آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

«مردی از دوردست شهر دوان‌دوان آمد و گفت‌ای قوم من از رسولان پیروی کنید. از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی‌طلبند و خود هدایت یافته‌اند.»
سوره یس 20و21
1 تاریخ معاصر ایران و آنچه‌امروز نسل ما و جوان و جدید با آن روبه‌رو است از شورش تنباکو آغاز شده است. طی بیش از یکصد سال، فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر گذاشته و از سه قله بزرگ، انقلاب مشروطه، جنبش ملی و انقلاب اسلامی عبور نموده است. اما با وجود این هنوز به یک سرانجام و یا جمع‌بندی نهایی نرسیده و تحقق آرمان‌های ملی و از جمله و بخصوص حاکمیت ملت نهادینه نشده است. طی این صد سال متفکرین و کنشگران متعددی در صحنه حضور پیدا کرده و در یک دوره معین هر یک به سهم خود، کم یا زیاد در بازسازی و نوسازی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فکری و فرهنگی جامعه ما نقش ایفا کرده و خدماتی انجام داده‌اند. شادروان مهندس بازرگان از جمله کسانی است که در یک دوره از تاریخ معاصر ایران نقش سازنده و موثری داشته است. اگر تاریخ معاصر کشورمان را در سطح کلان به سه دوره مشخص: 1- از انقلاب مشروطه تا روی کار آمدن رضا شاه، 2- دوره رضا شاه و 3- از شهریور 1320 ببعد تقسیم کنیم نقش مهم و کلیدی بازرگان در همین دوره سوم است.

2 نهضت بیدارگری، اصلاح دینی، نوسازی و بازسازی اندیشه دینی و نواندیشی دینی در ایران سابقه‌ای طولانی دارد. و مربوط به این دوره سوم نیست اما جریان روشنفکری دینی، محصول این دوره است. بازرگان در شکل‌دهی و سازمان‌دهی فکری و سیاسی جریان روشنفکری دینی در این دوره نقش موسس و پایه‌گذار را دارد. بازرگان بحق پدر روشنفکری دینی ایران است. اما روشنفکری دینی چه ویژگی‌هایی دارد؟ در توصیف ویژگی‌های جریان روشنفکری دینی و رسالت بنیادین آن اختلاف دیدگاه وجود دارد، تعریف جامع از ویژگی‌های روشنفکری دینی وجود ندارد. اگرچه در فقدان یک چنین تعریفی نمی‌توان با واقع‌بینی به بررسی ویژگی‌های این جریان پرداخت، اما می‌توان با بررسی عمده‌ترین موضوعاتی که فعالان و پایه‌گذاران یا نمایندگان جریان روشنفکری دینی طی سالیان دراز به آن پرداخته و عمل کرده‌اند، محورهای کلیدی را برشمرد. روشنفکری دینی یک جریان فکری، اجتماعی، سیاسی واقعی وعینی فعال و اثر‌گذار در جامعه ایرانی، هست و خواهد بود.
 
در جامعه‌ای که ملیت و دیانت یا ایرانیت و اسلامیت دو رکن اصلی هویت ملی را تشکیل می‌دهد، روشنفکر عرفی ممکن است از بعد پدیدارشناسی و نه اعتقاد و باور دینی، به نقش و اهمیت دین در جامعه‌ای که به آن وابسته است بپردازد، اما روشنفکر دینی از بعد ایمان و باور دینی توجه می‌کند و ضمن نقد سنت، به بازسازی نوسازی اندیشه دینی متعهد است. از این منظر روشنفکر دینی، نواندیش دینی هم هست، اما هر نواندیش دینی، روشنفکر دینی محسوب نمی‌شود. پیدایش روشنفکری دینی بازتاب یا پیامد طبیعی تغییرات و تحولات فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه در حال انتقال و دگردیسی تاریخی است. ویژگی‌های جریان روشنفکری در غرب بازتاب دهنده و متاثر از شرایط تاریخی و تحولات همان جامعه است. نمی‌توان این ویژگی‌ها را به جامعه‌ای که کاملا متفاوت از غرب است تسری و تعمیم داد. پیدایش جریان روشنفکری غربی به تعامل و همکنشی میان اروپای مسیحی با مسلمانان اسپانیا نسبت داده شده است. اما روشنفکر غربی در تحولات فکری خود، ویژگی‌ها و وضعیت جامعه مسیحی اروپا را منعکس ساخته است. روشنفکران ایران نیز بی‌تردید از هم‌کنشی و تعامل غرب و ایران اثر پذیرفته‌اند. اما نگاه و تاثیرپذیری اصلی روشنفکری از درون جامعه بومی است.
 
