یادی از صالحی نجفآبادی (مباحثه عالمانه )
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نوشتهها و اندیشههای مرحوم آیتالله صالحینجفآبادی از دیرباز تاکنونـکم وبیشـاز نقد و انتقاد بیبهره نبوده است.گرچه نمیتوان آثار صالحی را ـ همانگونه که خودش قائل بود ـ خالی از نقد و نقص دانست، اما همین برکت از آثار وی، بس که در پی کتاب پرآوازهاش شهید جاوید، برخی نهتنها خواسته یا ناخواسته از لاک تصلب خارج شدند، بلکه توفیق اجباری یافتند که پیرامون این ماجرای مهم تاریخی یعنی حرکت امام حسین علیهالسلام به تتبع بیشتری پردازند.
گفته میشود تنها در نقد کتاب شهید جاویدِ صالحی، 15 اثر وکتاب به زیور طبع آراسته شده است؛ این گذشته از مقالات، سخنرانیها و جلساتی است که از دهه 50 به این سوی صالحی را قابل دانسته و نقدهایی بر او نواختند؛ به گونهای که شاید کمتر کتابی باشد در تاریخ معاصر که این گونه مورد نقّادی قرارگرفته باشد. یکی از کتابهایی که استاد صالحی نجفآبادی آن را تألیف کرد و با زحمت طاقتفرسا در سال 1371 به چاپ رساند و سوگمندانه در نمایشگاه بینالمللی کتاب طی دستوری جمعآوری و خمیر شد؛ کتاب «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری» بود.
در بدو انتشار آن، یکی از علمای قم در یک صحبت علنی در مدرسه فیضیه بر آن خرده گرفت،که در برخی از جراید آن روز آن بیانات چاپ شد. میان مرحوم آقای صالحی و مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی یک گفتگوی قلمیصورت گرفت که برای رعایت اختصار به صورت گزارشگونه ـ اما حاوی غالب مطالب ـ در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت.(توجه به نوعِ اینگونه برخوردهای علمیبهویژه میان دو عالمِ شیعی قابل توجه و دقت است.)
پس از انتشار سخنان آن عالم بزرگوار، آقای صالحی خطاب به ایشان پس از خطاب و دعای «وفقه الله لمرضیه» آورده است:«پس از سلام و تحیت روزنامه رسالت پنجشنبه 27/1/1371 سخنانی را از جنابعالی در مورد محکوم کردن مجله «فاراد» نقل کرده و به دنبال آن نوشته است: وی در همین رابطه به تألیف کتابی 700 صفحه علیه آیتالله شهید استاد مرتضی مطهری اشاره کرد و با بیان این مطلب که اگر توجه افراد دلسوز و متعهد نبود همان کتاب هم با عدم تدبیر و بیتوجهی اجازه نشر مییافت...»
صالحی؛ سپس با ذکر اینکه،گفته میشود مراد از آن کتاب، کتاب اینجانب است،نوشته است:«دوباره به منزل زنگ زدم و تماس با شما میسر نشد.اگر مراد بنده نیستم، مشخص کنید و اگر مراد از آن کتاب، کتابِ بنده است، اولاً: این کتاب گذشته از 700 صفحه نبودن، علیه شهید مطهری نیست. بلکه در راستای تحققدادن خواسته آن بزرگوار است که جدّاً میخواست قیام امام حسین (علیهالسلام) به طور استدلالی و خالی از تحریفات مورد بحث عمیق قرارگیرد.»
