آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

تنها فردی که در مباحثه میان «اقتصاد اسلامی» و «مرتضی مطهری» می‌توانست وارد شود و از هر دو بگوید؛ «محمد نهاوندیان» رئیس اتاق بازرگانی ایران بود. اگر در طول انتشار صفحات حوزه، فرد روبرویم، یک روحانی بود، اما این بار، باید به سراغ یک اقتصاددان می‌رفتم که شاید فقط نام او را می‌شناختم و از حضورش در ساختار اتاق بازرگانی ایران، پس از سال‌ها ریاست «علینقی خاموشی» خبر داشتم. در این حین «محمد طاهری» همکارم از راه رسید و حلال مشکلاتم شد و تمامی راه‌ها برای گفت‌وگو با «نهاوندیان» گشوده شد.
 یکشنبه عصر، زمانی که فردای آن روز نهاوندیان مسافر بود، من به همراه طاهری به دفتر او رفتیم. با مردی روبرو شدیم که اگرچه لباس روحانیت بر تن نداشت، اما چند سالی در قم درس طلبگی خوانده بود و سال‌های تحصیل در دانشگاه «جورج واشنگتن»، «مکاسب» را در محضر آیت‌الله شیخ مهدی حائری یزدی در واشنگتن فراگرفته بود. از همه مهمتر، او نیمه دهه 50، حدود 5 سال نزد آیت‌الله مطهری «اقتصاد اسلامی» را تلمذ و خود در این جلسات، کنفرانس‌هایی را ارائه کرده بود.
 اما آنچه امروز اهمیت دارد این است که این مدیر اقتصاد خصوصی، «اقتصاداسلامی» از نظر مطهری را بازخوانی و نسبت آن را با اقتصاد اسلامی مدنظر دولت احمد‌ی‌نژاد و برخی روحانیون ارشد همچون آیت‌الله مصباح یزدی تحلیل کند؛ در این میان او گفت: بانکداری اسلامی ما، فقط دو غلط مختصر دارد؛ نه بانکداری است و نه اسلامی.

اولین آشنایی شما با استاد مطهری از چه زمانی آغاز شد؟
اولین آشنایی‌ بنده با تفکرات مرحوم مطهری، از کتاب‌ها و سخنرانی‌های ایشان آغاز شد. اما ارتباط نزدیک با ایشان، از زمانی شروع شد که در دوره ریاست آقای دکتر مشکات، امکانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران مهیا شده بود تا بتوانیم کلاس «اقتصاد اسلامی» داشته باشیم؛ حدود سال 53-52. چرا که در آن دوره،‌برخی اساتید مارکسیست، تدریس خود را بر اساس اقتصاد مارکسیستی بنا نهاده بودند و آنچه امکان عرضه نداشت، اقتصاد اسلامی بود. خوشبختانه دانشجویان مسلمان در دانشکده اقتصاد فعال بودند و زمینه تقاضا و اصرار فراهم و در پی آن، امکان اولیه برگزاری کلاس درس «اقتصاد اسلامی» مهیا شده بود.
 
به این مناسبت، ما خدمت آقای مطهری رسیدیم؛ همچنانکه خدمت بزرگانی دیگر هم این مسئله را طرح کردیم، مرحوم آقای دکتر بهشتی، مرحوم استاد جعفری و مرحوم آقای باهنر. در میان این مشورت‌ها برای برگزاری این کلاس درس، رویکرد مرحوم آقای مطهری ویژه بود. ایشان به ما گفتند: قبل از اینکه ما به فکر عرضه مطلب در کلاس درس باشیم، بیاییم و دور هم بنشینیم و ببینیم که چه چیزی را می‌خواهیم عرضه کنیم؟! مطلب که تولید شد، همواره جای عرضه کردنش فراهم می‌شود. لذا به پیشنهاد و تشویق ایشان جلسه‌ای آغاز شد که نام آن را گذاشتیم: «شورای تحقیقات اقتصاد اسلامی».

