آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

جان استوارت میل، نظریه خود درباره حکومت را در رساله‌ای به نام «ملاحظاتی درباره حکومت انتخابی» که در سال 1861 منتشر شد، قوام داده است. این رساله، اوج اندیشه‌های او درباره حکومت پس از مطالعات و ارزیابی‌ها و تجربه‌های قابل‌توجه‌اش در حکومت است.
 
در این زمان، میل هوشیارانه مشاهدات توکویل را درباره دموکراسی در ایالات‌متحده، در نظر گرفته بود، به عنوان یک مدیر در کمپانی هند شرقی کار کرده بود، و همچنین به عنوان عضو پارلمان خدمت کرده بود. او توسط پدرش جیمز میل ـ یک مصلح اجتماعی و سیاسی ـ آموزش دیده بود و آموزش‌های جرمی بنتام، که بر او تاثیر بسیار گذاشت، در تعهد میل نسبت به بیرون‌آوردن حکومت از دست‌های آریستوکرات‌ها و جدال برای حق رای و آزادی عمومی برای زنان، کارگران، و بردگان، بروز پیدا کرد.

به خاطر فعالیت جان استوارت میل برای شمولیت‌بخشیدن به حکومت و تاکید بر مشارکت عمومی در حکومت، از او به عنوان یکی از «نظریه‌پردازان دموکراتیک» یاد شده است. ولی میل همچنین به عنوان یک نخبه‌گرای سیاسی نیز شناخته شده است. چون درباره حضور رهبری شایسته در حکومت هم صحبت کرده است.
 
بخشی از این سردرگمی به خاطر این واقعیت است که میل نقشی بزرگ‌تر از آن‌چه نظریه‌پردازان نخبه‌گرا به شهروندان می‌دهد، به آن‌ها می‌سپارد. و همان‌طور که گفته‌اند، میل بیشتر لیبرال بود تا دموکرات. دغدغه‌های اصلی او، آزادی، حقوق فردی، و حکومت محدود بوده‌اند. نظریه میل، مشارکت عمومی را با رهبری شایسته به مثابه راهی برای حفظ دغدغه اصلی‌اش، در هم می‌آمیزد.

در تحلیل نظریه حکومت میل، می‌توان ‌گفت دو اصل شایستگی و مشارکت، اساس حکم‌رانی خوب از نظر میل است. اصل مشارکت، شهروندان را ملزم می‌کند به بیشترین اندازه ممکن، مشارکت کنند؛ و اصل شایستگی، نفوذ شهروندان صاحب صلاحیت بیشتر را تا حداکثر ممکن الزام می‌کند. میل، قویاً بر مشارکت تاکید می‌کند و بعد، آن را به اصل شایستگی مقید می‌کند تا رهبری خوب و آموزش مدنی را ترویج کند. در این تلاقی، مشارکت شایستگی مردم را بسط می‌دهد و هم‌زمان قدرت آنانی را که رهبری می‌کنند، بررسی می‌کند.
 
در این دیدگاه، حکم‌رانی خوب نیازمند یک سازمان‌دهی متعادل میان درست‌کاری و منافع کسانی که مشارکت می‌کنند و مهارت، و تجربه کسانی که شهریاری می‌کنند، است. میل، خوب‌‌بودن حکومت را به دو روش می‌سنجد: اول، «میزانی که آن حکومت میل دارد مجموع کیفیت‌های خیر را - منفرداً و مجتمعاً - در منطقه تحت حاکمیت افزایش دهد»؛ و دوم، «میزان کمالی که با آن می‌توانند دارایی اخلاقی و فکری را که از پیش موجود بوده، طوری سازمان دهند که بیشترین تاثیر را بر مسائل عمومی بگذارد».
 
