گزارشی از نامههای سربسته صدام تکریتی و هاشمی رفسنجانی
آرشیو
چکیده
متن
ساعت 10 صبح روز چهارشنبه، 24 مردادماه 1369، رادیو «صوتالجماهیر» عراق، برنامه روزانه خود را ناگهان قطع کرد و اطلاع داد تا نیم ساعت دیگر پیام فوری و مهم رئیسجمهور عراق «صدام حسین تکریتی» را قرائت خواهد کرد. در آن ایام، قرارداد 598 سازمان ملل بین ایران و عراق امضا شده بود؛ اما تخاصم همچنان ادامه داشت. ضمن آن عراق پس از ایران، وارد خاک کویت شده بود و قصد تصرف این کشور کوچک را داشت. سی دقیقه بعد، پیام صدام از همین رادیو، برای اولین بار قرائت شد.
بر خلاف تصور عموم که فکر میکردند صدام در صدد است پس از تهدیدات نظامی آمریکا اعلام کند که خاک کویت را ترک کند، نامه معطوف به ایران و خطاب به «هاشمی رفسنجانی» بود. او اعلام کرد تمام شرایط ایران را برای برقراری صلح میان دو کشور ایران و عراق - از جمله قرارداد 1957 الجزایر – عقبنشینی نیروهای عراقی از اراضی اشغال شده ایران و آزادی اسیران ایرانی پذیرفته است. 17 سال بعد «اکبرهاشمی رفسنجانی» در خطبههای نماز جمعه تهران، ازآن روز به عنوان «شیرینترین روز» عمرش یاد کرد و آن را یک پیروزی بزرگ برای ایران خواند و از انتشار مکاتبات خود با صدام خبر داد: «صدامیها میخواستند خیالشان از پشت سرشان راحت باشد، به همین منظور صدام مکاتبه را با من شروع کرد.
چند نامه به فاصلههای کم بین من و صدام مبادله شد که الان به صورت کتابچه کوچک عربی و فارسی منتشر شده و وجود دارد.» اشارههاشمی به حمله صدام به کویت بود و اینکه «میخواستند خیالشان از پشت سرشان راحت باشد.» پس به زعمهاشمی «صدام تندتند نامه مینوشت اما میخواست به ما امتیازی ندهد و من هم بر حقمان تاکید میکردم از جمله قرارداد الجزایر». (روزنامه جمهوری اسلامی،20/5/86) در واقع مکاتبات صدام حسین وهاشمی رفسنجانی از اول اردیبهشت 69 آغاز شد. صدام یک نامه محرمانه توسط «یاسر عرفات» - رئیس وقت دولت فلسطین – برای سران ایران « جناب آقای علی خامنهای، جناب آقای هاشمی رفسنجانی» ارسال کرد و با تاکید بر اینکه «این بار مستقیما شما را مخاطب قرار داده» به آنها پیشنهاد کرد «در این ماه مبارک رمضان... ملاقات مستقیمی بین ما صورت بگیرد که در آن از سوی ما، بنده خدا فرستنده این نامه و آقای عزت ابراهیم...
و از سوی شما آقایان علی خامنهای وهاشمی رفسنجانی... شرکت کنند» او حتی خواستار آن شد که «این ملاقات در مکه مکرمه قبلهگاه مسلمانان... برپا شود.» (دوازدهنامه، ص21) این پیشنهاد البته با موافقتهاشمی رفسنجانی روبرو نشد. او خاطره بدی از آغاز جنگ داشت: «در ابتدای سال 1359 صدامحسین رسما اعلام کرد قرارداد الجزایر را قبول نداریم و ایران باید از جزایر سهگانه بیرون رود، حاکمیت اروند رود را به عراق واگذار کند و خوزستان را به عنوان منطقه عربی بپذیرد... وزیر خارجه عراق نیز 26 شهریور 1359 رسما یادداشتی را به ایران فرستاد که قرارداد الجزایر ملغی است و 31 شهریور حمله رسمی عراقیها آغاز شد. (هاشمی رفسنجانی، خطبههای نماز جمعه تهران، 8 مهر 84) به همین علت، در پاسخی به نامه صدامحسین، ضمن آن که روشن کرد: «حضرت آیتاللهخامنهای، مقام ولایت امر انقلاب اسلامی، در مذاکرات شرکت نخواهند کرد»
از صدام به خاطر لحن نامه انتقاد کرد و یادآور شد چرا اقدام به نامهنگاری میکند و حسن نیت ظاهری نشان میدهد در حالیکه «حتی پس از فتح خرمشهر، نیروهای نظامی شما در جبهههای میانی بسیاری از مواضع از خاک ایران باقی ماندهاند» به همین علت او مجددا برقرارداد الجزایر و توافقات پیشین پای فشرد؛ اگرچه راه را برای مذاکرات نبست و «سیروس ناصری» را به عنوان نماینده خود در مذاکرات با نماینده صدام حسین معرفی کرد. در نامه دیگری که هشت مرداد 69، صدام حسین برایهاشمی رفسنجانی ارسال کرد، او بحث در مورد «شطالعرب» را بر مبنای سه عنوان مطرح کرد: «الف – حاکمیت کامل بر رودخانه متعلق بهعراق باشد. زیرا که حق تاریخی و مشروع آن است. ب- اعمال حاکمیت در شطالعرب از سوی عراق، توام با اجرای شیوه خط تالوگ در زمینه کشتیرانی به نحوی که عراق و ایران از حق کشتیرانی، ماهیگیری و شرکت در تنظیم امور کشتیرانی در شطالعرب برخوردار بوده و سود حاصله از آن را تقسیم نمایند.ج – ارجاع مساله شطالعرب به حکمیت در چارچوب فرمولی که مورد توافق قرار میگیرد همراه با تعهد قبلی مبتنی بر پذیرش نتایج حکمیت» (دوازدهنامه، ص 49)
