حقوق بشر، غربی نیست، منشور کوروش
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
حقوقدانان ایران تا چه اندازه به منشور حقوق بشر کوروش بهعنوان یک سند حقوقی نگاه میکنند؟ برای پاسخ به این پرسش به سراغ حقوقدانان و وکلای دادگستری رفتیم. در گفتوگویی نسبتا تفصیلی با دکتر محمدعلی دادخواه وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر درباره نسبت منشور کوروش و حقوق ایران سخن گفتهایم و سپس از دکتر یوسف مولایی استاد دانشگاه تهران، دکتر محمدی گرگانی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سیدحسن امین حقوقدان و وکیل دادگستری پرسیدهایم که چرا با وجود گذشتن 2500 سال از تاریخ منشور حقوق بشر هنوز سنت حقوق بشر در ایران استوار نیست و ما باید در جستوجوی حقوق بشر به مکاتب جدید مراجعه کنیم.
غالبا گفته میشود منشاء حقوق بشر غربی است و در شرق خبری از تدوین چنین حقوقی نبود، آیا شرق واقعا فاقد سنت حقوق بشر است؟
حقوق بشر یک سطح، میزان و معیار قابل قبولی برای همه خردمندان را اعلام میکند. بر این مبنا انتساب آن به شرق یا غرب فاقد توجیه است. چون از هنگامی که در هر جامعهای فرزانگان آن از خور و خواب و خشم و شهوت بالاتر اندیشیدهاند به انسان و چگونگی زیست آن و نحوه مدارا و تحمل یکدیگر فکر کردهاند. در این راستا، مسایل متعددی در ذهن و زبانشان جاری شد که بر پایه آن بایدها و نبایدهایی را ترسیم کردند. اما از سوی دیگر باید گفت که سابقه تدوین و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر به سالهای 1948 و پایان جنگ عالمگیر دوم بازمیگردد. در صورتی که نقب اندکی در تاریخ و تمدن ملل شرق بزنیم مشاهده میشود بسیاری از دستورات، قوانین و اعلامیههایی که صادر شده و جهت اجرا به کارگزاران ابلاغ شد، به نحوی کاملا گویا، مبین رعایت حقوق ابتدایی و فطری انسانی بوده است.
خوشبختانه نمونه بارز آن را در ایران داریم. هنگامی که به گذشتههای دور بازمیگردیم ملاحظه میکنیم در سال 1534 پیش از میلاد، کوروش مبادرت به تنظیم و تصویب قانونی جامع برای زیست سالم و آزاد انسانی را طرحریزی کرده است. به ویژه آنکه منشور کوروش که به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر تلقی میشود، هنگامی صادر میشود که وی کاملا در موضع قدرت بوده است. حکومتها زمانی که در موضع قدرت قرار گرفتهاند، قدرت را تقویت کردهاند و به دفاع از آن برخاستهاند در صورتی که کوروش در موضع قدرت، قدرت را نقد کرده و آن را محدود ساخته است. چنانکه در ابتدای منشور، کوروش صراحتا اعلام میدارد: «هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد.» حال اگر این را با بند یک ماده 20 میثاق مقایسه کنیم که اعلام میدارد: «هر کس حق آزادی، تجمع و ایجاد تشکل مسالمتآمیز را دارد.» و در بند 2 بیان میکند که: «هیچکس را نباید مجبور به عضویت در یک تشکل کرد.» به نظر میرسد که بینش سه هزار سال پیش تا چه حد از زمان خود فراتر بوده به گونهای که میتوان گفت امروز هم در نیمه اول قرن 21 سخن کوروش شنیدنی و در زمره آرزوهای بشری است.
آنچه کوروش در مورد عدم تحمیل سلطنت خود گفته با اصل حق تعیین سرنوشت که از مهمترین موارد میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی است هم کاملا مطابقت دارد.
بله، کاملا. 27 اکتبر به عنوان سالروز کوروش کبیر نام نهاده شده. این تایید این نکته است که فکر و اندیشهای که بر زمان او حاکم بوده مبتنی بر فطرت انسانی و خلقت بشری بوده است. بسیاری از فرازهای متن منشور کبیر را بعدها خردمندان و فیلسوفان تکرار کردهاند. به طور مثال کوروش صراحتا میگوید: «من تا روزی که پادشاه... هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ستمگر خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.» حال این را با استنتاج و استنباطات امروز منشورها و اعلامیههای منطقهای حقوق بشر مقایسه کنید که در بالاترین سطح اجازه طرح شکایت دادهاند. نخستین سلسله حکومتگران ایران نام خود را پیشراویان نهادند و هدفشان از این نامگذاری این بوده که قبل از هر اقدام و پیش از هر تصمیمی باید عدالت و دادگستری را مورد توجه قرار داد و چنانچه تصمیم موافق با عدل و داد بود اقدام صورت گیرد.
