آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

«یک وقت هم قضیه مهر “شورای انقلاب” بود. ما به مهرسازی گفتیم یک مهر چهارگوش را که روی آن نوشته شده باشد: “شورای انقلاب اسلامی” درست کند که او گفت: من مهر درست نمی‌کنم، باید “کمیته” بنویسد.یعنی “کمیته‌ انقلاب اسلامی” تایید بکند که این مهر ساخته بشود. آقای مهدوی‌کنی تاییدیه‌ای نوشتند و مهر درست شد. البته آیت‌الله خامنه‌ای پیشنهاد ساختن مهری شکیل‌تر را دادند که با پیگیری خودشان مهر جدید ساخته شد.»
 
شورای انقلاب مهردار شد؛پس از آنکه مهر شورا بر انقلاب خورد و نیمی مکلا و نیمی معمم هدایت انقلابی اسلامی را بر عهده گرفتند و نام شورائیان سر به مهر ماند و همان شد که امام در 18 دی به نمایندگان والری ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه که حامل پیامی از جیمی کارتر برای امام بودند،گفته بود:«تأکید می کنم که اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود، راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی - که قانونی نیست - کنار برود و ملت را به حال خود باقی بگذارند تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن برای انتقال قدرت تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد.» شورایی که جانشین شاه و مجلسین شد، دولت انتقالی را پیشنهاد داد، یک چندی در دولت موقت ادغام شد و بعد از اشغال سفارت آمریکا و استعفای دولت موقت اداره کشور را نیز به عهده گرفت.
 
شورای انقلاب حساب پهلوی‌ها را در هم پیچید و به نوعی دیگر حساب خاندان پهلوی را هم در هم پیچید،جایی که در روز 10 اسفند 1357 حسابی با سه امضای آیت الله طالقانی،ابوالحسن بنی صدر و عباس شیبانی در بانک ملی خیابان شریعتی(روبروی خیابان طالقانی)که امروزه پیام انقلاب نام دارد،گشوده شد و قرار بود برای این که مخارج شورای انقلاب و طرح‌هایش تأمین شود دارایی‌های پهلوی‌ها را به این حساب بریزند. پهلوی‌ها زمانی که از کشور رفتند،اموالشان را به چند برابر در بانک‌ها گرو گذاشتند، یعنی چیزی نداشتند که عاید شورای انقلاب شود،به ناچار برای مخارج شورای انقلاب بانک ملی یا بانک مرکزی مقداری پول به این حساب ریختند که بتوانند کارهای ضروریشان را انجام دهند،بعدا که کار “شورای انقلاب” تمام شد، این حساب را به کمیته امداد واگذار کردند.
 
حیات شورای انقلاب از 22 دی 1357آغاز و تا 29 تیر 1359 به طول انجامید؛ شورایی که در یکسالگی‌اش سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گفت و گو با روزنامه انقلاب اسلامی-ارگان ابوالحسن بنی صدر-به شکوه از آن پرداخت و گفت :«متأسفانه در گذشته، ترکیب شورای انقلاب به دلیل اشکالات اساسی که به صورت جمعی با بازده و قاطعیت کم و آسیب‌پذیری زیاد درآمده بود، نتوانست آن‌گونه که باید خود را با شتاب فزاینده انقلاب مردمی هماهنگ کند.»این انتقاد در زمانی مطرح شد که فولکس واگن دولت موقت هم در بزرگراه انقلاب مغلوب بولدوزرها شده بود و سرعت و شتابش همپای انقلابیون نبود.
 
در پاسخ به این انتقادات،سید محمد حسینی بهشتی می‌گفت: «واقعاً اگر می‌خواهیم الگویی از شورا داشته باشیم، شورای انقلاب نمونه کامل یک شورا خواهد بود.» مهندس مهدی بازرگان نیز معتقد بود:«فعالیت‌های این شورا در مقایسه با آنچه در انقلاب‌های دیگر دنیا جریان داشته است و آنچه متداول اجتماعات ایرانی و ارگان‌های شورایی دولتی و سیاسی مملکت است، روی هم رفته به صورت محترمانه و مثبت و صادقانه بوده است.