میل معتقد است حکومت، باید بر حسب رفتارش با شهروندانش، گرایشش به ارتقا یا تنزل‌دادن مردم، و توانایی‌اش در ارائه کار خوب به آنان و بر اساس نیات آنان، داوری شود.میل تاکید می‌کند که حکم‌رانی خوب، چیزی است بیشتر از مامورانی درست‌کار و نهادهایی که خوب اداره می‌شوند. حکم‌رانی خوب، بنا دارد فهم و درست‌کاری شهروندانش را بسط دهد، و افزایش این خصوصیت‌ها در عوض، پیشرفت خود حکومت را نیز تقویت و تثبیت می‌کنند. اگر شهروندان یک «حکومت»، دارای سطح لازم دل‌بستگی، درست‌کاری مدنی، و اخلاقی‌بودن نباشند، حکومت آنان بی‌کفایتی‌های ایشان را منعکس می‌کند.
 
تنها حکومتی که می‌تواند ضوابط حکم‌رانی خوب میل را برآورده کند، حکومتی است که همه مردم در آن مشارکت کنند؛ حتی در حد انجام کوچک‌ترین وظیفه عمومی‌شان. میل توضیح می‌دهد که مشارکت در حکومت، به شهروندان حس عزت نفس و تعلق می‌دهد. ولی مهم‌تر، انضباطی است که تحت آن «از شهروندان مطالبه می‌شود که مدتی را تمرین کنند و نوبت‌شان که شد، برخی کارهای اجتماعی را انجام دهند.
 
حتی مشارکت نادر و گاه‌به‌گاه به شهروندان کمک می‌کند منافع دیگران را با منافع خود مقایسه کنند، تا یاد بگیرند درباره منافع متضاد فکر کنند، و در چارچوب خیر مشترک تصمیم‌گیری کنند. با این مشارکت، شهروندان معمولاً با کسانی روبه‌رو می‌شوند که تجربه، معرفت، و مهارت بیشتری دارند و می‌توانند کمک‌شان کنند که منافع مشترک را در درازمدت ببینند. این مواجهه، باعث می‌شود شهروندگری و حکومت بهبود پیدا کند.»

میل باور داشت که هرکس، باید صدای خود را در حکومت داشته باشد «تا رضایت او مدنظر قرار گیرد و روی نظر او به اندازه‌ای که شاید، حساب شود؛ هرچند نه به اندازه‌ای که نشاید». آن‌طور که این نقل‌قول نشان می‌دهد، در نظر میل این یک سوال کاملاً متفاوت است که آیا همه باید صدایی برابر داشته باشند یا نه. این‌جا، اصل میل برای شایستگی، نفوذ کسانی با آموزش و تجربه کمتر در حکومت را محدود می‌کند. میل توقع داشت تعامل با دیگران در عرصه مدنی، به شهروندان می‌آموزد که به کسانی با شایستگی بیشتر در عرصه‌های خاص احترام بگذارند؛ هرچند آن تعامل با دیگران، همه را آموزش می‌دهد و روشن‌بین می‌کند.

میل باوردارد که طیفی از فعالیت‌های عمومی هستند که می‌توانند این نیاز را برآورده کنند. این فعالیت‌ها لزوما همه جنبه‌های حکومت را در بر نمی‌گیرد. نوع همکاری‌ها و تجربه‌های آموزنده که میل به آن‌ها اشاره می‌کند، شامل دادگاه هیئت‌منصفه، حکومت محلی و منطقه‌ای، سرمایه‌گذاری‌های صنعتی و انسان‌دوستانه، اجتماع‌های داوطلبانه هستند. میل همچنین با به‌رسمیت‌شناختن این‌که «مردم» با زندگی‌هاشان مشغول‌اند، تناوب و مدت لازم برای مشارکت را نیز مقید می‌کند. هدف مشارکت عمومی آن است که با دادن صدایی به مردم در حکومت، از منافع آنان حفاظت کند، آموزش‌شان بدهد، و منافع شخصی اندک آنان را در تعامل با دیگر افراد جامعه عیان کند.