چرا منشور کوروش پس از قرنها در ایران تبدیل به قانون نشد تا ماندگارتر شود و در تاریخ ایران نقش عملی بیشتری ایفا کند؟
اینطور نبوده که این فرمان در تاریخ مورد توجه قرار نگرفته باشد. در همین فرمان کوروش میگوید هر کس مسوول اعمال خودش است و هیچکس را نباید به مناسبت تقصیر دیگری مورد تعقیب قرار داد. از دیگر نکات ارزنده این منشور کوروش این است که اعلام میکند: «هر کس آزاد است هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطهای که میل دارد سکونت کند مشروط به اینکه در آنجا حق کسی را نقض نکند.» اما در اینکه چرا این منشور به نحو پاینده ادامه نداشت باید نگرشی جهانی اتخاذ کرد و تفکر غالب در آن زمان را بررسی کرد. اصولا برای اینکه اظهارنظر درست و منطقی درباره یک واقعیت یا شخصیت تاریخی داشته باشیم باید به چند عامل توجه کنیم. نخست زمان و موقعیت تاریخی است و دیگری موقع و مکان جغرافیایی است مانند آب، هوا و دیگر ویژگیهای یک منطقه که در استنباط، تلقی و استنتاج افراد موثر است. حتی در مورد پیامبران هم بسیاری اعلامات و اظهارات و بیانیههایی که از ناحیه ایشان صادر شده با موقعیت جغرافیایی آنان در ارتباط بوده است.
باید به یاد داشت در زمان قدرت گرفتن کوروش، در قسمت دیگری از جهان تفکر یونانی وجود داشت که به بردهداری معتقد بود. حتی ارسطو به عنوان معلم اول میگوید انسانها دو گونه آفریده شدهاند: برده و آزاد و میان انسانهای آزاد نیز قایل به تفکیک شرمآوری میشود و میگوید آنان یا یونانی هستند یا غیریونانی. او این تبعیض را تا آنجا پیش میبرد که اگر یک دانشمند غیریونانی سوار بر اسب بود و جاهل یونانی پیاده، سواره دانشمند باید جای خود را به یونانی پیاده بدهد. از طرفی رومیها که تمدن دیگری در کنار تمدن پارسی و یونانی بودهاند، اعتقاد به برتری خود دارند. تمدنها قایل به خودبرتربینی و زیردستی دیگران بودند.
حتی از نظر مذهبی بهرغم اینکه در تورات از کوروش به نیکی یاد شده و بنا به تفسیر برخی مفسرین قرآن کریم او را ذوالقرنین نامیده است اما فرمان کوروش در طول تاریخ ظهور عملی نیافت. زیرا ایران دچار یک وقفه فرهنگی شد که سبب شد این تمدن و پیشینه ارزشمند را از یاد ببریم و آن زمانی است که اسکندر به ایران حمله کرد و با نیروی نظامی به تمدن ایرانی تاخت. اما باید توجه کرد فرهنگ را با فرهنگ میتوان از میان برد و با نیروی نظامی نمیتوان آن را کاملا از میان برداشت. این تمدن هخامنشی بود که پس از سلسلههای تاریخی در ایران بروز کرد. در این تمدن فرهنگی رویدادهای مختلفی شکل گرفت. یکی از آنها انتقال قدرت در دست رهبران مذهبی زرتشت بود. متاسفانه مواردی که منشور ذکر کرد مانند آنکه صراحتا همه را برابر میداند و بردهداری باید از جهان بربیفتد، چنین نشد.
اما باید به یاد داشت، پایه و مایه نحله فکری حکومتگران نخستین سرزمین ما بر این مبنا بوده که انسان به طور مطلق مورد تکریم است و هیچ آدمی بر دیگری رجحان ندارد. تاثیر آن را در عرفان و ادب پارسی به تکرار میبینیم. لذا اینکه گفته شود حقوق بشر امری غربی است، کمتوجهی به تاریخ و پیشینه سرزمین خود است. حتی در لوحهایی که در تخت جمشید بودهاند – که به علت آتش زدن تخت جمشید، به صورتی محکم درآمده یعنی پخته شده - به صراحت اعلام شده که از بهکارگیری کودکان برای کار جلوگیری شود. این متعلق به پیش از میلاد است در حالی که از تصویب کنوانسیون حمایت از حقوق کودک چندان نمیگذرد. پس میتوان گفت اندیشههای حقوق بشری لااقل در سرزمین ما پیشینه ارزشمندی داشته است و نمیتوانیم بگوییم آن را از غرب وارد کردهایم. بلکه میتوان گفت غرب از شرق تاثیر پذیرفته.
امروز به کوروش توجه بیشتری از گذشته میشود. برگزاری همایشها و سمینارها در بزرگداشت کوروش شاهد این مدعاست. دلایل این افزایش توجه چیست؟ در دوران گذشته توجه به صادرکننده اولین فرمان حقوق بشر چگونه بوده است؟
کوروش برای ما ایرانیان نماد همبستگی است. گروههای فکری زمانی که بها دادن به هویت انسانی را در منشور کوروش ملاحظه میکنند نسبت به آن جلب میشوند. سابق توجه کافی به کوروش نمیشد چون هیچگاه در پی آن نبودند که منشور را که به نقد قدرت میپردازد و دستورالعملی برای قدرت است نشر داده و به دیگران نشان دهند. البته امروز هم توجه چندانی نمیشود و بهرغم قوانین مدون تصمیمات دیگری اتخاذ میشود. اکنون سازمان میراث فرهنگی وظیفه خود را در ماجرای سد سیوند فراموش میکند. حقوقدانان میراث فرهنگی نسبت به میراث فرهنگی توجه چندانی ندارند. این میراث حتی صرفا متعلق به ایرانیان هم نیست و ذخیره میراث فرهنگی بشری است. قانون مجازات اسلامی ایران هم درباره میراث فرهنگی به نحو قابل قبولی تدوین نشده است. طبق قانون مجازات تنها سازمان میراث فرهنگی میتواند از کسانی که به آثار فرهنگی خسارت وارد کردهاند شکایت به عمل آورد. البته در اصل 8 قانون اساسی به امر به معروف و نهی از منکر – نسبت به قوای حاکمه – تاکید شده است. فاجعهبارتر است که در قانون ایران جرائم مربوط به خسارت به میراث فرهنگی از جرائم خصوصی اعلام شده و با عدم تعقیب سازمان میراث فرهنگی پیگیری موقوف میشود.