وی پس از آنکه چشماندازی کلی ازکتاب ارائه میدهد مینویسد:«اگر شما یک حاشیه استدلالی برکتاب تحریرالوسیله امام خمینی زده و مطلب ایشان را با رعایت ادب رد نمایید آیا کسی میتواند آنرا خوانده و آنرا علیه امام (رحمهالله) بداند؟ آیا حق گفته است یا باطل؟ اگر کتاب را نخوانده، محکوم کند چطور؟ من از شما میخواهم کتاب مرا یک بار بخوانید...» نامه مرحوم صالحی سپس به تاریخ 7/2/1371 امضا شده و تلفن منزلش را نیز نگاشته است. اما ماقبل آن نوشته است: «منتظر جواب فوری شما هستم.» گو اینکه نامه،همان روز یا فردایش به دست آن عالم بزرگوار میرسد، ایشان هم در تاریخ 9/2/1371، طی یک نامه 5 بندی مطالبی را به عنوان جوابیه ارسال کردهاند:
در بند اول؛ به صراحت مراد خود را از کتاب 700 صفحهای علیه شهید جاوید، همان کتاب آقای صالحی بیان میدارد.
در بند دوم مینگارند؛ با توجه به جریانات گذشته برای اینجانب، نهتنها روشن نیست که شما در مقام تحقیق و بررسی واقعیتها هستید؛ بلکه خلاف آن روشن است.
مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی در بندهای دیگر میافزایند:«3- شما اگر مسائل خود را به عنوان تحقیق و بررسی مطرح میکنید؛ علیالقاعده این حق را به دیگران نیز میدهید که آنها افکار و نظرات خویش را ابراز نمایند. در این صورت، چرا هرکس که با نظرات کتاب شهید جاوید مخالفت نمود، وی را سازمانی و مأمور ساواک بلاواسطه او معالواسطه معرفی کردید تا کار به جائی رسید که مخالفت مثل مرحوم شمسآبادی مجوز قتل وکشتن وی شد؟ آیا این است معنای تحقیق و تلاش برای وصول به واقعیت؛ و نیز مرحوم آقای حاجشیخ عبدالجواد اصفهانی که سلمان زمان بود؛ به جرم مخالفت با کتاب شما ساواکی گردید!
4- شما اگر صرفاً به دنبال تحقیق میباشید کثیری از مسائلی نیازمند به تحقیق در اسلام وجود دارد که سابقه تحقیق در آن یا اصلاً وجود ندارد یا کمتر از حدّ لازم درباره آنها تحقیق شده و در این صورت آنها را در مسیر تحقیق قرار میدادید، نه کتاب مرحوم شهید مطهری را که حضرت امام (قدسسره الشریف) تمام کتابهای ایشان را با تصریح به عدم استثناء مفید برای جامعه اسلامیمعرفی فرمودهاند.مقایسهای که میان کتاب خود و حواشی بر متون فقهیه نمودید، ناتمام و غیر صحیح است. کتابهای فقهی در حوزهها و جو طلبگی مطرح است و طلبه با اِن قلتُ قلتُ رشد نموده اما در میان عوام و توده مردم مطلب چنین نیست مخصوصاً در رابطه با مسائل مربوط به حادثه کربلا؛ به ویژه با
تعبیرات زنندهای که بر حسب نقل بعضی از علماء از آن شهید بزرگوار در کتاب مزبور دارید.
5-... آیا انتقاد و به اصطلاح شما تعلیقه بر کتاب شهید مطهری به منظور تنقیص شخصیت علمیآن بزرگوار،کوبیدن بزرگترین اسلامشناس معاصر و مقام شهادت وی نیست؟...»
پس از آن آقای صالحی در 23/2/1371 طی نامهای دیگر پس از ذکر القاب و دعای «زید توفیق العالی» مینویسد:
«1- ...
2- نوشتهاید: «این جریان حاکی از این بودکه جنابعالی در تمام تلاش برای رسیدن به واقعیتها نیستید؛ بلکه اهداف دیگری در بین است.»
جواب:... من غیر از یافتن واقعیتها هیچ هدفی نداشته و ندارم.
3- نوشتهاید: چرا هرکس که با نظرات شهید جاوید مخالفت نمود، وی را سازمانی و مأمور ساواک بلاواسطه او معالواسطه معرّفی کردید؟
جواب: این برخلاف حقیقت...است و بنده هرگز چنین تهمتی به کسی نزدهام. لطفاً مدرک مدّعای خود را ارائه دهید.
