آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

در فرانسه در نیمه اول قرن نوزدهم مردی از سلاله نوابغ، علم سیاست روزگار ما را پی‌ریزی کرد. امروزه سیاست‌شناس (Political scientist) به کسی می‌گویند که نه فیلسوف است، نه حقوق‌دان است و نه مورخ. ولی در عین اشراف به همه این علوم، یک نوع اسلوب جدیدی برای مشاهده و فهم جریان تاریخ به کار می‌برد و لابد به همین جهت گفته‌اند که توکویل برای درک جهانی نو، علوم سیاسی تازه‌ای اختراع کرده است. اما زبده تاملات توکویل فرع بر این اعتقاد راسخ است که «گردش فکر در عرصه تمدن مثل گردش خون در عرصه بدن است».
 
در نتیجه همین توکویل آن چنان وظیفه شاقی به گردن دموکراسی می‌اندازد که آدم حیرت می‌کند. یعنی می‌گوید که دموکراسی باید شرایط و لوازم مناسب را فراهم بیاورد تا مردم جامعه از طریق تمرین و مشق تفکر بتوانند نفس وتن خود را تربیت بکنند. مختصری در احوال توکویل- در همان سالی که قوای دریایی اعزامی ناپلئون در نزدیکی طرف‌الاغر (در اسپانیا ترافالگار) از نیروی انگلیسی‌ها شکست می‌خورد و نلسون، فرمانده بحریه انگلیسی کشته می‌شود، یعنی در 1805، آلکسی‌دو توکویل(1) چشم به جهان می‌گشاید.

پدر توکویل که نَسب به بزرگان می‌رساند و از قدیم‌ترین خانواده‌های فرانسوی است والی شهر «مس» می‌شود. (1817). توکویل درسش را در مدرسه همان شهر می‌‌خواند و در همان‌جا با فلاسفه قرن هجدهم فرانسه به‌تدریج آشنا می‌شود. بعد از پایان دبیرستان در 1823 به مدرسه حقوق می‌رود و درجه علمی مربوطه را می‌گیرد. در 1826 با برادرش ادوار به سفر ایتالیا می‌رود و اولین مشاهدات جامعه‌شناسانه خود را به تحریر می‌کشد.
 
در 1827 در دادگاه شهر ورسای نزدیک پاریس، به عنوان دستیار قاضی تجربه‌اندوزی می‌کند و ضمنا در درس‌های گیزو مورخ سرشناس در دانشگاه حضور می‌یابد و نیز کتاب‌های ژان باتیست سه(2) اقتصاددان صاحب‌نام را می‌خواند. در 1830 لوئی فیلیپ اول که از خانواده سلطنتی و الوا Valois بود و بعد از انقلاب 1830 دست خانواده سلطنتی بوربن را از قدرت کوتاه کرد به تخت نشست و توکویل بدون اعتقاد چندانی با رژیم جدید ائتلاف کرد.
 
در سال‌های 1831، 32 با دولت خود بومون به آمریکا مسافرت کرد تا در نحوه اداره زندان‌ها در آن منطقه تحقیقاتی بکند. در 1833 با همکاری بومون کتابی تحت عنوان نظام زندان‌بانی در آمریکا نوشت و در همان سال سفری به انگلستان کرد و در احوال مردم آنجا باریک شد تا معیاری انگلوساکسون برای مقایسه با آمریکا در دست داشته باشد.
 
در 1835 جلد اول کتاب دموکراسی در آمریکا درآمد. در 1835 دوباره به سراغ انگلیس و ایرلند رفت و در جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی این دو منطقه تحقیقاتی کرد. در 1836 با زنی انگلیسی به نام ماری موتلی Mary Motley ازدواج کرد و در همان سال 1836 مقاله‌ای نوشت تحت عنوان: وضع اجتماعی و سیاسی فرانسه قبل و بعد از انقلاب. در همین اوان مادر توکویل به جهان دیگر شتافت. در 1837 توکویل رساله دومی درباره «فقر شدید» به عنوان یک پدیده اجتماعی دائمی نشر داد. ضمنا در همین سال بود که ملکه ویکتوریا پادشاه انگلستان شد. در همین سال توکویل، نامه‌ای درباره الجزیره نشر داد که فرانسه مشغول به تمهیدات برای بلعیدن آن بوده و باز در همین سال بود که توکویل در انتخابات مجلس شورا شکست خورد. اما در 1939 به مجلس راه یافت و گزارش در باب الغاء برده‌داری به مجلس تقدیم کرد.