اقدامات حقوقی در ماجرای سد سیوند که به مقبره کوروش آسیب میزند، چه بود؟
کانون مدافعان حقوق بشر، موسسه حقوقی راد و جامعه مستقل وکلای دادگستری، شکایتی را به دادسرای مرودشت کردهاند. آن دادگاه رای به عدم صلاحیت خود داده است. قابل ذکر است با توجه به اینکه اداره حقوقی قوه قضائیه طی یک نظر فرخنده و ارزشمند در خصوص عبور قطار شهری چهارباغ گفت اینگونه شکایتها در زمره امر به معروف و نهی از منکر است و هر کس این خسارات را وارد نماید باید تعقیب شود، شکایات در مورد سدسیوند با آنکه در دادسرای کارکنان دولت مطرح است و بیش از سه هزار نفر شکایت خود را در این زمینه اعلام کردهاند و از دغدغهها و دلمشغولیهای فرهنگی افراد در داخل و خارج شده، تاکنون هیچ تصمیمی در خصوص این پرونده اتخاذ نشده است. از یاد نبریم در همه جهان فقط یک مقبره کوروش وجود دارد. حداکثر بهرهبرداری از سد سیوند شاید تا یک سده باشد ضمن آنکه میتوان از طرق پیشرفته آبرسانی هم بهره جست اما مقبره کوروش یک میراث فرهنگی جهانی است که باید مورد محافظت قرار گیرد. کارشناسان اعلام کردهاند ساختن سد در منطقه پاسارگاد موقعیت هوایی آنجا را تحت تاثیر قرار خواهد داد و به تدریج موجب از بین رفتن مقبره کوروش خواهد شد. لازم است ذکر کنیم معیارهای حقوق بشری را میتوانیم با فرهنگ، عرفان و تمدن خود قیاس کنیم و از این نظر انحرافی که حقوق بشر غربی است باید دوری جست. باید فارغ از این قضایا با نگاه انسانی نگریست و توجه داشت که این حقوق سطح قابل قبولی از زندگی ارایه میکند.
تکامل دولت مبارزه شهروندان
دکتر یوسف مولایی :بحثهای حقوق بشر در دو حوزه1-منشاء ومنابع آن 2- مباحث کاربردی حقوق بشر مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. برای حقوق بشر یک فلسفه و ریشه حقوق بشر میتوان در نظر گرفت که ارتباط مستقیمیبا نحوه شکلگیری ملتها دارد. هر ملتی در رابطه با حقوق بشر میتواند برای خود نقطه آغازی را تعریف کند. در این میان ایران کشوری است قدیمیو دارای قدمت طولانی که میتواند اعلامیه حقوق بشر کوروش را آغاز و ابتدای این مفهوم بداند (بحثی که بنده قصد ورود به آن را ندارم). یک تاریخچه وجود دارد که به نحوه سازماندهی زندگی اجتماعی، سیاسی ملتها در چهارچوب مفهوم (حقوق دولت –ملتها ) باز میگردد اگر چه این خود نیز تاریخی دیگر دارد. حقوق بشرزمانی مطرح میشود که دولتها به عنوان قدرتها، اعمال قهریه را به صورت انحصاری در اختیار داشته و با استفاده از قدرت خود به حقوق شهروندی افراد جامعه تجاوز میکردند بنابراین در چهارچوب حقوق شهروندی، شهروندان در مبارزات اجتماعی خود دولتها را وادار کردند تا حقوق شهروندان را به عنوان انسانهای دارای حق به رسمیت بشناسند که در این رابطه میتوان به صورت قراردادی و با احتیاط گفت اعلامیه 1793فرانسه آغاز این حرکت است.
زمانی که حقوق بشر به وجود آمد و دولتها حقوق را نقض کردند شهروندان برای مطالبه حقوق از دست رفته خود اقدام کردند که در این میان باید انقلاب فرانسه را منشاء آن معرفی کنیم که شهروندان توانستند حداقل حقوق خود را از مرتبه رعیت به شهروند ارتقا بدهند؛ افرادی که دارای حق هستند.
باید بحثهای جدید حقوق بشر را از قدیم جدا کرد و به دوران مدرن بازگشت و دو عنصر را کنار هم بررسی کرد. یکی تحولاتی که دولتها تجربه کردند ودر کنار آن فعالیتهای مدنی –اجتماعی اقتصادی که شهروندان برای حقوق خود سازمان دادند. در نقطه آغاز تعامل این جریانات و تکامل دولت و حرکت مبارزات شهروندان شکل گرفتند که در نهایت به اعلامیه جهانی حقوق بشر منتهی شد که منشاء آن در جوامع اروپایی در رابطه با قدرت و فرد است.