4- قتل مرحوم شمسآبادی را به مخالفت با شهید جاوید ربط داده و خواستهاید اینجانب را در این قضیه مسئول بدانید.
جواب: افراد تبهکار این عالم زاهد را به ناحق کشتند و این ربطی به بنده و شهید جاوید ندارد، ساواک شاه بودکه به وسیله روزنامهها آن را به ناحق به شهید جاوید ربط داد ...تفصیل این حیله ساواک را در کتاب «توطئه شاه بر ضدّ امام خمینی» با ذکر مدارک آوردهام.کتاب مزبور را بخوانید تا حقیقت را بدانید.
5- نوشتهاید: مرحوم آقای حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی که سلمان زمان بود، به جرم مخالفت با کتاب شما ساواکی گردید.
جواب: اگر کسی چنین تهمتی به این عالم بزرگوار زده، گناه بزرگی کرده است و این ربطی به بنده ندارد...
6- فرمودهاید: اگر شما به دنبال تحقیق هستید خوب بود در موضوعات دیگری تحقیق میکردید؛ نه در موضوع کتاب شهید مطهری.
جواب: در موضوعات دیگر نیز تحقیق کردهام و میکنم؛ ولی چون در موضوع قیام امام حسین (علیه السلام) خیلی کم تحقیق شده است، نوشته زیاد است ولی تحقیق،کم. از این رو ضرورت داشت در این موضوع، بحث استدلالی و اجتهادی وسیعی بشود و بنده این کارِ ضروری را با نوشتن تعلیقه برکتاب استاد انجام دادهام.
7- نوشتهاید: حضرت امام (قدّس سرّه الشریف) تمام کتابهای شهید مطهّری را با تصریح به عدم استثناء مفید برای جامعه معرّفی فرمودهاند.
جواب: بنده نیز میگویم: تمام کتابهای شهید مطهّری بیاستثناء برای جامعه مفید است، حتّی کتاب اقتصاد ایشان که امام از انتشار آن جلوگیری کردند ولی مفید بودن کتابها به معنای این نیست که استاد شهید معصوم بوده و هیچ مطلب قابل بحث و مناقشه علمیدر کتابهای ایشان وجود ندارد و حاشیه زدن بر آنها ممنوع است.
8- فرمودهاید: بحثهای استدلالی فقط باید در محیطهای طلبگی مطرح شود؛ نه در بین توده مردم.
جواب: حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) فرمودهاند: «امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامیحرفهای فقهاء و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامهها کشیده شده است؛ چرا که نیاز علمیبه این بحثها و مسائل هست.» (صحیفه نور، جلد 21 ص 46 ) این سخن امام حقّ است و باید مطالب استدلالی که مورد نیاز است در سطح توده مردم و دانشگاهیان و اهل مطالعه مطرح شود تا به رشد علم و فرهنگ جامعه کمک کند ...
9- ...
10- ...
11- نوشتهاید: آیا تعلیقه برکتاب شهید مطهّری به منظور تنقیص شخصیت علمیآن بزرگوار وکوبیدن بزرگترین اسلامشناس معاصر و مقام شهادت وی نیست؟
جواب: تعلیقه بنده برکتاب استاد شهید؛ نه تنها کوبیدن شخصیت استاد نیست، بلکه کمک به هدف استاد ضمن تجلیل فراوان از آن اسلام شناس بزرگ [است.]
12- نوشتهاید: «برخلاف واقعیت،کتاب شهید جاوید را زمینه پیروزی انقلاب اسلامیقرار ندهید.»
جواب: من هرگز شهید جاوید را زمینه پیروزی انقلاب اسلامیقرار ندادهام و این گفته نیز بر خلاف حقیقت است اگر دلیلی دارید ارائه دهید.
13- از تشکر آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی (قدّس سرّه) در رابطه با پاسخی که شما به شهید جاوید دادهاید، سخنی به میان آوردهاید.