هرچند این کتاب میل، دفاع محکم او را از حکومت محدودِ همه‌پسند، بازتاب می‌دهد و از منافع مشارکت حرف می‌زند اما او معتقد است که نکته مهم‌تر آن است از طریق حکومت محدود، آزادی را برای افراد حفظ کنیم تا این‌که یک دموکراسی ناب داشته باشیم. قیدگذاری محکم میل درباره دموکراسی، با شناختی که از توجه توکویل به دموکراسی در آمریکا دارد، محکم‌تر هم می‌شود. میل در سال 1835، مروری بر آثار توکویل منتشر کرد که در آن، مشاهدات خود را درباره دموکراسی توضیح داده بود.
 
قیودی که اومی‌گذارد، ناشی از نگرانی‌ او درباره اعمال قدرت اکثریت بر اقلیت‌ها و میانه‌حالی حکومت دموکراتیک است که به خاطر رفتار بر اساس خواست عمومی، به نابودی تکثر و تلف‌شدن فردیت منجر می‌شود.به گفته میل، خطر دموکراسی، کژفهمی درباره این است که دموکراسی چه باید باشد. «مفهوم یک دموکراسی عقلانی، این نیست که مردم باید خودشان حکم‌رانی کنند، بلکه ایمن‌نگه‌داشتن حکم‌رانی خوب است». میل باور دارد که مردم برای برگزیدن حکومت‌دارانی خوب و نگه‌داشتن مهار غایی آن حکومت‌داران در دستان خود، مسئول هستند. خود-حکومتی، این نیست که هرکس خودش را مدیریت کند، بلکه این است که هرکس همه دیگران را مدیریت کند.
 
او توضیح می‌دهد که خواست مردم، «عملاً به معنای خواست پرشمارترین یا فعال‌ترین بخش از مردم است؛ خواست اکثریت؛ یا خواست آنان که موفق شده‌اند خود را به اکثریت بقبولانند». میل باور داشت فضیلت‌بخشیدن به هر گروه از نظر سیاسی مرتبط، خطرناک است چون همه به یک اندازه این وسوسه را دارند که از قدرت برای منافع خود سوءاستفاده کنند. این نگرانی، هم برای حاکمان است و هم شهروندان.

میل می‌خواست از توانایی یک فرد برای نگاه‌داری از خصوصیات شخصی و عقاید منحصربه‌فرد خود در جامعه‌ای دموکراتیک حفاظت کند. افزایش برابری بین توده‌ها، همچنین بیچارگی افراد را در برابر توده‌ها افزایش می‌دهد. تصمیم‌گیری توده‌ای، بر ارزش‌ها، نیازها، و امیال مشترک تکیه می‌کند تا به موقعیتی حداکثری برسد تا از آن موقعیت، ساختار قانونی جامعه را تعیین کند. این هم‌سانی، تفاوت‌ها را پنهان می‌کند و به میانه‌حالی دموکراسی کمک می‌کند. در توافق با توکویل، میل فکر می‌کند وفاق اکثریت می‌تواند یگانگی خلاقانه و ایده‌های خارق‌العاده را که لازمه رشد جامعه است، خفه کند. دموکراسی‌ای که تعدیل‌شده، تعلیم‌یافته، و شامل عقاید گوناگون است، خوب است؛ ولی اگر بی‌مهار رها شود، طغیان می‌کند و خطرناک می‌شود.

به باور میل، یک حکومت انتخابی که به‌درستی تحت‌نظارت است، هم درعمل هم در نظر، بهترین شکل حکومت است. عبارت «به‌درستی تحت‌نظارت»، البته یک صفت تعیین‌کننده است. میل می‌نویسد که «یک مشروطه مردمی ایده‌آل»، «نظارت کامل مردم بر مسائل عمومی» را با «حداکثر مهارت ممکن در نمایندگی‌کردن» در هم می‌آمیزد. میل معتقد است روند سیاسی حکومت انتخابی، یکی از سازوکارهایی است که سطح فهم شهروندان را ارتقا می‌دهد.
 
