آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

داریوش و پروانه فروهر در زندگی سیاسی خود آنقدر فعال و پرجنب‌وجوش بودند که خاطرات بسیاری را از خود به جای گذاشته باشند. از همراهی با مصدق و حضور در جبهه ملی تا زندان‌های پیاپی و حل و فصل ماجرای کردستان در سال‌های پس از انقلاب و کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری. از این‌روی بود که پای خاطرات برخی دوستان و نزدیکان او نشستیم تا هر یک راوی بخشی از زندگی او باشند و فصلی از حیات او را روایت کنند.

مخالفت صریح امام با دستگیری فروهر

حسین موسوی تبریزی :زمانی که دادستان انقلاب بودم شهید لاجوردی به دلیلی خاص آقای فروهر را دستگیر کرده بود بدون آنکه به من اطلاع دهد. در همین اثنا مرا از بیت امام خواستند و ما خدمت ایشان رسیدیم، وقتی امام آمد دیدم بسیار ناراحت است ایشان فرمودند در جمهوری اسلامی امثال فروهر نباید دستگیر شوند من نیز گفتم هیچ اطلاعی از این جریان نداشتم و همین الان مقدمات آزادی آقای فروهر را فراهم می‌کنم. آنچه مسلم است آقای فروهر ولایت فقیه را قبول نداشتند اما در چارچوب نظام و قانون بودند و همین پایبندی به قانون کافی بود تا امام دستور آزادی او را صادر کنند. حتی مرحوم بازرگان می‌گفت: من با سفارش خود امام داریوش فروهر را وارد کابینه کردم. از نظر امام خمینی با جریان مخالف تا زمانی که نظم جامعه را برهم نزده است نه تنها نباید برخورد کرد، بلکه می‌توان از آن استفاده کرد و از توانایی‌های آن بهره گرفت.
 
این همان مشی‌علی(ع) است که تا وقتی دشمنانش دست به اسلحه نمی‌بردند او کوچکترین برخوردی را صورت نمی‌داد. دشمنان امام علی از بیت‌المال هم سهم داشتند و صرف دشمنی باعث نمی‌شد این سهم قطع شود. نظر امام خمینی راجع به سازمان مجاهدین نیز همین بود. آنها تا زمانی که خود مبارزات مسلحانه را شروع نکرده بودند آزاد بودند و دستور برخوردی با آنها از سوی هیچ مسوولی صادر نشده بود. خب این برخوردها مقایسه شود با رفتار شنیع کسانی که آقای فروهر و همسرش را به قتل رساندند، آن هم با آن وضعیت اسفبار، عملی وحشیانه و غیرانسانی و غیراسلامی که عاملان آن حتما مریض و بیمار بودند که مرتکب شدند.

کرد مخالف خودمختاری

‏عزت‌الله سحابی :نام فروهر را بیشتر همراه با حزب ملت ایران شنیده بودم، پیش از این نیز همراهان مصدق می‌گفتند فروهر و احمد توانگر تنها افرادی بودند که در روز کودتا در دفتر مرحوم مصدق بودند و زمانی که دفتر در حال تخریب بوده است او را به بیرون برده‌اند تا آسیبی متوجه مرحوم مصدق نشود. من با مرحوم فروهر از سال 33 از نزدیک آشنا شدم، وقتی او را بازداشت کردند چنان روحیه‌ای داشت که همه زندانیان را به وجد می‌آورد. آن زمان سرهنگ امجدی یکی از معاونان ساواک بود. اینطور معروف شده بود که مرحوم فروهر در زندان به او چک زده است. بدون آنکه هراسی در دل راه دهد. روحیه بسیار قوی او در زندان الگویی برای سایر زندانیان بود.
 
از آن تاریخ به بعد هر چه یادم هست رشادت و مردانگی فروهر است. او هیچ‌گاه خانه‌نشین نشد و همیشه در صحنه باقی ماند تا آنکه او را از بین بردند. یکی دیگر از خاطرات من با داریوش فروهر بازمی‌گردد به سال 58 و مساله کردستان.ایشان تلاش و سعی‌اش بر این بود تا این مشکل به بهترین شکل ممکن حل شود. او از یک طرف به کردها اهمیت می‌داد و مشکلات آنها را جدی پیگیری می‌کرد از سویی دیگر تاکید فراوانی بر روی منافع ملی داشت و شدیدا مخالف بحث‌های جدایی‌طلبی و خودمختاری‌ کردها بود.

مخالف توده و مدافع انصاف

محمدعلی عمویی :ویژگی بارز اخلاقی مرحوم داریوش فروهر آزادگی او بود. او در مقام یک پان‌ایرانیست از گذشته و سال‌های پیش از کودتای 28 مرداد مخالف حزب توده بود و در این زمینه تندی‌های مخصوص به خودش را داشت. اما سالیان بعد وقتی من به زندان افتادم و نماینده ویژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به دیدار من آمد و وعده دادگاه دوم را داد، مرحوم فروهر پیغام داد که مرا به عنوان وکیل مدافع انتخاب کن و قول می‌دهم از موضع یک مارکسیست از تو دفاع کنم؛ این در حالی بود که او تفکرات ملی‌گرایانه داشت و به شدت مخالفت حزب توده بود. بگذریم از اینکه چنین دادگاهی برگزار نشد. ولی پس از آزادی، او و همسرش جزو اولین کسانی بودند که به دیدن من آمدند و من هیچ‌گاه خاطرات آن ملاقات را فراموش نمی‌کنم.‏