جواب: محصول پاسخ شما به شهید جاوید این است که قیام امام حسین( علیه السلام) را از اُسوه بودن بیرون برده و مردم را از پیروی ساقط کردهاید. نقاط ضعف نوشته شما را در جزوه ارسالی آوردهام، شما آن را منتشرکنید تا همه بخوانند و بدانند چگونه قیام امام را از قابلیت پیروی ساقط کردهاید...»
گفته میشود تنها در نقد کتاب شهید جاویدِ صالحی، 15 اثر وکتاب به زیور طبع آراسته شده است؛ این گذشته از مقالات، سخنرانیها و جلساتی است که از دهه 50 به این سوی صالحی را قابل دانسته و نقدهایی بر او نواختند؛ به گونهای که شاید کمتر کتابی باشد در تاریخ معاصر که این گونه مورد نقّادی قرارگرفته باشد. یکی از کتابهایی که استاد صالحی نجفآبادی آن را تألیف کرد و با زحمت طاقتفرسا در سال 1371 به چاپ رساند و سوگمندانه در نمایشگاه بینالمللی کتاب طی دستوری جمعآوری و خمیر شد؛ کتاب «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری» بود.
در بدو انتشار آن، یکی از علمای قم در یک صحبت علنی در مدرسه فیضیه بر آن خرده گرفت،که در برخی از جراید آن روز آن بیانات چاپ شد. میان مرحوم آقای صالحی و مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی یک گفتگوی قلمیصورت گرفت که برای رعایت اختصار به صورت گزارشگونه ـ اما حاوی غالب مطالب ـ در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت.(توجه به نوعِ اینگونه برخوردهای علمیبهویژه میان دو عالمِ شیعی قابل توجه و دقت است.)
پس از انتشار سخنان آن عالم بزرگوار، آقای صالحی خطاب به ایشان پس از خطاب و دعای «وفقه الله لمرضیه» آورده است:«پس از سلام و تحیت روزنامه رسالت پنجشنبه 27/1/1371 سخنانی را از جنابعالی در مورد محکوم کردن مجله «فاراد» نقل کرده و به دنبال آن نوشته است: وی در همین رابطه به تألیف کتابی 700 صفحه علیه آیتالله شهید استاد مرتضی مطهری اشاره کرد و با بیان این مطلب که اگر توجه افراد دلسوز و متعهد نبود همان کتاب هم با عدم تدبیر و بیتوجهی اجازه نشر مییافت...»
صالحی؛ سپس با ذکر اینکه،گفته میشود مراد از آن کتاب، کتاب اینجانب است،نوشته است:«دوباره به منزل زنگ زدم و تماس با شما میسر نشد.اگر مراد بنده نیستم، مشخص کنید و اگر مراد از آن کتاب، کتابِ بنده است، اولاً: این کتاب گذشته از 700 صفحه نبودن، علیه شهید مطهری نیست. بلکه در راستای تحققدادن خواسته آن بزرگوار است که جدّاً میخواست قیام امام حسین (علیهالسلام) به طور استدلالی و خالی از تحریفات مورد بحث عمیق قرارگیرد.»
وی پس از آنکه چشماندازی کلی ازکتاب ارائه میدهد مینویسد:«اگر شما یک حاشیه استدلالی برکتاب تحریرالوسیله امام خمینی زده و مطلب ایشان را با رعایت ادب رد نمایید آیا کسی میتواند آنرا خوانده و آنرا علیه امام (رحمهالله) بداند؟ آیا حق گفته است یا باطل؟ اگر کتاب را نخوانده، محکوم کند چطور؟ من از شما میخواهم کتاب مرا یک بار بخوانید...» نامه مرحوم صالحی سپس به تاریخ 7/2/1371 امضا شده و تلفن منزلش را نیز نگاشته است. اما ماقبل آن نوشته است: «منتظر جواب فوری شما هستم.» گو اینکه نامه،همان روز یا فردایش به دست آن عالم بزرگوار میرسد، ایشان هم در تاریخ 9/2/1371، طی یک نامه 5 بندی مطالبی را به عنوان جوابیه ارسال کردهاند:
در بند اول؛ به صراحت مراد خود را از کتاب 700 صفحهای علیه شهید جاوید، همان کتاب آقای صالحی بیان میدارد.