چه تشکیلاتی به دنبال برگزاری کلاس «اقتصاد اسلامی» بود؟
تشکیلاتی نبودند. دانشجویان مسلمان دانشکده اقتصاد تهران بودند.

افرادی که قرار شد با استاد مطهری بر روی «اقتصاد اسلامی» تحقیقاتی انجام دهند، چه کسانی بودند؟
آقای دکتر صالح‌خو، آقای دکتر حسین نمازی، آقای پهلوان، بنده و... دکتر صالح‌خو در آن زمان تازه از خارج کشور آمده بود و در سازمان برنامه و بودجه مشغول به فعالیت بود و علایق مذهبی ایشان عاملی در جهت آشنایی ما شد. دکتر نمازی در دانشگاهی که پس از انقلاب «الزهرا» نامیده شد،‌تدریس می‌کردند. آقای پهلوان، هم‌دانشکده‌ای بنده بود که اکنون استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران هستند. آقای دکتر توانایان‌فرد، چند جلسه‌ای بودند و شاید یک جلسه هم آقای دکتر عباس میرآخور که تا این اواخر نماینده ایران در صندوق بین‌المللی پول بودند.

دانشجویان حاضر در آن جلسه چه کسانی بودند؟
فقط بنده و آقای پهلوان بودیم.

شما و آقای پهلوان چگونه به این نتیجه رسیدید که چنین پیشنهادی درباره «اقتصاد اسلامی» را با آقای مطهری مطرح کنید؟
در آن زمان، مبارزات ایدئولوژیکی بانگرش‌های مارکسیستی و التقاطی در دانشگاه‌ها مطرح بود. ما هم در دانشکده اقتصاد چونکه انجمن اسلامی نبود، کتابخانه‌ای با نام «کتابکده» برای منسجم کردن دانشجویان مسلمان برپا کرده بودیم و این حرکت هم در این راستا بود. از سوی دیگر، به این دلیل که مرحوم آقای مطهری به عنوان یکی از معدود متفکرین اسلامی به زبان دانشگاهی سخن می‌گفتند و خود را در معرض طرح و نقد مسائل روز قرار داده بودند، در تمامی حوزه‌های اجتماعی مطرح بودند، طبیعی بود که ایشان طرف سؤال و اینگونه مباحث ما قرار گیرند.
 
البته مدتی بعد مطلع شدیم که مرحوم آقای مطهری پیش از این، همزمان با چالش‌هایی که مارکسیست‌ها در حوزه مسائل اعتقادی مطرح کردند، به مسائل اقتصادی هم توجه کرده بودند. اما ایشان آن مسائل را کافی نمی‌دانستند. لذا در ابتدای آن جلسات پیشنهاد کردند که سیری از اندیشه‌های مکاتب اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد. از این رو، هر یک از اعضای جلسه یکی از مکاتب اقتصادی را طرح می‌کرد و مرحوم مطهری از نظر اسلامی به نقد و بررسی آن مکتب می‌پرداخت.

در آن جلسات چند نفر بودید؟
همین چند نفر که ذکر کردم. زیرا بنا نبود که این جلسات عمومی باشد و قرار بود فقط به تولید مباحث بپردازیم.

بازگردیم به آن جلسات «شورای تحقیقات اقتصاد اسلامی» که با محوریت استاد مطهری برگزار کرده بودید. اگر ممکن است، روایتی مبسوط‌تر از آن جلسات ارائه کنید.
یکی از نکاتی که در آن جلسات قابل توجه بود، شیوه برخورد شهید مطهری بود. ایشان در طراحی سوال و موضوعات مورد بحث معتقد بودند که نه‌تنها نباید در ارائه نظرات سایر مکاتب ابا کرد، بلکه حتی باید از سوال آن مکاتب استقبال کرد؟ چرا که این سوالات، سوالات آن جوامع بوده است. لذا یکی از دستورهای جلسات،‌سوالاتی بود که از سوی سایر مکاتب اقتصادی مطرح شده بود. در پاسخ به این سوالات به منابع اصیل اسلامی مراجعه می‌شد تا قاعده عام حاکم بر منابع در پاسخ به سوالات به کار آید.
 