در اینکه مرتضی مطهری مبتکر تشکیل شورای انقلاب بود،اتفاق نظر وجود دارد.گرچه اکبر‌هاشمی رفسنجانی در جایی،تشکیل شورای انقلاب را در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی،امری طبیعی می‌داند و می‌گوید:«چیزی نیست که ابتکار آن را به فرد یا نهاد خاصی نسبت دهیم.»اما در جایی دیگر می‌نویسد: «...آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم‌الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و شهید باهنر و این جانب‌هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته‌ اول شورای انقلاب تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر با اتفاق نظر این پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که
حتی‌الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیرروحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.

ترتیب انتخاب اعضای دیگر و تکمیل شورا تا آن‌جا که حافظه یاری می‌کند و با استمداد از حافظه دیگران چنین بود: پیش از پیروزی انقلاب آقایان سید محمود طالقانی، سید علی خامنه‌ای،محمدرضا مهدوی کنی، احمد صدر حاج سید جوادی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرلشگر ولی‌الله قرنی، سرتیپ علی‌اصغر مسعودی، به اتفاق آرا به عضویت انتخاب شدند.» عزت‌الله سحابی هم به نقش آیت الله مطهری اشاره می‌کند: «شورای‌ انقلاب‌ پیشنهادی‌ بود که‌ خود آقای‌ مطهری‌ برای‌ من‌ تعریف‌ کرد.امام‌ خمینی‌ هم‌ با این‌ قضیه‌ موافقت‌ کردند و این‌گونه مقرر شد که‌ شش نفر از علما، اصل‌ و محور شورای‌ انقلاب‌ باشند و غیر از آنها نیز چند نفر از غیرروحانیون‌ هم‌ باشند.
 
منتها کسانی‌ که‌ مورد اعتماد هستند؛ یعنی‌ در چند سال‌ گذشته،‌ مذهبی‌ بودن‌ و اعتقاد مذهبی آنان اثبات‌ شده‌ است‌، با آن‌ شش نفر روحانی‌ مجموعا شورای‌ انقلاب‌ را تشکیل‌ بدهند.روحانیونی که‌ بعدها برای‌ ما روشن‌ شد، عبارت‌ بودند از حضرات‌ آیات‌ آقای‌ مطهری‌، آقای‌ بهشتی‌، آقای‌ موسوی‌ اردبیلی‌، آقای‌‌هاشمی‌ رفسنجانی‌، آقای‌ باهنر و ششم‌ آقای‌ مهدوی‌ کنی‌ و آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌ هم‌ که بعدا اضافه‌ شدند. آقای‌ مهندس‌ بازرگان‌، آقای‌ صدر حاج‌ سیدجوادی‌، پدر من‌، آقای‌ مهندس‌ کتیرایی‌، دکتر شیبانی‌، آقای‌ دکتر سنجابی‌ و بنده‌. ما را به‌ عنوان‌ اعضای‌ غیرروحانی‌ انتخاب‌ کردند که‌ با آن‌ شش‌ نفر روحانیون،‌ مجموعا شورای‌ انقلاب‌ را تشکیل‌ دهیم‌. این‌ اسامی‌ را آقا تصویب‌ کرده‌ بود. آقای‌ مطهری‌ به‌ من‌ گفت‌، چهار نفر دیگر را هم‌ که‌ در خارج‌ از کشور بودند؛ یعنی‌ دکتر یزدی‌، بنی‌صدر، قطب‌زاده‌ و حبیبی‌، بخش‌ خارجی‌ شورای‌ انقلاب‌ باشند و شما هم‌ بخش‌ داخلی‌.»
 
مطهری در پاریس به امام گفته بود که در حال حاضر نهضت در ایران به صورت انقلاب درآمده و حرکت این انقلاب بدون رهبری درست امکان ندارد؛رهبر اصلی امام است ولی امام اولا ایران نیست و ثانیا به تنهایی نمی‌تواند به همه کارها رسیدگی کند؛در نتیجه در پاریس تصمیم گرفته شده که شورای انقلاب تشکیل شود یک شاخه آن در ایران و شاخه دیگرش در اروپا به دست اطرافیان امام.به گفته مهندس مهدی بازرگان: «...روی لیستی که انتخاب کرده بودند، آن افراد را قبلاً بخواهند و با تک‌تک آن‌ها صحبت کنند و بدون این‌که نام دیگران را ببرند، آمادگی آن‌ها را برای شرکت و فعالیت در این شورای انقلاب پرسش بکنند؛ مرحوم مطهری این کار را که کرد، بعد به ایشان (امام) گزارشی داد و بعد ایشان هم ـ گمان می‌کنم که باز به وسیله خود آقای مطهری ـ به همه ما ابلاغ کردند که این افراد انتخاب شدند و می‌توانید کار بکنید.»
 