در بند دوم مینگارند؛ با توجه به جریانات گذشته برای اینجانب، نهتنها روشن نیست که شما در مقام تحقیق و بررسی واقعیتها هستید؛ بلکه خلاف آن روشن است.
مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی در بندهای دیگر میافزایند:«3- شما اگر مسائل خود را به عنوان تحقیق و بررسی مطرح میکنید؛ علیالقاعده این حق را به دیگران نیز میدهید که آنها افکار و نظرات خویش را ابراز نمایند. در این صورت، چرا هرکس که با نظرات کتاب شهید جاوید مخالفت نمود، وی را سازمانی و مأمور ساواک بلاواسطه او معالواسطه معرفی کردید تا کار به جائی رسید که مخالفت مثل مرحوم شمسآبادی مجوز قتل وکشتن وی شد؟ آیا این است معنای تحقیق و تلاش برای وصول به واقعیت؛ و نیز مرحوم آقای حاجشیخ عبدالجواد اصفهانی که سلمان زمان بود؛ به جرم مخالفت با کتاب شما ساواکی گردید!
4- شما اگر صرفاً به دنبال تحقیق میباشید کثیری از مسائلی نیازمند به تحقیق در اسلام وجود دارد که سابقه تحقیق در آن یا اصلاً وجود ندارد یا کمتر از حدّ لازم درباره آنها تحقیق شده و در این صورت آنها را در مسیر تحقیق قرار میدادید، نه کتاب مرحوم شهید مطهری را که حضرت امام (قدسسره الشریف) تمام کتابهای ایشان را با تصریح به عدم استثناء مفید برای جامعه اسلامیمعرفی فرمودهاند.مقایسهای که میان کتاب خود و حواشی بر متون فقهیه نمودید، ناتمام و غیر صحیح است. کتابهای فقهی در حوزهها و جو طلبگی مطرح است و طلبه با اِن قلتُ قلتُ رشد نموده اما در میان عوام و توده مردم مطلب چنین نیست مخصوصاً در رابطه با مسائل مربوط به حادثه کربلا؛ به ویژه با
تعبیرات زنندهای که بر حسب نقل بعضی از علماء از آن شهید بزرگوار در کتاب مزبور دارید.
5-... آیا انتقاد و به اصطلاح شما تعلیقه بر کتاب شهید مطهری به منظور تنقیص شخصیت علمیآن بزرگوار،کوبیدن بزرگترین اسلامشناس معاصر و مقام شهادت وی نیست؟...»
پس از آن آقای صالحی در 23/2/1371 طی نامهای دیگر پس از ذکر القاب و دعای «زید توفیق العالی» مینویسد:
«1- ...
2- نوشتهاید: «این جریان حاکی از این بودکه جنابعالی در تمام تلاش برای رسیدن به واقعیتها نیستید؛ بلکه اهداف دیگری در بین است.»
جواب:... من غیر از یافتن واقعیتها هیچ هدفی نداشته و ندارم.
3- نوشتهاید: چرا هرکس که با نظرات شهید جاوید مخالفت نمود، وی را سازمانی و مأمور ساواک بلاواسطه او معالواسطه معرّفی کردید؟
جواب: این برخلاف حقیقت...است و بنده هرگز چنین تهمتی به کسی نزدهام. لطفاً مدرک مدّعای خود را ارائه دهید.
4- قتل مرحوم شمسآبادی را به مخالفت با شهید جاوید ربط داده و خواستهاید اینجانب را در این قضیه مسئول بدانید.