فقدان ضمانت اجرا
دکتر سید حسن امین : حقوق بشر جهانی برگرفته از اصول اخلاقی وفرهنگی در تمام تمدنها و ادیان و فرهنگهای مختلف بشری است از جهت تاریخی اعلامیه حقوق بشر کوروش به هنگام فتح بابل در جهت آزادی ادیان و تسامح در رفتار با ملل تابع شاهنشاهی هخامنشی اهمیت فوقالعاده داشته و دارای اهمیت تاریخی است. اما اعلامیه حقوق بشر به لحاظ محتوا و حقوقی که برای فرد انسان قائل است فراتر وگستردهتر از سابقه آغازین فرمان کوروش است واعلامیه جهانی حقوق بشر وسعت بیشتری دارد. جالب توجه این است که در1945 به هنگام تاسیس سازمان ملل متحد، ایران یکی از کشورهایی بود که به عنوان عضو موسس سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم با فرستادن یک هیات نمایندگی موسس و آگاه در تصویب اعلامیه حقوق بشر جهانی تاثیرگذار بود. بنابراین فرهنگ وتمدن و پایههای حقوق داخلی ایران هم در تصویب حقوق بشر جهانی به وسیله نمایندگان کشورهای جهان در سازمان ملل تاثیرگذاربوده است و ما نمیتوانیم بگوییم که ایران همراه و همگام بااصول و مبانی حقوق بشر جهانی نیست به این دلیل که هم در حقوق باستان و هم در حقوق اسلامی حقوق فردفرد انسانها مورد قبول ایران و ایرانی بوده وهست چنانکه حضرت علی در فرمان به مالک اشتر فرموده بقیه انسانها یا در دین با تو مساوی هستند یا در انسانیت. بنابراین همه انسانها باید ازحقوق بشر برخوردار باشند.
اما موارد نقض حقوق بشر در کشور به دلیل آن است که ما در حقوق بشر بهدلیل جو استبداد سابقه خوبی نداشتیم و فرهنگسازی کافی صورت نگرفته است. فرصتسازی برای حداقلهای حقوق داخلی که در قوانین داشته یا میثاقهایی که ایران به آنها پیوسته و امضا کرده است و جزو حقوق داخلی محسوب میشود نهادینه نشده و ابزار کافی برای استیفای حقوق بشر و شهروندی در نظام قضائی با داشتن ضمانت اجرایی صورت نگرفته است. باید توجه داشت که شرط عمده داشتن حق ضمانت اجرا است تابه تحقق حقوق افراد منتهی شود و اگر حقوق بشر نقض شود باید وسایل و ابزار وجود داشته باشد. برای استیفای حقوق بشر از سوی نهاد یا مرجع قضایی یا اجرایی غرامت پرداخت شود تا از این طریق از رعایت حقوق و فردفرد افراد اطمینان حاصل شود.
محصول اندیشه مدرن
دکتر محمد محمدی گرگانی : این بحث را فقط از یک زاویه مطرح میکنم و فقط به این سوال پاسخ میدهم که آیا حقوق بشر محصول اندیشههای حقوق بشری است یانتیجه رشد روابط انسانها است. به عبارت دیگر حقوق بشر محصول مدرنیته است یا مدرنیسم. عدهای معتقدند که حقوق بشر به دلیل رشد روابط انسانها و پیوند منافع وزندگی عینی آنان عمومیشده سپس دانشمندان آن را نظریهپردازی کردند مانند آنچه در غرب پیش از این مطرح شده ونظر دیگر آن است که حقوق بشر محصول نظر غربیهاست لذا مدعیاند که علت رشد و گسترش اندیشه حقوق بشر ارایه نظریه حقوق بشر از طریق دانشمندان است. به نظر میرسد که این دو بر هم تاثیر متقابل داشته و دارند. یعنی اندیشه حقوق بشر زمانی توسعه پیدا کرده که انسانها ناگزیر از زندگی در کنارهم بودهاند و این موجب شده است تا همدیگر را بهتر بشناسند وهم از بسیاری از توهمها ویا تعصبات قومی ونژادی و مذهبی و.... آزاد شوند و ذهنیت آنان نسبت به یکدیگر تصحیح شود. از طرف دیگر مجبور بودند با هم زندگی کنند و لا جرم مدارا وتسامح توسعه یافته است.
از طرف دیگر مبانی وبنیادهای نظری حقوق بشر با آنچه در گذشته مطرح بود از هر جهت یکی نیست. کرامت ذاتی بشر و تساوی حقوق انسانها امروز به صورت گسترده بحث ونظریهپردازی شده و میتوان گفت با آنچه در گذشته بود یکی است امااینکه چرا پس از 2500سال اندیشههای حقوق بشری کوروش در ایران گسترش نیافته این سوالی است که برای تمام ارزشهای بشری مطرح است. همه انبیا و آزادگان در طول تاریخ آرمانها و ارزشهای جهانشمول انسانی رامطرح کردند اما عملا گسترش عمومینیافته است. حقوق بشرامروزنیز به صورت کامل اجرا نمیشود و هنوز احساسات و تعصبات قومی خویشی، خونی، نژادی و...مانع از رعایت حقوق انسانها است. ادعای حقوق بشر این است که جامعه بشری زمانی به صلح وآرامش میرسد که تبعیض برداشته شود زیرا هرتبعیض ریشه ناامنی وبحران است به عبارت دیگر آرمان بشر رسیدن به جامعه به دور از فقر و ترس و تبعیض است واین با آزادی وبرابری برای همه انسانها امکان پذیر است.