اما قرائت آیت الله بهشتی تا حدودی متفاوت با قرائت‌های پیش‌گفته است:«...افراد را امام تعیین می‌کردند، به این معنی که اول امام به یک گروه 5 نفری از روحانیت مسؤولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره‌ آینده‌ مملکت تلاش کنند. این عده عبارت بودند از آیت‌الله مطهری،‌هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و خود بنده. بعد با آقای مهدوی کنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدین ترتیب هسته شورای انقلاب یک گروه شش نفری شد. بعدها آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله خامنه‌ای نیز از روحانیون اضافه شدند... به تدریح آقای مهندس بازرگان، دکتر سحابی و عده‌ای دیگر از شخصیت‌ها را که امام نیز قبلاً‌ می‌شناختند و با آن‌ها در پاریس دیدار داشتند ـ قرار بود روی آن‌ها مطالعه کنیم و نظر نهایی‌مان را بدهیم ـ آن‌ها را با نظر نهایی‌مان به امام در پاریس معرفی کردیم و امام نیز تأیید نمودند.»
 
ابراهیم یزدی به تهیه فهرستی 35 یا 38 نفره شامل فعالان همه احزاب سیاسی،گروه‌های مختلف،روحانیان و غیره اشاره می‌کند که «مهندس بازرگان همه را نوشت و در جلسه بعد ارائه شد.آقا همه را قبول کردند و گفتند:در ایران شما با این آقایان سه نفر مشورت بکنید و خبر بدهید.منظور مرحوم مطهری،بهشتی و‌هاشمی بود.بعد مهندس بازرگان برگشتند ایران و با افراد مختلف صحبت کردند.» امام در 22 دی 1357، فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کردند.
 
در بخشی از این فرمان آمده است:«به موجب حق شرعی و بر اساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتا تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد... این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد.»مطابق ماده یک اساس‌نامه شورای انقلاب،هدف کلی از تاسیس این شورا، پاسداری از ثمرات مبارزات آزادی‌خواهانه و استقلال‌طلبانه و حق‌پرستی و جنبش‌های مجاهدانه ملت ایران،اجرای اهداف انقلاب و ایجاد حکومت جمهوری دموکراتیک اسلامی در ایران بود.

بنا به گفته مهندس بازرگان اعضایی که به پیشنهاد نخست وزیر و تصویب وزرای دولت موقت در شورای انقلاب بودند،عبارتند از:آقایان طالقانی،مطهری،هاشمی رفسنجانی،دکتر بهشتی،مهدوی کنی،موسوی اردبیلی،دکتر باهنر،دکتر یزدی، دکتر سحابی،احمد صدر حاج سید جوادی،مهندس کتیرایی،تیمسار مسعودی،تیمسار قرنی و مهندس بازرگان. از 15 بهمن 1357 تا تیر ماه 1358 مرحله جدیدی از حیات شورای انقلاب رقم می‌خورد که از انتصاب دولت موقت و خروج وزرای دولت موقت از شورای انقلاب تا ترمیم کابینه مهندس بازرگان و ادغام نسبی شورای انقلاب و دولت موقت را در بر می‌گیرد.
 
به گفته مهندس بازرگان پس از تعیین دولت موقت وزرای دولت که عبارت بودند از دکتر یزدی،دکترسحابی،احمد صدر حاج سید جوادی و مهندس کتیرایی از شورای انقلاب خارج شدند و به جای آنها ابوالحسن بنی صدر،صادق قطب‌زاده،میر حسین موسوی،حبیب الله پیمان و احمد جلالی وارد شورای انقلاب شدند.عزت الله سحابی و عباس شیبانی پس از بازگشت به کشور، اندک زمانی بعد از پیروزی انقلاب وارد شورای انقلاب شدند.شیبانی که دبیر جلسات شورای انقلاب بود، می‌گوید: «چون بنی‌صدر و قطب‌زاده همراه امام (ره) از پاریس آمده بودند، در شورای انقلاب گفته شد که آنها عضو شورای انقلاب باشند و خیلی انتخاب آنها مطرح نبود؛ چون از اول با امام (ره) آمده بودند به عنوان عضو شورای انقلاب محسوب می‌شدند. بعداً بعضی افراد دیگری مثل مهندس موسوی، احمد جلالی و دکتر پیمان برای کامل‌تر شدن و حضور افراد و افکار جدید در شورای انقلاب مطرح شدند، آن دو نفر از اول بودند.»
 