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این اظهارات، در 12 مرداد 69 نامهای برای صدام حسین نگاشت و پیشنهاد صدام برای «اروند رود» را تنزل از ادعاها و اعلامیههای قبلی صدام دانست و تاکید کرد که «برای شما مشخص است که این پیشنهادها نمیتواند از جانب ما مورد پذیرش قرار گیرد. پیشنهاد مشخص ما مبنا قرار گرفتن معاهده 1975 برای مذاکرات صلح میباشد. زیرا بدون پایبندی به قراردادهای گذشته، علیالخصوص آن قراردادی کهامضای خود شما را دارد، نمیتوان انتظار داشت که اعتماد نسبت به آنچه کهامروز گفته میشود، به وجود آید.» بدین ترتیبهاشمی، صدام حسین را که «مرتب نامه میداد» به سوی قرارداد 1975 الجزایر سوق داد. همین باعث شد که او در نامه آخر خود به سران ایران اعلام کند:« با پیشنهاد شما... ناظر به لزوم مبنی قراردادن عهدنامه 1975 موافقت میشود.» صدام حتی تاکید کرد که به نشانه حسن نیت عراق عقبنشینی خود از خاک ایران را از روز جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز میکند و ترتیب «مبادله فوری و همهجانبه اسرای جنگ» را صورت میدهد.
او در پایان نامه خود بههاشمی یادآور میشود:«با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که میخواستید و بر آن تکیه میکردید تحقق مییابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمیماند.» نیروهای عراق بلافاصله خاک ایران را ترک کردند و رادیو صوتالجماهیر عراق پیام صدام حسین را مبنی بر پذیرش مجدد قرارداد الجزایر و ترک مخاصمه با ایران قرائت کرد. اتفاقی که باعث شد ایران رسما به صدام اعلام کند پذیرای نمایندگان آن کشور در تهران است. مدتی بعد هواپیمای عراقی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و مقامات ایران به استقبال مقامات عراقی رفتند و دست آنها را به نشانه برادری فشردند.
بر خلاف تصور عموم که فکر میکردند صدام در صدد است پس از تهدیدات نظامی آمریکا اعلام کند که خاک کویت را ترک کند، نامه معطوف به ایران و خطاب به «هاشمی رفسنجانی» بود. او اعلام کرد تمام شرایط ایران را برای برقراری صلح میان دو کشور ایران و عراق - از جمله قرارداد 1957 الجزایر – عقبنشینی نیروهای عراقی از اراضی اشغال شده ایران و آزادی اسیران ایرانی پذیرفته است. 17 سال بعد «اکبرهاشمی رفسنجانی» در خطبههای نماز جمعه تهران، ازآن روز به عنوان «شیرینترین روز» عمرش یاد کرد و آن را یک پیروزی بزرگ برای ایران خواند و از انتشار مکاتبات خود با صدام خبر داد: «صدامیها میخواستند خیالشان از پشت سرشان راحت باشد، به همین منظور صدام مکاتبه را با من شروع کرد.
چند نامه به فاصلههای کم بین من و صدام مبادله شد که الان به صورت کتابچه کوچک عربی و فارسی منتشر شده و وجود دارد.» اشارههاشمی به حمله صدام به کویت بود و اینکه «میخواستند خیالشان از پشت سرشان راحت باشد.» پس به زعمهاشمی «صدام تندتند نامه مینوشت اما میخواست به ما امتیازی ندهد و من هم بر حقمان تاکید میکردم از جمله قرارداد الجزایر». (روزنامه جمهوری اسلامی،20/5/86) در واقع مکاتبات صدام حسین وهاشمی رفسنجانی از اول اردیبهشت 69 آغاز شد. صدام یک نامه محرمانه توسط «یاسر عرفات» - رئیس وقت دولت فلسطین – برای سران ایران « جناب آقای علی خامنهای، جناب آقای هاشمی رفسنجانی» ارسال کرد و با تاکید بر اینکه «این بار مستقیما شما را مخاطب قرار داده» به آنها پیشنهاد کرد «در این ماه مبارک رمضان... ملاقات مستقیمی بین ما صورت بگیرد که در آن از سوی ما، بنده خدا فرستنده این نامه و آقای عزت ابراهیم...