در واقع روشنفکری دینی ایران، محصول طبیعی وبازتاب دهنده عمده همکنشی میان فرهنگ ملی با فرهنگ‌های دیگر از جمله و بخصوص غرب است. نمی‌توان گفت که متفکرین اروپایی در تبیین و حل مشکلات جامعه خود به‌طور ذاتی زیرک‌تر و حکیمانه‌تر از متفکرین ایرانی بوده وعمل کرده‌اند. نباید فراموش کرد و نادیده گرفت که روشنفکر غربی، چندین قرن سابقه دارد. در حالی که جریان روشنفکری ایران عمری نزدیک به صد سال و روشنفکری دینی حدود 60 تا 70 سال سابقه دارد. اگر چه بعضی از نواندیشان و روشنفکران عرفی ایران وجود و حضور و نقش روشنفکری دینی را نفی کرده و می‌کنند، اما این یک داوری نادرست و کوشش بی‌ثمری است. جریان روشنفکری دینی یک واقعیت ریشه‌دار و فعال و اثرگذار در جامعه ایرانی است و نفی آن کمکی به حل مشکلات روشنفکری عرفی در ایران نمی‌کند.

3 بازرگان، مصداق همان مردی است در سوره یاسین، که از دوردست‌ها، شتابان پدید آمد و خطاب به مردم خود گفت: اتبّعوا المرسلین. ‌ای مردم از رسولان پیروی کنید. دعوت هنگامی است که افکار و عقاید گوناگونی، در سطح جامعه و در میان روشنفکران و تحصیلکرده‌ها مطرح بوده است. بازرگان به عنوان پدر روشنفکری دینی وجریان روشنفکر دینی در فرآیند نوسازی و بازسازی اندیشه دینی با سنت و سنت‌گرایان دینی رابطه‌ای منطقی و عقلانی و واقع‌گرایانه برقرار می‌سازد. روشنفکر دینی به نقد سنت‌های رایج و غالب دینی در جامعه می‌پردازد. اما ارزش‌های اصیل دینی را نفی نمی‌کند بلکه می‌کوشد تا ارزش‌ها را از قالب‌های به‌کار گرفته شده تاریخی تمییز دهد و تفکیک کند وسپس برای آنها قالب‌های جدیدی، به تناسب شرایط زمان ارائه دهد. قرآن کریم می‌فرماید:«وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَینِ‏َّ لهَُمْ » (ابراهیم – 4) «و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قوم‌اش نفرستادیم تا حقایق را برای آنان روشن نماید.» پویایی رو به رشد بازرگان و جریان روشنفکری دینی در این است که با الهام از این آیه شریفه، ارزش‌های اصیل قرآنی را، به زبان روز مخاطبین خود، در جامعه و جهان پیچیده کنونی برگردان نموده و مطرح ساخته و می‌سازد.

4 بازرگان و جریان روشنفکری دینی، صرفا به دنبال الگوبرداری از مفاهیم فکری و ذهنی جریان روشنفکری غربی و پیوند زدن آنها به‌اندیشه‌های دینی، بطوری که پوسته خارجی و ظاهری دینی باشد اما عمق و مغز و درون آن غیردینی باشد، نبوده است. در باور جریان روشنفکری دینی، برخورد و تعامل میان فرهنگ‌ها یک فرآیند همیشگی در جامعه‌های بشری بوده است. تهاجم فرهنگی پدیده قرن جدید نیست. در تمام ادوار تاریخ بوده است. جامعه‌هایی که در معرض این تهاجم‌ها و تعامل‌ها نبوده‌اند پویایی خود را از دست داده‌اند و فرهنگ جامعه در همان وضعیت ابتدایی و توسعه‌نیافته باقی مانده است. در جامعه‌های توسعه‌یافته، که از فرهنگ غنی و پرباری برخوردارند، فرهنگ بومی، دربرخورد با فرهنگ بیگانه عناصر مثبت و مفید فرهنگ مهاجم را شناسایی می‌کند و سپس آن را در فرهنگ بومی ادغام یا گوارده می‌نماید. به طوری که عناصر مثبت فرهنگ غیربومی، بومی می‌شوند.

استخراج عناصر مثبت و مفید و سازنده یک فرهنگ و گوارش آن در فرهنگ بومی یک مساله است و پیوند زدن عناصر فرهنگ مهاجم به فرهنگ بومی، نظیر پیوند اعضا در پزشکی مساله دیگری است. پیوند اعضا در انسان پیامدهایی دارد، که از جمله آنها بروز واکنش‌های شدید ارگانیسم به عناصر خارجی است. پیوند مقولات فرهنگ بیگانه، بدون گوارش آنها، موجب واکنش‌های اجتماعی، سیاسی، روانی در جامعه می‌گردد. یکی از عمده‌ترین رسالت‌های روشنفکری دینی، بومی کردن مفاهیم و مقولات اساسی مدرنیته است. تا هنگامی که این مقولات و مفاهیم کلیدی بومی (domesticate) نشوند، تعارض میان فرهنگ بومی با عناصرمدرنیته ادامه پیدا خواهد کرد و نوعی التقاط میان برخی از نمادهای مدرنیته، و نه مدرنیته، بروز پیدا خواهد کرد. تا زمانی که این فرآیند صورت نگیرد، ایران وارد عصر جدید نخواهد شد.
 