به گفته عزت الله سحابی «از کسانی‌ که‌ پیشنهاد شدند، یکی‌ دکتر پیمان‌ بود که‌ بنده‌ پیشنهاد کردم‌ و پذیرفته هم‌ شد و به‌ شورای‌ انقلاب‌ پیوست‌. دیگری،‌ آقای‌ میرحسین‌ موسوی‌ بود که‌ اعضای‌ حزب‌ جمهوری‌ اسلامی پیشنهاد کردند، چون‌ وی‌ درآن‌ زمان،‌ روزنامه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ را درمی‌آورد و کاملا هم‌ غرق‌ در روزنامه‌ بود. او بعدها هم‌ نخست‌وزیر شد. مهندس‌ موسوی‌ به‌ عنوان‌ نماینده‌ بخش‌ روزنامه‌‌نگاران‌ وارد شورای‌ انقلاب‌ شد. فرد‌ دیگر، آقای‌ مهندس‌ احمد جلالی‌ بود. آقای‌ مهندس‌ احمد جلالی‌، پیشنهاد قطب‌زاده‌ بود، اما به ‌عنوان‌ یک‌ شخصیت‌ مذهبی‌ و فعال‌ در جریان‌ انقلاب‌ مطرح‌ بود و پذیرفته‌ شد. احمد جلالی‌ با برنامه‌ قرآن‌ در صحنه‌ با آقای‌ طالقانی‌ در تلویزیون‌ چهره‌ معروفی‌ پیدا کرده‌ بود. پیشنهادهای‌ دیگری‌ هم‌ بود، مثلا من‌ پیشنهاد کردم‌ که‌ یک‌ نفر از مجاهدین‌ عضو شورای‌ انقلاب‌ شود که‌ رد شد. حتی‌ آقای‌ طالقانی‌ هم‌ موافقت‌ نکرد، اما به‌ من‌ گفتند که‌ تو سخنگو و رابط‌ مجاهدین‌ باش‌ و اگر آنان حرفی‌ دارند، تو آن‌ را منتقل‌ کن‌.»در آن زمان حضور نمایندگانی از اقشار مختلف اجتماعی در شورای انقلاب پیشنهاد شد اما با استقبال مواجه نشد.
 
به گفته شیبانی:«آن موقع بحث بود که اگر بتوانیم از اقشار مختلف، افرادی را به شورای انقلاب بیاوریم که دیدگاههای دیگر هم در شورا مورد بررسی قرار بگیرد بهتر است. که دو قشر دانشجویان و کارگران - مخصوصاً کارگران “شرکت نفت” که ریشه‌ اقتصاد کشور به شرکت نفت وابسته بود- بیشتر مدنظر بودند. گفتند کسی بیاید که روی کارگران شرکت نفت نفوذ داشته باشد و یک کارگر تهرانی را معرفی کردند. گفته شد اگر کارگر منتخب از آبادان و مناطق نفت‌خیز باشد بهتر است. قرار بر این بود که فرد مورد نظر را پیدا و در آن جا مطرح کنند، اگر شورای انقلاب تصویب کرد آن وقت عضو شورا شود؛ این که به انتخاب خودشان باشد، مطرح نبود، بلکه قرار بود فردی مورد قبول آنها باشد، نه اینکه آنها انتخاب کنند. البته شاید نظر بنی‌صدر این بود که دانشجوها نماینده انتخاب بکنند، اما آن موقع به دلیل این که چپی‌ها و گروهک‌ها در دانشگاه‌ها نفوذ داشتند، اصلاً این صحبت نبود که خود دانشجو‌ها انتخاب کنند. نظر شورای انقلاب‌این نبود.»
 
سحابی هم نقل می‌کند:«قرار شد، یک‌ نماینده‌ از زنان‌ نیز انتخاب‌ شود که‌ خانم‌ طاهره‌ صفارزاده‌ مطرح‌ شد، ولی‌ رد شد. از طرف‌ نماینده‌ کارگران‌، فردی‌ به‌ نام‌ حسن‌ عرب‌ ـ که‌ عضو حزب‌ جمهوری‌ بود و در مجلس‌ خبرگان‌ اول‌ هم‌ انتخاب‌ شد ـ پیشنهاد داد که‌ آن‌ هم‌ رد شد، چون‌ گفتند، او سمت‌ نمایندگی‌ یا سخنگویی‌ کل‌ کارگران‌ را ندارد. درست‌ است‌ که‌ خودش‌ کارگر است‌ و در حزب‌ جمهوری‌، شعبه‌ کارگری‌ را می‌گرداند، ولی‌ سخنگوی‌ همه‌ کارگران‌ نیست‌.»از تیر ماه 1358 تا 14 آبان 1358 و استعفای دولت موقت،دوره ترمیم و ادغام کابینه و شورای انقلاب است.این کار به منظور تسهیل همکاری‌ها،هماهنگی بین تصمیمات و فعالیت‌های شورای انقلاب و دولت موقت صورت گرفت.
 