غالبا گفته میشود منشاء حقوق بشر غربی است و در شرق خبری از تدوین چنین حقوقی نبود، آیا شرق واقعا فاقد سنت حقوق بشر است؟
حقوق بشر یک سطح، میزان و معیار قابل قبولی برای همه خردمندان را اعلام میکند. بر این مبنا انتساب آن به شرق یا غرب فاقد توجیه است. چون از هنگامی که در هر جامعهای فرزانگان آن از خور و خواب و خشم و شهوت بالاتر اندیشیدهاند به انسان و چگونگی زیست آن و نحوه مدارا و تحمل یکدیگر فکر کردهاند. در این راستا، مسایل متعددی در ذهن و زبانشان جاری شد که بر پایه آن بایدها و نبایدهایی را ترسیم کردند. اما از سوی دیگر باید گفت که سابقه تدوین و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر به سالهای 1948 و پایان جنگ عالمگیر دوم بازمیگردد. در صورتی که نقب اندکی در تاریخ و تمدن ملل شرق بزنیم مشاهده میشود بسیاری از دستورات، قوانین و اعلامیههایی که صادر شده و جهت اجرا به کارگزاران ابلاغ شد، به نحوی کاملا گویا، مبین رعایت حقوق ابتدایی و فطری انسانی بوده است.
خوشبختانه نمونه بارز آن را در ایران داریم. هنگامی که به گذشتههای دور بازمیگردیم ملاحظه میکنیم در سال 1534 پیش از میلاد، کوروش مبادرت به تنظیم و تصویب قانونی جامع برای زیست سالم و آزاد انسانی را طرحریزی کرده است. به ویژه آنکه منشور کوروش که به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر تلقی میشود، هنگامی صادر میشود که وی کاملا در موضع قدرت بوده است. حکومتها زمانی که در موضع قدرت قرار گرفتهاند، قدرت را تقویت کردهاند و به دفاع از آن برخاستهاند در صورتی که کوروش در موضع قدرت، قدرت را نقد کرده و آن را محدود ساخته است. چنانکه در ابتدای منشور، کوروش صراحتا اعلام میدارد: «هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد.» حال اگر این را با بند یک ماده 20 میثاق مقایسه کنیم که اعلام میدارد: «هر کس حق آزادی، تجمع و ایجاد تشکل مسالمتآمیز را دارد.» و در بند 2 بیان میکند که: «هیچکس را نباید مجبور به عضویت در یک تشکل کرد.» به نظر میرسد که بینش سه هزار سال پیش تا چه حد از زمان خود فراتر بوده به گونهای که میتوان گفت امروز هم در نیمه اول قرن 21 سخن کوروش شنیدنی و در زمره آرزوهای بشری است.
آنچه کوروش در مورد عدم تحمیل سلطنت خود گفته با اصل حق تعیین سرنوشت که از مهمترین موارد میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی است هم کاملا مطابقت دارد.
بله، کاملا. 27 اکتبر به عنوان سالروز کوروش کبیر نام نهاده شده. این تایید این نکته است که فکر و اندیشهای که بر زمان او حاکم بوده مبتنی بر فطرت انسانی و خلقت بشری بوده است. بسیاری از فرازهای متن منشور کبیر را بعدها خردمندان و فیلسوفان تکرار کردهاند. به طور مثال کوروش صراحتا میگوید: «من تا روزی که پادشاه... هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ستمگر خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.» حال این را با استنتاج و استنباطات امروز منشورها و اعلامیههای منطقهای حقوق بشر مقایسه کنید که در بالاترین سطح اجازه طرح شکایت دادهاند. نخستین سلسله حکومتگران ایران نام خود را پیشراویان نهادند و هدفشان از این نامگذاری این بوده که قبل از هر اقدام و پیش از هر تصمیمی باید عدالت و دادگستری را مورد توجه قرار داد و چنانچه تصمیم موافق با عدل و داد بود اقدام صورت گیرد.
چرا منشور کوروش پس از قرنها در ایران تبدیل به قانون نشد تا ماندگارتر شود و در تاریخ ایران نقش عملی بیشتری ایفا کند؟
اینطور نبوده که این فرمان در تاریخ مورد توجه قرار نگرفته باشد. در همین فرمان کوروش میگوید هر کس مسوول اعمال خودش است و هیچکس را نباید به مناسبت تقصیر دیگری مورد تعقیب قرار داد. از دیگر نکات ارزنده این منشور کوروش این است که اعلام میکند: «هر کس آزاد است هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطهای که میل دارد سکونت کند مشروط به اینکه در آنجا حق کسی را نقض نکند.» اما در اینکه چرا این منشور به نحو پاینده ادامه نداشت باید نگرشی جهانی اتخاذ کرد و تفکر غالب در آن زمان را بررسی کرد. اصولا برای اینکه اظهارنظر درست و منطقی درباره یک واقعیت یا شخصیت تاریخی داشته باشیم باید به چند عامل توجه کنیم. نخست زمان و موقعیت تاریخی است و دیگری موقع و مکان جغرافیایی است مانند آب، هوا و دیگر ویژگیهای یک منطقه که در استنباط، تلقی و استنتاج افراد موثر است. حتی در مورد پیامبران هم بسیاری اعلامات و اظهارات و بیانیههایی که از ناحیه ایشان صادر شده با موقعیت جغرافیایی آنان در ارتباط بوده است.
