لحن بهشتی در مذاکرات معقول و سیاستمدارانه بوده است
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
آقای معینفر، شما به عنوان عضوی از شورای انقلاب، از مذاکرات دکتر بهشتی با دو دیپلمات آمریکایی پیش از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، که اخیرا سند آن منتشر شده، مطلع بودهاید؟ آیا در شورای انقلاب بحثی در این مورد انجام شده بوده است؟
این سند برای بنده هم تازگی داشته است. به اعتقاد من، این سند مهمی است، چرا که نشان میدهد این مذاکرات درست یک هفته قبل از گروگانگیری و همزمان با دورانی است که آقای مهندس بازرگان به همراه وزیر خارجه و دفاع دولت موقت با برژینسکی دیدار کرده بودند. دیداری که انتقادات شدیدی را برای دولت موقت به همراه داشت.
از سوی دیگر، آنچنان که از تصویر منتشره از این سند مشخص است، این سند به صورت سالم به دست دانشجویان افتاده و رشتهرشته هم نشده بوده است. لحن آقای دکتر بهشتی در این مذاکرات، معقول، سیاستمدارانه و منسجم است و با لحن میتینگها متفاوت است. البته به نظر من سخنان دکتر بهشتی در جهت دفاع از حقوق مردم ایران بوده است.
اما در مورد طرح این مساله در شورای انقلاب باید بگویم که این دیدار و محتوای آن در شورای انقلاب مطرح نبوده و گزارش هم داده نشده است. ایشان در آن زمان علاوه بر اینکه دبیر شورای انقلاب بودهاند، نایب رییسی مجلس بررسی پیشنویس قانون اساسی و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را نیز عهدهدار بودهاند، بنابراین به نظر میرسد که از دیدگاه آمریکاییها آقای بهشتی بهعنوان یک آلترناتیو قدرت مطرح بوده و به همین دلیل با او دیدار شده است.
به نظر شما چرا با وجود حملات شدید دانشجویان به مهندس بازرگان به دلیل مذاکره با برژینسکی، مذاکرات دکتر بهشتی انتشار نمییابد؟
جالب است که این مذاکرات در واقع عین همان چیزی است که مهندس بازرگان و وزرایش در جریان دیدار با برژینسکی، البته به صورت مفصلتر و جزییتر، پیرامون قراردادهای تجاری، حساب تنخواه وزارت دفاع ایران در آمریکا و همچنین نحوه تامین قطعات برای سلاحهای خریداری شده از آمریکا مطرح کردهاند. آقایان بازرگان و چمران و یزدی به عنوان مقامات مسئول در این خصوص دیدار و مذاکره کردند ولی آن حجم از انتقادات و اهانتها و توهینها متوجه ایشان شد و معلوم نیست چرا مذاکرات اینچنینی مجاز بوده است و ایرادی نداشته اما مذاکره مقامات رسمی با آن عکسالعمل مواجه شد. البته ما هم به این دیدار ایرادی وارد نمیدانیم چرا که قاعدتا باید با اطلاع وزارت خارجه انجام شده باشد.
در صحبتی که با دکتر یزدی داشتیم، ایشان بر اطلاع وزارت خارجه دولت موقت از این دیدار تاکید داشتند.
بله، قطعا مذاکرهای در این سطح میان کاردار آمریکا، که در غیاب سفیر نفر اول سفارت بوده و فردی مانند دکتر بهشتی با اطلاع وزارت خارجه بوده است. البته میدانید که رابطه با آمریکا در آن زمان به شکل فعلی نبود چرا که این کشور در ایران سفارت داشت و روابط رسمی میان دو کشور برقرار بود. ایراد ما این است که چرا اگر آقای دکتر بهشتی مذاکره انجام داده و سند آن هم سالم در سفارت آمریکا بوده است و بهدست دانشجویان افتاده سند آن بعد از 30 سال منتشر میشود.
