبخش کشور که از حدود حریم خود پا فراتر میگذاشت و اختیارات وسیعتری برای خود پی میگرفت، نه گفتند و «دوگل محدود» را میخواستند او نیز سر تعظیم فرود آورد و فردای همهپرسی استعفا کرد و مردم فرانسه را به مشاهده پایان حیات سیاسی ژنرال مارشال دوگل دعوت کرد.
ژنرالی که در 1969 استعفا کرد همان است که در روزهای پایانی می 68 و در اوج تظاهراتهای دانشجویی و کارگری، شمارش منفی سقوط حکومتاش آغاز شده بود اما عصر چهارشنبه 29 می 1968 بود که دوگل در یک نطق 4 دقیقهای و با لحنی خشک و رسمی با مردم فرانسه سخن گفت: «در چنین اوضاع و احوال و تحت چنین شرایطی من هرگز سقوط نخواهم کرد. من پادشاه مردم فرانسه هستم و این کار را به بهترین نحو به انجام خواهم رساند.»
سلاح مخفی دوگل که همان نفوذ کلام او بود، باز هم شکست نخورد و در سریعترین زمان ممکن، حمایتها از او آغاز شد. دو گل از خطر جسته بود و مردم خسته از ماهها آشوب و عصیان جانب دوگل را در مقابل فرزندان خویش گرفتند تا بازگشت دوگل پس از یک سفر کوتاهمدت به خارج از فرانسه شگفتانگیز جلوه کند. به این ترتیب پس از ساعتی حکومت تعلیق و سردرگمی، دوگل آنچنان با قدرت و اقتدار به حکومت بازگشت که مخالفیناش هیچ فرصتی برای قدرت یافتن نیافتند و کنار نشستند.
دوگل اما آنقدر زیرک بود که مردم را نسبت به خطر حکومت یافتن کمونیستها انذار دهد و نه دانشجویان و کارگران شورشی کارخانهها.
کمونیستهایی که در نگاه دوگل آماده بودند که از عصیان دانشجویان، سکویی برای قدرت یافتن خویش بسازند اما دوگل درست آن هنگام که تصور سقوط حکومتاش میرفت با مردم سخن گفت و برای رقبای سیاسیاش ژنرال پورش را یادآوری کرد. اینچنین شد که فردای سخنان او دیگر نه دانشجویان و کارگران معترض که نوبت طرفداران گلیسم بود که خیابانهای پاریس را اشغال کنند و شعار زندهباد فرانسه را سردهند. طولی نکشید که طرفداران دوگل نه با مشتهای گرهکرده که با انگشتهایی به نشانه پیروزی خیابانهای منتهی به کاخ ریاستجمهوری را اشغال کردند و پرچم سهرنگ فرانسه بر پرچمهای سرخ و سیاه برتری یافت.
همان روز، بعدازظهر ژنرال دوگل کابینه را ترمیم کرد و با ارسال دستخطی به رهبران سنا و مجلس ملی، انحلال این دو مجلس را اعلام کرد و طرفی به سخنان مخالفین نیز نبست؛ مخالفانی همچون فرانسوا میتران که اقدام دوگل را «دیکتاتوری و سرآغاز یک جنگ شهری» خوانده بود. بدین ترتیب درخواست ژنرال دوگل از مردم فرانسه برای حمایت از حکومت در مقابل دشمنان و کمونیسم همچون سوختی بود که به ماشین دولت تزریق شد و دولت فرانسه توانست اقتدار از دست رفته را بازیابد.
دانشجویان به کلاسهای درس بازگشتند و کارگران اعتصاب را نیمهکاره رها کردند و با قدرتنمایی دوگل اتحاد کمونیستها از هم پاشید و چپ با این حربه ژنرال که در صدد انقلاب و براندازی است، زمینگیر شد. بدین ترتیب انقلاب می 68 فرانسه برخلاف آنچه در اذهان میآمد نهتنها به سقوط دولت دوگل منجر نشد، بلکه با درایت ژنرال فرصتی برای ادامه حیات را در اختیار گرفت و اگرچه در 29 می اینگونه به نظر میرسید که رژیم دوگل به آخر خط رسیده است، اما یک ماه بعد در انتخابات ژوئن او چنان با اکثریت بینظیر و غیرقابل باور پارلمانی به قدرت بازگشت که در تاریخ جمهوری فرانسه سابقه نداشت.