باید به یاد داشت در زمان قدرت گرفتن کوروش، در قسمت دیگری از جهان تفکر یونانی وجود داشت که به بردهداری معتقد بود. حتی ارسطو به عنوان معلم اول میگوید انسانها دو گونه آفریده شدهاند: برده و آزاد و میان انسانهای آزاد نیز قایل به تفکیک شرمآوری میشود و میگوید آنان یا یونانی هستند یا غیریونانی. او این تبعیض را تا آنجا پیش میبرد که اگر یک دانشمند غیریونانی سوار بر اسب بود و جاهل یونانی پیاده، سواره دانشمند باید جای خود را به یونانی پیاده بدهد. از طرفی رومیها که تمدن دیگری در کنار تمدن پارسی و یونانی بودهاند، اعتقاد به برتری خود دارند. تمدنها قایل به خودبرتربینی و زیردستی دیگران بودند.
حتی از نظر مذهبی بهرغم اینکه در تورات از کوروش به نیکی یاد شده و بنا به تفسیر برخی مفسرین قرآن کریم او را ذوالقرنین نامیده است اما فرمان کوروش در طول تاریخ ظهور عملی نیافت. زیرا ایران دچار یک وقفه فرهنگی شد که سبب شد این تمدن و پیشینه ارزشمند را از یاد ببریم و آن زمانی است که اسکندر به ایران حمله کرد و با نیروی نظامی به تمدن ایرانی تاخت. اما باید توجه کرد فرهنگ را با فرهنگ میتوان از میان برد و با نیروی نظامی نمیتوان آن را کاملا از میان برداشت. این تمدن هخامنشی بود که پس از سلسلههای تاریخی در ایران بروز کرد. در این تمدن فرهنگی رویدادهای مختلفی شکل گرفت. یکی از آنها انتقال قدرت در دست رهبران مذهبی زرتشت بود. متاسفانه مواردی که منشور ذکر کرد مانند آنکه صراحتا همه را برابر میداند و بردهداری باید از جهان بربیفتد، چنین نشد.
اما باید به یاد داشت، پایه و مایه نحله فکری حکومتگران نخستین سرزمین ما بر این مبنا بوده که انسان به طور مطلق مورد تکریم است و هیچ آدمی بر دیگری رجحان ندارد. تاثیر آن را در عرفان و ادب پارسی به تکرار میبینیم. لذا اینکه گفته شود حقوق بشر امری غربی است، کمتوجهی به تاریخ و پیشینه سرزمین خود است. حتی در لوحهایی که در تخت جمشید بودهاند – که به علت آتش زدن تخت جمشید، به صورتی محکم درآمده یعنی پخته شده - به صراحت اعلام شده که از بهکارگیری کودکان برای کار جلوگیری شود. این متعلق به پیش از میلاد است در حالی که از تصویب کنوانسیون حمایت از حقوق کودک چندان نمیگذرد. پس میتوان گفت اندیشههای حقوق بشری لااقل در سرزمین ما پیشینه ارزشمندی داشته است و نمیتوانیم بگوییم آن را از غرب وارد کردهایم. بلکه میتوان گفت غرب از شرق تاثیر پذیرفته.
امروز به کوروش توجه بیشتری از گذشته میشود. برگزاری همایشها و سمینارها در بزرگداشت کوروش شاهد این مدعاست. دلایل این افزایش توجه چیست؟ در دوران گذشته توجه به صادرکننده اولین فرمان حقوق بشر چگونه بوده است؟
کوروش برای ما ایرانیان نماد همبستگی است. گروههای فکری زمانی که بها دادن به هویت انسانی را در منشور کوروش ملاحظه میکنند نسبت به آن جلب میشوند. سابق توجه کافی به کوروش نمیشد چون هیچگاه در پی آن نبودند که منشور را که به نقد قدرت میپردازد و دستورالعملی برای قدرت است نشر داده و به دیگران نشان دهند. البته امروز هم توجه چندانی نمیشود و بهرغم قوانین مدون تصمیمات دیگری اتخاذ میشود. اکنون سازمان میراث فرهنگی وظیفه خود را در ماجرای سد سیوند فراموش میکند. حقوقدانان میراث فرهنگی نسبت به میراث فرهنگی توجه چندانی ندارند. این میراث حتی صرفا متعلق به ایرانیان هم نیست و ذخیره میراث فرهنگی بشری است. قانون مجازات اسلامی ایران هم درباره میراث فرهنگی به نحو قابل قبولی تدوین نشده است. طبق قانون مجازات تنها سازمان میراث فرهنگی میتواند از کسانی که به آثار فرهنگی خسارت وارد کردهاند شکایت به عمل آورد. البته در اصل 8 قانون اساسی به امر به معروف و نهی از منکر – نسبت به قوای حاکمه – تاکید شده است. فاجعهبارتر است که در قانون ایران جرائم مربوط به خسارت به میراث فرهنگی از جرائم خصوصی اعلام شده و با عدم تعقیب سازمان میراث فرهنگی پیگیری موقوف میشود.