اما بکار رفتن عبارت انگلیسی «DEAR» در ابتدای یک نامه، که رسم معمول در نامهنگاری است به عنوان دلیلی بر جاسوسی از سوی دانشجویان خط امام استفاده میشود. ایراد ما استفاده گزینشی از اسناد جهت ضربه زدن به رقبای سیاسی بوده است،مثلا در قضیه قانون اساسی و نگارش پیشنویس آن که اتفاقا یکی از موارد مهم مورد بحث مسئولان وقت و رهبر انقلاب بود، به این شکل که رهبر انقلاب معتقد بودند باید پیشنویس تهیه شده را به رفراندم گذاشت اما آقای بازرگان معتقد بود که به دلیل وعده داده شده به مردم مبنی بر تشکیل مجلس موسسان، باید این مجلس تشکیل شود که نهایتا آقای طالقانی با پیشنهاد تشکیل مجلس بررسی پیشنویس قانون اساسی این اختلاف را حل کرد، در این مورد آقای دکتر یدالله سحابی به عنوان وزیر مشاور در امور انقلاب با نگارش نامههایی به سفارتخانههای خارجی کشورهای مختلف در تهران و از جمله سفارت آمریکا خواهان دریافت مجموع قوانین اساسی آنها برای مطالعه جهت تدوین پیشنویس شده بود که آقایان همین سند را به عنوان سندی ضد مرحوم دکتر سحابی منتشر کردند و به ایشان با آن سوابق مبارزاتی و وارستگی اخلاقی اتهام زدند. بنابراین انتشار اسناد بیشتر برای تسویه حساب و مصارف داخلی بود تا مسائل دیگر.
آیا در شورای انقلاب رویه خاصی در خصوص رابطه با آمریکا و ارتباط با دیپلماتهای این کشور وجود داشته است؟
در شورای انقلاب رویهای خلاف رویه حاکم بر کشور که از سوی دولت رسمی و حاکم یعنی دولت آقای بازرگان اعمال میشده وجود نداشته است؛ چنان که میبینید آقای دکتر بهشتی بعنوان رییس این شورا در این گفتگوها به هیچ عنوان لحنی مخاصمانه با طرف آمریکایی ندارد.در اینجا باید اشاره کرد که قبل از انقلاب نیز مذاکراتی با آمریکاییها انجام شده است،که از این ملاقات مهمتر بوده، مانند دیدار سولیوان سفیر آمریکا در تهران با آقایان بازرگان و موسوی اردبیلی در منزل آقای فریدون سحابی. بنابراین به نظر میرسد اسناد دیگری هم از دیدارهای سران انقلاب با دیپلماتهای آمریکایی در محل سفارت وجود داشته باشد که تاکنون منتشر نشده است.
اعضای شورای انقلاب و مشخصا شهید دکتر بهشتی در خصوص انتشار اسناد و افشاگری بر ضد دولت موقت چه دیدگاهی داشتند؟
تقریبا میان آقایان در این مورد سکوت بود چرا که کار سفارت در اختیار آنان نبود و صدا و سیما هم به آن دامن میزد، البته حالت همدردی نسبت به رفتارهای صورت گرفته وجود داشت، اما تلاشی برای جلوگیری از آنچه به آن افشاگری میگفتند انجام نشد.
چرا مهندس بازرگان و دولت موقت بهرغم اطلاع از مذاکرات اینچنینی در هنگام اتهامات گروههای مختلف مبنی بر مذاکرات مشکوک با آمریکا از این موارد به نفع خود استفاده نکرده است؟
شما به هیچ وجه نباید به مرحوم مهندس بازرگان به عنوان یک سیاستبازی که حاضر به انجام کارهای اینچنینی باشد نگاه کنید، او آنچنان مقید به رعایت انصاف در رفتارهای سیاسی بود که خود را شرعا مسئول میدانست و نباید او را با طرز فکری که از هر وسیلهای برای مچگیری وپیشبرد مقاصد سیاسی استفاده میکند مقایسه کرد. آن مرحوم اولا به خود اجازه چنین مقابله به مثلی را نمیداد و ثانیا مذاکره با خارجیها را عیب نمیدانست.
حتما این جمله را از ایشان شنیدهاید که «نخست وزیری که برای مذاکره با دیپلماتهای خارجی بخواهد اجازه بگیرد، برای لای جرز خوب است.» در همان داستان ملاقات با برژینسکی او بر محتوای مذاکرات و دفاع از حقوق مردم ایران تاکید داشت معتقد بود اگر اعتماد به یک نخستوزیری برای مذاکرات خارجی وجود ندارد، دلیلی برای ادامه کارش هم وجود ندارد.
