مطهری و سیاست در گفتوگو با هاشم صباغیان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مهندس هاشم صباغیان از اعضای شاخص نهضت آزادی است که در سالهای پیش از انقلاب در جلسات انجمن اسلامی مهندسین با استاد مطهری آشنا شده بود. صباغیان، شهید مرتضی مطهری را دموکراتترین روحانی انقلاب میداند و خاطراتی از او را به یاد میآورد و از نزدیکی شدید مطهری به بازرگان سخن میگوید.
آشنایی شما با استاد مطهری از چه زمانی بود و ایشان را در عرصه سیاست چگونه یافتید؟
آشنایی من با مرحوم مطهری به سالهای 47-46 باز میگردد. مرحوم مطهری در قبل از انقلاب کمتر یک روحانی سیاسی به حساب میآمد؛ اهل تحقیق و پژوهش بود و کمتر در امور سیاسی اظهارنظر میکرد و علاقهای به این مسائل نشان نمیداد. در مقابل برخی پیشنهادهای مبارزاتی و سیاسی ما میگفت که علاقه دارم، به کارهای تحقیقاتی و پژوهشیام ادامه دهم. در آثار مکتوب ایشان هم این مسئله مشهود است. البته در آن دوران، خیلی از روحانیون بودند که اینگونه رفتار میکردند. حتی برخی از آنان نهتنها همراهی نمیکردند، بلکه گاهی فعالیتهای سیاسی را تقبیح میکردند. البته بنده پس از انقلاب، عضو شورای انقلاب نبودم، اما به اعضای این شورا همچون مرحوم مطهری نزدیک بودم.
اولین همکاری شما با ایشان پس از انقلاب چه زمانی بود؟
در کمیته استقبال از امام. آن زمان از هر گروه یک نماینده در این کمیته حاضر بود؛ مرحوم مطهری از جانب روحانیون بود، بنده از طرف نهضت آزادی ایران، آقای شاهحسینی از جبهه ملی و.... پس از تشکیل جلسه کمیته، آقای مطهری رئیس این کمیته شد و بنده معاون. دو، سه جلسه که گذشت، ایشان به بنده گفتند که به دلیل مشغلههایشان، ریاست این کمیته را من به عهده بگیرم. در نهایت ایشان این مسئله را در جمع اعضای کمیته استقبال گفت و اینگونه شد.
اگر غیرسیاسی بودن آقای مطهری را مبنا بگیریم، پس چگونه ریاست شورای انقلاب برعهده ایشان گذاشته شد و در آغاز پیروزی انقلاب نقش اساسی ایشان در شکلگیری نظام مشهود است؟
باید برای پاسخ به این سوال به ظرف زمانی آن مراجعه کرد. بالاخره ایشان از نظر جایگاه علمی در میان سایر روحانیون عضو شورای انقلاب بالاتر بودند و از سوی دیگر به روحانیت هم خدمات زیادی کرده بودند. ایشان تعصب لباسی بالایی داشت. ایشان در همان سالهای پیش از انقلاب به ملاقات امام در نجف رفته بود.
اگر غیرسیاسی بود، چگونه حاضر شد برای دیدار امام به نجف برود؛ آن هم در سالهایی که رژیم پهلوی بسیار جدی این مسائل را رصد میکرد؟
دیدار ایشان بیشتر در حد دیدار شاگرد با استاد بود؛ تقریبا سیاسی نبود.
یعنی ایشان از منظر شما در قبل از انقلاب با سیاسیون همراهی نمیکرد؟
چرا، به عنوان مثال به اعضای انجمن اسلامی مهندسین همچون مرحوم مهندس بازرگان، مرحوم دکتر سحابی و مهندس کتیرایی بسیار نزدیک بودند و گاهی با آنان درباره مسائل سیاسی- اعتقادی مشورت میکرد. ایشان سخنران اصلی جلسات جامعه مهندسین در نیمه دوم دهه 40 بود. این جلسات فقط در حد یک منبر نبود، بلکه به صورت پرسش و پاسخ برگزار میشد و افرادی همچون مرحوم بازرگان و سحابی مستمع سخنرانی ایشان بودند. حتی در آن موقع ما به ایشان توصیه کردیم که به خارج از کشور بروند و با محیط کشورهای دیگر آشنا شوند. ایشان در نیمه اول دهه 50 بود که ایشان به آلمان، فرانسه و... رفتند و در مسیر بازگشت ایشان با آقا [امام] دیدار کردند.
واقعا چرا ایشان علاقهای به فعالیت سیاسی نداشت؟
بیعلاقگی شخصی.
در کمیته استقبال از امام، خاطرهای به یاد دارید؟
یادم هست که قرار بود نوجوانی به صورت دکلمهوار پیامی را پس از ورود امام بخواند. چند نوجوان کاندیدا شدند که فرزند ایشان [علیآقا] هم کاندیدا بود که البته در نهایت فردی دیگر امتیاز بیشتری گرفت و بهتر توانست آن پیام را قرائت کند. همچنین در همان زمان قرار بود که بنده، آقای مطهری و مرحوم حاج سیداحمدآقا، در عقب ماشین مخصوص امام بنشینیم. اما آقا [امام] مخالفت کرد و گفت: نه، فقط سیداحمد، محذوریت دارم. تحلیل بنده این بود که ایشان یک دوراندیشی داشتند.