از آنجا که اعضای روحانی شورای انقلاب از قبول وزارت استنکاف داشتند،قرار شد با حضور در وزارت‌خانه‌ها و همچنین داشتن حق شرکت و رای و مسوولیت در هیات دولت موقت،این پست‌ها را داشته باشند:اکبر‌هاشمی رفسنجانی معاونت وزارت کشور؛محمدرضا مهدوی کنی سرپرست کمیته‌های انقلاب اسلامی در وزارت کشور؛سید علی خامنه‌ای معاونت وزارت دفاع،محمد جواد باهنر معاونت وزارت آموزش و پرورش.در این دوره رضا صدر، علی اکبر معین‌فر و مصطفی کتیرایی وارد شورای انقلاب شدند و علاوه بر این سه نفر بازرگان،مهدوی کنی،هاشمی رفسنجانی،خامنه‌ای و باهنر هم در هیات دولت و هم در شورای انقلاب حضور داشتند و در هر دوجا،از حق رای برخوردار بودند.پیمان،میرحسین موسوی و احمد جلالی در این دوره از شورای انقلاب خارج شدند.

از 14 آبان 1358 که بازرگان استعفا داد تا 29 تیر ماه 1359 که با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل مجلس شورای اسلامی شورای انقلاب منحل شد،”دولت شورای انقلاب”شکل گرفت و ایران در وضعیت بی‌دولتی به صورت شورایی اداره می‌شد.ترکیب دولت-شورا به شکل زیر درآمد:بهشتی،هاشمی رفسنجانی(وزیر کشور)،موسوی اردبیلی(سرپرست بنیاد مستضعفین)،خامنه‌ای(معاون وزیر دفاع)،باهنر(معاون وزیر آموزش و پرورش)،بنی‌صدر(وزیر دارایی و سپس وزیر امور خارجه)،شیبانی(وزیر کشاورزی)،قطب‌زاده(وزیر امور خارجه)،مهندس سحابی(رئیس سازمان برنامه و بودجه)،معین‌فر(وزیر نفت) و مهندس بازرگان. در این مقطع به گفته مهندس سحابی«علاوه‌ بر حبیبی‌، معین‌فر، آقای‌ بازرگان‌ هم‌ به‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ اضافه‌ شد، زیرا از دفتر امام‌ به‌ شورای‌ انقلاب‌ زنگ‌ زدند و گفتند که‌ آقا گفته‌ بازرگان‌ باید حتما در شورا باشد؛ بنابراین،‌ آقای‌ بازرگان‌ هم‌ به‌ شورای‌ انقلاب‌ آمد.
 
از دفتر امام‌ زنگ‌ زدند و گفتند، آقای‌ فروهر هم‌ باشد، ولی‌ شورای‌ انقلابی‌ها قبول‌ نکردند؛ یعنی‌ آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌ و بهشتی‌ با فروهر موافق‌ نبودند. خلاصه‌ فروهر نیامد، و اما‌ بازرگان‌ آمد.»او باز چنین روایت می‌کند:«شورای‌ انقلاب‌، پس از رفتن‌ دولت‌ موقت‌ چون‌ نقش‌ دولت‌ را هم‌ ایفا می‌کرد، به‌ چهار کمیسیون‌ تفکیک‌ شد که هر یک‌ از آنها از طرف‌ شورای‌ انقلاب‌، یک‌ رئیس‌ داشت‌ و یکی‌ دو نفر از اعضای‌ دیگر شورای‌ انقلاب‌ به‌ اضافه‌ چند نفر از وزیران‌ اعضای‌ این‌ کمیسیون‌ها بودند. مثلا کمیسیون‌ شماره‌ یک‌ شورای‌ انقلاب‌ به‌ امور امنیتی‌، دیپلماسی‌ و سیاسی‌ مربوط‌ بود.آقای‌ اردبیلی‌، آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌، بهشتی‌، اعضای‌ این‌ کمیسیون‌ و آقای‌ اردبیلی،‌ رئیس‌ کمیسیون‌ بودند.مسئول‌ کمیسیون‌ شماره‌ 2 بنده‌ بودم‌ که‌ به‌ امور اقتصادی‌ و مالی‌ مربوط‌ می‌شد. اعضای‌ این‌ کمیسیون‌ آقای‌ بهشتی‌، بنی‌صدر ـ بنی‌صدر مدتی‌ وزیر دارایی‌ بود ـ و آقای‌ معین‌فر، وزیر نفت‌ بودند.
 