جواب: افراد تبهکار این عالم زاهد را به ناحق کشتند و این ربطی به بنده و شهید جاوید ندارد، ساواک شاه بودکه به وسیله روزنامهها آن را به ناحق به شهید جاوید ربط داد ...تفصیل این حیله ساواک را در کتاب «توطئه شاه بر ضدّ امام خمینی» با ذکر مدارک آوردهام.کتاب مزبور را بخوانید تا حقیقت را بدانید.
5- نوشتهاید: مرحوم آقای حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی که سلمان زمان بود، به جرم مخالفت با کتاب شما ساواکی گردید.
جواب: اگر کسی چنین تهمتی به این عالم بزرگوار زده، گناه بزرگی کرده است و این ربطی به بنده ندارد...
6- فرمودهاید: اگر شما به دنبال تحقیق هستید خوب بود در موضوعات دیگری تحقیق میکردید؛ نه در موضوع کتاب شهید مطهری.
جواب: در موضوعات دیگر نیز تحقیق کردهام و میکنم؛ ولی چون در موضوع قیام امام حسین (علیه السلام) خیلی کم تحقیق شده است، نوشته زیاد است ولی تحقیق،کم. از این رو ضرورت داشت در این موضوع، بحث استدلالی و اجتهادی وسیعی بشود و بنده این کارِ ضروری را با نوشتن تعلیقه برکتاب استاد انجام دادهام.
7- نوشتهاید: حضرت امام (قدّس سرّه الشریف) تمام کتابهای شهید مطهّری را با تصریح به عدم استثناء مفید برای جامعه معرّفی فرمودهاند.
جواب: بنده نیز میگویم: تمام کتابهای شهید مطهّری بیاستثناء برای جامعه مفید است، حتّی کتاب اقتصاد ایشان که امام از انتشار آن جلوگیری کردند ولی مفید بودن کتابها به معنای این نیست که استاد شهید معصوم بوده و هیچ مطلب قابل بحث و مناقشه علمیدر کتابهای ایشان وجود ندارد و حاشیه زدن بر آنها ممنوع است.
8- فرمودهاید: بحثهای استدلالی فقط باید در محیطهای طلبگی مطرح شود؛ نه در بین توده مردم.
جواب: حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) فرمودهاند: «امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامیحرفهای فقهاء و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامهها کشیده شده است؛ چرا که نیاز علمیبه این بحثها و مسائل هست.» (صحیفه نور، جلد 21 ص 46 ) این سخن امام حقّ است و باید مطالب استدلالی که مورد نیاز است در سطح توده مردم و دانشگاهیان و اهل مطالعه مطرح شود تا به رشد علم و فرهنگ جامعه کمک کند ...
9- ...
10- ...
11- نوشتهاید: آیا تعلیقه برکتاب شهید مطهّری به منظور تنقیص شخصیت علمیآن بزرگوار وکوبیدن بزرگترین اسلامشناس معاصر و مقام شهادت وی نیست؟
جواب: تعلیقه بنده برکتاب استاد شهید؛ نه تنها کوبیدن شخصیت استاد نیست، بلکه کمک به هدف استاد ضمن تجلیل فراوان از آن اسلام شناس بزرگ [است.]
12- نوشتهاید: «برخلاف واقعیت،کتاب شهید جاوید را زمینه پیروزی انقلاب اسلامیقرار ندهید.»
جواب: من هرگز شهید جاوید را زمینه پیروزی انقلاب اسلامیقرار ندادهام و این گفته نیز بر خلاف حقیقت است اگر دلیلی دارید ارائه دهید.
13- از تشکر آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی (قدّس سرّه) در رابطه با پاسخی که شما به شهید جاوید دادهاید، سخنی به میان آوردهاید.
جواب: محصول پاسخ شما به شهید جاوید این است که قیام امام حسین( علیه السلام) را از اُسوه بودن بیرون برده و مردم را از پیروی ساقط کردهاید. نقاط ضعف نوشته شما را در جزوه ارسالی آوردهام، شما آن را منتشرکنید تا همه بخوانند و بدانند چگونه قیام امام را از قابلیت پیروی ساقط کردهاید...»