این نکته از آن جهت اهمیت دارد که مرحوم مطهری به التقاط‌ستیزی مشهورند؛ شاید هیچ‌کس به اندازه ایشان در آن دوره که برخی احتیاط می‌کردند، به خطر التقاط برای حرکت اصیل اسلامگرا در میان دانشجویان و روشنفکران اشاره نکرده بود تا جایی که جان خود را در این راه گذاشت. اما با وجود روح اصالت‌جو و ناب‌گرا در اندیشه اسلامی، در طرح سوالات ابا نمی‌کردند. ایشان سوالات مکاتب غیراسلامی و مادی‌گرا یا محیط‌ها و تمدن‌های غیردینی را به رسمیت می‌شناختند و به آنها به طور جدی می‌پرداختند؛ یعنی اندیشه اسلامی مستلزم پاک کردن صورت مسئله‌ها که از حیات‌ها و منظومه‌های دیگر تمدنی برمی‌خیزد، نیست.
 
در حالی که بسیاری در این باره دچار خطا می‌شوند. محک اسلامی بودن پاسخ در این است که ما در استفاده از سرچشمه‌های معرفتی و حیاتی، متدولوژی لازم برای استنتاج دیدگاه اسلامی را با دقت کامل علمی رعایت کنیم. اینجا مرز میان شیوه اندیشه مرحوم مطهری با کسانی که التقاطی می‌اندیشیدند، بود؛ آنها از همان‌جا که سوال را دریافته بودند، پاسخ را می‌یافتند و فقط لعاب اسلامی به آن می‌دادند. نکته دیگری که در شیوه برخورد استاد مطهری درس‌آموختنی بود؛ این بود که در طرح نظرات دیگران – رقبای فکری - حاضر نبودند، کم قیمت گذاشته شود.
 
من به یاد دارم که در جلسه‌ای در باب ماتریالیسم تاریخی قرار بود، بنده «کمون اولیه» را کنفرانس دهم. در آن جلسات، سعی می‌شد تا موارد تعارض تئوریک یا تعارض یافته‌ها با تئوری را دسته‌بندی کنیم. من در آن کنفرانس در این وادی اندکی افراط کرده بودم و تا حدودی به سوی استهزاء سوق یافته بود. ایشان واکنش نشان داد و گفت: مطلب به این سبکی که شما می‌گویید، نیست. ایشان اصلا حاضر نبود که در ارائه مطلب،‌ حق آن گوینده یا آن مکتب ادا نشود. حتی گاهی ایشان به استدلال‌های آن مکتب می‌افزود و می‌گفت که در تایید این موضوع می‌شود،‌اینگونه و اینگونه و اینگونه گفت.
 
این مسئله، اثر میراث درخشان تربیت حوزوی بود که شما در مباحثه‌ای که در حوزه دارید، بتوانید، اشکال را قوی‌تر بیان بکنید، گو اینکه خود بعدا آن را رد کنید. ایشان پس از افزودن استدلال به آن نظریه فلان مکتب، ‌سپس شروع به نقد، نقض و ابراز نظر می‌کردند. درس بزرگی که در این باره از ایشان آموختیم؛ اولا انصاف در بحث علمی بود. ثانیا دقت بود؛ یعنی اگر گوینده مطلب دلایل خود را خوب بیان نکرده، اما اگر درجه‌ای از قوت در مطلب باشد، باید به آن پرداخت و در قوی‌ترین شکل آن را طرح کرد و سپس به نقد آن نشست. ثالثا، در بحث علمی جای استهزاء، هتاکی و بی‌ادبی نیست.