و از سوی شما آقایان علی خامنهای وهاشمی رفسنجانی... شرکت کنند» او حتی خواستار آن شد که «این ملاقات در مکه مکرمه قبلهگاه مسلمانان... برپا شود.» (دوازدهنامه، ص21) این پیشنهاد البته با موافقتهاشمی رفسنجانی روبرو نشد. او خاطره بدی از آغاز جنگ داشت: «در ابتدای سال 1359 صدامحسین رسما اعلام کرد قرارداد الجزایر را قبول نداریم و ایران باید از جزایر سهگانه بیرون رود، حاکمیت اروند رود را به عراق واگذار کند و خوزستان را به عنوان منطقه عربی بپذیرد... وزیر خارجه عراق نیز 26 شهریور 1359 رسما یادداشتی را به ایران فرستاد که قرارداد الجزایر ملغی است و 31 شهریور حمله رسمی عراقیها آغاز شد. (هاشمی رفسنجانی، خطبههای نماز جمعه تهران، 8 مهر 84) به همین علت، در پاسخی به نامه صدامحسین، ضمن آن که روشن کرد: «حضرت آیتاللهخامنهای، مقام ولایت امر انقلاب اسلامی، در مذاکرات شرکت نخواهند کرد»
از صدام به خاطر لحن نامه انتقاد کرد و یادآور شد چرا اقدام به نامهنگاری میکند و حسن نیت ظاهری نشان میدهد در حالیکه «حتی پس از فتح خرمشهر، نیروهای نظامی شما در جبهههای میانی بسیاری از مواضع از خاک ایران باقی ماندهاند» به همین علت او مجددا برقرارداد الجزایر و توافقات پیشین پای فشرد؛ اگرچه راه را برای مذاکرات نبست و «سیروس ناصری» را به عنوان نماینده خود در مذاکرات با نماینده صدام حسین معرفی کرد. در نامه دیگری که هشت مرداد 69، صدام حسین برایهاشمی رفسنجانی ارسال کرد، او بحث در مورد «شطالعرب» را بر مبنای سه عنوان مطرح کرد: «الف – حاکمیت کامل بر رودخانه متعلق بهعراق باشد. زیرا که حق تاریخی و مشروع آن است. ب- اعمال حاکمیت در شطالعرب از سوی عراق، توام با اجرای شیوه خط تالوگ در زمینه کشتیرانی به نحوی که عراق و ایران از حق کشتیرانی، ماهیگیری و شرکت در تنظیم امور کشتیرانی در شطالعرب برخوردار بوده و سود حاصله از آن را تقسیم نمایند.ج – ارجاع مساله شطالعرب به حکمیت در چارچوب فرمولی که مورد توافق قرار میگیرد همراه با تعهد قبلی مبتنی بر پذیرش نتایج حکمیت» (دوازدهنامه، ص 49)
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این اظهارات، در 12 مرداد 69 نامهای برای صدام حسین نگاشت و پیشنهاد صدام برای «اروند رود» را تنزل از ادعاها و اعلامیههای قبلی صدام دانست و تاکید کرد که «برای شما مشخص است که این پیشنهادها نمیتواند از جانب ما مورد پذیرش قرار گیرد. پیشنهاد مشخص ما مبنا قرار گرفتن معاهده 1975 برای مذاکرات صلح میباشد. زیرا بدون پایبندی به قراردادهای گذشته، علیالخصوص آن قراردادی کهامضای خود شما را دارد، نمیتوان انتظار داشت که اعتماد نسبت به آنچه کهامروز گفته میشود، به وجود آید.» بدین ترتیبهاشمی، صدام حسین را که «مرتب نامه میداد» به سوی قرارداد 1975 الجزایر سوق داد. همین باعث شد که او در نامه آخر خود به سران ایران اعلام کند:« با پیشنهاد شما... ناظر به لزوم مبنی قراردادن عهدنامه 1975 موافقت میشود.» صدام حتی تاکید کرد که به نشانه حسن نیت عراق عقبنشینی خود از خاک ایران را از روز جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز میکند و ترتیب «مبادله فوری و همهجانبه اسرای جنگ» را صورت میدهد.
او در پایان نامه خود بههاشمی یادآور میشود:«با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که میخواستید و بر آن تکیه میکردید تحقق مییابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمیماند.» نیروهای عراق بلافاصله خاک ایران را ترک کردند و رادیو صوتالجماهیر عراق پیام صدام حسین را مبنی بر پذیرش مجدد قرارداد الجزایر و ترک مخاصمه با ایران قرائت کرد. اتفاقی که باعث شد ایران رسما به صدام اعلام کند پذیرای نمایندگان آن کشور در تهران است. مدتی بعد هواپیمای عراقی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و مقامات ایران به استقبال مقامات عراقی رفتند و دست آنها را به نشانه برادری فشردند.