اینها همگی،‌ عضو شورای‌ انقلاب‌ هم‌ بودند، به‌ علاوه‌ دکتر صدر وزیر بازرگانی‌.رئیس‌ کمیسیون‌ شماره‌ 3 که‌ مربوط‌ به‌ امور اجرایی‌ می‌شد، آقای‌ بازرگان‌ و اعضای‌ آن‌ نیز آقای‌ شیبانی‌ وزیر کشاورزی‌، دکتر احمدزاده‌ وزیر صنایع‌، وزیر آبادانی‌ و مسکن‌ مهندس‌ کتیرایی‌ بودند. وزیر راه‌، مهندس‌ طاهری‌ استعفا داده‌ بود آقای‌ کلانتری‌ بود.یادم‌ نمی‌آید، کمیسیون‌ شماره‌ 4 به‌ چه‌ اموری‌ می‌پرداخت‌.» همه‌پرسی قانون اساسی در 12 آذر 1358 و متعاقب آن انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 1358برگزار شد و مجلس شورای اسلامی در 7 خرداد 1359افتتاح شد.با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهادها، مسئولیت و ضرورت وجودی شورای انقلاب به پایان رسید، لذا در 12 تیر 1359، آیت‌الله بهشتی اعلام کرد: مسئولیت شورای انقلاب دو هفته دیگر پایان می‌یابد.
 
سپس آخرین جلسه‌ شورا در 26 تیر 1359 برگزار شد. حسن حبیبی سخنگوی شورای انقلاب، در آخرین مصاحبه خود گفت:«امروز با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه‌ قانون‌گذاری را برعهده داشت، نیز به پایان رسید.» آخرین اعضای شورا عبارت بودند از: آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله موسوی اردبیلی، محمدجواد باهنر،‌هاشمی رفسنجانی، حسن حبیبی، عباس شیبانی، مهدی بازرگان، عزت‌الله سحابی، صادق قطب‌زاده،محمد رضا مهدوی کنی، علی‌اکبر معین‌فر و ابوالحسن بنی‌صدر. حسن حبیبی نام روسای شورای انقلاب و مدت تصدی این سمت توسط آنان را چنین بیان می‌کند:«اولین رئیس شورای انقلاب،استاد شهید آیت الله مطهری بود که در تاریخ یازدهم اردیبهشت ماه 1358 به وسیله گروه فرقان به شهادت رسید.
 
سپس شادروان آیت الله سید محمود طالقانی به ریاست شورای انقلاب انتخاب شد که وی نیز در نوزدهم شهریور ماه 1358به دنبال یک حمله قلبی دارفانی را وداع گفت.تا این تاریخ اسامی اعضای شورای انقلاب همچنان مخفیانه باقی ماند؛ولی پس از فوت آیت الله طالقانی،اعضای این شورا رسما معرفی شدند.آیت الله دکتر محمد بهشتی،پس از آیت الله طالقانی عهده‌دار سمت دبیری شورای انقلاب شد.پس از انجام انتخابات ریاست جمهری،دکتر بنی‌صدر ریاست شورای انقلاب را نیز به عهده گرفت.»

منابع و مآخذ:
1- شورای انقلاب اسلامی ایران-مجید سائلی کرده ده-مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2- شورای‌ انقلاب،‌ از تولد تا انحلال-گفت و گو با عزت الله سحابی-روزنامه اعتماد ملی
3- مهدی بازرگان،شورای انقلاب و دولت-سیمای دولت موقت از ولادت تا رحلت
4- گفت و گوی عباس سلیمی نمین با عباس شیبانی-مرکز مطالعات و تدوین تاریخ ایران
5- گفت و گو با دکتر ابراهیم یزدی، پشت صحنه انقلاب در پاریس
6- اکبر‌هاشمی رفسنجانی؛ دوران مبارزه.چاپ اول 1376
7- صحیفه امام، جلد 5

تبلیغات