در سال 1840 جلد دوم کتاب «دموکراسی در آمریکا» منتشر شد و توکویل گزارشی در باب «اصلاح زندان‌ها» به مجلس داد. در 1841 توکویل به عضویت فرهنگستان فرانسه انتخاب شد. مدتی در الجزیره به سیر و سیاحت پرداخت و در سال‌های 45-1844 با روزنامه‌ای از مخالفان حکومت به نام «روزنامه تجارت» همکاری قلمی کرد. در 1845 سفر دوم خود به الجزیره را شروع کرد و در 1847 گزارش‌هایی درباره کلیه وجوه و چشم‌انداز کلی الجزیره به مجلس شورای ملی ارائه کرد. در همین سال بیانیه «چپ سلطنت‌طلب» را که تاکید آشکار در مسائل اجتماعی در آن ملحوظ بود منتشر کرد.

در 1848 به عضویت مجلس موسسان انتخاب شد و عضویت کمیسیون تدوین قانون اساسی را پذیرفت و در جریان یک سخنرانی با قید «حق کار» در نص قانون اساسی مخالفت کرد. در همین سال 1848 بود که لویی فیلیپ پادشاه فرانسه سقوط کرد در حالی که از 1830 بر اریکه سلطنت قرار داشت. علت سقوط این بود که لویی فیلیپ در ابتدای کار مردی آزادمنش بود ولی بیش از پیش به وزرای محافظه‌کار علاقه‌مند شد.
 
مردم طالب دموکراسی در روزهای 5 و 6 ماه ژوئن سال 1832 شورش کردند ولی پادشاه فتنه را خاموش کرد. در 1848 لویی فیلیپ استعفا کرد و لویی ناپلئون بناپارت (برادرزاده ناپلئون) در تاریخ 10 دسامبر 1848 به ریاست‌جمهوری فرانسه انتخاب شد. در 1849 توکویل تصدی وزارت خارجه لویی ناپلئون را به عهده گرفت. اما احوالش رو به ناخوشی می‌رفت. در 1850 اولین علائم بیماری سل در او مشاهده شد. شروع کرد به نوشتن کتاب خاطرات.

در 1851 توکویل پیشنهاد کرد تغییراتی در قانون اساسی فرانسه ملحوظ شود تا لویی ناپلئون نتواند دست به کودتا بزند. اما همین لویی ناپلئون (یا ناپلئون سوم) با اینکه به قانون اساسی جمهوری سوگند خورده بود، در 1851 شخصیت‌های جمهوریخواه و سلطنت‌طلب را توقیف و مجلس شورای ملی را منحل کرد و کودتایی به راه انداخت. هفت میلیون و پانصدهزار نفر کودتا را تایید کردند. در دوم دسامبر 1852 دوباره نظرخواهی کردند و مردم رای مثبت دادند و ناپلئن سوم، امپراتور فرانسه شد. بعد از کودتای ناپلئون سوم توکویل توقیف شد و بعد از مجلس هم از کار سیاست دست کشید.
 
در 1852 به ایتالیا رفت و در باب حکومت موقتی که فرانسه انقلابی را از 26 اکتبر 1795 تا 9 نوامبر 1799 تحت عنوان دیرکتوار Directoire Le اداره کرد ملاحظاتی را معجلا به تحریر کشید. در 1853 برای تحقیق در آرشیوهای مربوط به رژیم سابق و انقلاب فرانسه به شهر تور رفت و چند وقتی ساکن آنجا شد. در 1854 توکویل به آلمان سفر کرد به این قصد که آن کشور را با فرانسه تحت رژیم سابق مقایسه کند. در 1856 پدر توکویل از دست رفت. در 1857 توکویل سفری به انگلیس کرد تا آرشیوهای شخصی خود درباره انقلاب کبیر فرانسه را تکمیل کند. در 1859 توکویل در شهر کان در جنوب فرانسه از بیماری سل درگذشت.

پی‌نوشت:
1- Alexis de Tocqueville
2- J.B. SAY

تبلیغات