لوطی‌منشی داریوش

لطف‌الله میثمی :من از دوران زندان خاطرم هست که اخلاق داریوش بر روی زندانبان‌هایش نیز موثر بود. یکبار او را به زندان قزل‌قلعه برده بودند، رئیس زندان آن زمان “ساقی” بود. وقتی داریوش را بازداشت کرده بودند از کلتی که او معمولا زیر کتف داشت مطلع نشده بودند و بازرسان نتوانسته بودند آن را پیدا کنند اما داریوش خود آن اسلحه را تحویل ساقی داد و ساقی تحت تاثیر این رفتار لوطی‌منشانه داریوش قرار گرفت تا حدی که وقتی داریوش در انفرادی هم بود برای او روزنامه می‌برد و به او رسیدگی می‌کرد. داریوش نیز آن روزنامه‌ها را در سطل زباله می‌انداخت تا زمانی که ما می‌خواستیم برای وضو به آن سمت برویم آن را برداریم و از آن استفاده کنیم.عبادات و پایبندی‌های دینی و مذهبی داریوش نیز چشمگیر و مشهود بود به طوری که مارکسیست‌های زندان هم از این اخلاق او صحبت می‌کردند و تعجب می‌کردند چطور فردی که دغدغه‌های ملی دارد تا این حد مذهبی است و اهل عبادت.یکی دیگر از خاطرات ماندگار داریوش، مقاومت سرسختانه او در برابر جدایی‌ بحرین از ایران در سال 48 و 49 بود. او سرسختانه در برابر این جدایی مقابله کرد که نتیجه آن هم زندان و اسارت بود.

رفاقت در حل مساله کردستان

هاشم صباغیان :بیشترین همراهی من با مرحوم فروهر مربوط به حل مساله کردستان است. برخلاف برخی اقوال ما با ایشان مشکل خاصی نداشتیم با اینکه ایشان خود یک کرد بودند و اساسا به همین دلیل در این تیم حضور داشتند. ما همیشه پیش از مذاکره با گروه کردها مسائل را میان خودمان مطرح می‌کردیم و یک نظر مشخص که برآمده از نظر جمع بود اعلام می‌کردیم. ضمن آنکه هر زمان از مذاکرات بازمی‌گشتیم نتیجه آن را به رهبر انقلاب ارائه می‌دادیم. در مجموع در تیم ما همواره یک اتفاق نظر کلی وجود داشت که باعث می‌شد مذاکرات ما با کردها منسجم باشد. از پیش از انقلاب نیز از مرحوم فروهر یادم هست که او در مبارزه بسیار جسور بود و بدون هیچ ترس و واهمه‌ای به استقبال خطر می‌رفت. در همین زمینه خاطرم هست در مراسم تشییع جنازه دکتر نجات‌‌اللهی از خیابان کارگر به سمت میدان انقلاب در حرکت بودیم تا اینکه در میدان انقلاب اعلام کردند اگر جلوتر بیایید شلیک می‌کنیم، اولین کسی که از جمع جلو آمد مرحوم فروهر بود. دقیقا یادم هست نفس‌ها در سینه حبس شده بود او دستانش را باز کرده بود و می‌گفت اگر قرار است شلیک کنید اول باید مرا بزنید. او نیروی عجیبی داشت و در مبارزه، با اعتقاد راسخ شرکت می‌کرد.

مخالف حذف شیر و خورشید

علی‌اکبر معین‌فر :داریوش اصرار خاصی به حفظ میراث‌های فرهنگی و ملی داشت و از اینکه پس از انقلاب به گمان مبارزه با رژیم پهلوی و بقایای شاهنشاهی، تاریخ و گذشته ایران‌زمین به چالش کشیده می‌شد، در رنج بود. بی‌احترامی‌ای که بعضی به شعرا و مفاخر ایران می‌کردند تا جایی که شخص مشهور نادان و غافلی اساعه ادب به ساحت حکیم فردوسی جایز و با بسیج عده‌‌ای متعصب، قصد طوس کرده و درصدد تخریب آرامگاه وی برآمده بود، او را سخت خشمناک ساخته بود. خاطره‌ای که از وی به یاد دارم پافشاری‌ای بود که برای جلوگیری از حذف علامت شیر و خورشید در پرچم ایران داشت. علامتی که به خاندان پهلوی ارتباط ندارد؛ شیری که در گذشته بر درفش ایران زمین بود و حتی سعدی و مولوی هم از آن سخن گفته بودند. سعدی گوید:

ز سایه علم شیر پیکرت نه عجب
که لرزه بر تن شیران فتد چو شیر علم

شادروان داریوش فروهر مجموعه کاملی تهیه کرد که اثبات‌‌کننده این بود که شیر و خورشید و شکلی که در پنجه راست شیر یک شمشیر است و بر پشت او خورشیدی درخشد از قدیم نشان رسمی ایران بوده است و حصر آن حصر یک میراث ملی و فرهنگی است. داریوش که مخالفتی با آرم جمهوری اسلامی نداشت حفظ شیر و خورشید را لازم و فقط حذف تاج روی آن را ضروری می‌دانست. او این دیدگاه را در جمع وزیران دولت موقت مطرح کرد و بالاخره در جلسه‌ای که به اتفاق او و چند تن دیگر از وزیران در حضور رهبر فقید انقلاب در قم داشتیم شاهد توضیحات وی و ارایه نقش‌های قدیمی پرچم ایران و پافشاری‌های بسیار داریوش بودیم که البته با توجه به جو روز مقبول نیفتاد.

تبلیغات