آخرالزمان اروپایی
آرشیو
چکیده
متن
زندگینامهنویس ژنرال فرانسیسکو فرانکو، حاکم نظامی اسپانیا میگوید که فرانکو به این توهم دچار بود که تاریخ به او ماموریت داده تا اسپانیا را از پلیدی پاک کند، براساس این توهم بود که 76 سال پیش انجام ماموریت در جزایر قناری به مذاق ژنرال خوش نیامد و فرانکو با سپاهیان مراکشی خویش به اسپانیا حمله کرد. او به سرزمین مادری خویش حمله کرد تا در برابر استقرار جمهوری دوم اسپانیا که به دنبال لغو نظام سلطنتی تاسیس شده بود بایستد. ژنرال راستگرا، حکومت جمهوری چپگرا را طاقت نیاورد، به اسپانیا حمله کرد، سه سال جنگ داخلی و کشتار را دامن زد و آنگونه که آرتور کوستلر میگوید، «آخرالزمان اروپایی» را در حکومت 36 ساله دیکتاتوری خویش به تصویر کشید. جذبه جنگ داخلی اسپانیا که از 1936 تا 1939 در این کشور اروپایی جریان داشت، خیل عظیمی از نویسندگان بزرگ ازجمله کوستلر آلمانی، جورج اورول انگلیسی، همینگوی آمریکایی و آندره مالروی فرانسوی را به اسپانیا کشید؛ نویسندگانی که خطر به جان خریدند و حتی زندانهای رژیم فالانژ فرانکو را تجربه کردند تا خود شاهد بیواسطه سرکوب جمهوری نوپای اسپانیایی باشند.
چه آنکه همین نویسندگان بودند که سالی پیشتر وداع با سلطنت و استقرار یک جمهوری جدید در اروپا را با لبخند به نظاره نشسته بودند و در مقابل این گفته جورج اورول، سری به نشانه تایید تکان داده بودند: «من بلافاصله متوجه شدم که در اسپانیا موقعیت و شرایطی به وجود آمده که برای حفظ آن میارزد که مبارزه کنیم.» اورول اما خود وارد این مبارزه شد و از جمله 40 هزار رزمندهای بود که از کشورهای اروپایی به اسپانیا رفتند تا از جمهوری نوین این کشور در برابر کودتای ژنرال فرانکو دفاع کنند. جنگ داخلی اسپانیا از نظر ناظران آن روزها چالش بر سر آینده اروپا بود؛ آیندهای که البته با حمایت هیتلر و موسیلینی و سکوت جمهوریهای اروپایی و آمریکا منکوب شد و ژنرال فاتح،تا دوران 36 ساله حکومت فرانکو، «زمان از دست رفته اسپانیا» نام گیرد و نسل جدید این کشور از آن دوران با عنوان «رویداد تراژیک» نام ببرند.
دورانی که نیم میلیون کشته بر جای گذاشت و همین حدود آواره و تبعیدی. دورانی که هنرمندان بنام اسپانیا همچون پابلو پیکاسو آثار خویش رادر خارج از سرزمین مادری خلق میکردند و شماری دیگر همچون گارسیالورکا زندگی خود را به گلوله فالانژهای اسپانیایی بخشیدند. ژنرال فرانکو اما قریب به 30 سال قبل حکومت را به مرگ واگذار کرد، تا پردههای انزوا از مقابل اسپانیا کنار رود، اگرچه ژنرال سالهایی پیش از مرگ حکومت را به تنها بازمانده خاندان سلطنتی اسپانیا واگذار کرد تا هراس خویش از استقرار جمهوری را نشانهای برای آینده باقی گذاشته باشد. این سالها، حکومتگران اسپانیا آسودهتر از دوران حکومت دیکتاتوری فرانکو انتقاد میکنند اگرچه حامیان سلطنت در این کشور اروپایی هوز با سکوتی سنگین، از کنار رویدادهای تراژیک آن سالها میگذرند. گویی جمهوری هنوز اقبالی در این سرزمین نیافته است و سایه هراس از ظهور فرانکویی دیگر، جمهوریخواهان را نیز به حاشیه رانده است.
چه آنکه همین نویسندگان بودند که سالی پیشتر وداع با سلطنت و استقرار یک جمهوری جدید در اروپا را با لبخند به نظاره نشسته بودند و در مقابل این گفته جورج اورول، سری به نشانه تایید تکان داده بودند: «من بلافاصله متوجه شدم که در اسپانیا موقعیت و شرایطی به وجود آمده که برای حفظ آن میارزد که مبارزه کنیم.» اورول اما خود وارد این مبارزه شد و از جمله 40 هزار رزمندهای بود که از کشورهای اروپایی به اسپانیا رفتند تا از جمهوری نوین این کشور در برابر کودتای ژنرال فرانکو دفاع کنند. جنگ داخلی اسپانیا از نظر ناظران آن روزها چالش بر سر آینده اروپا بود؛ آیندهای که البته با حمایت هیتلر و موسیلینی و سکوت جمهوریهای اروپایی و آمریکا منکوب شد و ژنرال فاتح،تا دوران 36 ساله حکومت فرانکو، «زمان از دست رفته اسپانیا» نام گیرد و نسل جدید این کشور از آن دوران با عنوان «رویداد تراژیک» نام ببرند.
دورانی که نیم میلیون کشته بر جای گذاشت و همین حدود آواره و تبعیدی. دورانی که هنرمندان بنام اسپانیا همچون پابلو پیکاسو آثار خویش رادر خارج از سرزمین مادری خلق میکردند و شماری دیگر همچون گارسیالورکا زندگی خود را به گلوله فالانژهای اسپانیایی بخشیدند. ژنرال فرانکو اما قریب به 30 سال قبل حکومت را به مرگ واگذار کرد، تا پردههای انزوا از مقابل اسپانیا کنار رود، اگرچه ژنرال سالهایی پیش از مرگ حکومت را به تنها بازمانده خاندان سلطنتی اسپانیا واگذار کرد تا هراس خویش از استقرار جمهوری را نشانهای برای آینده باقی گذاشته باشد. این سالها، حکومتگران اسپانیا آسودهتر از دوران حکومت دیکتاتوری فرانکو انتقاد میکنند اگرچه حامیان سلطنت در این کشور اروپایی هوز با سکوتی سنگین، از کنار رویدادهای تراژیک آن سالها میگذرند. گویی جمهوری هنوز اقبالی در این سرزمین نیافته است و سایه هراس از ظهور فرانکویی دیگر، جمهوریخواهان را نیز به حاشیه رانده است.