نتیجه آن جلسات چه شد؟
این جلسات ضبط می‌شد که قرار بود پس از شهادت ایشان پیاده و تدوین شود. منتها در زمان حیات ایشان، فرصت آن به وجود نیامد تا آن مباحث به صورت کتاب منتشر شود. هدف این بود که تولید فکر صورت گیرد.

این جلسات چه سالی پایان یافت؟
این جلسات تا سال 57 ادامه داشت. در این سال، ایشان سخت مشغول نوشتن کتاب «انسان و ایمان» شدند و در تابستان 57 هم در حال نوشتن کتاب «جامعه و تاریخ» بودند. به یاد دارم که در همان سال، بنده به ایشان پیشنهاد کردم که از تهران خارج شوند تا با فراغت به تدوین کتاب خود بپردازند. بنابراین بنده در خدمت ایشان به «شهرستانک» در جاده چالوس رفتیم. به سبب این سفر و تدوین کتاب، این جلسات تعطیل شد تا اینکه انقلاب پیروز شد.
 
ایشان در آن زمان رئیس شورای انقلاب بودند و در کثرت اشتغالات روزی به بنده زنگ زدند و گفتند: بیا، کارت دارم. بنده خدمت ایشان رسیدم و ایشان گفت: اکنون آن جلسه بیشتر از گذشته مورد نیاز است. آن جلسه را بار دیگر راه بینداز. اولین قرار برای آن جلسه، چند روز پس از شهادت ایشان بود. ایشان به دلیل نیازهای انقلاب خواهان شروع آن جلسات بودند و می‌گفتند: اکنون لازم است تا کارهای فکری روی مباحث اقتصاد اسلامی صورت گیرد؛ این نیاز بیش از گذشته است. نکته مهم درباره رویکرد ایشان در آن سال‌ها این است که رویکردشان فکری و فرهنگی بود.

به این دلیل بود که حتی ایشان با برخی محافل فرهنگی که با انقلاب همراه نبودند، مراوداتی داشت؟
قطعا ایشان اولویت اصلی در حرکت‌های اجتماعی را به ریشه‌های فرهنگی اختصاص می‌دادند. ایشان حتی در مصاحبه و نوشته‌های خود درباره انقلاب اسلامی تاکید می‌کنند که انقلاب اسلامی به ذات یک حرکت فرهنگی است.

آقای دکتر! آیا فکر نمی‌کنید با وجود این وسواس استاد مطهری در مواجهه با آرای مکاتب دیگر، ایشان در مباحث اقتصادی به نگرش‌های سوسیالیستی نزدیک شدند؟ تاکید بر ارزش افزوده نیروی کار یا اولویت عدالت بر دین نمونه‌هایی از آرای ایشان است که می‌تواند موید این تحلیل باشد. آیا فضای چپ‌گرایی، بر آرای ایشان هم تاثیر گذاشته بود؟
متاسفانه اتفاقی افتاد که آن اتفاق باعث شده است که اینگونه داوری‌ها در مورد نظرات اقتصاد مرحوم مطهری مطرح شود. یک سری از یادداشت‌های ایشان در سال‌های 61 منتشر شد که جامعه تصور کرد،‌ آن یادداشت‌ها اندیشه اقتصادی مرحوم مطهری است. در حالی که در تمام مدتی که جلسات «اقتصاد اسلامی» ما با ایشان برگزار شد، هرگز ایشان اشاره‌ای به این یادداشت‌ها نکردند، هرگز از این یادداشت‌ها به عنوان متن نظرات خود استفاده نکرد. این یادداشت‌های منتشر شده، احتمالا مربوط به سال‌های 33-32 بود و به هیچ وجه بیانگر نظرات مرحوم مطهری در سال‌هایی که ما با ایشان جلسه اقتصادی داشتیم، ‌نبود.
 