در کشوری مثل ایران بومی کردن مفاهیم و مقولات مدرنیته، به معنای ایرانیزه و اسلامی کردن آنهاست. بازرگان در این راستا گام‌های موثری برداشته است. این رسالتی است که از عهده روشنفکری دینی بر می‌آید. اما در موارد متعددی، به جای گوارش مفاهیم کلیدی در فرهنگ بومی، انواعی از التقاط‌ها صورت می‌گیرد. به نظر بازرگان التقاط یکی از مشکلات همیشگی تحول تفکر دینی بوده است. مشکل اول عدم آشنایی یا برخی کج‌فهمی‌ها ازمفاهیم جدید است؛ روبناها و یا مفاهیم کلیدی را به جای خود آن مفاهیم تصور کردن است. از نظر بازرگان، بومی کردن مقولات مدرنیته با معادل‌یابی واژه‌ها یا مفاهیم فرق دارد. مقولات اساسی مدرنیته پیشرفت‌های علمی جدید در قلمرو صنعت و اقتصاد نیست اگر چه به کارگیری موفقیت‌آمیز آنها نیز فرهنگ ویژه و هم‌آهنگ خود را می‌طلبد. با رسوبات فرهنگ استبدادی یا با روحیه جمع‌گریزی و نبود وجدان کاری نمی‌توان صنعت و اقتصاد مدرن داشت.

5 بازرگان به شدت از پیدا کردن نگاه ابزاری به دین نگران بود. وی پرداختن به موضوعات دینی از باب ضرورت‌های سیاسی، و نه از باب اعتقاد و باور را از آسیب‌های جدی جریانات سیاسی، و از جمله روشنفکری دینی می‌دانست. او بر این باور بود که روشنفکر دینی، نظیر هر گروه دیگر فکری، فرهنگی یا سیاسی و اجتماعی ممکن است به جزمیت و مطلق‌گرایی دچار شود. بخصوص در کشوری که 2500 سال سابقه استبداد مطلقه داشته است. روابط استبدادی از مناسبات سیاسی فراتر رفته و به صورت فرهنگ استبدادی در اعماق ذهن و شخصیت ما ایرانیها ریشه دوانیده است. یکی از ویژگی‌های فرهنگ استبدادی مطلق بینی و مطلق‌خواهی، سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، اغراق و گزافه‌گویی، تملق و تفتین، خودمحوری، خودمطلق‌بینی، فرافکنی، جمع‌گریزی و نبود روحیه همکاری جمعی است. روشنفکری دینی، برای رهایی در این ویژگی‌های باز دارنده، به تلاش آگاهانه و مستمر نیاز دارد. روشنفکر دینی که رسالت تغییر و تحول بنیادین در جامعه را بر دوش می‌کشد، نمی‌تواند از معرکه‌ها و کشاکش‌های روزمره زندگی غایب باشد. عافیت‌طلبی، از آفتهای بسیار رایج است. یکی از پیامد‌های این نوع آسیب‌ها بریدن از واقعیت‌ها و ورود به سپهر مجردات است. موضوعات ناب روشنفکری، اگرچه خیلی درست هم باشند لزوما مسائل جامعه دردآور کنونی ما نیستند.

6 مردی که از کرانه‌های دوردست شهرمان شتابان در صحنه جامعه پرتلاطم دوران خود ظاهر شده، در حالی که پیامی برای مردم، به زبان روز آنها داشت و آن این بود. «ای مردم اتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسْئَلُکمُ‏ْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُون‏ از کسانی پیروی کنید که حداقل دو ویژگی دارند: اول آن که تاجرمسلک نیستند، بنابراین از شما درخواست و مطالبه اجر و مزدی نمی‌کنند، نه پاداش مالی و اقتصادی می‌خواهند و نه انواع دیگر آن را. ویژگی دوم آن است که آنها خود هدایت شده باشند. کسانی که خود در گمراهی هستند، چگونه می‌توانند دیگران را هدایت کنند. این پیام امروز هم، همچنان معتبر و مساله روز است.»

7 بازرگان اسوه تقوی و صداقت بود. هر اندیشه و مکتب فکری و اعتقادی و هر جنبش و جریان اجتماعی –سیاسی که سودای اثرگذاری و تغییر در جامعه و مردم را دارد، نیازمند ارائه الگو است. اندیشه‌ای که نتواند الگو‌هایی در وجود اشخاص حقیقی به مردم ارائه دهد، هر قدر هم اصیل و ناب باشد، گنجینه‌ای است در قفسه کتاب کتابخانه‌ها. روشنفکری دینی یک هویت و ریشه تاریخی دارد؛ جریانی پدیده‌ آمده به‌طور دفعی و ناگهانی نیست. برای ارزیابی یا بررسی ویژگی‌های روشنفکری دینی می‌بایستی معیارهای بهداشتی یا سالم روشنفکری دینی را با الگو قرار دادن شخصیت‌های شناخته شده این جریان، تعریف کرد. شادروان مرحوم مهندس بازرگان پدر روشنفکری دینی ایران می‌تواند هم به عنوان الگوی مناسبی در قلمرو روش و منش بینش برای خدمتگزاران به ایران و اسلام باشد و هم برای فهم و شناخت ویژگی‌های سالم و بهداشتی جریان روشنفکری دینی مورد توجه قرار گیرد.

تبلیغات