نویسندگان: رامین جهانبگلو
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

مهاتما گاندی یکی از معدود انسان‌هایی بود که هم نظریه‌پرداز رواداری بود و هم در عمل آن را به کار می‌بست. گاندی قبلا معتقد بود که رواداری نه تنها یکی از راه‌حل‌های قرن خود، بلکه راه‌حلی برای قرن‌های آینده است. به همین مناسبت است که افکار گاندی درباره رواداری و عدم خشونت از محدوده تاریخ هند نوین فراتر می‌رود، هرچند که در بدو امر، استقلال هند و آینده آن به نوعی مدنظر بود. سخنی پیش‌پا افتاده نیست بگوییم که اگر گاندی هندی نمی‌بود، هرگز گاندی نمی‌شد.این نکته مورد تصدیق است که اندیشه رواداری گاندی، ریشه در فرهنگ هند دارد.

با این همه گاندی، از ابتدا با آگاهی قوی، فرهنگ هند و نکات قوت و ضعف آن را مورد ارزیابی قرار داد و برای بسط اندیشه رواداری و عدم خشونت خود به جست‌وجوی نقطه‌های اتکایی و دیگر فرهنگ‌ها پرداخت. در بیان شخصیت‌هایی که بر او تاثیر چشمگیر داشته‌اند البته لئو تولستوی مقام نخست را احراز کرده است. مکاتبات آن دو با نخستین نامه گاندی به تولستوی در تاریخ اول اکتبر 1909، پس از خواندن کتاب «قلمروی خدا در ماست»، آغاز شد و تا مرگ تولستوی ادامه یافت؛ و در آن مکاتبات پیرامون دو مساله مهم عدم خشونت و عشق به تبادل نظر پرداختند.

اندیشه عشق، در حکم یکی از اصول بنیادین دین حضرت مسیح و فلسفه تولستوی، محور مرکزی اندیشه رواداری گاندی گردید. این تاثیر می‌بایست گاندی را یاری دهد تا اندیشه خدا ـ‌حقیقت خود را بهتر تنظیم کند. عشق و حقیقت دو ایده مادر در اندیشه عدم خشونت گاندی است. هم با یکدیگر متفاوت‌اند و هم مکمل یکدیگرند. حقیقت نمود مقصودی است که در زندگی باید بدان دست یافت. بنابراین، برای شناخت حقیقت راهی جز عشق وجود ندارد. زیرا «کسی که به حقیقت و عدم خشونت ایمان دارد سرشار از امید است؛ امید به وجودآورنده عشق است و عشق شهامت و ایمان را موجب می‌شود.»

پس تجربه حقیقت نزد گاندی چون عامل عشق و رواداری جلوه می‌کند،‌این تجربه با رد کامل هرگونه ادعای حقیقت مطلق همراه است. از این رهگذر، این ایده ساده و بدیهی مطرح می‌شود که حقیقت نزد هر یک از ما به گونه‌ای متفاوت رخ می‌نماید. پس بدون رواداری نسبت به حقیقت دیگری نمی‌توان به حقیقت کل نزدیک شد. گاندی می‌نویسد: «قاعده زرین، رواداری متقابل است. زیرا همه ما هرگز عقاید یکسانی نداریم و همواره تنها بخشی از حقیقت را از زوایای مختلف می‌بینیم.»

به عبارت دیگر، اگر جست وجوی حقیقت عامل اصلی در زندگی معنوی انسان‌ها باشد، هرکس مجاز است روش خود را برگزیند. چه اهمیتی دارد که راه‌های جدا از هم و متفاوت از هم اخذ کنیم در حالی که مقصد همگی یکی است. نتیجه منطقی و بلافصل چنین اندیشه‌ای، آن است که همه ادیان از سرچشمه‌ای یگانه و یکسان برخوردارند، پس با هم برابر هستند. گاندی می‌نویسد: «فکر می‌کنم که در دنیا جز یک دین وجود ندارد، تنها یک دین، و همچنین معتقدم که آن درختی تنومند است که شاخه‌های بسیار دارد و همان‌گونه که شاخه‌ها شیره از منبع واحدی می‌گیرند، همه ادیان نیز جوهر خود را از همان چشمه‌ای اخذ می‌کنند که سرچشمه است. اساس دین یکی است، زیرا خدا یکی است.»