تمام نوارهای این جلسات هم موجود است، می‌توان به آنها رجوع کرد. ایشان قطعا یک نظرگاه عدالت‌جویانه در مسائل اقتصادی داشتند، یعنی به بی‌عدالتی‌های نهادینه در نظام‌های کاپیتالیستی معترض بودند، اما به هیچ وجه به مبانی و توصیه‌های مارکسیستی – سوسیالیستی در شیوه ایجاد عدالت موافق نبودند. تمام رویکرد ایشان در تحلیل مسائل اقتصادی مکاتب مبتنی بر فقه بود. اصلا زیبایی رویکرد ابتکاری ایشان این بود که از همان مبانی فقهی موجود در سنت قرآن و احادیث و فقه مدون مرسوم از همان‌ها استنتاج‌هایی می‌کردند که برای پاسخگویی به سوالات جدید مفید واقع می‌شد. ایشان در متدولوژی به هیچ وجه خارج از قاعده اصولی فقه حرکت نمی‌کرد.

کسانی که آرای اقتصادی مرحوم مطهری را مرور می‌کنند، با این یادداشت‌ها روبرو هستند. پس این یادداشت‌ها را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟
مرحوم مطهری درس‌های مختلفی داشتند. قاعدتا در هر مبحث ایشان، باید داوری از سوی کسانی صورت گیرد که در پای آن درس بوده‌اند. لذا بنده عرض می‌کنم که مجموعه محتوا و روند مباحثی که در طول جلسات اقتصادی اسلامی مطرح شد، آنچه به عنوان یادداشت‌های ایشان منتشر شده است، بیانگر نظرات ایشان در طول سال‌های منتهی به شهادت نیست.

با توجه به این سخن شما، پس چرا آن یادداشت‌های اقتصادی آقای مطهری منتشر شد؟آیا شما در جریان انتشار آن بودید؟
من در جریان انتشار آن یادداشت‌ها نبودم. در همان موقع هم که از بنده کسب نظر شد، همین دیدگاه را عرض کردم. چاپ آن یادداشت‌ها به صورت ویراستاری نشده، همراه با برخی اشتباهات، کاملا ناشی و تابع فضای مباحثات اقتصادی آن روز جامعه بود. کسانی که دوست داشتند، آن دیدگاه منتسب به مرحوم مطهری شود،‌کسانی بودند که بیشتر تمایل به راهکارهای اقتصاد متمرکز و دولتی داشتند.

پس اقتصاد اسلامی مورد نظر استاد مطهری چه بود؟ مالکیت خصوصی یا دولتی شدن اقتصاد چه جایگاهی در اندیشه ایشان داشت؟
ایشان از اصلی‌ترین اشکالات دیدگاه مارکسیستی را موضع مارکسیست‌ها در نفی مالکیت خصوصی می‌دانستند و از اصل مالکیت به عنوان اصلی فطری تعبیر می‌کردند و بزرگ‌شدن دولت و سیطره دولت در امور اقتصادی مردم را ظلم نظام کمونیستی می‌دانستند. در اینکه مرحوم مطهری با مدل اقتصاد کمونیستی به شدت مخالف بودند، هیچ تردیدی وجود ندارد. ولی این بدین معنا نیست که گزینه جانشین را قبول بی‌قید و شرط و محض اقتصاد کاپیتالیستی می‌دانستند. انتقادات ایشان به اقتصاد کاپیتالیستی از آن جهت که ارائه فرصت‌های برابر برای دارندگان کار و ابتکار در این نظام وجود ندارد، کاملا محفوظ بود. اما به هر حال، مالکیت سرمایه و تولید ثروت از نظر ایشان، یکی از مبانی غیرقابل انکار فقه اسلامی بود.