اقدامات حقوقی در ماجرای سد سیوند که به مقبره کوروش آسیب میزند، چه بود؟
کانون مدافعان حقوق بشر، موسسه حقوقی راد و جامعه مستقل وکلای دادگستری، شکایتی را به دادسرای مرودشت کردهاند. آن دادگاه رای به عدم صلاحیت خود داده است. قابل ذکر است با توجه به اینکه اداره حقوقی قوه قضائیه طی یک نظر فرخنده و ارزشمند در خصوص عبور قطار شهری چهارباغ گفت اینگونه شکایتها در زمره امر به معروف و نهی از منکر است و هر کس این خسارات را وارد نماید باید تعقیب شود، شکایات در مورد سدسیوند با آنکه در دادسرای کارکنان دولت مطرح است و بیش از سه هزار نفر شکایت خود را در این زمینه اعلام کردهاند و از دغدغهها و دلمشغولیهای فرهنگی افراد در داخل و خارج شده، تاکنون هیچ تصمیمی در خصوص این پرونده اتخاذ نشده است. از یاد نبریم در همه جهان فقط یک مقبره کوروش وجود دارد. حداکثر بهرهبرداری از سد سیوند شاید تا یک سده باشد ضمن آنکه میتوان از طرق پیشرفته آبرسانی هم بهره جست اما مقبره کوروش یک میراث فرهنگی جهانی است که باید مورد محافظت قرار گیرد. کارشناسان اعلام کردهاند ساختن سد در منطقه پاسارگاد موقعیت هوایی آنجا را تحت تاثیر قرار خواهد داد و به تدریج موجب از بین رفتن مقبره کوروش خواهد شد. لازم است ذکر کنیم معیارهای حقوق بشری را میتوانیم با فرهنگ، عرفان و تمدن خود قیاس کنیم و از این نظر انحرافی که حقوق بشر غربی است باید دوری جست. باید فارغ از این قضایا با نگاه انسانی نگریست و توجه داشت که این حقوق سطح قابل قبولی از زندگی ارایه میکند.
تکامل دولت مبارزه شهروندان
دکتر یوسف مولایی :بحثهای حقوق بشر در دو حوزه1-منشاء ومنابع آن 2- مباحث کاربردی حقوق بشر مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. برای حقوق بشر یک فلسفه و ریشه حقوق بشر میتوان در نظر گرفت که ارتباط مستقیمیبا نحوه شکلگیری ملتها دارد. هر ملتی در رابطه با حقوق بشر میتواند برای خود نقطه آغازی را تعریف کند. در این میان ایران کشوری است قدیمیو دارای قدمت طولانی که میتواند اعلامیه حقوق بشر کوروش را آغاز و ابتدای این مفهوم بداند (بحثی که بنده قصد ورود به آن را ندارم). یک تاریخچه وجود دارد که به نحوه سازماندهی زندگی اجتماعی، سیاسی ملتها در چهارچوب مفهوم (حقوق دولت –ملتها ) باز میگردد اگر چه این خود نیز تاریخی دیگر دارد. حقوق بشرزمانی مطرح میشود که دولتها به عنوان قدرتها، اعمال قهریه را به صورت انحصاری در اختیار داشته و با استفاده از قدرت خود به حقوق شهروندی افراد جامعه تجاوز میکردند بنابراین در چهارچوب حقوق شهروندی، شهروندان در مبارزات اجتماعی خود دولتها را وادار کردند تا حقوق شهروندان را به عنوان انسانهای دارای حق به رسمیت بشناسند که در این رابطه میتوان به صورت قراردادی و با احتیاط گفت اعلامیه 1793فرانسه آغاز این حرکت است.
زمانی که حقوق بشر به وجود آمد و دولتها حقوق را نقض کردند شهروندان برای مطالبه حقوق از دست رفته خود اقدام کردند که در این میان باید انقلاب فرانسه را منشاء آن معرفی کنیم که شهروندان توانستند حداقل حقوق خود را از مرتبه رعیت به شهروند ارتقا بدهند؛ افرادی که دارای حق هستند.
باید بحثهای جدید حقوق بشر را از قدیم جدا کرد و به دوران مدرن بازگشت و دو عنصر را کنار هم بررسی کرد. یکی تحولاتی که دولتها تجربه کردند ودر کنار آن فعالیتهای مدنی –اجتماعی اقتصادی که شهروندان برای حقوق خود سازمان دادند. در نقطه آغاز تعامل این جریانات و تکامل دولت و حرکت مبارزات شهروندان شکل گرفتند که در نهایت به اعلامیه جهانی حقوق بشر منتهی شد که منشاء آن در جوامع اروپایی در رابطه با قدرت و فرد است.