این سند برای بنده هم تازگی داشته است. به اعتقاد من، این سند مهمی است، چرا که نشان میدهد این مذاکرات درست یک هفته قبل از گروگانگیری و همزمان با دورانی است که آقای مهندس بازرگان به همراه وزیر خارجه و دفاع دولت موقت با برژینسکی دیدار کرده بودند. دیداری که انتقادات شدیدی را برای دولت موقت به همراه داشت.
از سوی دیگر، آنچنان که از تصویر منتشره از این سند مشخص است، این سند به صورت سالم به دست دانشجویان افتاده و رشتهرشته هم نشده بوده است. لحن آقای دکتر بهشتی در این مذاکرات، معقول، سیاستمدارانه و منسجم است و با لحن میتینگها متفاوت است. البته به نظر من سخنان دکتر بهشتی در جهت دفاع از حقوق مردم ایران بوده است.
اما در مورد طرح این مساله در شورای انقلاب باید بگویم که این دیدار و محتوای آن در شورای انقلاب مطرح نبوده و گزارش هم داده نشده است. ایشان در آن زمان علاوه بر اینکه دبیر شورای انقلاب بودهاند، نایب رییسی مجلس بررسی پیشنویس قانون اساسی و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را نیز عهدهدار بودهاند، بنابراین به نظر میرسد که از دیدگاه آمریکاییها آقای بهشتی بهعنوان یک آلترناتیو قدرت مطرح بوده و به همین دلیل با او دیدار شده است.
به نظر شما چرا با وجود حملات شدید دانشجویان به مهندس بازرگان به دلیل مذاکره با برژینسکی، مذاکرات دکتر بهشتی انتشار نمییابد؟
جالب است که این مذاکرات در واقع عین همان چیزی است که مهندس بازرگان و وزرایش در جریان دیدار با برژینسکی، البته به صورت مفصلتر و جزییتر، پیرامون قراردادهای تجاری، حساب تنخواه وزارت دفاع ایران در آمریکا و همچنین نحوه تامین قطعات برای سلاحهای خریداری شده از آمریکا مطرح کردهاند. آقایان بازرگان و چمران و یزدی به عنوان مقامات مسئول در این خصوص دیدار و مذاکره کردند ولی آن حجم از انتقادات و اهانتها و توهینها متوجه ایشان شد و معلوم نیست چرا مذاکرات اینچنینی مجاز بوده است و ایرادی نداشته اما مذاکره مقامات رسمی با آن عکسالعمل مواجه شد. البته ما هم به این دیدار ایرادی وارد نمیدانیم چرا که قاعدتا باید با اطلاع وزارت خارجه انجام شده باشد.
در صحبتی که با دکتر یزدی داشتیم، ایشان بر اطلاع وزارت خارجه دولت موقت از این دیدار تاکید داشتند.
بله، قطعا مذاکرهای در این سطح میان کاردار آمریکا، که در غیاب سفیر نفر اول سفارت بوده و فردی مانند دکتر بهشتی با اطلاع وزارت خارجه بوده است. البته میدانید که رابطه با آمریکا در آن زمان به شکل فعلی نبود چرا که این کشور در ایران سفارت داشت و روابط رسمی میان دو کشور برقرار بود. ایراد ما این است که چرا اگر آقای دکتر بهشتی مذاکره انجام داده و سند آن هم سالم در سفارت آمریکا بوده است و بهدست دانشجویان افتاده سند آن بعد از 30 سال منتشر میشود.