جایگاه سیاسی- فکری مرحوم مطهری را در میان سیاسیون آن دوران چگونه میبینید؟
هرگز به سنتیها نزدیک نبود و در جایگاه روشنفکران دینی قرار میگیرند. در میان روحانیون ایشان بیش از سایرین به دموکراسی معتقد بودند و پس از ایشان مرحوم بهشتی اینگونه بود. در برابر مارکسیستها هم سخت مخالفت میکرد و بر این امر، اعتقاد راسخ داشت. حتی در برابر برداشتهای مارکسیستی برخی از مسلمانان هم میایستاد.
از دید شما، آقای مطهری در آن دوران به کدام یک از شخصیتهای رده اول انقلاب نزدیک بود؟
مرحوم مهندس بازرگان. حتی مرحوم مطهری به دلیل شناخت عمیق از مهندس بازرگان پیشنهاد نخستوزیری دولت موقت ایشان را به امام خمینی داد. ایشان به دلیل صداقت و اعتقادات دینی مهندس بازرگان و همچنین فعالیتهای مبارزاتی و ملی ایشان، این توصیه را به امام کردند. البته در آن دوران مرحوم طالقانی با این امر مخالف بودند و میگفتند مهندس بازرگان نمیتواند با هملباسیهای من کار کند.
خاطره دیگری از استاد مطهری به یاد دارید؟
پس از انقلاب دفتر ساواک به اشغال مردم درآمد. سریعا دولت موقت آنجا را در دست گرفت و مهندس عبدالعلی بازرگان مسوول شد تا از اسناد ساواک و دفتر حفاظت کند. همان روزها، ایشان لیستی را آورد و به پدرش [مهندس بازرگان] داد و گفت: این لیست آخرین روحانینماهائی هستند که در آستانه انقلاب از ساواک پول میگرفتند. مهندس بازرگان آن لیست را گرفت و هیچکس این لیست را ندید. روزی که خواستیم با هلیکوپتر به دیدار امام برویم [اعضای دولت موقت به همراه شورای انقلاب]، مرحوم بازرگان این لیست را به مرحوم مطهری داد و گفت این را به امام بدهید. در همان جلسه دیدار ما با آقا [امام]، مرحوم مطهری آن لیست را به ایشان داد و گفت این پیش شما باشد تا بعدا با شما صحبت کنم.
تحلیل شما از این اقدام چه بود؟
ایشان با توجه به تعصب به روحانیت، میتوانست آن لیست را دور بریزد، اما این کار را نکرد و آن لیست را به امام داد. این امر نشاندهنده سلامت زیاد مرحوم مطهری بود.
آشنایی شما با استاد مطهری از چه زمانی بود و ایشان را در عرصه سیاست چگونه یافتید؟
آشنایی من با مرحوم مطهری به سالهای 47-46 باز میگردد. مرحوم مطهری در قبل از انقلاب کمتر یک روحانی سیاسی به حساب میآمد؛ اهل تحقیق و پژوهش بود و کمتر در امور سیاسی اظهارنظر میکرد و علاقهای به این مسائل نشان نمیداد. در مقابل برخی پیشنهادهای مبارزاتی و سیاسی ما میگفت که علاقه دارم، به کارهای تحقیقاتی و پژوهشیام ادامه دهم. در آثار مکتوب ایشان هم این مسئله مشهود است. البته در آن دوران، خیلی از روحانیون بودند که اینگونه رفتار میکردند. حتی برخی از آنان نهتنها همراهی نمیکردند، بلکه گاهی فعالیتهای سیاسی را تقبیح میکردند. البته بنده پس از انقلاب، عضو شورای انقلاب نبودم، اما به اعضای این شورا همچون مرحوم مطهری نزدیک بودم.
اولین همکاری شما با ایشان پس از انقلاب چه زمانی بود؟
در کمیته استقبال از امام. آن زمان از هر گروه یک نماینده در این کمیته حاضر بود؛ مرحوم مطهری از جانب روحانیون بود، بنده از طرف نهضت آزادی ایران، آقای شاهحسینی از جبهه ملی و.... پس از تشکیل جلسه کمیته، آقای مطهری رئیس این کمیته شد و بنده معاون. دو، سه جلسه که گذشت، ایشان به بنده گفتند که به دلیل مشغلههایشان، ریاست این کمیته را من به عهده بگیرم. در نهایت ایشان این مسئله را در جمع اعضای کمیته استقبال گفت و اینگونه شد.
اگر غیرسیاسی بودن آقای مطهری را مبنا بگیریم، پس چگونه ریاست شورای انقلاب برعهده ایشان گذاشته شد و در آغاز پیروزی انقلاب نقش اساسی ایشان در شکلگیری نظام مشهود است؟
باید برای پاسخ به این سوال به ظرف زمانی آن مراجعه کرد. بالاخره ایشان از نظر جایگاه علمی در میان سایر روحانیون عضو شورای انقلاب بالاتر بودند و از سوی دیگر به روحانیت هم خدمات زیادی کرده بودند. ایشان تعصب لباسی بالایی داشت. ایشان در همان سالهای پیش از انقلاب به ملاقات امام در نجف رفته بود.