22 سال حضور ژنرال دوگل در مسند ریاستجمهوری فرانسه، آنچنان بر ساختار جامعه سیاسی این کشور اروپایی تاثیر گذاشت که مکتب گلیسم را باید میراثی از آن سالها دانست. با این همه اما دوران حکومتگری دوگل چندان به آسانی نیز طی نشد. زمانی در آغازین سالهای قدرت یافتن بود که اختلاف با احزاب سوسیالیست، ژنرال را به استعفا کشانید و زمانی بعدتر در اوج جنگ با الجزایر بود که ژنرال صفبندی مخالفین جنگ را در خیابانهای پاریس به چشم دید و زمانی دیگر اما در می 68 بود که حکومت جوانان شورشی فرانسوی، لرزشی در ژنرال به همراه آورد اما نه معترضین جنگ و نه جوانان عصیانگر فرانسوی هیچکدام را این توان نبود که عرصه حکومتگری را بر ژنرال مارشال دوگل تنگ کنند که دوگل اگرچه خوی نظامیگری داشت اما آن زمان که در 1969 مردم فرانسه به او قهرمان جنگجهانی دوم، نجات دهنده فرانسه از جنگ الجزایر و ثباتبخش کشور که از حدود حریم خود پا فراتر میگذاشت و اختیارات وسیعتری برای خود پی میگرفت، نه گفتند و «دوگل محدود» را میخواستند او نیز سر تعظیم فرود آورد و فردای همهپرسی استعفا کرد و مردم فرانسه را به مشاهده پایان حیات سیاسی ژنرال مارشال دوگل دعوت کرد.
ژنرالی که در 1969 استعفا کرد همان است که در روزهای پایانی می 68 و در اوج تظاهراتهای دانشجویی و کارگری، شمارش منفی سقوط حکومتاش آغاز شده بود اما عصر چهارشنبه 29 می 1968 بود که دوگل در یک نطق 4 دقیقهای و با لحنی خشک و رسمی با مردم فرانسه سخن گفت: «در چنین اوضاع و احوال و تحت چنین شرایطی من هرگز سقوط نخواهم کرد. من پادشاه مردم فرانسه هستم و این کار را به بهترین نحو به انجام خواهم رساند.»
سلاح مخفی دوگل که همان نفوذ کلام او بود، باز هم شکست نخورد و در سریعترین زمان ممکن، حمایتها از او آغاز شد. دو گل از خطر جسته بود و مردم خسته از ماهها آشوب و عصیان جانب دوگل را در مقابل فرزندان خویش گرفتند تا بازگشت دوگل پس از یک سفر کوتاهمدت به خارج از فرانسه شگفتانگیز جلوه کند. به این ترتیب پس از ساعتی حکومت تعلیق و سردرگمی، دوگل آنچنان با قدرت و اقتدار به حکومت بازگشت که مخالفیناش هیچ فرصتی برای قدرت یافتن نیافتند و کنار نشستند.
دوگل اما آنقدر زیرک بود که مردم را نسبت به خطر حکومت یافتن کمونیستها انذار دهد و نه دانشجویان و کارگران شورشی کارخانهها.
کمونیستهایی که در نگاه دوگل آماده بودند که از عصیان دانشجویان، سکویی برای قدرت یافتن خویش بسازند اما دوگل درست آن هنگام که تصور سقوط حکومتاش میرفت با مردم سخن گفت و برای رقبای سیاسیاش ژنرال پورش را یادآوری کرد. اینچنین شد که فردای سخنان او دیگر نه دانشجویان و کارگران معترض که نوبت طرفداران گلیسم بود که خیابانهای پاریس را اشغال کنند و شعار زندهباد فرانسه را سردهند. طولی نکشید که طرفداران دوگل نه با مشتهای گرهکرده که با انگشتهایی به نشانه پیروزی خیابانهای منتهی به کاخ ریاستجمهوری را اشغال کردند و پرچم سهرنگ فرانسه بر پرچمهای سرخ و سیاه برتری یافت.
همان روز، بعدازظهر ژنرال دوگل کابینه را ترمیم کرد و با ارسال دستخطی به رهبران سنا و مجلس ملی، انحلال این دو مجلس را اعلام کرد و طرفی به سخنان مخالفین نیز نبست؛ مخالفانی همچون فرانسوا میتران که اقدام دوگل را «دیکتاتوری و سرآغاز یک جنگ شهری» خوانده بود. بدین ترتیب درخواست ژنرال دوگل از مردم فرانسه برای حمایت از حکومت در مقابل دشمنان و کمونیسم همچون سوختی بود که به ماشین دولت تزریق شد و دولت فرانسه توانست اقتدار از دست رفته را بازیابد.
دانشجویان به کلاسهای درس بازگشتند و کارگران اعتصاب را نیمهکاره رها کردند و با قدرتنمایی دوگل اتحاد کمونیستها از هم پاشید و چپ با این حربه ژنرال که در صدد انقلاب و براندازی است، زمینگیر شد. بدین ترتیب انقلاب می 68 فرانسه برخلاف آنچه در اذهان میآمد نهتنها به سقوط دولت دوگل منجر نشد، بلکه با درایت ژنرال فرصتی برای ادامه حیات را در اختیار گرفت و اگرچه در 29 می اینگونه به نظر میرسید که رژیم دوگل به آخر خط رسیده است، اما یک ماه بعد در انتخابات ژوئن او چنان با اکثریت بینظیر و غیرقابل باور پارلمانی به قدرت بازگشت که در تاریخ جمهوری فرانسه سابقه نداشت.