اما بکار رفتن عبارت انگلیسی «DEAR» در ابتدای یک نامه، که رسم معمول در نامهنگاری است به عنوان دلیلی بر جاسوسی از سوی دانشجویان خط امام استفاده میشود. ایراد ما استفاده گزینشی از اسناد جهت ضربه زدن به رقبای سیاسی بوده است،مثلا در قضیه قانون اساسی و نگارش پیشنویس آن که اتفاقا یکی از موارد مهم مورد بحث مسئولان وقت و رهبر انقلاب بود، به این شکل که رهبر انقلاب معتقد بودند باید پیشنویس تهیه شده را به رفراندم گذاشت اما آقای بازرگان معتقد بود که به دلیل وعده داده شده به مردم مبنی بر تشکیل مجلس موسسان، باید این مجلس تشکیل شود که نهایتا آقای طالقانی با پیشنهاد تشکیل مجلس بررسی پیشنویس قانون اساسی این اختلاف را حل کرد، در این مورد آقای دکتر یدالله سحابی به عنوان وزیر مشاور در امور انقلاب با نگارش نامههایی به سفارتخانههای خارجی کشورهای مختلف در تهران و از جمله سفارت آمریکا خواهان دریافت مجموع قوانین اساسی آنها برای مطالعه جهت تدوین پیشنویس شده بود که آقایان همین سند را به عنوان سندی ضد مرحوم دکتر سحابی منتشر کردند و به ایشان با آن سوابق مبارزاتی و وارستگی اخلاقی اتهام زدند. بنابراین انتشار اسناد بیشتر برای تسویه حساب و مصارف داخلی بود تا مسائل دیگر.
آیا در شورای انقلاب رویه خاصی در خصوص رابطه با آمریکا و ارتباط با دیپلماتهای این کشور وجود داشته است؟
در شورای انقلاب رویهای خلاف رویه حاکم بر کشور که از سوی دولت رسمی و حاکم یعنی دولت آقای بازرگان اعمال میشده وجود نداشته است؛ چنان که میبینید آقای دکتر بهشتی بعنوان رییس این شورا در این گفتگوها به هیچ عنوان لحنی مخاصمانه با طرف آمریکایی ندارد.در اینجا باید اشاره کرد که قبل از انقلاب نیز مذاکراتی با آمریکاییها انجام شده است،که از این ملاقات مهمتر بوده، مانند دیدار سولیوان سفیر آمریکا در تهران با آقایان بازرگان و موسوی اردبیلی در منزل آقای فریدون سحابی. بنابراین به نظر میرسد اسناد دیگری هم از دیدارهای سران انقلاب با دیپلماتهای آمریکایی در محل سفارت وجود داشته باشد که تاکنون منتشر نشده است.
اعضای شورای انقلاب و مشخصا شهید دکتر بهشتی در خصوص انتشار اسناد و افشاگری بر ضد دولت موقت چه دیدگاهی داشتند؟
تقریبا میان آقایان در این مورد سکوت بود چرا که کار سفارت در اختیار آنان نبود و صدا و سیما هم به آن دامن میزد، البته حالت همدردی نسبت به رفتارهای صورت گرفته وجود داشت، اما تلاشی برای جلوگیری از آنچه به آن افشاگری میگفتند انجام نشد.
چرا مهندس بازرگان و دولت موقت بهرغم اطلاع از مذاکرات اینچنینی در هنگام اتهامات گروههای مختلف مبنی بر مذاکرات مشکوک با آمریکا از این موارد به نفع خود استفاده نکرده است؟
شما به هیچ وجه نباید به مرحوم مهندس بازرگان به عنوان یک سیاستبازی که حاضر به انجام کارهای اینچنینی باشد نگاه کنید، او آنچنان مقید به رعایت انصاف در رفتارهای سیاسی بود که خود را شرعا مسئول میدانست و نباید او را با طرز فکری که از هر وسیلهای برای مچگیری وپیشبرد مقاصد سیاسی استفاده میکند مقایسه کرد. آن مرحوم اولا به خود اجازه چنین مقابله به مثلی را نمیداد و ثانیا مذاکره با خارجیها را عیب نمیدانست.
حتما این جمله را از ایشان شنیدهاید که «نخست وزیری که برای مذاکره با دیپلماتهای خارجی بخواهد اجازه بگیرد، برای لای جرز خوب است.» در همان داستان ملاقات با برژینسکی او بر محتوای مذاکرات و دفاع از حقوق مردم ایران تاکید داشت معتقد بود اگر اعتماد به یک نخستوزیری برای مذاکرات خارجی وجود ندارد، دلیلی برای ادامه کارش هم وجود ندارد.