گاندی از ما می‌خواهد که همان‌قدر که برای اعتقادات خود حرمت قایل‌ایم، بر اعتقادات دیگری نیز حرمت نهیم، زیرا بدون این آزاداندیشی، نمی‌توان جویای حقیقت بود. از آنجا که هنوز در جست‌وجوی حقیقت‌ایم، پس هنوز آن را به صورت کامل نیافته ایم و باید از معایب اعتقادات خود آگاه باشیم. بدین‌ترتیب، در عین حال که به اعتقادات دیگری احترام می‌گذاریم، نباید در اعتقادات خود سست و بی‌تفاوت باشیم. رفتار روادارانه گاندی نسبت به مسیحیت، یهودیت و اسلام به هیچ روی مانع از آن نبود که به تعالیم آیین هندو پای‌بند نباشد. در 20 اکتبر 1927، در مقاله‌ای در نشریه «هند‌جوان»‌ می‌نویسد: «...بنا بر تجربه شخصی من، دین هندو روادارترین و شکیباترین دین‌هاست، یک دین انحصاری نیست و به کسانی که بدان ایمان دارند امکان می‌دهد که نه تنها دیگر ادیان را حرمت نهند، بلکه محاسنی را که در دیگر اعتقادات وجود دارد، برگیرند و تحسین کنند. عدم خشونت در همه ادیان وجود دارد، اما بهترین شکل بیان و بهره‌گیری از آن در دین هندو یافت می‌شود.»

گاندی به ما می‌گوید که انسان می‌تواند با پرورش رواداری در خود نسبت به دیگر باورها، اعتقادات خود را کمال بخشد: «رواداری به ما توان نفوذی معنوی را می‌دهد که همان قدر از تعصب به دور است که قطب شمال از قطب جنوب.»
گاندی به عنوان یکی از پیروان دین هندو تا آنجا که می‌توانست با مسلمانان معاشر شد وحتی تا آنجا پیش رفت که ازدیگر پیروان دین هندو خواست که زبان اردو را فراگیرند تا بهتر بتوانند با مسلمانان هند ارتباط برقرار کنند. بنابراین محور مرکزی فرهنگ رواداری گاندی، عملکرد خشونت‌پرهیزانه او طی نبردهای خونین هندوان و مسلمانان است.

در 30 ژوئن 1948، گاندی تازه یک دوره دیگر روزه‌داری را به منظور بهبود بخشیدن رفتار هندوان با مسلمانان به پایان رسانده بود که به دست یک جوان متعصب هندو که سخنان مهاتما را برای آینده هند خطرناک می‌دانست به قتل رسید. گاندی پیش از مرگ، مجال یافت بر قاتلش بنگرد و به نام رام توسل جوید، همچنین قاتلش را با اندیشه رواداری تشرف بخشد. حقیقت گاندی و همه امید ما به فردای بهتر در این واپسین حرکت گاندی جای دارد. از زمان سقراط و حضرت مسیح، بی‌شک عدم خشونت مدافعی برجسته‌تر از گاندی نداشته است. با توجه به اینکه تنها معدودی چون او بوده‌اند، گاندی یکی از کسانی است که در رهایی ما از بار خشونت سهم بسیار عمده‌ای دارد. برای جهان ما که در آن خشونت امری فراگیر است، تعالیم گاندی همواره ارزشمند است.
دفاع از بشریت در برابر تمایل وی به نابودی: این است پیام راستین آن کسی که رابیند رانات تاگور، شاعر هندی، او را مهاتما «روح بزرگ» لقب داد.

تبلیغات