او انتظار دارد شهروندان بیاموزند که بهترین‌ها را بین خود انتخاب کنند تا آنان را در حکومت، نمایندگی کند؛ متوجه منفعت این شوند که با مشارکت و آموزش مدنی، کارهای‌شان را افرادی مدیریت کنند که معرفت و زیرکی بیشتری دارند.

هرچند میل حکومت انتخابی را به عنوان نسخه‌ای در برابر مخاطرات دموکراسی تجویز می‌کند، ولی تشخیص می‌دهد که این نوع حکومت باید برای اصلاح همان مخاطرات سازمان یابد. «حتی در یک دموکراسی انتخابی اگر قرار باشد قدرت مطلق به کار گرفته شود، با اکثریت عددی همراه خواهد بود و این یعنی پیوندخوردن انحصاری قدرت مطلق با یک طبقه که در تبعیض‌ها، پیش‌داوری‌ها، و سبک‌های فکری مشترک‌اند». میل می‌گوید دربرگیرندگی عقاید، مهارت‌ها و تجربه‌های گونه‌گون، موفقیت و معرفت را توزیع می‌کند و در کل، به نفع جامعه است. در عوض تفاوت‌ها، «ضدیت منافع، تنها ضامن واقعی برای یک روند ادامه‌دار است».
 
اگر اجتماع خاطرجمع شود که منافع گونه‌گون نمایندگی خواهند شد، نهاد حکومت می‌تواند به عنوان بزرگ‌ترین عامل اجتماعی در جامعه کار کند: این، کارکرد تضاد است. با توجه به نظریه‌های میل، آثار متضاد رقابت و مشارکت، برای یک حکومت خوب ضروری است. «حکم‌رانی توسط ماموران آموزش‌دیده، نمی‌تواند برای یک کشور کارهایی را بکند که به وسیله یک حکومت آزاد ممکن است»؛ و در عوض، «آزادی نیز نمی‌تواند بهترین نتایج خود را به بار آورد و غالباً آزادی و نتایج‌اش ‌باهم فرو می‌ریزند، مگر آن‌که راه‌هایی پیدا شود تا آزادی را با مدیریت آموزش‌داده‌شده و بامهارت پیوند دهد».
 
میل توضیح می‌دهد که دنبال‌کردن یکی از این دو بدون دیگری، به زوال و نابودی هردو منجر می‌شود. باید آمیزه‌ای از این دو را پیدا کرد که «امتیاز بزرگ اداره امور توسط افراد ماهر را با نظارت سازگار کند و به طور جدی توسط افرادی که نماینده کل مردم هستند، آزموده شده باشد.» این هم‌آمیزی میل، کارهایی را که باید توسط افراد ماهر و صاحب‌شناخت انجام شوند و کار نظارت، انتخاب‌کردن، و (در صورت لزوم) کنترل‌کردن حکومت‌مردان را از هم جدا می‌کند. برای ره‌سپردن به یک حکومت ماهر و موثر، مردم باید راضی باشند به اینکه کاری که انجام آن به مهارت نیاز دارد، توسط کسانی انجام شود که ماهرند.
 
میل باور دارد در یک حکومت انتخابی، مناسب‌ترین کسانی که به کار وظایف سیاسی مختلف می‌آیند، باید در مناصب درخور قرار داده شوند و اجازه داشته باشند آن‌طور که توانایی‌های‌شان اقتضا می‌کند انجام وظیفه کنند و فقط زیر بار اجبارهایی بروند که به طور ‌گسترده مطرح می‌شوند. نظریه میل درباره حکومت انتخابی، در واقع نظریه‌ای درباره نخبگانی کارا و مسئول و ماهر است که منافعی متفاوت را نمایندگی می‌کنند.

منبع:
Public Administration Review, Vol. 61, 2001

تبلیغات