امروز سخن از اقتصاد اسلامی در ساختار مدیریتی و دولتی مطرح می‌شود و گاهی اقتصاد دولتی را برگرفته از اقتصاد اسلامی می‌دانند. از سوی دیگر برخی از روحانیون ارشد در قم نیز مهر تاییدی بر این دیدگاه می‌زنند و در این سبیل حرکت می‌کنند. میان اقتصاد اسلامی امروز و اقتصادی اسلامی مورد نظر آقای مطهری چه نسبتی وجود دارد؟
متاسفانه عملکرد اقتصادی ما در طول این سالیان، با آموزه‌های اقتصاد اسلامی بسیار فاصله دارد. بهترین دلیل برای این مطلب هم، بدون اینکه وارد جزئیات در اجرا بشویم، نتیجه آن است. اگر آموزه‌های اقتصاد اسلامی رعایت می‌شد، نتیجه آن، رشد و برکت و عدالت بود.
 
هنوز ما پس از گذشت 30 سال، شعار خود را پیشرفت همراه با عدالت قرار می‌دهیم. این نشان از آن دارد که راه زیادی پیش روی داریم. بهترین مثال آن، سیستم بانکداری ماست که روزی بنده به حالت نیمه شوخی – جدی عرض کردم که این بانکداری اسلامی‌ ما، فقط دو غلط مختصر دارد، نه بانکداری است و نه اسلامی. بسیاری از کارگزاران در دیدگاه اقتصادی‌شان بیش از اینکه، آموخته و آزموده رویکردهای اسلامی باشند، عادت کرده و درس آموخته نگاه‌های غیر اسلامی هستند.

فکر نمی‌کنید که آنچه امروز از آن به اقتصاد اسلامی در ساختار دولتی ایران یاد می‌شود، به‌جای تاثیرپذیری از دیدگاه‌های آقای مطهری، تحت تاثیر نگاه برخی از عالمان دینی همچون آقای مصباح یزدی است؟
عوامل تاثیرگذار در شکل‌بندی رویکردها و تصمیمات اقتصادی کشور در طول این دو – سه دهه بسیار متعدد و متنوع‌تر از این بوده است که ما در یک نگاه آن را خلاصه بکنیم.

اما به هر حال،‌اکنون دولتمردان به دنبال اقتصاد اسلامی هستند که برخی روحانیون ارشد در قم هم از آن دفاع می‌کنند و آن دیدگاه را تئوریزه کرده‌اند. بنابراین آیا می‌توان این دیدگاه را غیراسلامی دانست و وامدار سایر مکاتب غیراسلامی قلمداد کرد؟
احراز اسلامی یا غیراسلامی بودن یک دیدگاه، متدولوژی می‌خواهد. در فقه وقتی می‌خواهند بگویند که این حکم الله است یا نیست؟! آن را مستند به متدولوژی‌ای می‌کنند که در اصول به آن پرداخته می‌شود.

به هر حال امروز بحث اقتصاد اسلامی در گفتار دولتمردان کنونی بارها تکرار شده است؛ در مباحث بانکی، سهام عدالت و... حضرتعالی چه نسبتی میان این گونه اظهارات و اقتصاد اسلامی می‌بینید؟ و آیا این نظرات کنونی در راستای آرای اقتصادی آقای مطهری است؟
در دوره‌های نه چندان دور هم کسانی بودند که هم گفتند و هم نوشتند و اقتصاد کاملا کمونیستی را به جای اقتصاد اسلامی جا زدند. «اقتصاد به زبان ساده» محمود عسگری‌زاده از انتشارات مجاهدین را بردارید و ببینید که غیر از مارکسیسم چیزی در آن یافت می‌شود. اول و آخر آن چند تا حکایت و اسامی مقدس مذهبی آورده بودند و به عنوان اقتصاد اسلامی در جلسات سمپاتهای سازمان مجاهدین تدریس می‌شد. از این طرف هم،‌کتاب‌هایی به شما نشان می‌دهم که دفاع‌جانانه از نظام کاپیتالیسم صورت گرفته و آن را اقتصاد اسلامی تلقی کرده‌اند. نگاه مرحوم مطهری قطعا مقابل این دو نوع برخورد است.
 

تبلیغات