اگر غیرسیاسی بود، چگونه حاضر شد برای دیدار امام به نجف برود؛ آن هم در سالهایی که رژیم پهلوی بسیار جدی این مسائل را رصد میکرد؟
دیدار ایشان بیشتر در حد دیدار شاگرد با استاد بود؛ تقریبا سیاسی نبود.
یعنی ایشان از منظر شما در قبل از انقلاب با سیاسیون همراهی نمیکرد؟
چرا، به عنوان مثال به اعضای انجمن اسلامی مهندسین همچون مرحوم مهندس بازرگان، مرحوم دکتر سحابی و مهندس کتیرایی بسیار نزدیک بودند و گاهی با آنان درباره مسائل سیاسی- اعتقادی مشورت میکرد. ایشان سخنران اصلی جلسات جامعه مهندسین در نیمه دوم دهه 40 بود. این جلسات فقط در حد یک منبر نبود، بلکه به صورت پرسش و پاسخ برگزار میشد و افرادی همچون مرحوم بازرگان و سحابی مستمع سخنرانی ایشان بودند. حتی در آن موقع ما به ایشان توصیه کردیم که به خارج از کشور بروند و با محیط کشورهای دیگر آشنا شوند. ایشان در نیمه اول دهه 50 بود که ایشان به آلمان، فرانسه و... رفتند و در مسیر بازگشت ایشان با آقا [امام] دیدار کردند.
واقعا چرا ایشان علاقهای به فعالیت سیاسی نداشت؟
بیعلاقگی شخصی.
در کمیته استقبال از امام، خاطرهای به یاد دارید؟
یادم هست که قرار بود نوجوانی به صورت دکلمهوار پیامی را پس از ورود امام بخواند. چند نوجوان کاندیدا شدند که فرزند ایشان [علیآقا] هم کاندیدا بود که البته در نهایت فردی دیگر امتیاز بیشتری گرفت و بهتر توانست آن پیام را قرائت کند. همچنین در همان زمان قرار بود که بنده، آقای مطهری و مرحوم حاج سیداحمدآقا، در عقب ماشین مخصوص امام بنشینیم. اما آقا [امام] مخالفت کرد و گفت: نه، فقط سیداحمد، محذوریت دارم. تحلیل بنده این بود که ایشان یک دوراندیشی داشتند.
جایگاه سیاسی- فکری مرحوم مطهری را در میان سیاسیون آن دوران چگونه میبینید؟
هرگز به سنتیها نزدیک نبود و در جایگاه روشنفکران دینی قرار میگیرند. در میان روحانیون ایشان بیش از سایرین به دموکراسی معتقد بودند و پس از ایشان مرحوم بهشتی اینگونه بود. در برابر مارکسیستها هم سخت مخالفت میکرد و بر این امر، اعتقاد راسخ داشت. حتی در برابر برداشتهای مارکسیستی برخی از مسلمانان هم میایستاد.
از دید شما، آقای مطهری در آن دوران به کدام یک از شخصیتهای رده اول انقلاب نزدیک بود؟
مرحوم مهندس بازرگان. حتی مرحوم مطهری به دلیل شناخت عمیق از مهندس بازرگان پیشنهاد نخستوزیری دولت موقت ایشان را به امام خمینی داد. ایشان به دلیل صداقت و اعتقادات دینی مهندس بازرگان و همچنین فعالیتهای مبارزاتی و ملی ایشان، این توصیه را به امام کردند. البته در آن دوران مرحوم طالقانی با این امر مخالف بودند و میگفتند مهندس بازرگان نمیتواند با هملباسیهای من کار کند.
خاطره دیگری از استاد مطهری به یاد دارید؟
پس از انقلاب دفتر ساواک به اشغال مردم درآمد. سریعا دولت موقت آنجا را در دست گرفت و مهندس عبدالعلی بازرگان مسوول شد تا از اسناد ساواک و دفتر حفاظت کند. همان روزها، ایشان لیستی را آورد و به پدرش [مهندس بازرگان] داد و گفت: این لیست آخرین روحانینماهائی هستند که در آستانه انقلاب از ساواک پول میگرفتند. مهندس بازرگان آن لیست را گرفت و هیچکس این لیست را ندید. روزی که خواستیم با هلیکوپتر به دیدار امام برویم [اعضای دولت موقت به همراه شورای انقلاب]، مرحوم بازرگان این لیست را به مرحوم مطهری داد و گفت این را به امام بدهید. در همان جلسه دیدار ما با آقا [امام]، مرحوم مطهری آن لیست را به ایشان داد و گفت این پیش شما باشد تا بعدا با شما صحبت کنم.
تحلیل شما از این اقدام چه بود؟
ایشان با توجه به تعصب به روحانیت، میتوانست آن لیست را دور بریزد، اما این کار را نکرد و آن لیست را به امام داد. این امر نشاندهنده سلامت زیاد مرحوم مطهری بود.