فقدان ضمانت اجرا
دکتر سید حسن امین : حقوق بشر جهانی برگرفته از اصول اخلاقی وفرهنگی در تمام تمدنها و ادیان و فرهنگهای مختلف بشری است از جهت تاریخی اعلامیه حقوق بشر کوروش به هنگام فتح بابل در جهت آزادی ادیان و تسامح در رفتار با ملل تابع شاهنشاهی هخامنشی اهمیت فوقالعاده داشته و دارای اهمیت تاریخی است. اما اعلامیه حقوق بشر به لحاظ محتوا و حقوقی که برای فرد انسان قائل است فراتر وگستردهتر از سابقه آغازین فرمان کوروش است واعلامیه جهانی حقوق بشر وسعت بیشتری دارد. جالب توجه این است که در1945 به هنگام تاسیس سازمان ملل متحد، ایران یکی از کشورهایی بود که به عنوان عضو موسس سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم با فرستادن یک هیات نمایندگی موسس و آگاه در تصویب اعلامیه حقوق بشر جهانی تاثیرگذار بود. بنابراین فرهنگ وتمدن و پایههای حقوق داخلی ایران هم در تصویب حقوق بشر جهانی به وسیله نمایندگان کشورهای جهان در سازمان ملل تاثیرگذاربوده است و ما نمیتوانیم بگوییم که ایران همراه و همگام بااصول و مبانی حقوق بشر جهانی نیست به این دلیل که هم در حقوق باستان و هم در حقوق اسلامی حقوق فردفرد انسانها مورد قبول ایران و ایرانی بوده وهست چنانکه حضرت علی در فرمان به مالک اشتر فرموده بقیه انسانها یا در دین با تو مساوی هستند یا در انسانیت. بنابراین همه انسانها باید ازحقوق بشر برخوردار باشند.
اما موارد نقض حقوق بشر در کشور به دلیل آن است که ما در حقوق بشر بهدلیل جو استبداد سابقه خوبی نداشتیم و فرهنگسازی کافی صورت نگرفته است. فرصتسازی برای حداقلهای حقوق داخلی که در قوانین داشته یا میثاقهایی که ایران به آنها پیوسته و امضا کرده است و جزو حقوق داخلی محسوب میشود نهادینه نشده و ابزار کافی برای استیفای حقوق بشر و شهروندی در نظام قضائی با داشتن ضمانت اجرایی صورت نگرفته است. باید توجه داشت که شرط عمده داشتن حق ضمانت اجرا است تابه تحقق حقوق افراد منتهی شود و اگر حقوق بشر نقض شود باید وسایل و ابزار وجود داشته باشد. برای استیفای حقوق بشر از سوی نهاد یا مرجع قضایی یا اجرایی غرامت پرداخت شود تا از این طریق از رعایت حقوق و فردفرد افراد اطمینان حاصل شود.
محصول اندیشه مدرن
دکتر محمد محمدی گرگانی : این بحث را فقط از یک زاویه مطرح میکنم و فقط به این سوال پاسخ میدهم که آیا حقوق بشر محصول اندیشههای حقوق بشری است یانتیجه رشد روابط انسانها است. به عبارت دیگر حقوق بشر محصول مدرنیته است یا مدرنیسم. عدهای معتقدند که حقوق بشر به دلیل رشد روابط انسانها و پیوند منافع وزندگی عینی آنان عمومیشده سپس دانشمندان آن را نظریهپردازی کردند مانند آنچه در غرب پیش از این مطرح شده ونظر دیگر آن است که حقوق بشر محصول نظر غربیهاست لذا مدعیاند که علت رشد و گسترش اندیشه حقوق بشر ارایه نظریه حقوق بشر از طریق دانشمندان است. به نظر میرسد که این دو بر هم تاثیر متقابل داشته و دارند. یعنی اندیشه حقوق بشر زمانی توسعه پیدا کرده که انسانها ناگزیر از زندگی در کنارهم بودهاند و این موجب شده است تا همدیگر را بهتر بشناسند وهم از بسیاری از توهمها ویا تعصبات قومی ونژادی و مذهبی و.... آزاد شوند و ذهنیت آنان نسبت به یکدیگر تصحیح شود. از طرف دیگر مجبور بودند با هم زندگی کنند و لا جرم مدارا وتسامح توسعه یافته است.
از طرف دیگر مبانی وبنیادهای نظری حقوق بشر با آنچه در گذشته مطرح بود از هر جهت یکی نیست. کرامت ذاتی بشر و تساوی حقوق انسانها امروز به صورت گسترده بحث ونظریهپردازی شده و میتوان گفت با آنچه در گذشته بود یکی است امااینکه چرا پس از 2500سال اندیشههای حقوق بشری کوروش در ایران گسترش نیافته این سوالی است که برای تمام ارزشهای بشری مطرح است. همه انبیا و آزادگان در طول تاریخ آرمانها و ارزشهای جهانشمول انسانی رامطرح کردند اما عملا گسترش عمومینیافته است. حقوق بشرامروزنیز به صورت کامل اجرا نمیشود و هنوز احساسات و تعصبات قومی خویشی، خونی، نژادی و...مانع از رعایت حقوق انسانها است. ادعای حقوق بشر این است که جامعه بشری زمانی به صلح وآرامش میرسد که تبعیض برداشته شود زیرا هرتبعیض ریشه ناامنی وبحران است به عبارت دیگر آرمان بشر رسیدن به جامعه به دور از فقر و ترس و تبعیض است واین با آزادی وبرابری برای همه انسانها امکان پذیر است.